تاریخ انتشار:
مسعود پزشکیان از شیوه مدیریت هشت سال گذشته در قوه مجریه انتقاد میکند
شأن دولت را در نظر مردم پایمال کردند
راههای بازسازی تخریب و تضعیف نهاد دولت در هشت سال گذشته مهمترین دغدغه این روزهای منتقدان دولت قبلی است. همانهایی که از ابتدای کار دولت نهم زمزمهوار و از ابتدای دولت دهم با صدای بلند هشدار داده بودند که راهی که محمود احمدینژاد و مردانش میروند به ترکستان است
آقای پزشکیان بسیاری از جامعهشناسان و فعالان سیاسی معتقد هستند در هشت ساله گذشته دولتمردان ماهیت دولت در جمهوری اسلامی را تخریب کردند و شأن و تحرک لازم برای یک دولت را از قوه مجریه گرفتند. چقدر این باور را منطبق بر واقعیت میدانید؟
واقعیت این است که در هر منصب و سمتی اعمال به نیات قضاوت و سنجیده میشوند. دولت به عنوان بخش اجرایی یک حاکمیت به نوعی بخش مهمی از پل ارتباطی با ملت محسوب میشود. وقتی زمانی که دولتی به مردم دروغ بگوید، مردم را اسیر و ملعبه دست سیاستبازی و دعواهای جناحی خود کند مشخص است که نهتنها آن مردمان که شأن و جایگاه دولت نیز در نظر مردم زیر سوال میرود. هشت سال گذشته دولت بیش از آنکه به نقشهای خود به عنوان قوه مجریه بپردازد، بیشتر در نقش یک مخل وضعیت اقتصادی و اجتماعی ظاهر شد. علاوه بر این مردم دیدند به شدت اظهارات دولت با رفتارش متناقض است. امروز از دولت پاک میگوید فردا فساد اقتصادی برملا میشود. چه اعتمادی دیگر میتوانست بماند.
تخریب پل ارتباطی و اعتمادی بین دولت و مردم تنها بخشی از تخریب از دولت در هشت سال اخیر بود.
نه، مفهوم دولت ابعاد مختلفی دارد. روابط دولت با مجلس نیز به شدت تخریب شد. بخشی از این مساله نیز به علت قصور و کوتاهی قابل توجه مجلس هفتم در برابر دولت بود. مجلس هفتم یا حداقل بخش قابل توجهی از نمایندگان با بیقانونیهای دولت نهم به شکلی رفتار کرده بودند که آقایان فکر میکردند باید همیشه سکوت کرد و لبخند زد. این فقط در یک بعد نیست، ابعاد قابلتوجهی را در برمیگیرد.
چه ابعادی؟
ابعاد بینالمللی و داخلی، سیاسی و اقتصادی.
شما همواره یکی از منتقدان سیاستهای خارجی دولت دهم نیز بودید. در نقش دولت در خصوص ارتباطات بینالمللی چه تغییراتی در هشت سال گذشته به وجود آمد که فکر میکنید نقش دولت را متحول ساخت؟
ادبیات رئیسجمهور و اطرافیان نزدیک وی به دنیا پالس مثبت یا منفی میدهد. هشت سال گذشته هر سال بیشتر به سمت منزوی شدن پیش رفتیم چرا که یک نفر تصمیم گرفته بود تحریمها را کاغذپاره بداند و مبنای ارتباطات بینالمللی کشور و مذاکرات را بر اساس سلایق و تفکرات رادیکالی خود پیش ببرد.
و در نگاه اقتصادی چطور؟ از لحاظ تئوریک البته در هشت سال گذشته دولت بر مبنای تعاریف اقتصادی بزرگتر شد. چه اندازه بین این مساله و سیاستهای اقتصادی ابلاغی اصل ۴۴ قانونی اساسی مغایرت وجود داشت.
این اتفاق خوبی نبود. دولت خوب دولت بزرگ نیست. از اساس همین بزرگ شدن دولت چالاکی و چابکی را از دولت گرفت و باعث شد نتواند در مواقع ضرور تصمیمات لازم را اتخاذ کند. سرمایه و درآمد کشور را که باید صرف زیرساخت و توسعه زیربناهای کشور از جمله بهداشت و تولید میکردند یارانه نقدی دادند و تورم را به این وضع کشاندند و تازه دم از مردمی بودن نیز میزدند. انگار هرکس دولت را کمیته امداد کند خیلی هنر بزرگی کرده است. با این یارانه نقدی دادن و با این شیوه توزیع یارانه و اثرات مخرب اقتصادی و اجتماعی که این مساله به همراه داشت، شأن دولت را تخریب کردند. حالا یک عده دیگر بر سر کار آمدهاند و علاوه بر تمامی گرفتاریها باید این شأن تخریبشده را نیز احیا کنند.
امکان احیا هست؟
امکان آن هست اما کار راحتی نیست. این ویرانی در یک سال و دو سال ایجاد نشد که برخی انتظار دارند یکروزه همه چیز بسامان شود. تخریب نهاد دولت بیش از زمانی که در آن تخریب رخ داده نیاز دارد تا این تخریبها و ضعفها را رفع کند.
بنابراین طی چهار سال دولت آقای روحانی نباید منتظر تحول خاصی باشیم؟
نه به این مفهوم. در همین یک سال اتفاقات مهم رخ داده است. حداقل شیوه مدیریت قبلی که «یا هرچه من میگویم یا هیچی» بود منزوی شد و دوباره شیوههای منطقی مدیریتی مورد اقبال و توجه قرار گرفت. دولت دیگر با دروغ برای خود شوهای تبلیغاتی راه نمیاندازد. دنیا با اخم ممتد به ما نگاه نمیکند. همین اتفاقات در طول یک سال بسیار قابل توجه است. دولت جدید با دنیا و مجلس و ملت و هرجای دیگر لجبازی نمیکند.
بنابراین فاکتورهایی که لازم است تا نهاد تخریبشده دولت بازسازی شود در نظر شما در دولت فعلی و مردان آن وجود دارد؟
مساله نظر من نیست. شواهد و واقعیات نشان میدهد. حالا شاید یک عده که تا دیروز خواب بودهاند نیز بیدار شده باشند و برای عقب نماندن از قافله دلواپس دولت و کشور و قرار هستهای شدهاند. اما واقعیت را نباید از تندروها شنید. واقعیت را وضعیت تورم و شاخص رشد اقتصادی و میزان بیکاری و وضعیت دارو و سلامت نشان میدهد. گذشته از این من فکر میکنم به دلیل رفتارهای تیم دولت قبلی، شأن و جایگاه «دولت» در هشت سال گذشته در نظر مردم پایمال شد. فکر میکردند یارانه نقدی بین مردم توزیع کنند شأن دولت در نظر مردم بالا میرود در حالی که صد درصد این تفکر اشتباه بود.
شما زمانی در قوه مجریه فعالیت داشتید بنابراین به خوبی میدانید که چه اقداماتی باید صورت گیرد که یک دولت بتواند تعامل خوبی با دیگر نهادها و مردم داشته باشد و چالاکی مناسب برای فعالیت امور را در خود حفظ کند. امروز دولت جدید به تعبیر شما چه اقداماتی برای احیای شأن از دسترفته قوه مجریه باید انجام دهد.
اصلاحات. دولت برای برونرفت از وضعیت فعلی به طور کلی باید مشی اصلاحات را در دستور کار خود قرار دهد. اصلاحات به معنای اصلاحات لازمه یک جامعه، یک انسان و یک کشور است، کسی که اصلاحات نکند باید در آن شک کرد. 35 سال است یکسری از اهداف را برای خودمان تعریف کردهایم. همین بحثی که مقام معظم رهبری با عنوان چشمانداز و سیاستهای کلی مطرح میکردهاند نیازمند ترسیم نقشه راه است یعنی باید بدانیم برای رسیدن به این چشماندازها و سیاستهای کلی نیاز به چه چیزی داریم؟ طبیعی است تمامی اقدامات برای رسیدن به هدف بدون اصلاحات غیرممکن است. اگر دولت اصلاحات نکند شکستخورده است، و این اصلاحات میتواند در هر زمینهای از قبیل
دیدگاه تان را بنویسید