تاریخ انتشار:
بریده روزنامهها
حق تعیین سرنوشت
نوشت: حق تعیین سرنوشت، از اصول حقوق بینالملل است که به مثابه یکی از مبانی و ارکان روابط بین دولتها و ملتها از آن یاد میشود. این اصل در آغاز ناظر بر حق حاکمیت ملتها بر گزینش و استقرار وضعیت سیاسی، بدون توسل به زور یا مداخله خارجی بود اما اکنون در قالب مفاهیمی مانند دموکراسی صورتبندی میشود. اقبال داوطلبان حضور در انتخابات، تجلی دیگری از اعمال حق تعیین سرنوشت برای انتخابشدن است. برخی اظهارات دلواپسانه، آن هم از سوی مقامات مسوول نگرانی برخی از چهرههای اصولگرا را هم موجب شده که مبادا این موضوع باعث محرومشدن عدهای از «حق» انتخابشدن شود. زیرا به هر نسبت که فضای مشارکت برای شهروندان باز شود، مشروعیت و اقتدار با ضریب بالاتری به دست میآید.
لاریجانی مستقل با چند نشانهگیری
با اشاره به اعلام کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات مجلس که به طور مستقل از اصولگرایان صورت پذیرفته، نوشت: شاید در بین همه راههایی که برای لاریجانی متصور بود، بهترین راه را انتخاب کرد که عمده فواید آن را میتوان اینگونه ذکر کرد: ۱- با خروج فردی از ائتلاف، طیف مخالف خود در درون جبهه را به ائتلاف ترغیب کرد و از انسجام ناقص جلوگیری کرد. ۲- خروج را تکنفره و فردی انتخاب کرد و از همراهی عقبه در قالب تشکیلات انتخاباتی مجزا از اصولگرایان جلوگیری کرد و همه گعده و اتاقهای فکر مربوط را رها کرد تا همراهان به ائتلاف اصولگرایان بپیوندند. ۳- با اعلام استقلال علاوه بر کمک به انسجام اصولگرایان، علقه دولتیها به خود را نیز حفظ کرد.
نزدیکی پایداری به اصولگرایان یا برعکس
نوشت: جبهه پایداری سال 1394 هیچ تفاوتی با پایداری 1392 یا 1390 ندارد؛ به نظر اصولگرایان «عهدشکنی» پایداریها یکی از علل شکست در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بود. اصولگرایان از سال 1392 تاکنون دو چیز را از دست دادند: زمان و پایگاههای اجتماعی و در این فرصت کوتاه تا انتخابات ۱۳۹۴ تازه به این فکر افتادهاند که برای رهایی از اضمحلال تام و تمام، مدلهای جدیدی از پایداری را بهانه نزدیکشدن به دوستان تا دیروز «عهدشکن» کنند و این پایان یک ماجرای غمانگیز برای گروه و دسته و تشکل سیاسی است که چون منسجم و قانونمند نبود، لاجرم هموغم خود را بهجای احیای درونی، صرف تاختن به رقیب کرد.
پیشفرض اصولگرایی
نوشت: اصولگرایان، باید به برخی از پیشفرضهای اخلاقی متعهد و ملتزم باشند. این پیشفرضها در فقه و کلام اسلامی نیز شناختهشده هستند و به نام مستقلات عقلیه مشهورند. یکی از این پیشفرضهای رفتاری، قاعده هر کس غنیمت میبرد باید غرامت نیز بپردازد، است. در واقع شکلی از ضربالمثل «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» است. متاسفانه برخی از اصولگرایان نسبت به این پیشفرض رفتاری توجه کافی ندارند و خود را ملزم به رعایت آن نمیدانند. نمونه بارز آن نادیده گرفتن دولت احمدینژاد در کارنامه اصولگرایی است. آیا منطقی نیست که اصولگرایان دراینباره خود را با اصلاحطلبان مقایسه کنند؟ اصلاحطلبان چه خوب و چه بد از دولتهای منسوب به خودشان حمایت میکنند و همچنان نیز مسوولیت کارهای آنان را میپذیرند.
دیدگاه تان را بنویسید