تاریخ انتشار:
عباس ملکی معتقد است تحریمهای جدید تاثیر چندانی بر تولید نفت و رفتار دولتمردان روسیه نخواهند داشت
تحریم تنها یک روش تبلیغی است
عباس ملکی، دارای مدرک دکترای مدیریت استراتژیک، دوره پسادکترای خود را در زمینه مدیریت امنیت انرژی در مرکز علوم و روابط بینالملل بلفر مدرسه حکومت کندی در دانشگاه هاروارد گذرانده است.
عباس ملکی، دارای مدرک دکترای مدیریت استراتژیک، دوره پسادکترای خود را در زمینه مدیریت امنیت انرژی در مرکز علوم و روابط بینالملل بلفر مدرسه حکومت کندی در دانشگاه هاروارد گذرانده است. او که هماکنون به عنوان دانشیار سیاستگذاری انرژی در دانشگاه صنعتی شریف و معاون پژوهشهای روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک فعالیت میکند، تجربه سالها حضور در وزارت خارجه در سطوح مدیرکل، معاون و مشاور را نیز در کارنامه خود دارد. با ملکی درباره تحریمهای اخیر غرب علیه روسیه، پیشینه و تاثیرات آن به گفتوگو نشستیم. او معتقد است رفتار روسیه در اوکراین و سوریه، علت تحریمهاست. این تحریمها تاثیر چندانی بر رفتار دولتمردان این کشور نخواهند داشت. به گفته او روسیه میتواند از صادرات گاز و نیز نزدیکی با چین به عنوان اهرمی در مقابل تحریمها استفاده کند. مشروح گفتوگوی «تجارت فردا» با عباس ملکی در ادامه میآید.
در ابتدای مصاحبه بد نیست یک تصویر کلی از جایگاه روسیه در جهان به ویژه از لحاظ انرژی برای ما ترسیم کنید. روسیه چه اهمیتی در نفت و گاز جهان دارد؟
روسیه بزرگترین و پهناورترین کشور دنیاست. کشور روسیه تمام عناصر جدول مندلیف را دارد. فدراسیون روسیه از لحاظ مقدار ذخایر ثابتشده گاز جهانی، بعد از ایران دوم و از لحاظ ذخایر نفت، چهارم است. از لحاظ تولید و عرضه گاز و نفت نیز روسیه یک کشور مطرح است. برخلاف ایران که در زمینه گاز یک کشور واردکننده است، روسیه به لحاظ صادرات گاز اول است. به لحاظ صادرات نفت هم در صف اول قرار دارد. بنابراین هرگونه تغییری در سیاستگذاری نفت و گاز روسیه، بر بازارهای جهانی اثر میگذارد. مهمترین مساله در بازار، بحث قیمت است که این هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
گذشته از مباحث مربوط به انرژی، شاید بتوان از ریشههای تاریخی اختلاف بین غرب و روسیه هم سخن گفت که هنوز پابرجاست. به عنوان مثال، هر زمان صحبت از سردی روابط بین آمریکا و روسیه میشود، نام دوران «جنگ سرد» به میان میآید. در سالهای پیش از فروپاشی شوروی سابق، آمریکا و روسیه چگونه اختلافات خود را مطرح و حل میکردند؟
دولت آمریکا از بعد از به وجود آمدن انقلاب بلشویکی و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، به این مسائل و تحریم تاسی کرده است. کشورهای اروپایی هم کمابیش همینطور بودهاند. جنگ جهانی دوم باعث شد یک نوع همگرایی بین اتحاد شوروی و متفقین در مقابله با متحدین به رهبری آلمان به وجود آید. بعد از جنگ جهانی دوم، کمونیسم یک مساله اساسی در سیاست خارجی آمریکا شد. دورهای که به نام مککارتیزم مشهور است به هر نظر یا فکر جدیدی در جامعه آمریکایی، برچسب کمونیستی و مارکسیستی میزدند. در آن موقع مساله تحریم اتحاد شوروی مطرح شد و تا سالها اتحاد شوروی حتی از خریدن گندم آمریکا محروم بود. بعد از سیاستهایی که در روابط بینالملل به دتانت یا تنشزدایی مشهور است، دو طرف توافق کردند تا اندازهای با هم روابط اقتصادی داشته باشند. بحران کوبا دوباره تحریمها را بالا برد و حتی باعث تحریم دریایی کوبا شد و شوروی هم بینصیب نبود. بعد از حل بحران کوبا، دوباره روابط بهتر شد و مسائل همکاری بین دو کشور برای محدود کردن سلاحهای استراتژیک مانند کلاهکهای هستهای و موشکهای دوربرد مطرح شد. در بحث اقتصادی به نوعی تحریمها کمتر شد. در سالهای جنگ سرد، اتحاد شوروی به دزدی و جاسوسی فناورانه از غرب روآورد. حتی برخی که الان در مسندهای بالا در روسیه هستند، در آن موقع افسرهای اطلاعاتی کاگب در سرقتهای تکنولوژیک بودند. در آن دوره، غرب به این نتیجه رسید که اگر به اندازهای تکنولوژیهایی را که دارای کاربرد نظامی نیستند در اختیار اتحاد شوروی قرار بدهد، بهتر است. به همین دلیل طی توافقی که کردند، موسسهای در اتریش به نام یاسا (فناوریهای پیشرفته) بهوجود آمد و به صورت قانونی برخی تکنولوژیها در اختیار اتحاد شوروی قرار داده میشد. در سال 1991 اتحاد شوروی از هم فروپاشید و تحریمهای جنگ سرد همگی از میان برداشته شد.
بهانه تحریمهای جدید، مساله اوکراین است. اوکراین تا چه میزان برای دو طرف واجد اهمیت است و آیا مسائل انرژی اوکراین از جمله وابستگی اروپا به گاز این کشور یا ذخایر گاز شیل این کشور، بر این مساله تاثیرگذار بوده است؟
دو خط لوله از چهار خط لوله بزرگ گاز روسیه برای انتقال به اروپا، از اوکراین عبور میکنند. این دو خط لوله سالانه حدود 63 میلیارد مترمکعب گاز را از روسیه به اروپا انتقال میدهند. بعد از بحران گازی سال 2006، آلمانیها به دنبال این بودند که ریسک وابستگی به اوکراین را کمتر کنند. به همین دلیل یک خط لوله گاز بسیار بزرگ به ظرفیت 32 میلیارد مترمکعب از طریق دریای بالتیک، از روسیه به آلمان احداث کردند. خط لوله دیگری هم هست که از جنوب به سمت دریای سیاه میآید. به هر حال اوکراین، در واسطه بودن بین منابع انرژی روسیه و اروپا نقش اساسی دارد. نکته دیگر اینکه در مساله اوکراین، با اعمال نفوذ نظامی، امنیتی و سیاسی در یک منطقه و سپس رفراندوم، بخشی از یک کشور از آن جدا و به کشور دیگری منضم شد. این خیلی مهم است. اگر این مدل بخواهد در آینده در جاهای دیگر تکرار شود، مثلاً در مولداوی یا بخشهای دیگر اروپای شرقی، اصطلاحاً میشود گفت دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. اما اینکه آیا روش حل این موضوع از طریق تحریم هست یا مثلاً ارسال کمکهای نظامی به اوکراین، من تردید دارم.
آقای دکتر آمریکا و اتحادیه اروپا ابتدا به سراغ تحریمهای افراد و شرکتهای خاص آمدند. ولی بعد آمدند و تحریمهای Sectoral را در پیش گرفتند. آیا نمیتوان از این مساله نتیجه گرفت که مساله اوکراین بیشتر بهانه است و هدف اصلی ضربه زدن به اقتصاد روسیه است؟
اقتصاد روسیه در عین حال که بعد از سال 2000 و ظهور آقای پوتین تا امروز پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است و این را میشود از درآمد سرانه، مقدار نفت و گاز صادراتی و نقل و انتقالات بازار سهام دید، هنوز بسیار پایینتر از اقتصاد رقیبی مثل چین است. ما میبینیم این کار در مورد چین صورت نمیگیرد. لذا به نظر نمیرسد اقتصاد روسیه در آن حد از شکوفایی باشد که غرب از آن تهدیدی احساس کند و دست به تحریم بزند. نکته دوم این است که اقتصاد روسیه به شدت به غرب وابسته است و سرمایهگذاریهای متعدد غربی در این کشور وجود دارد. برندها همه غربی هستند و شما وقتی به مسکو یا شهرهای بزرگ روسیه میروید؛ یا از طریق کانالهای تلویزیونی، میشود به روشنی فهمید که روسیه شاید از لحاظ اقتصادی بخشی از غرب باشد. به نظر من تحریم روسیه بیشتر سیاسی است تا اقتصادی و زنگ خطری برای سردمداران این کشور از جانب غرب درباره اوکراین است. مساله دیگر مربوط به سوریه است. در سوریه هم روسیه به خوبی بر مواضع خود ایستاد و با حق وتو باعث شد هرگونه قطعنامه علیه دولت سوریه تصویب نشود. بنابراین سوریه و اوکراین، مساله مهمی است که بازی جدید را با روسیه شروع کرده است. البته روسیه هم کارتهای خودش را دارد. علاوه بر همکاریها با ایران، خط لوله جدید گاز به چین که در حال ساخته شدن است و قرارداد آن همین ماه گذشته در پکن بین دو کشور امضا شد، یکی از کارهایی است که شاید در آینده بتواند جایگزین خطوط لوله به اروپا شود. روسیه حتی میتواند با بازارهای آلمان، چین و ژاپن در یک موقعیتی بگوید دیگر گازی برای صادرات به اروپا ندارد.
روسیه ذخایر زیادی در بخشهای فراساحل و شیل دارد که نیازمند فناوریهای پیشرفته غربی است. همزمان، شرکتهای غربی متعددی هم در غرب حضور دارند که سرمایهگذاری دهها میلیارددلاری را در این کشور انجام دادهاند. به نظر شما این تحریمها که بر حضور شرکتهای غربی در روسیه تاثیرگذار خواهند بود، تا چه میزان بر صنعت نفت روسیه موثر خواهند بود؟
بعد از فروپاشی در دوره دوم آقای یلتسین، شرکتهای نفتی غربی به روسیه هجوم آوردند و قراردادهای متعددی امضا کردند. از جمله بیپی شرکتی به نام TNK در روسیه ثبت کرد که به شدت در حال گسترش بود. وقتی پوتین روی کار آمد، این قراردادها را مورد ارزیابی قرار داد و بسیاری از آنها را لغو کرد؛ چون با حاکمیت ملی روسیه و منافع ملی آن در تضاد بود. بنابراین در یک دورهای قبل از این اتفاقات، شرکتهای بزرگ نفت و گاز جهان، از روسیه به تدریج بیرون آمده بودند. نکته دوم در مورد شیل و اکتشاف در آبهای عمیق؛ روسیه میداند که این برگ برنده غرب است و آن را به راحتی در اختیار نمیگذارد. شما ملاحظه میکنید که کشتیهای روسی به قطب شمال میروند؛ یعنی به جاهایی که حاکمیت آن بین روسیه و غرب مورد اختلاف است یا به میراث جهانی مربوط میشود. لذا آنها تا این اندازه میتوانند و تکنولوژی دارند. نکته سوم، همکاری بین چین و روسیه است که چینیها میتوانند در این زمینه کمک کنند. یک نکته دیگر هم که من میخواهم به آن اشاره کنم، این است که به جز ما ایرانیها، کسی خیلی در دنیا شیل را جدی نگرفته است. یعنی این یک بحث تبلیغاتی خیلی وسیع است که آمریکاییها به وجود آوردهاند که در برابر منابع انرژی خاورمیانه بگویند چیز جدیدی داریم. هیچ تردیدی نیست که نفت و گاز ناشی از آن به اندازه نفت و گاز مایعی که الان در مخازن متعارف داریم، عمر ندارند. عمر اینها حدود پنج تا هفت سال است و دیگر اینکه مسائل زیستمحیطی متعددی دارد.
یعنی در مجموع به نظر شما این تحریمها تاثیر چندانی روی تولید نفت روسیه ندارند؟
بله، در واقع روسیه آنقدر نفت و گاز متعارف دارد که باید بیشتر روی آنها فکر کرد.
سوال آخر و شاید مهمترین این است که تحریمهای جدید تا چه میزان روی رفتار روسیه موثر خواهند بود؟ ظاهراً آقای پوتین در مقابل تحریمها، بیشتر تمایل دارد رفتار رئیسجمهور قبلی خودمان را در پیش بگیرد.
به نظر من رژیم هیچ کشوری تا الان بر اثر تحریم، نه عوض شده است و نه رفتار آن تغییر کرده است. حدود 96 بار تحریم در دنیا توسط آمریکا و کشورهای اروپایی علیه دیگران اعمال شده است و هیچ کدام موفق نبودهاند. این روش، تنها یک روش تبلیغی است و کار خیلی خاصی نخواهد کرد.
در ابتدای مصاحبه بد نیست یک تصویر کلی از جایگاه روسیه در جهان به ویژه از لحاظ انرژی برای ما ترسیم کنید. روسیه چه اهمیتی در نفت و گاز جهان دارد؟
روسیه بزرگترین و پهناورترین کشور دنیاست. کشور روسیه تمام عناصر جدول مندلیف را دارد. فدراسیون روسیه از لحاظ مقدار ذخایر ثابتشده گاز جهانی، بعد از ایران دوم و از لحاظ ذخایر نفت، چهارم است. از لحاظ تولید و عرضه گاز و نفت نیز روسیه یک کشور مطرح است. برخلاف ایران که در زمینه گاز یک کشور واردکننده است، روسیه به لحاظ صادرات گاز اول است. به لحاظ صادرات نفت هم در صف اول قرار دارد. بنابراین هرگونه تغییری در سیاستگذاری نفت و گاز روسیه، بر بازارهای جهانی اثر میگذارد. مهمترین مساله در بازار، بحث قیمت است که این هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
گذشته از مباحث مربوط به انرژی، شاید بتوان از ریشههای تاریخی اختلاف بین غرب و روسیه هم سخن گفت که هنوز پابرجاست. به عنوان مثال، هر زمان صحبت از سردی روابط بین آمریکا و روسیه میشود، نام دوران «جنگ سرد» به میان میآید. در سالهای پیش از فروپاشی شوروی سابق، آمریکا و روسیه چگونه اختلافات خود را مطرح و حل میکردند؟
دولت آمریکا از بعد از به وجود آمدن انقلاب بلشویکی و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، به این مسائل و تحریم تاسی کرده است. کشورهای اروپایی هم کمابیش همینطور بودهاند. جنگ جهانی دوم باعث شد یک نوع همگرایی بین اتحاد شوروی و متفقین در مقابله با متحدین به رهبری آلمان به وجود آید. بعد از جنگ جهانی دوم، کمونیسم یک مساله اساسی در سیاست خارجی آمریکا شد. دورهای که به نام مککارتیزم مشهور است به هر نظر یا فکر جدیدی در جامعه آمریکایی، برچسب کمونیستی و مارکسیستی میزدند. در آن موقع مساله تحریم اتحاد شوروی مطرح شد و تا سالها اتحاد شوروی حتی از خریدن گندم آمریکا محروم بود. بعد از سیاستهایی که در روابط بینالملل به دتانت یا تنشزدایی مشهور است، دو طرف توافق کردند تا اندازهای با هم روابط اقتصادی داشته باشند. بحران کوبا دوباره تحریمها را بالا برد و حتی باعث تحریم دریایی کوبا شد و شوروی هم بینصیب نبود. بعد از حل بحران کوبا، دوباره روابط بهتر شد و مسائل همکاری بین دو کشور برای محدود کردن سلاحهای استراتژیک مانند کلاهکهای هستهای و موشکهای دوربرد مطرح شد. در بحث اقتصادی به نوعی تحریمها کمتر شد. در سالهای جنگ سرد، اتحاد شوروی به دزدی و جاسوسی فناورانه از غرب روآورد. حتی برخی که الان در مسندهای بالا در روسیه هستند، در آن موقع افسرهای اطلاعاتی کاگب در سرقتهای تکنولوژیک بودند. در آن دوره، غرب به این نتیجه رسید که اگر به اندازهای تکنولوژیهایی را که دارای کاربرد نظامی نیستند در اختیار اتحاد شوروی قرار بدهد، بهتر است. به همین دلیل طی توافقی که کردند، موسسهای در اتریش به نام یاسا (فناوریهای پیشرفته) بهوجود آمد و به صورت قانونی برخی تکنولوژیها در اختیار اتحاد شوروی قرار داده میشد. در سال 1991 اتحاد شوروی از هم فروپاشید و تحریمهای جنگ سرد همگی از میان برداشته شد.
بهانه تحریمهای جدید، مساله اوکراین است. اوکراین تا چه میزان برای دو طرف واجد اهمیت است و آیا مسائل انرژی اوکراین از جمله وابستگی اروپا به گاز این کشور یا ذخایر گاز شیل این کشور، بر این مساله تاثیرگذار بوده است؟
دو خط لوله از چهار خط لوله بزرگ گاز روسیه برای انتقال به اروپا، از اوکراین عبور میکنند. این دو خط لوله سالانه حدود 63 میلیارد مترمکعب گاز را از روسیه به اروپا انتقال میدهند. بعد از بحران گازی سال 2006، آلمانیها به دنبال این بودند که ریسک وابستگی به اوکراین را کمتر کنند. به همین دلیل یک خط لوله گاز بسیار بزرگ به ظرفیت 32 میلیارد مترمکعب از طریق دریای بالتیک، از روسیه به آلمان احداث کردند. خط لوله دیگری هم هست که از جنوب به سمت دریای سیاه میآید. به هر حال اوکراین، در واسطه بودن بین منابع انرژی روسیه و اروپا نقش اساسی دارد. نکته دیگر اینکه در مساله اوکراین، با اعمال نفوذ نظامی، امنیتی و سیاسی در یک منطقه و سپس رفراندوم، بخشی از یک کشور از آن جدا و به کشور دیگری منضم شد. این خیلی مهم است. اگر این مدل بخواهد در آینده در جاهای دیگر تکرار شود، مثلاً در مولداوی یا بخشهای دیگر اروپای شرقی، اصطلاحاً میشود گفت دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. اما اینکه آیا روش حل این موضوع از طریق تحریم هست یا مثلاً ارسال کمکهای نظامی به اوکراین، من تردید دارم.
آقای دکتر آمریکا و اتحادیه اروپا ابتدا به سراغ تحریمهای افراد و شرکتهای خاص آمدند. ولی بعد آمدند و تحریمهای Sectoral را در پیش گرفتند. آیا نمیتوان از این مساله نتیجه گرفت که مساله اوکراین بیشتر بهانه است و هدف اصلی ضربه زدن به اقتصاد روسیه است؟
اقتصاد روسیه در عین حال که بعد از سال 2000 و ظهور آقای پوتین تا امروز پیشرفتهای قابل ملاحظهای داشته است و این را میشود از درآمد سرانه، مقدار نفت و گاز صادراتی و نقل و انتقالات بازار سهام دید، هنوز بسیار پایینتر از اقتصاد رقیبی مثل چین است. ما میبینیم این کار در مورد چین صورت نمیگیرد. لذا به نظر نمیرسد اقتصاد روسیه در آن حد از شکوفایی باشد که غرب از آن تهدیدی احساس کند و دست به تحریم بزند. نکته دوم این است که اقتصاد روسیه به شدت به غرب وابسته است و سرمایهگذاریهای متعدد غربی در این کشور وجود دارد. برندها همه غربی هستند و شما وقتی به مسکو یا شهرهای بزرگ روسیه میروید؛ یا از طریق کانالهای تلویزیونی، میشود به روشنی فهمید که روسیه شاید از لحاظ اقتصادی بخشی از غرب باشد. به نظر من تحریم روسیه بیشتر سیاسی است تا اقتصادی و زنگ خطری برای سردمداران این کشور از جانب غرب درباره اوکراین است. مساله دیگر مربوط به سوریه است. در سوریه هم روسیه به خوبی بر مواضع خود ایستاد و با حق وتو باعث شد هرگونه قطعنامه علیه دولت سوریه تصویب نشود. بنابراین سوریه و اوکراین، مساله مهمی است که بازی جدید را با روسیه شروع کرده است. البته روسیه هم کارتهای خودش را دارد. علاوه بر همکاریها با ایران، خط لوله جدید گاز به چین که در حال ساخته شدن است و قرارداد آن همین ماه گذشته در پکن بین دو کشور امضا شد، یکی از کارهایی است که شاید در آینده بتواند جایگزین خطوط لوله به اروپا شود. روسیه حتی میتواند با بازارهای آلمان، چین و ژاپن در یک موقعیتی بگوید دیگر گازی برای صادرات به اروپا ندارد.
روسیه ذخایر زیادی در بخشهای فراساحل و شیل دارد که نیازمند فناوریهای پیشرفته غربی است. همزمان، شرکتهای غربی متعددی هم در غرب حضور دارند که سرمایهگذاری دهها میلیارددلاری را در این کشور انجام دادهاند. به نظر شما این تحریمها که بر حضور شرکتهای غربی در روسیه تاثیرگذار خواهند بود، تا چه میزان بر صنعت نفت روسیه موثر خواهند بود؟
بعد از فروپاشی در دوره دوم آقای یلتسین، شرکتهای نفتی غربی به روسیه هجوم آوردند و قراردادهای متعددی امضا کردند. از جمله بیپی شرکتی به نام TNK در روسیه ثبت کرد که به شدت در حال گسترش بود. وقتی پوتین روی کار آمد، این قراردادها را مورد ارزیابی قرار داد و بسیاری از آنها را لغو کرد؛ چون با حاکمیت ملی روسیه و منافع ملی آن در تضاد بود. بنابراین در یک دورهای قبل از این اتفاقات، شرکتهای بزرگ نفت و گاز جهان، از روسیه به تدریج بیرون آمده بودند. نکته دوم در مورد شیل و اکتشاف در آبهای عمیق؛ روسیه میداند که این برگ برنده غرب است و آن را به راحتی در اختیار نمیگذارد. شما ملاحظه میکنید که کشتیهای روسی به قطب شمال میروند؛ یعنی به جاهایی که حاکمیت آن بین روسیه و غرب مورد اختلاف است یا به میراث جهانی مربوط میشود. لذا آنها تا این اندازه میتوانند و تکنولوژی دارند. نکته سوم، همکاری بین چین و روسیه است که چینیها میتوانند در این زمینه کمک کنند. یک نکته دیگر هم که من میخواهم به آن اشاره کنم، این است که به جز ما ایرانیها، کسی خیلی در دنیا شیل را جدی نگرفته است. یعنی این یک بحث تبلیغاتی خیلی وسیع است که آمریکاییها به وجود آوردهاند که در برابر منابع انرژی خاورمیانه بگویند چیز جدیدی داریم. هیچ تردیدی نیست که نفت و گاز ناشی از آن به اندازه نفت و گاز مایعی که الان در مخازن متعارف داریم، عمر ندارند. عمر اینها حدود پنج تا هفت سال است و دیگر اینکه مسائل زیستمحیطی متعددی دارد.
یعنی در مجموع به نظر شما این تحریمها تاثیر چندانی روی تولید نفت روسیه ندارند؟
بله، در واقع روسیه آنقدر نفت و گاز متعارف دارد که باید بیشتر روی آنها فکر کرد.
سوال آخر و شاید مهمترین این است که تحریمهای جدید تا چه میزان روی رفتار روسیه موثر خواهند بود؟ ظاهراً آقای پوتین در مقابل تحریمها، بیشتر تمایل دارد رفتار رئیسجمهور قبلی خودمان را در پیش بگیرد.
به نظر من رژیم هیچ کشوری تا الان بر اثر تحریم، نه عوض شده است و نه رفتار آن تغییر کرده است. حدود 96 بار تحریم در دنیا توسط آمریکا و کشورهای اروپایی علیه دیگران اعمال شده است و هیچ کدام موفق نبودهاند. این روش، تنها یک روش تبلیغی است و کار خیلی خاصی نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید