هزینه برخورد سلبی
در فضای اینترنت ایران همواره مسدود شدن هر سرویس خارجی به یک رقیب داخلی نسبت داده شده است. در نگاه ساده یک رقیب ضعیفتر محلی از مسدود شدن رقیب قدرتمند و متمول خارجی سود میبرد اما در واقعیت سودمندی حضور یک رقیب خارجی کنترلشده در بازار به مراتب بیش از خالی بودن بازار برای رشد استارتآپها و شرکتهای تکنولوژی است.
در فضای اینترنت ایران همواره مسدود شدن هر سرویس خارجی به یک رقیب داخلی نسبت داده شده است. در نگاه ساده یک رقیب ضعیفتر محلی از مسدود شدن رقیب قدرتمند و متمول خارجی سود میبرد اما در واقعیت سودمندی حضور یک رقیب خارجی کنترلشده در بازار به مراتب بیش از خالی بودن بازار برای رشد استارتآپها و شرکتهای تکنولوژی است. به این چند دلیل: نخست: رقیب خارجی با خود تجربه جهانی به همراه دارد به همین دلیل استارتآپ داخلی در رقابت با یک رقیب سطح جهانی آزمودهتر و پختهتر میشود، همچنین استارتآپ ایرانی این مزیت را دارد که در فضای ایران تجربه جهانی را بومی کند و با توجه به شناخت بیشتر کارآفرینان ایرانی از بازار ایران شانس موفقیت استارتآپ ایرانی بالاست. دوم: رقیب خارجی با سرمایه گسترده میتواند بخش عمده جامعه هدف را از وجود یک سرویس و مزیتهای آن مطلع کند. یک رقیب محلی برای آگاهسازی گسترده جامعه یا ترغیب مردم به یک سرویس باید منابع زیادی را صرف بازاریابی کند و برای رسیدن به هدف نیاز به سرمایهگذاری کلانی دارد اما اگر قبل از او یک رقیب خارجی جاده را هموار کرده باشد حرکت در آن جاده به مراتب سادهتر است. سوم: فیلترینگ همواره تاثیر معکوس داده و مردم را نسبت به سرویسهای داخلی رقیب بدگمان و رویگردان کرده است. از اینرو کارآفرینان باهوش و باتجربه ایرانی که رقیب خارجی دارند همواره از باز بودن سرویس رقیب در ایران استقبال میکنند. علاوه بر این فیلترینگ امروزه دغدغه شهروندان نیست چراکه با گستردگی استفاده از فیلترشکنها عملاً کارایی خود را از دست داده و صرفاً به تخریب برند داخلی منجر میشود. (اتفاقی که برای رقیب محلی اپلیکیشن ویز در ایران افتاده از این نوع است.) چهارم: آنچه کاربران را به استفاده از یک سرویس ترغیب میکند میزان کارایی آن و راحتی کاربران در استفاده از آن است. تعداد اپلیکیشنهای ایرانی که امروزه بدون فیلتر شدن رقیب به خوبی جایگزین نمونه خارجی شدهاند کم نیست. دلیل محبوبیت و استقبال کاربران از آنها به بود و نبود رقیب وابسته نیست به خود آنها مربوط است. پنجم: حضور یک رقیب خارجی در کنار بازیگران داخلی به بلوغ بازار در یک عرصه کمک میکند. بدون رقیب خارجی، شرکتهای داخلی مدلی برای مقایسه خود ندارند و در صورتی که در بازاری مونوپل شده قرار داشته باشند دلیلی برای رشد و پیشرفت نمیبینند. باید توجه داشت حضور مستقیم یک رقیب خارجی در بازار داخلی مدلی از سرمایهگذاری خارجی محسوب میشود. در صورتی که قوانین کشور مدل حمایتی مناسبی از سرمایهگذاری خارجی و همچنین حفظ بازیگران محلی را بالانس کرده باشند بازار میتواند به خوبی باعث رشد استارتآپهای داخلی شود و حتی میتوان انتظار داشت شرکتهای خارجی در رقابت با رقیب خارجی روی استارتآپ داخلی سرمایهگذاری کنند. نمونه قابل مثال این موضوع حضور شرکت آمریکایی اوبر در چین و رقابت با شرکت چینی DIDi بود. مسوولان چینی از ابتدا به اوبر اجازه دادند در این کشور سرمایهگذاری کند اما در کنار آن از کمک به شرکت چینی DIDi هم فروگذار نکردند. در نهایت بازار رقابتیشده به سمتی رفت که اپل و سرمایهگذاران خارجی دیگری روی DIDI سرمایهگذاری کردند و این شرکت چینی چنان قدرتمند شد که اوبر سرانجام بخش چینی خود را به این رقیب محلی فروخت و خود به سهامدار اقلیت DIDI تبدیل شد. اگر مسوولان چینی از همان ابتدا اوبر را با شعار حمایت از تولید داخل فیلتر میکردند نه اوبر سرمایهای به چین میآورد و نه اپل و دیگران روی رقیب محلی سرمایه میگذاشتند و نه احتمالاً شرکت چینی سرویس مناسبی به کاربران ارائه میداد.