تاریخ انتشار:
آیا روابط ایران و ترکیه در سال ۱۳۹۵ پرتنشتر خواهد بود؟
جور دیگر باید دید
روابط ایران و ترکیه در سال ۱۳۹۴ در برخی موارد تابع و متاثر از وضعیت سیاسی منطقه بود؛ بر همین اساس آینده این روابط در بسیاری از محافل از منظر تنشهایی که در نوع نگاه دو کشور در ارتباط با تحولاتی چون سوریه وجود دارد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
روابط ایران و ترکیه در سال 13۹۴ در برخی موارد تابع و متاثر از وضعیت سیاسی منطقه بود؛ بر همین اساس آینده این روابط در بسیاری از محافل از منظر تنشهایی که در نوع نگاه دو کشور در ارتباط با تحولاتی چون سوریه وجود دارد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. بنابراین اگر بخواهیم تحلیلی نو درباره نوع روابط میان ایران و ترکیه به ویژه در سال 13۹۵ بدهیم باید از زوایای مختلف به این موضوع نگاه کنیم.
اولین نگاهی که غالب بر روابط ایران و ترکیه است، اقتضائات همسایگی است. این مساله همواره در طول تاریخ و حتی در آن زمان که تنش سیاسی در مناسبات دو کشور به چشم میخورد، سبب شده است مجموعهای از روابط میان دو کشور، نوع تبادلات، ارتباطات مختلف اقتصادی، تجاری و آمد و رفتهای توریستی و... حفظ شود. اقتضائات همسایگی به دلیل وجود پیوندهای تاریخی، فرهنگی یا مذهبی و... بر شکل و فرم و شیوه تعاملات دو کشور تاثیرگذار است. این یک اصل بنیادین در روابط عمده کشورهای جهان است و مطمئناً در آینده هم ادامه مییابد.
دومین مساله به نوع همکاریها و مناسباتی که ایران با ترکیه در سالها و دهههای اخیر داشته است، بازمیگردد. چنانچه در سالهای اخیر شاهد توسعه و گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری میان دو کشور بودهایم. قراردادها، مبادلات و همچنین سرمایهگذاریهایی که در تجارت دو منطقه هست، خود سطحی از روابط را نگه داشته و ثباتبخش بوده است. در این زمینه باید بر این نکته تاکید شود که در هر دو کشور این اراده وجود داشته است که روابط را حفظ کنند. این موضوع در آمد و رفتهای مقامهای بلندپایه و توافقاتشان وجود داشته است و هر دو کشور به دنبال آن بودند که زمینه را برای گسترش مناسبات فراهم سازند. پس این روند در سال 13۹۵ هم ادامه مییابد.
سومین مساله در روابط ایران و ترکیه که موضوع جدیدی است و میتواند بر این روابط در سال 13۹۵ اثر چشمگیری داشته باشد، توافقات هستهای ایران با کشورهای غربی است. در این زمینه باید به دو نکته اشاره کرد: ۱- در پیشینه تاریخی مساله هستهای ایران و غرب، در دورههای قبلی ترکیه نقش میانجیگری داشت و به عبارتی ترکیه به دنبال آن بود که میان ایران و غرب نزدیکی ایجاد کند. در این بین در دولت آقای روحانی تلاشها برای توافق هستهای انجام گرفت و در واقع یک ماراتن برای توافق هستهای شکل گرفت تا این مذاکرات به فرجام رسید و آنچه به عنوان برجام مطرح است، شکل گیرد. ۲- این توافق برای برخی از کشورهای منطقه چندان خوشایند نبود، اما این موضوع برای مقامات ترکیه به شکل دیگری مطرح بود؛ چنانچه شاهد هستید، این مقامات از توافق هستهای استقبال کردند. حتی احمد داوود اوغلو، نخستوزیر ترکیه این اتفاق را به عنوان عاملی برای تجارت بیشتر با ایران و همکاریهای اقتصادی تحلیل و ارزیابی و نسبت به این توافق ابراز خرسندی کردند. پس ثبات در مناسبات میان ایران و ترکیه در سه موضوع مطرحشده در آینده نزدیک وجود خواهد داشت.
اما چهارمین مساله که در روابط ایران و ترکیه نقش پررنگی دارد و در آینده این روابط هم اثر میگذارد و میتوان گفت سال 13۹۵ متاثر از آن خواهد بود، نقش بازیگردانی منطقهای ایران و ترکیه است. این بازیگردانی را میتوان به عنوان عنصر رقابتی در مناسبات این دو کشور دانست و البته این موضوع به بازه زمان خاصی مربوط نیست و نه مساله تازهای است که به یک سال اخیر بازگردد و نه مسالهای است که بتوان آن را از آینده روابط این دو کشور جدا ساخت. ایران و ترکیه در دو عرصه سیاست و اقتصاد در منطقه همواره به عنوان رقیب و همکار بودهاند. آنچه در ماههای پایانی سال 13۹۴ بیشتر جلب توجه کرده است، به همین مساله بازمیگردد. به عبارتی اصطکاکات نگاه و رویکردهای ایران و ترکیه در رابطه با سوریه برجسته شد و این موضوع در سال 13۹۵ میتواند ادامه پیدا کند. به ویژه اینکه این اصطکاکاتگاه با اظهارنظرهایی از سوی مسوولان سیاسی همراه بوده است و گاهی هم شخص رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به شکل غیرمحسوسی به نقد سیاست ایران در این زمینه پرداخته است. نوع نگاه ترکیه و ایران در قبال مسائل منطقه به ویژه سوریه و رویکرد آنها در واکنش به این اتفاقات در
اغلب موارد متفاوت بوده است. البته این تضاد دیدگاه که گاه به چالشهایی میانجامد تاکنون مانع از همکاریها و استمرار روابط این دو کشور نشده است اما اینکه در سال آتی هم همین روند ادامه یابد، این موضوع، تحلیل خاص خود را میطلبد که در این مقال نمیگنجد، فقط به صورت مختصر میتوان گفت بخشی از آن که به شرایط منطقه و تحرکات در آن بازمیگردد ممکن است از سوی خود ترکیه با این تصور همراه باشد که برای درک چگونگی مواجهه با تغییر در توازن منطقهای باید رفتار متفاوتی داشت.
چنانچه با وجود تنشها در روابط ایران و عربستان سعودی شاهد گرمی بیشتر روابط ترکیه و عربستان هستیم. این موضوع البته بیانگر آن است که کشورها میتوانند بگویند در روابط خارجی خودشان مستقل از یکدیگر و مبنی بر منافع خودشان اقدام میکنند و این اصلی یکپارچه و غیرقابل نقد برای کشورهاست. لیکن این تضاد در نگاههای ایران و ترکیه در عرصه منطقهای باید مورد مداقه قرار گیرد زیرا این موضوع در سال 13۹۵ همچنان باقی خواهد ماند و پیشبینی هم نمیشود به سرعت و تندی فروکش کند. در این بین با توجه به اینکه در سال 13۹۴ تصادمی میان ترکیه و روسیه به وجود آمده است برخی تحلیلگران معتقدند که ایران شاید بتواند در کاهش تنشها نقشآفرینی کند. همسایگی میان ایران و ترکیه و رابطه خوب ایران و روسیه میتواند حد فاصل تنش میان این دو کشور را پر کند و گامهایی برای بهبود آن بردارد. چنانچه تاکنون هم ایران پیشنهاددهنده چنین روندهایی در منطقه بوده است و این بار هم میتواند در این زمینه نقشآفرینی کند.
با این تفاسیر میتوان دو کارکرد و نقش برای ایران و ترکیه متصور شد که تصویری کلی از آینده آنها به ویژه در سال آتی در سطح بینالملل را در اختیار ما میگذارد، اول اینکه در جایگاه دو همسایه به نقشآفرینی میپردازند و دیگر اینکه دو بازیگر مهم منطقه به شمار میآیند. بهرغم نوع تضاد دیدگاه زمینهها برای تعامل و گفتوگو درباره مسائل منطقهای وجود دارد و این را نمیتوان نادیده گرفت و مدار تنش و معیار تهدید روابط دانست. به هر تقدیر این موارد از اقتضائات کشورهای همسایه است که ایران از آن مستثنی نیست به ویژه اینکه گره تقابلی روابط ایران و ترکیه در مسائل منطقهای بیشتر به موضوع سوریه بازمیگردد ولیکن در همین منطقه و بر سر مسائل سیاسی دیگر منافع مشترک عامل دیدار مقامات میشود و این دو را در کنار هم قرار میدهد. قابل پیشبینی است که اگر در نوع تعاملات سیاسی ایران و ترکیه سطحی از کممیلی به وجود آید، این موضوع تاثیر اساسی بر سطوح دیگر این روابط نخواهد داشت. البته تضاد منافع در قبال سوریه، عراق و بخشهای دیگر منطقه وجود دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
قابل پیشبینی است که در سال آینده نیز این تضاد منافع وجود داشته باشد. اما با توجه به معادلات جهانی و منطقهای اگر بخواهیم در مسیر ترمیم روابط گام برداریم، به نظر میرسد که باید به نوعی زبان مشترک که به تامین مشترک منافع دو کشور منتهی شود، دست یابیم. با توجه به اینکه قدرتهای جهانی هم دریافتهاند که باید هر چه سریعتر آتش جنگ در سوریه خاموش شود و شاهد هستیم که با فشار آنها آتشبس در بخشهایی از این کشور برقرار شده است، ایران و ترکیه میتوانند با به رسمیت شناختن نقش یکدیگر در منطقه و همچنین درک نگرانیهای طرف مقابل از اقداماتشان نقشی بسیار موثر در تزریق آرامش به منطقه و پایان فاجعه انسانی در سوریه داشته باشند. برای نیل به این هدف باید برنامهای منسجم و هماهنگ از سوی دو طرف تنظیم و با هماهنگی دو دولت به مرحله اجرا برسد. در این صورت به احتمال زیاد میتوان شاهد همگرایی این دو دموکراسی مسلمان باسابقه منطقه در سال 1395 باشیم. در غیر این صورت به طور قطع منافع ملی هر دو کشور در سال آتی با چالشهای زیادی در منطقه مواجه خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید