تاریخ انتشار:
معرفی دیدگاههای گزینه احتمالی ریاست بانک مرکزی
کاش پنج نفر مثل او داشتیم
دانشجوی مسلمان
محمد نهاوندیان در اوایل دهه 50 به حلقه مریدان شیخمرتضی مطهری پیوست. او دانشجوی رشته اقتصاد در دانشگاه تهران بود و در دورهای که سیدمحمد مشکات ریاست دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران را بر عهده داشت از جمله دانشجویانی بود که به اقتصاد اسلامی علاقه نشان میداد. در این دوره « امکانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران مهیا شده بود تا بتوانیم کلاس اقتصاد اسلامی داشته باشیم؛ حدود سال1353-1352.چراکه در آن دوره، برخی استادان مارکسیست، تدریس خود را بر اساس اقتصاد مارکسیستی بنا نهاده بودند و آنچه امکان عرضه نداشت، اقتصاد اسلامی بود.» محمد نهاوندیان و جوانانی که تحت تاثیر اندیشههای روشنفکران مسلمان قرار داشتند، از مرتضی مطهری دعوت کردند تا دوره اقتصاد اسلامی برای دانشجویان علاقهمند برگزار کند. « خدمت بزرگان دیگر هم این مساله را طرح کردیم، مرحوم آقای دکتر بهشتی، مرحوم استاد جعفری و مرحوم آقای باهنر. در میان این مشورتها برای برگزاری این کلاس درس، رویکرد مرحوم آقای مطهری ویژه بود.» نام این جلسات را گذاشتند شورای تحقیقات اقتصاد اسلامی. از میان افراد این سلسله نشستها میتوان به رامین صالحخو، حسین نمازی، منصور پهلوان و حسن توانایانفرد اشاره کرد اما عباس میرآخور هم جزو استادانی بود که به این حلقه راه یافت. در این دوره مبارزات ایدئولوژیک با نگرشهای مارکسیستی و التقاطی در دانشگاهها مطرح بود. اما کتاب «اقتصادنا» نوشته محمدباقر صدر مورد توجه دانشجویان جوان قرار گرفته بود. نشستهای شورای تحقیقات اقتصاد اسلامی تا سال 57 ادامه داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی متوقف شد اما رابطه محمد نهاوندیان با مرتضی مطهری آنگاه متوقف شد که تیر فرقان بر پیکر استاد نشست. در این دوره محمد نهاوندیان، کار در نهادی مهم را تجربه کرده بود. مدتی به صدا و سیما رفت ولی با صادق قطبزاده رئیس سازمان صدا و سیما اختلاف پیدا کرد و خیلی زود آنجا را ترک کرد. پس از آن به رضا صدر وزیر بازرگانی دولت موقت معرفی شد و او محمد نهاوندیان را به سمت مدیر روابط عمومی وزارتخانه منصوب کرد.
سیلوهای خالی
اوایل انقلاب بود. هنوز هیچ سازمانی در جمهوری اسلامی قوام و شکل مطلوب خود را نداشت. جنگ آغاز شده بود و مردم نگران وضع معیشتی خود بودند. سیلوها از گندم و انبارها از مایحتاج مردم خالی شده بود. برنامهریزی برای تامین احتیاجات مردم دشوار شد. همه نگاهها به وزارت بازرگانی ختم شده بود. اخبار متفاوتی از غارت مایحتاج مردم در گوشه و کنار کشور به گوش میرسید. فشارها بیشتر میشد. کشور در شرایط حساسی بود. وزارت بازرگانی باید کاری میکرد. بعد از نخستین وزیر بازرگانی جمهوری اسلامی، مردی که سرپرستی وزارت بازرگانی را بر عهده داشت، «حسین نقرهکارشیرازی» نام داشت. او تحصیل در آمریکا را نیمهتمام رها کرده بود تا به انقلابیون بپیوندد. به او خبر میدهند که محمولههای غذایی خریداریشده، هیچگاه به ایران نمیرسد. ناراضیان و شورشگران مخالف انقلاب اسلامی، کشتیهای مواد غذایی را تاراج میکنند. سولهها توسط شورشیان خالی شده است و ضدانقلاب، راههای ورود مواد غذایی به کشور را مسدود کرده است. «نقرهکارشیرازی» بلافاصله کمیتهای ویژه تشکیل داد تا جلوی اغتشاشات را بگیرد. کمیته ویژه او را جوانانی تشکیل دادند که در میان آنها نام «محمدآقا نهاوندیان» نیز دیده میشد.
معاونت وزیر در 26سالگی
محمد نهاوندیان در ۲۶سالگی با حکم حبیبالله عسگراولادی به سمت معاون هماهنگی وزارت بازرگانی انتخاب شد و پس از مدتی کوتاه، معاونت طرح و برنامه این وزارتخانه را بر عهده گرفت. اندکی بعد اما وزارت بازرگانی را به دلیل اختلاف نظر ترک کرد و برای تحصیلات حوزوی، راهی قم شد. دو سال در قم ماند و پس از آن به آمریکا رفت.
دوستی با حسین فریدون
محمد نهاوندیان موفق شد در دانشگاه جرج واشنگتن ثبتنام کند. دانشگاهی در واشنگتن دیسی که ایرانیان زیادی در آن سکونت داشتند. محمد نهاوندیان در این شهر دوستی خانوادگی به نام حسین فریدون داشت. او برادر حسن فریدون، روحانی پرشور و انقلابی بود که در ستاد جنگ، سمتهای مهمی داشت. در حین تحصیل، موسسهای به نام تحقیقات و اطلاعات اسلامی در واشنگتن تاسیس کرد و با 40 مرکز اسلامی آمریکا برای همکاری بین آنها ارتباط برقرار کرد. در نتیجه شورایی تشکیل شد به نام شورای همکاری اسلامی که هر ماه در یک ایالت جلسه تشکیل میداد. او هشت سال با خانوادهاش در آمریکا به سر برد و فوقلیسانس و دکترا گرفت. در تمام سالهای تحصیل نام او به عنوان شاگرد اول مطرح بود.
بازگشت به معاونت وزارت بازرگانی
محمد نهاوندیان در سال 1372 همزمان با پیروزی دوباره اکبر هاشمیرفسنجانی در انتخابات ریاستجمهوری، با مدرک دکترا به ایران بازگشت و یحیی آلاسحاق از او به عنوان معاون پژوهشی وزارتخانه دعوت به همکاری کرد. دولت هاشمی به پایان رسید و محمد نهاوندیان در دولت خاتمی نیز معاون وزیر بازرگانی بود. بعدها مشاور محمد خاتمی در پیوستن به سازمان تجارت جهانی شد و سرانجام به ریاست اتاق ایران رسید.
حضور در فیلم تبلیغاتی روحانی
چند هفته مانده به برگزاری انتخابات، علیاکبر ولایتی برای محمد نهاوندیان حکم ریاست ستاد انتخاباتیاش را صادر کرد. محمد نهاوندیان اما تکذیبش کرد و نپذیرفت. یک هفته به پایان رقابتهای انتخاباتی، محمد نهاوندیان به دعوت حسین فریدون، دوست و یار قدیمیاش به ستاد حسن روحانی پیوست. شاید اگر از چهره او در فیلم انتخاباتی حسن روحانی رونمایی نمیشد، همگان فکر میکردند او بر عهدش مبنی بر دوری از فعالیتهای سیاسی پایبند مانده اما آن شب محمد نهاوندیان با لوگوی اتاق بازرگانی ایران در تلویزیون ظاهر شد و در توصیف حسن روحانی شیرین، سخن گفت. کمتر از یک هفته بعد، حسن روحانی از انتخابات یازدهم پیروز خارج شد و به این ترتیب محمد نهاوندیان را به عنوان یکی از نزدیکترین یاران، با خود همراه کرد. از آن روز، محمد نهاوندیان کمتر در اتاق ایران آفتابی شده و نامش با حسن روحانی و تیم او بدجوری گره خورده است.
شغل آینده محمد نهاوندیان
میگفتند بهترین گزینه برای وزارت صنعت، معدن و تجارت است. اینگونه نبود و محمد نهاوندیان هرگز سودای سکانداری پرمشغلهترین وزارت را در سر نپروراند. اندکی بعد گفتند قرار است معاون اول رئیسجمهور شود اما خیلیها معتقد بودند معاونت اولی، سهم یاران نزدیک به اکبر هاشمیرفسنجانی است و محمد نهاوندیان باید در اندیشهای دیگر باشد. حرفها و حدیثها زیاد بود اما محمد نهاوندیان ترجیح داد ریاست شورای مشاوران اقتصادی حسن روحانی را بر عهده گیرد. کار این شورا بررسی مشکلات موجود پیش روی دولت بود. نهاوندیان این شورا را تا تدوین نهایی برنامه اقتصادی دولت مدیریت کرد. گفته میشد او علاقه به حضور در کابینه ندارد و شاید مسوولیت هماهنگی وزارتخانههای اقتصادی بیشتر مد نظر اوست اما در ستون شایعات هر روز جای او تغییر میکند. عدهای میگویند او رئیس آینده بانک مرکزی است و عدهای او را در هیبت رئیس دفتر حسن روحانی میبینند. هنوز چیزی مشخص نیست اما او بدون شک در دولت آینده پستی کلیدی خواهد داشت. محمد نهاوندیان در هر حال یکی از مدافعان اقتصاد آزاد در تیم حسن روحانی است و اگر شایعه ریاست او بر بانک مرکزی به حقیقت بپیوندد، باید منتظر تحولاتی جدی در سیاستگذاری کشور باشیم. نزدیکانش میگویند اگر این مرد خوشخنده به بانک مرکزی برود، تنها باید «نه» گفتن را تمرین کند اگر نه او اقتصاددانی خوشفکر و خوشبرنامه است.
دیدگاه تان را بنویسید