شناسه خبر : 2515 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نگاهی به موقعیت نهاد دولت در ایران امروز

میراثمحمود برای حسن

در یکی از روزهای سرد پاییزی سال ۱۳۸۹ مردم پایتخت با صحنه‌ای حیرت‌آور مواجه شدند. صحنه‌ای که بیشتر متناسب با فیلم‌های کمدی لورل و هاردی یا کارتون پلنگ صورتی بود. از قرار معلوم به دستور جناب رئیس دولت که شعارهای تبلیغاتی «ما می‌توانیم» و «این شدنی است» لاینقطع از دو لب مبارکش به گوش می‌رسید

سیدحمید متقی
در یکی از روزهای سرد پاییزی سال 1389 مردم پایتخت با صحنه‌ای حیرت‌آور مواجه شدند. صحنه‌ای که بیشتر متناسب با فیلم‌های کمدی لورل و هاردی یا کارتون پلنگ صورتی بود. از قرار معلوم به دستور جناب رئیس دولت که شعارهای تبلیغاتی «ما می‌توانیم» و «این شدنی است» لاینقطع از دو لب مبارکش به گوش می‌رسید، طرحی نو در آسمان فناوری‌های مبارزه با آلودگی هوا درافکنده شده بود و قرار بود به مدد چند هواپیمای آب‌پاش، آلودگی بی‌سابقه هوای پایتخت علاج شود. بسیاری از کارشناسان در آن ایام در تحلیل‌های خود به صورت تلویحی یا آشکار، آلودگی شدید هوای تهران را به بنزین‌های جدیدی که بنا به برخی ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک توسط صنایع پتروشیمی کشور تولید می‌شد، نسبت می‌دادند. آنان تاکید می‌کردند که برای حل این معضل باید به فکر حل مشکل بنزین بود و استفاده از چند هواپیمای آب‌پاش برای مهار آلودگی تهران به مثابه مبارزه با بیماری مالاریا به کمک چند لنگه‌کفش برای هلاک پشه‌های آنوفل است.
با این حال عوام که برای دولت جایگاهی نزدیک به دانای ‌کل قائل بودند، باور نمی‌کردند که این طرح که هزینه آن هم از جیب همه شهروندان پرداخت می‌شد، من‌درآوردی یا در پی یک توفان فکر در یکی از جلسات چندنفره دولتمردان به مرحله اجرا درآمده ‌باشد. لابد بسیاری از آنان در ذهن خود دودوتا چهارتا می‌کردند که دولتی‌ها با در اختیار داشتن این همه دستگاه‌های عریض و طویل، پژوهشکده‌های رنگارنگ، مراکز تحقیقاتی، موسسات آموزش عالی و ارتباط با مهم‌ترین مراکز پژوهشی دنیا، بی‌گدار به آب نمی‌زنند و حتماً برای این اقدام خود فعالیت‌های پژوهشی و کارشناسی انجام داده‌اند.
بگذریم هواپیماهای آب‌پاش دو سه روزی روی آسمان پایتخت چند ساعتی ویراژ دادند و چند هزار لیتر آب را در هوای تهران رها کردند و به آشیانه‌های خود بازگشتند. این طرح پس از چند هفته تبلیغات و چند روز اجرا به بایگانی رفت، ساکنان پایتخت هم بهترین قاضی درباره اثرگذاری آن هستند. بسیاری از مردم کوچه و بازار آن روزها باز هم خوشحال بودند و خدا را شکر می‌کردند که هواپیماهای مورد استفاده در این عملیات محیرالعقول سالم به زمین نشستند و کسی در این برنامه تلف نشد. این ماجرا یکی از شاخص‌ترین و در عین ‌حال اختصاصی‌ترین تجربیات بلاواسطه شهروندان تهرانی از اقدامات غیرکارشناسانه دولت گذشته بود. دولتی که بی‌توجه به مخالفت اکثر قریب به‌اتفاق کارشناسان خبره در زمینه مبارزه با آلودگی هوا، با اصرار بر تصمیم عجیب خود به پرونده تصمیمات طنزگونه و بی‌فایده دولتمردان ایران در یک سده گذشته فصلی تازه اضافه کرد. در بسیاری دیگر از تصمیمات دولت گذشته چه در زمینه‌های اقتصادی و چه در زمینه‌های فرهنگی، دیپلماتیک و سیاسی نیز ما شاهد مخالفت گسترده بدنه کارشناسی کشور بودیم، با این حال به سبب آنی و عریان نبودن نتایج بسیاری از تصمیمات و اقدامات دولت، قضاوت افکار عمومی در مواجهه با آنها به تاخیر افتاد. سال‌های 90 و 91 سال‌هایی بودند که مردم نتایج بخشی از تصمیمات دولت دهم به‌ویژه در عرصه اقتصاد را با پوست و گوشت خود تجربه کردند. نتایجی کاملاً متفاوت از وعده‌هایی که دولتمردان در هشت سال پیش از آن به مردم داده بودند. حاصل کلی این رویدادها، تشکیک افکار عمومی در کارایی و توان کارشناسی مردان دولت دهم بود. دولتمردانی که در همان ابتدای راه، قطب‌نمای مدیریتی کشور-سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی- را از پنجره قطار دستگاه اجرایی به بیرون پرت کرده بودند. با این حال برخی از دلسوزان کشور از مساله‌ای دیگر نیز بیم داشتند. آنان بر این باور بودند که روندی که در دوره دولت‌های نهم و دهم آغاز شده است به تضعیف نهاد دولت نیز بینجامد. در اینجا باید به این نکته نیز توجه کرد که شاید برخی از اندیشمندان تضعیف نهاد دولت را یکی از راه‌های رسیدن به سیستم‌های دموکراتیک ارزیابی کنند، اما در کشوری چون ایران که دست‌کم در تاریخ معاصر آن بخش خصوصی بسیار نحیف‌تر از آن بوده است که بتواند در بسیاری از عرصه‌ها جایگزین دولت شود، به صورت طبیعی تنها بخش‌های متصل به رانت‌های اطلاعاتی، قدرت و ثروت، توانایی پر کردن خلأ ضعف نهاد دولت را دارا خواهند بود. این بخش‌ها نیز به سبب عدم شفافیت تعاملات درونی و از آن مهم‌تر غیرپاسخگو بودن، تنها منافع عده قلیلی را مورد توجه قرار داده و در بسیاری موارد سر بخش اعظم شهروندان را بی‌کلاه می‌گذارند.
در چنین فضایی انتخابات 24 خردادماه 1392 برگزار شد. بسیاری از مردم برای خروج از تنگناهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گام به میدان رقابت ریاست‌جمهوری یازدهم نهادند. انتخاباتی که برای مردم تنها راه خروج از چالش‌هایی بود که توسط دولت‌های نهم و دهم در مقابل آنان قرار گرفته بود. آنان تلاش کردند با تغییر راننده لوکوموتیو قطار اجرایی کشور، برای کاهش چالش‌های آتی چاره‌ای بیندیشند. در سایر کشورها با تغییر راننده قطار دولت، راننده جدید با فشار دکمه استارت و کشیدن بوق متناسب با برنامه‌های خود، امکانات موجود و مقصد مورد نظر حرکت خود را آغاز می‌کند. اما در ایران سال 1392 تغییر راننده، گذر از نخستین خوان برای آماده‌سازی لوکوموتیو دستگاه اجرایی کشور جهت حرکت در مسیر جدید بود. حسن روحانی و مشاوران او که از وضعیت نحیف دولت آگاهی داشتند، برای اینکه بتوانند گزارشی قرین با واقعیت از وضعیت کشور ارائه دهند بیش از 100 روز وقت گذاشتند. با این حال تا زمانی که لوکوموتیو دستگاه اجرایی آغاز به حرکت نکرد، عمق فاجعه عیان نشد.
دو دولت گذشته برخلاف قوانین و برنامه‌های توسعه کشور، به‌جای کوچک‌سازی و چابک‌سازی بدنه خود به هر بهانه بر وزن خود افزوده بود. در برنامه چهارم تعداد استخدام‌ها برای هرسال حدود 21 هزار نفر در نظر گرفته شده بود. یعنی در طول برنامه، حدود 100 هزار نفر مجوز استخدام برای کل دولت وجود داشت. این در حالی بود که در دولت دهم برخی از دستگاه‌ها به تنهایی 50 تا 70 هزار نفر را استخدام کرده بودند. بنا به گفته دولتمردان جدید وزارت نفت و توابع آن در سال 1384، 90 هزار نفر پرسنل داشت، اما پس از بسیاری از واگذاری‌ها که طی آنها پالایشگاه‌ها نیز واگذار شدند، تعداد شاغلان در این بخش به حدود 150 هزار نفر رسید. این اتفاقات در اکثر بخش‌های دولتی رخ داده است و هنوز همه ابعاد آن کشف نشده‌ است. این نکته نیز قابل تامل است که این آمار ربطی به طرح عجیب مهرآفرین که در ماه‌های پایانی صدارت محمود احمدی‌نژاد جهت استخدام حدود نیم میلیون نفر دیگر کلید خورد، ندارد. در کنار این بدنه فربه و به‌شدت ناکارآمد، به نظر می‌رسد که از سال 1384 تا 1392 دولت برخی از مولفه‌های مهم دیگر خود را نیز از دست داده باشد. یکی از مهم‌ترین مولفه‌های حکمرانی برای هر دولتی، اعتماد افکار عمومی نسبت به کارآمدی و خیرخواهی دولتمردان است. این سرمایه می‌تواند پشتیبان محکم برای دولت باشد. هر چه از دوره آغازین فعالیت‌های محمود احمدی‌نژاد در سمت ریاست دولت فاصله گرفتیم، شاهد آن بودیم که جامعه به‌تدریج نسبت به نتایج اقدامات او و همکارانش مردد شده است. در سال‌های پایانی عمر دولت دهم نیز عملاً اظهارات و وعده‌های دولتمردان از سوی مردم جدی گرفته نمی‌شد. این تلقی عمومی در کنار شکست قابل پیش‌بینی بخش عمده برنامه‌های دولت در حوزه‌های اقتصادی، دیپلماتیک و... چهره‌ای به‌شدت غیرقابل اعتماد نه‌تنها از دولتمردان گذشته که از سیمای نهاد دولت در افکار عمومی پدید آورد و به صورتی نشان داد که نهاد دولت در هشت سال گذشته نه‌تنها تضعیف که از درون تخریب شده است. هنگامی ‌که در مردادماه 1392 حسن روحانی دکمه استارت لوکوموتیو دستگاه اجرایی را فشار داد تازه دریافت که با وجود ثروت افسانه‌ای هشت سال گذشته چرخ‌های قطار برای صرفه‌جویی از چوب تراشیده‌ شده ‌است و در مخزن قطار نیز به‌جای گازوئیل، زغال‌سنگ ریخته‌اند. تعداد کارکنان و خدمه قطار نیز چنان افزایش یافته است که مانند فیلم‌های هندی از صندلی‌ها گرفته تا راهروها و سقف قطار مملو از خدمه است، بخش عمده مسافران نیز با وجود رای به تعویض راننده قطار، هنوز اعتماد چندانی به امنیت این وسیله نقلیه ندارند، از همه مهم‌تر اینکه همراهان راننده جدید هنوز نتوانسته‌اند بخش‌هایی از ریل‌های گم‌شده را پیدا کنند. این تمثیل می‌تواند تا حدودی وضعیت بغرنج حسن روحانی برای بازسازی بنیان‌های تخریب‌شده نهاد دولت در کشور را ترسیم کند. بدون شک نخستین گام در زمینه بازسازی نهاد دولت، ترمیم اعتماد افکار عمومی است. باید منتظر ماند و دید حسن روحانی برای نیل به این مهم از چه روش‌هایی بهره خواهد گرفت.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها