گزارشی پیرامون تاریخ کشتارهای صهیونیستی و مقاومت غزه
نوار فاجعه، نوار مقاومت
نوار غزه، یا به قول اعراب، قطاع غزه، در ساحل شرقی دریای مدیترانه قرار دارد و از مجرای گذرگاه رفح با مصر در ارتباط است. غزه تاریخی چهار هزارساله دارد. این ناحیه همواره تحت حکمرانی خاندانها و امپراتوریهای مختلف بوده است. این خاندانها و امپراتوریها، یکی پس از دیگری، به ویرانسازی، بازسازی و دستکاری در جمعیت غزه میپرداختند.
نوار غزه، یا به قول اعراب، قطاع غزه، در ساحل شرقی دریای مدیترانه قرار دارد و از مجرای گذرگاه رفح با مصر در ارتباط است. غزه تاریخی چهار هزارساله دارد. این ناحیه همواره تحت حکمرانی خاندانها و امپراتوریهای مختلف بوده است. این خاندانها و امپراتوریها، یکی پس از دیگری، به ویرانسازی، بازسازی و دستکاری در جمعیت غزه میپرداختند. غزه در سال 1516، زمانی که شهری کوچک با بندری غیرفعال، شهرهای ویران و بازرگانی روبهزوال بود، تحت سلطه عثمانی درآمد. از اوایل قرن نوزدهم میلادی، غزه عموماً تحت سلطه فرهنگی مصر بوده است. محمدعلی پاشا، نوار غزه و بخش اعظمی از فلسطین را در سال 1832 تصرف کرد. پس از جنگ جهانی اول، جامعه ملل کنترل غزه را به بریتانیا سپرد. به دنبال جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948، مصر کنترل غزه و نواحی پیرامون آن را به دست گرفت. جمعیت روبه رشد غزه، پس از تصرف دیگر شهرهای فلسطینی توسط صهیونیستها و مهاجرت ساکنان آن شهرها به غزه، به شدت افزایش یافت. از سال 1948 تا 1959، این منطقه تحت کنترل حکومت عمومی فلسطین (All-Palestine Government) قرار داشت؛ نهادی که در طول جنگهای 1948 توسط اتحادیه کشورهای عرب برای فراهم
کردن زمینه تشکیل دولت مستقل فلسطینی بنیان گذاشته شد. با این حال، اعضای این حکومت به قاهره منتقل شدند و تقریباً تاثیری بر وقایع غزه نداشتند. به محض خروج نیروهای اسرائیلی، رئیسجمهور وقت مصر، جمال عبدالناصر، اصلاحات متعددی در غزه اجرا کرد، از جمله گسترش فرصتهای آموزشی و خدمات مدنی، تهیه مسکن و به کار گماردن نیروهای امنیتی بومی. در سال 1959، اتحاد ملی عرب جایگزین حکومت عمومی فلسطین، که ناصر آن را ملغی کرد، شد. این اقدام فضای بیشتری به ساکنان غزه برای مشارکت در سیاست ملی داد. در سال 1959 و با الغای حکومت عمومی فلسطین، غزه رسماً بخشی از «جمهوری متحد عربی»، متشکل از مصر و سوریه تحت رهبری مصر شد.
در جنگ ششروزه 1967، پس از شکست ائتلاف ارتشهای عربی، غزه به تصرف اسرائیل درآمد. اسرائیل پس از تصرف غزه، شعار «حکومت، نه مدیریت» را سر داد و گفت مدیریت امور داخلی منطقه را به محلیها خواهد سپرد. با این حال، ارتش اسرائیل برای جلوگیری از مقاومت محلی مرتباً در اداره امور غزه دخالت میکرد. فرماندار نظامی غزه تهدید میکرد که اگر رهبران محلی نتوانند ساکنان منطقه را وادار به کنار گذاشتن اسلحه کنند، شورای شهر را ملغی و خدمات همگانی را قطع میکند. بین سالهای 1969 و 1971، مقاومت مسلحانه گستردهای علیه اسرائیل صورت گرفت، اما توسط نیروهای اسرائیلی تحت فرمان آریل شارون به شدت سرکوب شد. در سال 1971، ارتش اشغالگر اسرائیل کوشید تمرکز جمعیتی بالای پناهندگان فلسطین در منطقه الشاطی در غزه را پراکنده سازد و بدین منظور، برنامههای خانهسازی جدیدی طرح کرد که به بنای محدوده شیخ رضوان در شمال انجامید. در سال 1972، فرماندار نظامی غزه شهردار، رشاد الشوا را به خاطر تن زدن از انضمام الشاطی به شهرداری غزه از کار برکنار کرد. از دهه 70 به بعد، درگیریهای زیادی بین فلسطینیان و اشغالگران صورت گرفت که به انتفاضه اول در سال 1987 منجر شد.
غزه به مرکز درگیریها بدل شد و در نتیجه، اوضاع اقتصادی شهر رو به وخامت گذاشت.
انتفاضه اول
انتفاضه اول، قیام غیرمسلحانه فلسطینیان علیه اشغالگران اسرائیلی بود که از دسامبر 1987 تا کنفرانس مادرید در سال 1991، یا به عبارتی تا امضای قرارداد اسلو در سال 1993، ادامه یافت. خیزش فلسطینیان در نهم دسامبر 1987، در اردوگاه جبالیا، پس از مرگ شهروندان فلسطینی و اسرائیلی و افزایش تنشها هنگامی که یک کامیون اسرائیلی با زدن به یک اتومبیل چهار فلسطینی را کشت، آغاز شد. در واکنش به اعتصابات عمومی؛ تحریم نهادهای اسرائیلی در نوار غزه و کرانه باختری؛ نافرمانی مدنی از فرمانهای نظامی؛ تحریمهای اقتصادی از جمله امتناع از کار در شهرکهای اسرائیلی، امتناع از پرداخت مالیات، امتناع از رانندگی با گواهینامه اسرائیلی؛ نوشتن گرافیتی؛ سد معابر و پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف به نظامیان اسرائیلی و زیرساختهای آن در سرزمینهای فلسطینی، ارتش اسرائیل 80 هزار سرباز اعزام و سعی کرد با کشتن چندین فلسطینی قیام مردمی را سرکوب کند. در 13 ماه نخست، 332 فلسطینی شهید و 12 اسرائیلی کشته شدند. در سال نخست، سربازان اسرائیلی 311 فلسطینی را به شهادت رساندند که 53 نفر از آنها زیر 17 سال بودند. به گزارش بنیاد «نجات
کودکان»، در طول دو سال اول انتفاضه، هفت درصد فلسطینیان زیر 18 سال از آسیبهای ناشی از تیراندازی، ضرب و شتم یا گاز اشکآور رنج بردهاند. طی شش سال، اسرائیل حدود 1200 فلسطینی را به شهادت رساند. این در حالی است که در همین مدت، فلسطینیها 160 اسرائیلی را کشتند.
در سپتامبر 1993، مقامات اسرائیلی و «سازمان آزادیبخش فلسطین» بر سر اداره فلسطینیان بر نوار غزه و شهر اریحا در کرانه باختری به توافق رسیدند. نیروهای اسرائیلی از غزه خارج شدند و اداره شهر را به «حکومت خودگردان فلسطینی» سپردند. حکومت خودگردان، تحت رهبری یاسر عرفات، غزه را به عنوان مرکز خود برگزید. «شورای ملی فلسطین» اولین جلسه سالانه خود را در مارس 1996 در غزه برگزار کرد. دو نیروی سیاسی-نظامی فلسطینی فعال در انتفاضه اول، «حماس» و «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» بودند. «جبهه خلق» سازمانی مارکسیستی بود که هدف خود را مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی مشخص کرده بود.
انتفاضه دوم
انتفاضه دوم در سپتامبر سال 2000، هنگامی آغاز شد که آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل، از حرم شریف دیدار کرد. معترضان فلسطینی که به سوی پلیس سنگ پرتاب میکردند توسط گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی ارتش اسرائیل پراکنده شدند. در روز 29 سپتامبر 2000، یک روز پس از دیدار شارون، شورشهای گستردهای پس از نماز جمعه در بیتالمقدس صورت گرفت. چهار جوان فلسطینی در این درگیریها به شهادت رسیدند. سه فلسطینی دیگر نیز در سایر مناطق شهر شهید شدند. در پایان روز اول مبارزه، هفت فلسطینی شهید و 300 تن مجروح شدند.
در روزهای بعد، اعتراضات و شورشهای گستردهای در سرتاسر کرانه باختری و غزه شکل گرفت. پلیس اسرائیل با گلولههای واقعی و پلاستیکی واکنش نشان داد. در پنج روز نخست، 47 فلسطینی به شهادت رسیدند و 1885 نفر زخمی شدند. حتی ژاک شیراک، رئیسجمهور فرانسه، به ایهود باراک اعتراض کرد که نسبت کشتهشدهها به زخمیها چنان زیاد است که نمیتواند کسی را متقاعد کند که فلسطینیان مهاجم بودهاند. انتفاضه دوم تا سالهای 2004 و 2005 ادامه یافت. با بیماری و سپس مرگ یاسر عرفات در نوامبر 2004، فلسطینیها رهبر جهانی خود را از دست دادند؛ رهبر محبوبی که طی سه دهه سازمان آزادیبخش فلسطین را هدایت کرده بود. خروج نیروهای نظامی اسرائیلی از غزه نیز رسماً در ژوئن 2004 اعلام و در آگوست 2005 تکمیل شد. در انتفاضه دوم، نیروهای سیاسی-نظامی فلسطینی فعال عبارت بودند از «سازمان آزادیبخش فلسطین» شامل «فتح»، «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» و «جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین»، «حماس»، «سازمان جهاد اسلامی»، و «کمیته مقاومت ملی». «جبهه دموکراتیک» سازمانی مائوئیستی بود که از «جبهه خلق» منشعب شد. «کمیته مقاومت ملی» یک سازمان مسلحانه با رویکرد ناسیونالیستی است. در
طول انتفاضه دوم، حدود 3300 فلسطینی به شهادت رسیدند. حدود هزار اسرائیلی نیز کشته شدند.
دولت حماس
پس از پیروزی حماس در انتخابات 2006 فلسطین، درگیری درونی بین این سازمان و سازمان «فتح» آغاز شد. در سال 2007، حماس نیروهای فتح را از نوار غزه بیرون راند و اعضای این گروه از حکومت خودگردان در کرانه باختری کنار گذاشته شدند. از آن زمان به بعد، کنترل عملی نوار غزه در دستان حماس است. اسرائیل نیز در عملیاتی به نام «باران تابستانی» نوار غزه را بمباران کرد. مقامات اسرائیلی علت این حملات را پایان دادن به حملات «حماس» و «جهاد اسلامی» با راکتهای قسام اعلام کردند. یک ائتلاف حقوق بشری در ششم مارس 2008 اعلام کرد وضعیت انسانی در غزه به بدترین حالت از زمان تصرف منطقه توسط اسرائیل پس از جنگ ششروزه قرار دارد. در 27 و 28 دسامبر، اسرائیل دست به حملات هوایی علیه غزه زد. اسرائیلیها این عملیات را «عملیات سُربریزی» نام نهاده بودند. رژیم صهیونیستی مدعی شد حملات در واکنش به راکتهای متعدد از سوی نوار غزه، از سال 2005 به بعد، صورت گرفته است. طی این درگیریها، 1300 فلسطینی شهید و 5500 تن زخمی شدند. چهار هزار ساختمان نیز در غزه به کلی تخریب شدند.
در 27 فوریه 2008، رزمندگان فلسطینی بیش از 40 راکت قسام به جنوب اسرائیل پرتاب کردند و ارتش اسرائیل سه میسیل به ساختمان وزارت کشور فلسطین در غزه زد. در 28 فوریه 2008، هواپیمای اسرائیلی یک ایستگاه پلیس را در نزدیکی خانه رهبر حماس، اسماعیل هنیه، زد که به شهادت شش کودک انجامید. اسرائیل حملات هوایی و زمینی خود را از روز 29 فوریه آغاز کرد. خشونت نظامیان اسرائیلی در غزه به شهادت بیش از 100 فلسطینی در کمتر از یک هفته منجر شد. محمود عباس اسرائیل را به «تروریسم بینالمللی» متهم کرد و گفت حملات اسرائیل به غزه «بدتر از هولوکاست» است. روز سوم مارس، عباس همه روابطش را با اسرائیل قطع کرد. اسرائیل نیز هواپیماهای جنگی دیگری برای حمله به اهداف بیشتر گسیل کرد. اتحادیه اروپا آنچه را «کاربرد بیش از حد خشونت» توسط اسرائیل دانست، محکوم کرد. دبیر کل سازمان ملل، بان کیمون، نیز استفاده نابجا و بیش از حد اسرائیل از خشونت را محکوم کرد و از رژیم صهیونیستی خواست تا به چنین حملاتی پایان دهد. با این حال، اسرائیل در 29 فوریه 2008، عملیات «زمستان سوزان» را آغاز کرد. در این عملیات، ارتش اسرائیل 112 فلسطینی را به شهادت رساند، در حالی که سه
اسرائیلی کشته شدند. بیش از 150 فلسطینی نیز زخمی شدند. دسامبر همان سال نیز شاهد آغاز «جنگ غزه» بود. پس از پایان آتشبس ششماهه حماس و رژیم صهیونیستی، اسرائیل بمبارانهای گستردهای را بر نوار غزه آغاز کرد. طی این حملات، پایگاههای حماس، اردوگاههای تمرین و ادارههای پلیس، مساجد، خانهها، ساختمانهای درمانی و مدارس نیز تخریب شدند. حماس نیز در مقابل حملات راکتی و خمپارهای خود را تشدید کرد. در سوم ژانویه 2009، اسرائیل تجاوز زمینی خود را آغاز کرد. حدود 1400 فلسطینی و 13 اسرائیلی در این درگیریها کشته شدند. این عملیات را از زمان جنگ ششروزه در سال 1967، مخربترین عملیات میدانند. در 26 مارس 2010، دو سرباز اسرائیلی و دو نظامی حماس در درگیریها در مرزهای جنوبی نوار غزه کشته شدند. دو سرباز دیگر نیز در درگیریهای صورتگرفته در شهر خان یونس زخمی شدند. طی هفته دوم مارس 2012، نیروهای اسرائیلی عملیات «پژواک بازگشتکننده» را آغاز کردند. این بدترین و شدیدترین خشونت تحت پوشش رسانهها از عملیات «سربریزی» به بعد بود. در روز نهم مارس نیروهای اسرائیلی عملیات خود را در نوار غزه با به شهادت رساندن ظهیر القیسی، دبیر کل «کمیته
مقاومت مردمی» آغاز کردند. گروههای نظامی فلسطینی با حملات راکتی سنگین علیه اسرائیل پاسخ این ترور را دادند. در این عملیات چهرههای شاخصی از نیروهای فلسطینی به شهادت رسیدند. درگیریها در اکتبر 2012 شدیدتر شد. اسرائیل در یک حمله هوایی، احمد جباری، فرمانده شاخه نظامی حماس را به شهادت رساند. اسرائیلیها در طول این عملیات، عملیات «ستون دفاع»، 158 فلسطینی را به شهادت رساندند که 102 نفر از آنها غیرنظامی بودند. 30 کودک و 13 زن نیز در میان کشتهشدگان وجود داشتند. بیشتر درگیریهای این عملیات با بمبگذاری، حملات هوایی، توپخانه و راکت صورت گرفت. اسرائیلیها جنگنده هوایی در اختیار داشتند و فلسطینیها از راکت استفاده میکردند. ایالات متحده، بریتانیا، کانادا، آلمان و دیگر کشورهای غربی در طی این عملیات از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کردند!
پس از ربوده شدن و کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی توسط نیروی سلفی «انصار الدوله الاسلامیه»، و به دنبال آن زندهزنده سوزاندن یک نوجوان فلسطینی توسط یهودیان تندرو، ارتش اسرائیل در هشتم جولای 2014، عملیاتی تحت عنوان «تیغه حفاظتی» را آغاز کرد که در شش روز نخست بیش از 185 شهید فلسطینی به دنبال داشته است. در این شش روز، هیچ فرد اسرائیلی چه نظامی و چه غیرنظامی کشته نشده است. در اعتراض به کشتار مردم غزه، تجمعات و تظاهراتی در حمایت از فلسطینیها در چندین کشور جهان به راه افتاده است. اعتراضات گستردهای در شهرهای لندن، پاریس، اسلو، کاراکاس و تونس جریان پیدا کرده است. هزاران نفر نیز در ژنو در برابر سازمان ملل متحد تجمع کردند. در سیزدهم جولای، حدود 10 هزار نفر در پاریس در اعتراض به وحشیگریهای اسرائیل تجمع کردند و دست به اعتراض زدند. برای حفظ بیطرفی ژورنالیستی، باید اشاره کرد که تجمعات چند صدنفرهای نیز در طرفداری از اسرائیل در چند شهر آمریکا شکل گرفت!
دیدگاه تان را بنویسید