شناسه خبر : 9324 لینک کوتاه

اشرف غنی در برابر بحران

تنها مرد ایستاده

اگر در سال ۲۰۰۱ به جای حامد کرزی که با پشتیبانی ایالات متحده رهبری افغانستان را بر عهده گرفت اشرف غنی انتخاب‌ شده بود اکنون این کشور چه شرایطی می‌داشت؟

اگر در سال 2001 به جای حامد کرزی که با پشتیبانی ایالات متحده رهبری افغانستان را بر عهده گرفت اشرف غنی انتخاب‌ شده بود اکنون این کشور چه شرایطی می‌داشت؟
رئیس‌جمهور جدید افغانستان که شلوار سفیدرنگ پوشیده است با لبخندی بر لب و در حالی که به سرعت پلک می‌زد، گفت: «نباید درباره امور محال صحبت کنیم.» او این جمله را در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود به عنوان رئیس‌جمهور بیان کرد. اما واقعاً پاسخ این سوال چه می‌تواند باشد؟
بر مبنای آنچه در اولین ماه صدارت او اتفاق افتاده و از آن مهم‌‌تر تجربه دوساله او به عنوان وزیر دارایی در دولتی متشکل از مردان جنگ و فن‌سالارانی که پس از سقوط طالبان به قدرت رسیدند می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که افغانستان در وضعی بسیار بهتر از آنچه امروز است قرار می‌گرفت. آقای غنی توانست در مدتی کوتاه دستاورد زیادی داشته باشد. نه‌تنها به خاطر اینکه سامانه رایانه‌ای و حساب خزانه‌داری منفرد را در مکانی به راه انداخت که از پوشه‌های کاغذی و صندلی‌‌های شکسته انباشته بود بلکه به آن دلیل که این بانکدار پیشین بانک جهانی بینش خردمندانه‌ای در مورد بهره‌‌برداری کشورش از فرصت‌های بزرگ از جمله میلیاردها دلار کمک بین‌المللی داشت. او موفق شد از غارت درآمدهای گمرکی توسط دولتمردان محلی جلوگیری کند. او از دیدگاه جهانی وجهه مطلوبی نداشت. او خودخواه و بداخلاق به نظر می‌رسید و بسیاری او را آرمان‌طلب می‌دانستند. اما هنگامی که آقای غنی دولت را ترک کرد جای خالی او به شدت احساس می‌شد.
در مقابل آقای کرزی عملکردی فاجعه‌آمیز داشت. او کلیه ذی‌نفعان در افغانستان و کشورهای همسایه را ناراحت کرد و با تکیه زدن بر کرسی ریاست‌جمهوری از طریق انتخابات فاسد و با گسترش خویشاوندسالاری این تفکر را در میان افغان‌ها رواج داد که دموکراسی او متقلبانه است. امروزه دولتمردان تنها به کنترل تجارت مرزی قانع نیستند. آنها صاحب املاکی در کابل هستند که میلیاردها دلار ارزش دارند.
آنها تجارت مواد مخدر با ارزش 15 درصد تولید اقتصادی را در دست گرفته‌اند و از مصونیت خود لذت می‌برند. این دست‌اندازی‌ها در دزدی یک میلیارددلاری از بانک کابل بیشتر نمایان شد. با وجود هزینه تریلیون‌دلاری جنگ 13ساله در افغانستان و بازسازی آن، نرخ فقر حدود 36 درصد ثابت مانده است. این نرخ می‌تواند آتش‌افروز عصیانی باشد که با خروج نیروهای خارجی از کشور، افغانستان را به آشوب می‌کشاند. طرح‌های آقای غنی برای اصلاحات در کشور همیشه خوش‌بینانه بوده‌اند اما اکنون این طرح‌ها خیال‌پردازانه به نظر می‌رسند.
آقای غنی همچنین باید ضعف دولتش را بپذیرد که پس از مشاجرات بر سر نتایج انتخابات در راس آن قرار گرفت. او به همراه رقیب انتخاباتی و رئیس اجرایی کنونی دولت عبدالله عبدالله سکان هدایت کشور را در دست گرفته‌ است. به گفته غنی «خطرات بسیار بزرگ هستند. شبکه‌های جنایتکار چالشی بزرگ بر سر راه عملکرد اقتصاد قانونی ما قرار داده‌اند. ما صلح و آرامش نداریم و اگر شکست بخوریم چندین نسل در کشور تباه می‌شوند». با وجود این آقای غنی که در نوشتن یک کتاب ارزشمند در مورد بازسازی دولت‌های ناکام همکاری داشته است از این وظیفه جدید خود راضی است. به اعتقاد او با حاکم شدن دولتی بهتر، بیشتر افغان‌ها می‌توانند حاکمیت قانون را احساس کنند. به این منظور، او دستور داد متهمان دزدی از بانک کابل یک بار دیگر محاکمه شوند. او وعده داد آنها را ده‌ها سال به زندان بیندازد و دیگر هیچ‌گاه چنین بحران بانکی تکرار نشود. او دفتر دادستان کل کشور را اصلاح و برای دادگاه عالی قضات جدیدی منصوب کرد. علاوه بر اصلاحات جمع‌آوری مالیات و ثبت املاک، اصلاحات بزرگ‌تری در راهند. به گفته او «بسیاری از بخش‌های کابل هنوز غیررسمی هستند. یعنی بی‌قانونند و مردم در شرایط بی‌قانونی طعمه دیگران می‌شوند. هدف ما آن است که نه‌تنها دولت را پاکسازی کنیم بلکه کاری کنیم مردم مستقل از دولت باشند».
او در سفرهای خارجی خود نشانه‌های جدیدی از برنامه‌هایش را آشکار کرد. در عربستان سعودی او به سادگی اظهار کرد با وجود تحصیل در غرب و ازدواج با یک زن مسیحی لبنانی هنوز یک رهبر مسلمان است. در پکن، او مساله دسترسی به منابع معدنی افغانستان و خطر تروریسم را مطرح کرد و گفت به این دو دلیل چین باید به پاکستان تاکید کند از حمایت طالبان دست بردارد. متعاقباً، دیدار او از اسلام‌آباد نیز موفقیت‌آمیز بود. غنی گفت: «هر دو ما یک انتخاب بیشتر نداریم، یا باید به میدان اقتصادی آسیا تبدیل شویم یا اینکه در گرداب غرق شویم.»
رسانه‌ها از واکنش پاکستان متعجب شدند. از دیدگاه آنها آقای غنی یک شریک و یک ملی‌گرای افغان است که جا‌ پای خود را در حاکمیت کشور محکم ساخته و تا آنجا پیش رفته است که می‌تواند از همه پیشینیان خود سبقت گیرد.
در حالی که آقای کرزی طالبان را برادران خود خوانده و نیروهای غربی را به خاطر خونریزی‌های زیاد سرزنش کرده بود، آقای غنی با آمریکا پیمانی امنیتی برقرار و از ایثارگری‌های سربازان غربی و افغان تمجید و قدردانی کرد. طالبان دشمنان او هستند اما غنی وعده داد تلاش تازه‌ای برای مذاکرات صلح به عمل آورد. او می‌گوید: «ما به صلح نیاز داریم، به آن علاقه‌مندیم و در جهت دستیابی به آن پیش خواهیم رفت.»

دولت ناکام شایسته‌سالار
اینها برای مردی که برای تشکیل دولت مبارزه می‌کند ادعاهای بزرگی هستند. با طول کشیدن مذاکرات بین آقایان غنی و عبدالله مهلت زمانی برای تشکیل کابینه جدید تمام شد. آقای غنی می‌گوید روابط او و عبدالله خوب است و اسامی 15 وزیر جدید تا قبل از برگزاری کنفرانس کشورهای کمک‌کننده در 4 دسامبر در لندن اعلام خواهد شد. همزمان او تحولات بیشتری را نوید می‌دهد: «دولت عملکرد خوبی ندارد. ما به چهره‌های جدید نیاز داریم و انتصابات بر مبنای شایستگی، مشارکت همه گروه‌ها و نمایندگی‌ کلیه مردم و جنسیت‌ها خواهد بود. من شما را برای معرفی تیمی آماده می‌کنم که بتواند کار کند. شما می‌دانید که هنگام به قدرت رسیدن لینکلن جمعیت آمریکا 30 میلیون نفر بود و ترکیبی پیچیده از توازن مکانی و اجتماعی داشت. همان وضعیت اکنون در افغانستان حکمفرماست.»
این وضعیت آقای غنی است. فردی دانش‌آموخته با ذهنی راستگرا و مصمم که در معرض زیاده‌روی در برنامه‌های توسعه قرار دارد و تردیدهایی در زمینه قابلیت اجرایی برنامه‌هایش پدید آورده است. شاید مشخص شود که او فرد مناسبی برای اداره افغانستان نیست. او فردی آتشین‌مزاج است و نمونه‌هایی از سیاست‌های محتاطانه آقای کرزی را نیز بروز می‌دهد. اما او این مزیت را دارد که اغلب تحلیل‌هایش از مشکلات افغانستان و راه‌حل‌های احتمالی آن درست هستند. به همین دلیل است که افغان‌هایی که در معرض تجربه‌های نیمه‌تمام گذشته قرار گرفته بودند اکنون امیدوار شده‌اند. پس از بازگشت مجدد به دولت، آقای غنی می‌تواند یک بار دیگر در حالی افغانستان را ترک کند که آن را در شرایطی بهتر از زمان ورود خود می‌بیند.
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها