تاریخ انتشار:
چرا آلودگی هوا در مولفههای قیمت مسکن به حساب نمیآید؟
تهران؛ جایی برای سرزندگی؟
یکی از گزارشهایی که به رتبهبندی سرزندگی(قابلیت زندگی) شهرهای جهان(Global Liveability Ranking) میپردازد هرسال از سوی اکونومیست تهیه و منتشر میشود. این گزارش هرسال به رتبهبندی ۱۴۰ شهر مهم جهان از منظر قابلیت زندگی در آنها میپردازد و تحت عنوان «رتبهبندی و بررسی سرزندگی(قابلیت زندگی)» منتشر میشود.
زمانیکه این مطلب نوشته میشود، تنها دو سه روزی است که دیو آلودگی دست از سر شهر تهران و کلانشهرهای کشور کشیده و معلوم نیست زمانی که خواننده این مطلب هستید آیا دوباره گریبان این شهرها را گرفته است یا نه؟ اگر با دیو دست به گریبان باشیم شاید این یادداشت کمی دقیقتر خوانده شود و اگر دیو دست کشیده و رفته باشد احتمالاً حوصله خواننده از این همه حرف که این اواخر به بهانه آلودگی هوا به خورد او داده شده سر رفته است و حسی برای خواندن یادداشتی دیگر نخواهد داشت. آلودگی البته تنها دیوی نیست که شهروندان تهرانی با آن دست به گریبان هستند و شاید از همین روست که تقاضا برای زندگی در تهران را، آلودگی تعیین نمیکند. شاهد این موضوع رتبه سرزندگی (قابلیت زندگی) این شهر است. نمره تهران در آخرین رتبهبندی سرزندگی شهرهای جهان 5 /47 است که این شهر را در میان 140 شهر مورد بررسی در رتبه 130 نشانده است.
یکی از گزارشهایی که به رتبهبندی سرزندگی (قابلیت زندگی) شهرهای جهان (Global Liveability Ranking) میپردازد هرسال از سوی اکونومیست تهیه و منتشر میشود. این گزارش هرسال به رتبهبندی 140 شهر مهم جهان از منظر قابلیت زندگی در آنها میپردازد و تحت عنوان «رتبهبندی و بررسی سرزندگی (قابلیت زندگی)» منتشر میشود. این دست گزارشها معمولاً برای تعیین فوقالعاده دستمزد شرکتهایی بهکار میآیند که نیروی کارشان را به شهرهای مختلف جهان مامور میکنند. هرچند چنین گزارشهایی برای سیاستگذاری و پیشبینیهای اقتصادی مورد توجه نیستند اما پوشش خبری آنها گسترده بوده و محل بحث و گفتوگوی زیاد هستند و افکار عمومی نسبت به آنها حساسیت دارد. شاید آنچه سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) تحت عنوان شاخص زندگی بهتر (Better Life Index) برای کشورهای عضو خود تهیه میکند بهلحاظ اقتصاد اجتماعی از اعتبار بالاتری برخوردار باشد اما پوشش آن به گستردگی این گزارشها نبوده و تنها برای 36 کشور تهیه میشود. گزارش مهم دیگری که اکونومیست درخصوص شهرها منتشر میکند تحت عنوان «هزینه زندگی در سراسر جهان» به رتبهبندی شهرها از منظر هزینه زندگی
میپردازد. در آخرین گزارش آن تهران با رتبه 126 در میان 10 شهر آخر قرار دارد که نشان میدهد شهروندان تهرانی در ازای زندگی در شهری با قابلیتهای پایینتر به نسبت خرج کمتری هم دارند و کمتر خرج میکنند. البته قضاوت درخصوص اینکه در نهایت این میزان مخارج کمتر ارزش آن همه قابلیت کمتر را هم دارد یا نه، ساده نخواهد بود. پرواضح است که قیاس صورتگرفته در سطح بینالمللی است و چه بسا تهران در مقایسه با سایر شهرهای ایران گرانترین رتبه را در هزینههای زندگی دارا باشد. در گزارش «رتبهبندی و بررسی سرزندگی» شاخص سرزندگی (قابلیت زندگی) شهرهای مذکور از حیث شرایط زندگی ارزیابی میشوند. در این گزارش 30 عامل کمی و کیفی در پنج دسته پایداری (Stability)، سلامت، فرهنگ و محیط، آموزش و تحصیل، و در نهایت زیرساخت مورد سنجش قرار میگیرند و نمره هر شهر از صد محاسبه میشود. همانطور که اشاره شد نمره تهران در آخرین رتبهبندی سرزندگی شهرهای جهان 5 /47 بوده و نمره آن در پایداری 55، در سلامت 5 /62، در فرهنگ و محیط 6 /36، در آموزش و تحصیل 50 و در زیرساخت 9 /33 است. برای آنکه بتوان درک درستتری از هر عامل داشت در زیر مشخص شده است که چه
متغیرهایی در تعیین نمره این عوامل موثر هستند.
1- پایداری: این عامل با متغیرهایی همچون شیوع جرائم کوچک، شیوع جرائم خشونتبار، تهدید ترور، تهدید نظامی و ناآرامیهای مدنی سنجیده میشود.
2- سلامت: متغیرهای تعیینکننده این عامل بدین شرحاند: میزان دسترسی به مراقبتهای سلامت بخش خصوصی، کیفیت خدمات مذکور، میزان دسترسی به مراقبتهای سلامت بخش عمومی، کیفیت این خدمات، دسترسی به دارو خارج از بازار رسمی، و همچنین شاخصهای کلی سلامت که توسط بانک جهانی منتشر میشود.
3- فرهنگ و محیط: در اینجا متغیرهای پیآمده سنجیده میشوند: درجه دما و رطوبت، سختی هوا برای مسافران، درجه فساد، محدودیتهای اجتماعی و مذهبی، درجه سانسور، دسترسی به امکانات ورزشی، دسترسی به امکانات فرهنگی، آب و غذا، و در نهایت کالا و خدمات برای مصرفکنندگان.
4- آموزش و تحصیل: متغیرهای این بخش عبارتند از دسترسی به آموزش خصوصی، کیفیت آموزش خصوصی، شاخص آموزش عمومی (منتشرشده توسط بانک جهانی).
5- زیرساخت: در این بخش نیز عوامل زیر مورد ارزیابی هستند: کیفیت شبکه راهها، کیفیت حملونقل عمومی، کیفیت ارتباطات خارجی و بینالمللی، در دسترس بودن مسکن باکیفیت، کیفیت تامین انرژی، کیفیت تامین آب، و در نهایت کیفیت ارتباطات [مخابرات و شبکه داده].
نمره زیر 50 در این شاخص به این معنی است که اغلب جنبههای زندگی در این شهر با محدودیت و فشار روبهروست و موجب میشود دستمزد شرکتهای بینالمللی برای کارمندان مقیم تهران با حدود 20 درصد افزایش مواجه باشد. نمره بالاتر از 80 نمره قبولی بوده و افراد مشغول خدمت در این شهرها را با اضافه دریافت روبهرو نمیکند. تهران طی سالهای 2011 تا 2013 در 10 شهر آخر قرار داشته است. اگرچه رتبه 130 نیز کم از 131 ندارد اما دستکم نام تهران را از 10 شهر انتهایی رهانده است که معمولاً نامشان در خلاصه گزارش برده میشود.
در سال 2012 البته یک رتبهبندی تعدیلشده نیز منتشر شده است که در آن عامل ششمی تحت عنوان خصوصیات فضایی (Spatial Characteristics) به عوامل مورد بررسی اضافه شده است و گزیدهای از فهرست دوباره رتبهبندی شدهاند. اضافه شدن این عوامل رتبههای بالای این فهرست را دستخوش تغییرات جدی کرده و مثلاً شهر هنگکنگ را از رتبه دهم به صدر جدول برده و در عوض تورنتو را از رتبه اول به رتبه هشتم تنزل داده است. این خصوصیات فضایی متغیرهایی نظیر فضای سبز، پهن بودن عرصه شهر (در مقابل بلندمرتبه بودن آن)، داراییهای طبیعی، داراییهای فرهنگی، ارتباطات (بینالمللی)، میزان انزوا، و در نهایت آلودگی را در ارزیابی دخالت داده است. با این متغیرها اوضاع تهران بهبود یافته چرا که مثلاً داراییهای طبیعی این شهر بالاست و در فاصله کم از آن عوارض طبیعی خوبی در دسترس است. یا در ارتباط با موضوع بلندمرتبه بودن نمره بهتری نسبت به شهرهای مشابه خود داشته است. اما مشخص است که تهران درخصوص آلودگی نمره بسیار پایینی گرفته باشد.
همانطور که ملاحظه شد عوامل مختلفی در تعیین وضعیت یک شهر بهلحاظ قابلیت زندگی اثرگذار هستند و آلودگی از جمله این فهرست بلندبالاست و اگرچه برای برخی از جمله سالمندان و کودکان اثرات شدید و کوتاهمدت دارد و دیو آلودگی قربانیانش را از بین این اقشار انتخاب میکند اما برای شهروندان دیگر از میان «ثروت» و «سلامت» البته نعمت مغفول «سلامت» است. نکته دیگری که در این یادداشت میتوان به آن پرداخت موضوع «حاکمیت»ای اداره شهر است که متناظر این موضوع در ادبیات مدیریت مالی حوزه «حاکمیت شرکتی» (Corporate Governance) است. یکی از موضوعات مهم مطرح در این حوزه تضاد منافع میان مدیران و سهامداران یک شرکت است بهقسمی که سهامداران را از اینکه مدیران واقعاً در جهت بیشینه کردن منافع آنان حرکت میکنند یا نه، نگران میکند. سهامداران اگرچه میتوانند با شرکت در مجامع شرکتها به اندازه تعداد سهم خود در انتخاب هیاتمدیره و در نهایت مدیرعامل شرکت اثرگذار باشند اما کسب اطلاع از اوضاع شرکت و رسیدن به رای درست برای یک سهامدار هزینههایی دارد که سود حاصل از این نظارت تنها به خود او نخواهد رسید و دیگر سهامداران را بهطور مجانی و بیآنکه
هزینهای کرده باشند، از منافع نظارت پرهزینه او منتفع خواهد ساخت. لذا سهامداران عادی حتی با وجود اطلاعات شفاف از وضعیت شرکت حاضر به پرداخت هزینه نیستند. لذا در صورت نارضایتی از مدیریت شرکت از میان سه راه 1- خروج (Exit) 2- اعتراض (Voice) 3- مدارا و وفاداری (Loyalty) معمولاً خروج را انتخاب میکنند و در این شرایط است که ممکن است قیمت سهام شرکت افت کند و مدیران برای بازگرداندن قیمت سهام به تکاپو بیفتند.
این شرایط البته وقتی در دسترس است که هزینه مبادله و نقدشوندگی سهم قابل قبول باشد. در غیر اینصورت سهامدارانی که توان اعتراض و تغییر شرایط مدیریت را نخواهند داشت به امید روزی که بالاخره اوضاع مرتب شود با دارایی خود مدارا خواهند کرد. راه اعتراض معمولاً برای سهامداران عمده باز است که قصد نگهداری سهم را داشته و نسبت هزینهای که برای بهبود رفتار مدیران میکنند به سودی که از سهم خواهند برد میارزد. در این شرایط البته سهامداران خرد نیز منتفع میشوند. در ادبیات مالی این نقطه به نوعی محل تعریف سهامداران نهادی در بازار است.
با این مثال شاید بتوان تا حدودی توضیح داد که شهروندان یک شهر به مثابه افرادی که بخشی از سهام شهر را به عنوان ملک در اختیار دارند یا حداقل ذینفع اتفاقات رخداده در آن هستند، چطور در غیاب «نهادهای» لازم در قدرت مجبورند با سهم خود مدارا کنند. عملاً نقدشوندگی ملک (بهعنوان نماد سهامداری یک شهر) و خروج از شهر برای همه شهروندان میسر نیست. آنهایی که توانستهاند این کار را کردهاند و از آنجا که تهران شاید بهترین گزینه شهرنشینی در ایران است انتخاب بعدی ایشان جلای وطن و مهاجرت بوده است. اما سایرین بدون اینکه بتوانند با اعمال نظارت بر تغییر رفتار مدیران موثر باشند مجبور به مدارا با زندگی حتی بهدور از سرزندگی شدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید