محمدباقر نوبخت
متولد: 1329
تحصیلات: دکترای اقتصاد از پایسلی اسکاتلند
سال اخذ مدرک: 1384
اهل سرزمین گلآلود است، دیاری که به واسطه آنچه از میان گل میروید به سرزمین خوشههای سبز معروف است. آرام است و تلاش میکند در میانه خیابان سیاست قدم بردارد. گرچه اجدادش در برههای از تاریخ معترض و انقلابی بودهاند، اما میگوید روحیهاش اعتدالی است. البته تاریخ میگوید اجدادش سر پرشوری داشتهاند، گفته میشود در دوره صفویان به دلیل مالیاتهای سنگین قیامهای روستایی و مبارزات دهقانی اوج گرفت، قیام روستایی امیر دو باج به سال ۹۷۸ ه.ق و قیام روستایی به رهبری بوسعید میرچپک به سال ۱۰۰۲ ه.ق، جنبش روستایی کارکیا علی حمزه در سال ۱۰۰۴ ه.ق و قیام دهقانی به رهبری کالنجار سلطان معروف به عادلشاه و غریبشاه در زمان شاهصفی به سال ۱۰۳۸ ه.ق نمونههای آن است. این دیار در هنگام انقلاب مشروطیت نیز یکی از کانونهای آزادیخواهی بود و جنبش دهقانی آنجا با فرقه مجاهدین رشت، که آن را انجمن اجتماعیون عامیون نیز میگفتند، ارتباط نزدیک داشت. اهالی «لشتنشا» یا همان «سرزمین گلآلود» در هنگام خیزش جنگل با میرزاکوچک رهبر نهضت نیز ارتباط نزدیک داشتند. اما او در دوران عمر سیاسی خود تلاش کرده از هیاهو فاصله گیرد. همواره لبخند بر لب دارد
و تلاش میکند بیانش کتابی باشد، یادگاری که ظاهراً از سالهای معلمی با او مانده است. دبیر قدیمی مدارس لشتنشا و رشت با ورود به سومین دوره مجلس شورای اسلامی حیات دیگری را برای خود رقم زد. چهار دوره نمایندگی از رشت و عضویت در مهمترین کمیسیون اقتصادی مجلس جهتگیری تحصیلات تکمیلی او را تعیین کرد. سمت سخنگویی کمیسیون برنامه و بودجه فرصت شناخت بیشتر او را از برنامههای کوتاهمدت و میانمدت اقتصادی فراهم کرد. در آن زمان، سیمای ملی در برخی از شبها گزارشی از متن و حاشیه مجلس را به تصویر میکشید و او پای ثابت بسیاری از این برنامهها بود، چه در قالب مصاحبهشونده و چه در قالب نماینده کمیسیون برنامه و بودجه در پشت تریبون ساختمان قدیم مجلس. پس از مجلس ششم، خودخواسته از داوطلبی نمایندگی کنارهگیری کرد. برخی میگویند چهار دوره نمایندگی مجلس از یک شهر فشار زیادی دارد و او پس از 16 سال نمایندگی ترجیح داده شانس خود را در مسوولیتهای دیگر به آزمون بگذارد. انتخابات ریاستجمهوری نهم این فرصت را برای او فراهم کرد که با محوریت حزبی ایجادشده از اطرافیان اکبر هاشمیرفسنجانی، ائتلاف «فردای بهتر برای ایران» را شکل دهد؛ ائتلافی که به
دنبال دعوت از هاشمی برای نامزدی انتخابات ریاستجمهوری بود. هاشمی در واپسین روزها دعوت را اجابت کرد تا او در مقام نماینده اقتصادی هاشمی، در مجامع و برنامههای تلویزیونی ظاهر شود. شاید حیاتیترین برنامه آن دوران، مناظره او و نماینده محمود احمدینژاد در دور نهایی انتخابات ریاستجمهوری بود. پس از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری، برخی رسانهها دلیل پیروزی او بر هاشمی را غلبه نماینده اقتصادی برنده انتخابات بر نماینده اقتصادی هاشمی دانستند، قضاوتی که به نظر با انصاف فاصله داشت. در آن مناظره نماینده اقتصادی احمدینژاد در چند موقعیت، سیمایی عصبانی به خود گرفت و نقطه اوج آن، انداختن قلم از دست به شکلی کاملاً عصبی بود. در این مناظره نماینده احمدینژاد در برابر ارائه برخی برنامههای رقیب غافلگیر شد، اما این ضعفها اصلاً به چشم نیامد. زیرا مردم گمان بر این برده بودند که محمد خوشچهره نماینده تغییر وضع موجود است. به همین دلیل با آنکه قوت کلام او برخلاف مناظره با نماینده محمدباقر قالیباف در مناظره دور اول با خوشچهره محکمتر بود، اما این محمد خوشچهره بود که مسلطتر جلوه کرد. پس از انتخاب احمدینژاد و
ظهور دورهای جدید در فضای سیاسی ایران، فعالیت خود در مقام معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک را توسعه داد. در انتخابات مجلس هشتم یکی از چهرههای مطرح برای نامزدی بود، اما در آخرین لحظات در یک کنفرانس خبری اعلام کرد او و دیگر دوستانش پا به صحنه انتخابات نخواهند گذاشت. امیدوار بود در انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 قویتر وارد صحنه شوند. سال 1388 گذشت، اما او و دوستانش در صف آرایش سیاسی در ایران کماکان آرایش دفاعی داشتند و از جلسههای پژوهشی در مرکز خبری نبود و حتی معدود جلساتی نیز که برای بررسی بودجههای سنواتی برگزار میشد، متوقف شد. البته بیمهری دولت مهرورز نیز در این ماجرا بیتاثیر نبود؛ بودجه مرکز تحقیقات هر سال کمتر از پارسال میشد و این کار را برای این نهاد پژوهشی- سیاسی سختتر میکرد. شاید به همین خاطر بود که در دو سال اخیر او و دیگر دوستانش کاملاً به سایه رفته بودند. اوج رویارویی او با دولتمردان بر سر تورم هدفمندی یارانهها بود. وزیر امور اقتصادی دولت احمدینژاد مدعی بود او تورم هدفمندی را 500 درصد برآورد کرده است. شمسالدین حسینی این ادعاها را بارها مطرح کرد و از آن به عنوان پیشگوییهای
غیرقابل دفاع یاد کرد تا کار خود و همکارانش را بزرگ جلوه دهد. اما انتخابات 92 پایان دوره فترت بود؛ با انتخاب حسن روحانی او بار دیگر به متن آمد و در مقابل فهرستهای حدسی برای وزارتخانههای اقتصادی یک نام وجود داشت: «محمدباقر نوبخت» اما ظاهراً او از کانال وزارتخانه به دولت نخواهد رفت. نوبخت با تکیه بر کرسی سازمان مدیریت و برنامهریزی به کابینه راه مییابد.
سوابق نوبخت
محمدباقر نوبخت دوره کارشناسی خود را در گیلان گذارند، در مرکز مدیریت دولتی نیز مدرک کارشناسی ارشد گرفت و از دانشگاه علوم و تحقیقات مدرک دکترای خود را اخذ کرد. در کارنامه آموزشی او، تحصیل در رشته اقتصاد در مقطع دکترا در یک موسسه آموزشی اسکاتلندی به چشم میخورد. او در سال 2003 از دانشگاه «پایسلی» اسکاتلند دکترای اقتصاد را دریافت کرده است، دانشگاهی که هماکنون با چند دانشگاه دیگر ادغام شده و با نام دانشگاه غرب اسکاتلند فعالیت میکند. هر چند رتبه این دانشگاه در جمع 124 دانشگاه رتبهبندیشده در فهرستهای آکادمیک بریتانیا 120 است؛ یعنی چهار رتبه مانده به انتهای جدول. از میان مدیران قدیمی ایران نام طهماسب مظاهری و مهدی کرباسیان نیز به عنوان فارغالتحصیلان این دانشگاه به چشم میخورد. او در یک موسسه با نام «کازین» نیز در رشته اقتصاد رشد و توسعه دوره پسادکترا را سپری کرده است. دوره تحقیقاتی پسادکترا به دورهای از تحقیقات آکادمیک گفته میشود که محققان بعد از به پایان رساندن تحصیلات و کسب مدرک دکترا معمولاً تا سقف پنج سال و قبل از یافتن شغل ثابت آکادمیک سپری میکنند. هدف دورههای پسادکترا هرچه عمیقتر شدن تخصص و دانش و
کسب مهارتهای لازم تحقیقاتی در موضوعی خاص است. زمینه تحقیق نوبخت اقتصاد کار است و حتی تز دکترای او در این حوزه نوشته شده است، اما به دلیل حضور در کمیسیون برنامه و بودجه با بودجههای سنواتی در مقام قانونگذار بیگانه نیست. اما این زاده سرزمین گلآلود در دورهای به ساختمان بهارستان میرود که دوره «هزیمت» است. تجدید آرایش این لشگر پراکنده تنها با بیان خوش میسر نیست و تدبیر و تجربه میخواهد. در دورهای که اقتصاد ایران با تحدید درآمدهای نفتی باید ریاضت را تجربه کند، بستن بودجه علاوه بر دانش نیازمند هنرهایی دیگر از جمله ایستادگی در بخش هزینهای است. گرچه محمدباقر نوبخت طرفدار بودجهای عملیاتی است اما بودجه عملیاتی قبل از تحقق نیازمند تکمیل زنجیره اطلاعات و برآورد مجدد قیمت تمامشده در شرایط تورم 35درصدی است. رویکرد برنامهای در چارچوب تحریم باید متفاوت با دوران گذاشته باشد. در گذشته نفت و درآمد نفتی ستون اصلی برنامه بودند، اما امروز رئیس سازمان برنامه باید بداند درآمد نفت محدود است. این درآمد محدود با اختلال در نقل و انتقال روبهرو است و تهمانده انتقالیافته نیز به جای تحویل دلاری به صورت ارز محلی وارد ایران
میشود. با چنین تصویری است که رئیس سازمان برنامه باید برنامهریزی کند.
سازمان در دوران نوبخت
به نظر میرسد در دوره نوبخت اولین ماموریت سازمان مدیریت تدوین الگوی توسعه اسلامی و ایرانی تعریف شود. ذیل این الگو، طراحی الگو و مدیریت برنامهریزی کلان نیز تعقیب خواهد شد. نظارت و ارزیابی، طراحی امور اجرایی (اداری و استخدامی) و برنامهریزی و بودجه سه بخش در نظر گرفتهشده برای سازمان است. او در زمینه توسعه نیز بر مبنای کتابی که تالیف کرده توسعه را انسانمحور اما با رویکرد اسلامی تعقیب میکند. در الگوی توسعه ایرانی اسلامی پیشنهادی نوبخت، «سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است، بدین معنا که فرهنگ اسلامی در کلیه شئون فردی و اجتماعی کشور اصل، پایه و مبنا قرار گرفته است.» او در مطالعهای با عنوان تدوین سیاستهای کلی نظام در خصوص الگوی مطلوب توسعه مینویسد گرچه الگوی توسعه انسانی نسبت به مفاهیم دیگری از توسعه که «معطوف به رشد اقتصادی» یا «رشد اقتصادی همراه با بازتوزیع» است، بر بعد فرهنگی به عنوان یکی از ابعاد توسعه مورد تاکید دارد، اما «فرهنگ» در این الگو، مفهومی محدود بوده و در کنار بعد اجتماعی توسعه با شاخصهایی همچون آموزش، بهداشت، برابری جنسی و قدرت زنان مورد سنجش قرار میگیرد. نوبخت در خصوص الگوی توسعه انسانی
دینمحور میگوید: در الگوی مطلوب توسعه ایرانی اسلامی فرهنگ با مفهومی گسترده، جامع و عام همچون «عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، زبان و خط، ادبیات، هنر، علم، عادات و اخلاق جامعه، سنن موجود جامعه، خصلتهای بومی، قومی و ملی» گره خورده است. باور تاکیدشده در این الگو، زمینهساز و مقدم بر سایر ابعاد توسعه تعریف شده است. بنابراین اگر طبقه دهم ساختمان بهارستان شاهد حضور نوبخت باشد به نظر میرسد در حوزه برنامهریزی بخشی از آرزوهای دولت کنونی دنبال شود.
دیدگاه تان را بنویسید