نهادهای مدنی چه نقشی در پاکیزگی مکزیکوسیتی دارند؟
مکزیکوی پاک
در سال ۱۹۹۲، سازمان بهداشت جهانی، مکزیکوسیتی را به عنوان آلودهترین شهر دنیا معرفی کرد.
در سال 1992، سازمان بهداشت جهانی، مکزیکوسیتی را به عنوان آلودهترین شهر دنیا معرفی کرد. این موضوع همانند یک بیدارباش برای مردم، جامعه دانشگاهی و مقامات عمومی بود. از آن زمان به بعد، مکزیکوسیتی به منظور یافتن منابع آلودگی و مشخصات منحصربهفردی که منجر به چنین سطح بالای آلودگی شده است، شناسایی و بهکارگیری استراتژیهای کنترلی، نظارت بر نحوه اجرا و اقداماتی برای بهبود کیفیت هوا پیشرفتهای چشمگیری را تجربه کرد. این پیشرفت از این لحاظ قابل توجه است که این شهر در همان زمان درگیر رشد سریع جمعیتی و پیشرفت صنعت و شهرنشینی بود و این پیشرفت نشان داد رشد اقتصادی بدون افت کیفیت هوا نیز ممکن خواهد بود.
برخی اقدامات که منجر به این بهبود چشمگیر شد شامل وضع برنامه محدودیت رانندگی و ترافیکی، تقویت برنامه معاینه فنی خودرو، کاهش میزان گوگرد در سوخت دیزلی و جایگزینی گاز طبیعی به جای نفت سوختی در صنعت و نیروگاهها بود. با وجود بهبود کیفیت هوا سطح بالایی از ازن و ذرات معلق همچنان در منطقه شهری مکزیکوسیتی مشاهده میشد که بالاتر از استانداردهای جهانی بود.
منطقه شهری مکزیکوسیتی در درهای واقع شده که از سه جهت با کوه محاصره شده است (شرق، جنوب و غرب) و تنها از سمت شمال آزاد است. دو آتشفشان بزرگ نیز در جنوب شرق این شهر قرار دارند. کوهها و وارونگی دمای مکرر آلایندهها را درون این دره به دام میاندازد. علاوه بر این، ارتفاع بالا باعث شده منابع سوختی کارایی کمتری داشته باشند. عرض جغرافیایی گرمسیری (19 درجه) و ارتفاع بالا (2240 متر بالاتر از سطح دریا) باعث شده تا نور خورشید نسبت به شهرهایی با ارتفاع پایینتر و عرض جغرافیایی بالاتر شدت بیشتری داشته باشد. همه اینها باعث شده، تشکیل حجم بالایی از مهدود فتوشیمیایی با سرعت بالاتری اتفاق بیفتد. در طول ماههای مرطوب تابستان (ژوئن تا سپتامبر) ابرها مواد فتوشیمیایی مانند ازن را مهار کرده و بارش باران باعث حذف بسیاری از گازها و ذرات معلق (PM) میشود.
به عنوان بخشی از استراتژی بلندمدت نظارت و کنترل غلظت آلایندگی هوا در منطقه شهری مکزیکوسیتی، شبکهای گسترده از ایستگاههای نظارتی در درون دره تاسیس و راهاندازی شد. متوسط غلظت آلایندهها در این ایستگاهها دید خوبی از روند موقت آلایندهها داده و به منظور پیشرفت در رسیدن به استانداردهای کیفیت هوای محیطی بسیار مفید بود.
مکزیکیها به سختکوشی برای بهبود شرایط مشهور هستند. ولی با وجود بیش از یک دهه اقدامات کنترل آلودگی دقیق، مه غلیظی در اکثر روزهای سال سرتاسر شهر را فرا گرفته، کوههای پوشیده از برف دورتادور این شهر را از نظرها پنهان کرده و سلامت شهروندان را به خطر انداخته بود.
عوامل متعددی در ایجاد این شرایط نقش داشتند: رشد صنعتی، انفجار جمعیتی (از سه میلیون نفر در سال 1950 به 20 میلیون نفر در سال 2002) و ازدیاد وسایل نقلیه مهمترین عوامل این آلودگی بودند. بیش از 5 /3 میلیون خودرو -که 30 درصد آنها بیش از 20 سال کارکرد داشتند- در آن زمان خیابانهای شهر را قرق کرده بودند.
جغرافیا نیز برای ایجاد یک سناریوی سمی، با فعالیتهای انسانی توطئه کرده بود. مکزیکوسیتی در دهانه یک آتشفشان غیرفعال و 2240 متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. سطوح اکسیژن اتمسفری پایینتر در این ارتفاع باعث احتراق ناقص سوخت در موتورها و انتشار مونوکسید کربن، هیدروکربن و مواد آلی معلق بیشتری میشود. تابش شدید نور خورشید این گازهای نیتروژندار را به مقدار بالاتری از سطح مهدود فتوشیمیایی طبیعی رهنمون میکند. علاوه بر این، این مهدود مانع از گرمایش کافی اتمسفر توسط خورشید به منظور رسوخ به لایه وارونگیای میشود که همانند یک پتو شهر را دربر گرفته است.
در طول دهه 90 میلادی، کاهش قابلتوجهی در آلایندههای هوا در منطقه شهری مکزیکوسیتی مشاهده شد. بیشترین بهبود در کیفیت هوای مکزیکوسیتی ناشی از حذف سرب از بنزین بود. غلظت SO2 بعد از کاهش میزان گوگرد در بنزین و نفت سنگین و تعطیلی پالایشگاه بزرگ نفتی به شدت کاهش یافت. غلظت مونوکسیدکربن به دلیل استفاده از مبدلهای کاتالیستی در خودروهای جدید کم شد. علاوه بر این برنامههایی نظیر «روز بدون رانندگی» به عنوان محرک نوسازی ناوگان حمل و نقل و کمک برای نگهداری مناسب از وسایل نقلیه به کار گرفته شد. با وجود این، میزان غلظت گاز ازون و PM بالاتر از دستورالعملهای کیفیت هوا باقی ماند.
در سال 1992، کمیسیون شهری برای جلوگیری و کنترل آلودگی زیستمحیطی در دره مکزیکوسیتی ایجاد شد، که شامل دفاتر فدرال مختلفی بود. در سال 1996، کمیسیون اصلاح شد و پس از آن کمیته زیستمحیطی (MEC) ایجاد شد که شامل عضویت دو مقام فدرال وزارت بهداشت و وزارت محیط زیست و همچنین منابع طبیعی و شیلات و موسسه ملی محیط زیست دولت منطقهای، دولت مکزیک و دیگر اعضا بود.
سوخت مورد استفاده در مکزیکوسیتی تحت پیشرفتهای پیدرپی قرار گرفت که شامل اکسیژندهی بنزین به منظور بهبود احتراق، حذف سرب و استفاده از مبدل کاتالیستی بود. استفاده از مبدل کاتالیستی پس از گذشت 20 سال از معرفی آن در آمریکا آغاز شد. استفاده از مبدلهای کاتالیستی به لطف همخوانی خودروهای مکزیکی با استانداردهای آمریکا و عرضه بنزین بدون سرب در مکزیکوسیتی امکانپذیر شد. در پایان سال 2000 تقریباً 50 درصد از خودروهای در حال کارکرد در شهر از اینگونه تجهیزات برخوردار بودند.
در دور اول PROAIRE برنامه تاییدیه خودرو با شدت بیشتری پیگیری شد. در این برنامه، تاییدیه خودرو به شیوه غیرمتمرکز به وسیله آنالیز پنج گاز و همچنین تنظیم شاسی با دینامومتر انجام میشد که قابل مقایسه با معاینه فنی انجامشده در ایالت کالیفرنیا بود. گازهای تنظیمی هیدروکربنها، مونوکسیدکربن، دیاکسیدکربن و اکسیژن بودند. علاوه بر این طی دو سال میزان نیتروژن اکسید اندازه گرفته شد. دولت به منظور استفاده کمتر از بنزین و کمشدن آلایندهها، اقدام به معرفی سوختهای جایگزین با فرآیندهای احتراق پاکتر کرد. این اقدام دولت مکزیک باعث شد که در پایان دوره 10ساله اول پروایر در حدود 35 هزار خودرو از سوخت LPG استفاده کنند. برنامه استفاده از CNG نیز با ساخت 1100 واحد سوخترسانی انجام گرفت. به طرز مشابهی این برنامه استفاده سوختهای صنعتی (بنزین، گازوئیل و گاز طبیعی) با مقدار گوگرد بیش از دو درصد را ممنوع کرده بود.
یکی دیگر از اقدامات PROAIRE، نصب سیستم بهبود بخار در ایستگاههای خدماتی به منظور کاهش و کنترل انتشار هیدروکربنهای معلق تولیدشده در حین ذخیره، توزیع و پر کردن مجدد باک از بنزین بود. در مجموع 295 ایستگاه خدمات در منطقه شهری نصب این سیستم را بر عهده گرفتند.
با توجه به حمل و نقل الکتریک، تلاشهایی به منظور بهبود این خدمات به منظور محدود کردن استفاده از خودروهای شخصی صورت گرفت. به این منظور، سیستم حمل و نقل جمعی مترو با 9 خط و به طول بیش از 200 کیلومتر وارد فاز عملیاتی شد. علاوه بر این، دو خط قطار و همچنین اتوبوسهای برقی ایجاد و مورد استفاده قرار گرفت. اتوبوسهای برقی به دلیل استفاده از انرژی الکتریسیته برای حرکت آلودگی تولید نمیکند. لازم به ذکر است که بستر حمل و نقل غیر الکتریک منطقه از دیدگاه زیستمحیطی بسیار عقب افتاده است، که دلیل آن کمبود کنترلهای انتشار گازهای گلخانهای و عملیات ناقص وسایل نقلیه بوده است.
بر اساس نتایج کمی برنامه بهبود کیفیت هوا در دره مکزیکوسیتی، شاخص کیفیت هوا در مکزیکوسیتی که در سال 1995، 46 روز زیر 189 واحد بود در سال 1998 تنها به 40 روز زیر 179 واحد رسید. این نتایج نشان میدهد که نهتنها میانگین این شاخص کاهش پیدا کرده بلکه تعداد روزها نیز کم شده است. این شاخص نشان میدهد که سال 1999 پاکترین سال در دهه 90 میلادی بوده است.
طی سالهای 2000 و 2011، غلظت متوسط آلایندهها در منطقه شهری مکزیکوسیتی به کاهش خود ادامه داد. غلظت متوسط SO2 در مکزیکوسیتی در این بازه زمانی در حدود 66 درصد کاهش داشت. کاهش SO2 طی سالهای 2010 تا 2002 از طریق بهکارگیری برنامه پروایر 2و3 برای بهبود کیفت هوا در مکزیکوسیتی انجام گرفت که دستورالعملها و برنامههایی را برای کاهش انتشار ناشی از احتراق سوختهای فسیلی در صنعت و تولید نیرو ارائه میداد.
محدودیت موجود در غلظت گوگرد در بنزین و گازوییلفروشی در سالهای 2004، 2006 و 2009 منجر به پایین آمدن میزان انتشار SO2 از منابع متحرک شد. منابع ثابت SO2 نیز به شدت تحت تاثیر سطوحSO2 در منطقه شهری مکزیکوسیتی قرار گرفتند. مجتمع صنعتی تولا واقع در 60کیلومتری شمال غرب پایتخت مکزیک، دارای دو منبع ثابت اصلی انتشار SO2 بود: نیروگاه و پالایشگاه نفت. در سال 2006، کاهش چشمگیری در نشر گاز SO2 از این پالایشگاه مشاهده شد.
مدیریت آلودگی هوا
مشکل آلودگی شدید هوا موجب ایجاد تحقیقات و اقدامات قابل توجهی در مکزیکوسیتی شد. این اقدامات منجر به تبدیل شدن مکزیکوسیتی به عنوان مورد مطالعاتی ایدهآل برای چالشهای کنونی در تحقیقات، مدیریت و سیاستگذاری کیفیت هوا شده است. مکزیکوسیتی اقدامات خود را برای بهبود کیفیت هوا انجام داد و به دنبال تحقیقات سیاستگذاری و علمی به منظور کمک به ادامه حل مشکلات کیفیت هوا بود. نتایج تحقیقات مکزیکوسیتی همچنین به حل بسیاری از مشکلات کیفیت هوای دیگر شهرهای بزرگ دنیا کمک کرد. مهمترین اقدام دولت مکزیک، تلاش در راستای کاهش انتشار ناشی از حمل و نقل به عنوان بزرگترین منبع آلایندههای مضر برای سلامتی بود.
آلودگی هوا نگرانی عمده و محرک اصلی اقدامات قانونی در منطقه شهری مکزیکوسیتی برای حفظ سلامت افراد بوده است. با وجود این، مورد مطالعاتی مکزیکوسیتی اثرات آلودگی هوا روی اکوسیستمها و همچنین ارتباط آن با گرمایش جهانی زمین را در نظر گرفته بود. مکزیک همانند دیگر کشورهای دنیا، درگیر گرمشدن زمین بود و احتمالاً این گرمای بیش از حد تاثیر منفی روی این کشور گذاشته بود.
در بهار 2003، و در فاز دوم برنامه پروایر، یک تیم چندملیتی به رهبری متخصصان دانشگاه امآیتی یک کمپین منطقهای پنجهفتهای در منطقه شهری مکزیکوسیتی ترتیب دادند. هدف کلی این عمل که توسط دولت مکزیک و دیگر آژانسهای بینالمللی تامین مالی میشد، درک مشکل کیفیت هوا در کلانشهرها از طریق اقدامات کمکی و مطالعات مدلسازی آلایندههای جوی در مکزیکوسیتی بوده است. به طور کلی چنین درکی به ارائه یک اساس علمی برای استراتژیهای کنترل موثر انتشار به منظور کاهش در معرض قرارگیری مردم در برابر آلایندههای خطرناک کمک کرده و بینشی برای علم آلودگی هوا در دیگر کلانشهرها فراهم میکند.
حمل و نقل عامل اصلی فعالیت اقتصادی و فعل و انفعالات اجتماعی سودمند است. با این حال بخش حمل و نقل به عنوان منبع اصلی آلایندگی هوا در مکزیکوسیتی به حساب میآمد. این بخش تقریباً تمامی مونوکسیدکربن، بیش از 80 درصد نیتروژن اکسید، 40 درصد ترکیبات آلی معلق، 20 درصد سولفور دیاکسید و 35 درصد از PM10 منتشرشده را شامل میشود. تصادفات و عدم امنیت نیز به نگرانیهای بخش حمل و نقل افزوده است.
این معضل تحت شرایط رشد سریع شهری به افزایش تقاضای سفر منجر شده و فشار بیشتری را ایجاد میکند. با توجه به روند فعلی، تا سال 2020 جمعیت بخش شهری به 26 میلیون نفر خواهد رسید.
با افزایش جمعیت و غیرمتمرکز شدن مناطق مسکونی، الگوهای سفر مسافران نیز در انتخاب مکزیکوسیتی به طرز قابل توجهی تغییر کرده است. تعداد اتومبیلهای شخصی به شدت افزایش یافته است به طوری که اکثر برآوردها خبر از رشد ششدرصدی سالانه تعداد وسایل نقلیه میدهد. این موضوع بدان معناست که تعداد وسایل نقلیه بیشتری در گردش هستند، که نسبت بالاتری از وسایل نقلیه نسبت به هر فرد را نشان میدهد که این موضوع امکان سفر و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را افزایش میدهد و به تبع آن میزان آلودگی ناشی از دود خودروها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
یکی از اقدامات مهم در مکزیکوسیتی ایجاد یک سیستم حمل و نقل عمومی / زیستمحیطی پایدار بود. اقداماتی که در این راستا انجام شد که علاوه بر اقدامات قبلی شامل ارائه وام کمبهره برای تعویض تاکسی و ساخت جاده و دیگر زیرساختها بود.
اقدامات دیگر اعمالشده در مکزیکوسیتی شامل فعالیتهای مختلف نظیر برگزاری کارگاههای آموزشی و سمپوزیوم، ملاقات با استادان و دانشمندان مختلف و دورههای مدیریت کیفیت هوا برای حرفهایها، سیاستگذاران و رهبران زیستمحیطی از سازمانهای غیردولتی، رسانهها و صنعت و رسانه بود. فعالیتهای کمکرسانی شامل آموزش مشارکتکنندگان و ذینفعان بود. آگاهی مردم و مشارکت فعال و آگاهانه ذینفعان برای اطمینان از پذیرش عمومی سیاستهای کنترل آلودگی لازم خواهد بود.
آلودگی هوا و جامعه مدنی
مکزیک تا قبل از سال 2000 موفقیت چندانی در مقابله با آلودگی هوای خفهکننده کسب نکرده بود. درک تازهای از اثرات مضر سلامتی این آلودگی و نقش مردم در ایجاد این مشکل و حل آن، منجر به ایجاد برنامههای بهبود کیفیت هوای بسیار موثرتر شد.
علاوه بر شهرت مکزیکوسیتی به خاطر اندازه، تاریخچه و خونگرم بودن مردمش، این شهر به دلیل آلودگی هوا به شدت بدنام شده بود. در سال 1992، سازمان ملل از این شهر به عنوان آلودهترین شهر در کره زمین نام برد. شش سال بعد، مکزیکوسیتی عنوان «خطرناکترین شهر برای کودکان» را از آن خود کرد.
حل این مشکل، به عنوان اولویت کمیسیون محیط زیست شهری و مقامات فدرال و محلی تلقی شد. تلاشهای پیگیر و دنبالهدار برای کاهش انتشارات نهایتاً نتیجه داد.
برای مثال، در دهه 1990، برنامههای بهبود کیفیت هوای ارائهشده توسط دولت (پیکا و پروایر) در کنار اقدامات دیگر، شامل ممنوعیت هفتگی چرخشی استفاده از خودروهای شخصی میشد. در روزهایی با سطح آلودگی بالا، این ممنوعیت به هر دو روز افزایش مییافت و برخی از فعالیتهای کارخانهها نیز محدود میشد. علاوه بر این، صاحبان خودرو باید هر شش ماه گواهی سلامت خودرو خود را تمدید میکردند. ولی با وجود اینکه میزان دیاکسید گوگرد، مونوکسید کربن و سرب تحت کنترل درآمد، سطح آلایندههای دیگر هنوز با استانداردهای کیفیت هوا فاصله زیادی داشت.
زمانی که فاز نخست PROAIRE در سال 2000 به پایان رسید، مقامات زیستمحیطی اقدام به ایجاد برنامه بهبود کیفیت هوای بلندپروازانهتری کردند: پروایر 2010-2002. به منظور گسترش این برنامه، اقدامات دقیقی را برای تعیین اینکه چگونه بهبود کیفیت هوا موجب بهبود سلامت و کاهش هزینههای بهداشت و درمان میشود، انجام دادند. بسیاری از سوالاتی که باید پاسخ داده شود در مورد رابطه میان ساکنان شهر و آلودگی هوا بود. چگونه مردم آلودگی را درک میکنند؟ آلودگی چگونه بر آنها تاثیر میگذارد؟ آنها برای هوای پاک مایلاند چه اقدامی کرده یا چقدر پرداخت کنند؟ چگونه میتوان مردم را برای کمک به حل این مشکل مشتاق کرد؟
مقامات مکزیکوسیتی به منظور پاسخ به این پرسشها، از مرکز تحقیقات توسعه بینالملل کانادا (IDRC) و صندوق حمایت مالی هلند در بانک جهانی و سازمان بهداشت آمریکا کمک گرفتند.
پرسش به نظر ساده میآید، ارزش اقتصادی ناشی از کاهش آلودگی هوا چیست؟ روبرتو مونیوز کروز، تحلیلگر سیستم نظارت اتمسفری مکزیکوسیتی به عنوان بخشی از وزارت محیط زیست این کشور، در پاسخ به این پرسش اعلام کرد هیچ کس واقعاً نمیداند، یا نمیفهمد که رابطه میان آلایندههای زیستمحیطی و سلامت به چه شکل است. وزارت محیط زیست برای حل این مشکل، با همکاری مرکز ملی سلامت زیستمحیطی، سازمان غیردولتی گریکو (گروه مطالعاتی روی روابط میان محیط زیست و رفتارهای اجتماعی) و موسسه زنان مکزیکوسیتی پروژهای را راهاندازی کرد.
محققان با تمرکز روی اثرات جدی آلایندهها بر سلامت، به تلاش برای کاهش میزان ازون روی آوردند. ازون، که از واکنش اکسیدهای نیتروژن و ترکیبات معدنی معلق در نور خورشید تولید میشود و PM10، ذرات استنشاقی با قطر کمتر از 10 میکرون که از منابع مختلفی شامل ساختوساز جاده و خاک، اتوبوسها و کامیونهای دیزلی دودزا، آتشسوزی جنگلها و سوزاندن زباله در فضای آزاد ایجاد میشود. هردو این آلایندهها میتوانند موجب سوزش چشمها، ایجاد یا تشدید طیف وسیعی از بیماریهای تنفسی، قلبی و عروقی و حتی منجر به مرگ زودهنگام شوند. مونیوز توضیح داد این آلودگی هوا نیست که مردم را میکشد بلکه برخی از مردم به دلیل آلودگی هوا زودتر از انتظار میمیرند.
بیش از 20 محقق از هشت سازمان علمی، دولتی، خیریه و غیردولتی در مکزیک، هلند و آمریکا برای تجزیه و تحلیل نتایج مطالعات ملی و بینالمللی اثرات ازون و PM10 روی سلامت مشارکت کردند. این بررسی به منظور تعیین درک مردم از مشکل آلودگی صورت گرفت.
مدل در معرض قرارگیری جمعیت، با استفاده از دادههای شبکه نظارت پیچیده مکزیک توسعه یافت. این مطالعه برآورد کرد در سال 2010 همانند اواخر دهه 90 میلادی میزان ازون در 90 درصد روزهای سال و PM10 در 30 تا 50 درصد از روزهای سال از حد استاندارد فراتر رفته است.
مزایای ملموس
تلاشهای قبلی برای ارزیابی هزینه آلودگی در مکزیکوسیتی روی هزینههای درمانی مستقیم نظیر داروها و ویزیت بیمارستانی و افت کارایی (میزان درآمد از دسترفته توسط یک بیمار) متمرکز بود. با این حال این گروه اقدام به ارائه تصویری بسیار پیچیدهتر کردند. ترسیمکنندگان مدل کیفیت هوا و چگونگی در معرض قرارگیری مردم، اپیدمیولوژیستها و متخصصان بهداشت عمومی، اقتصاددانان و متخصصان آمار محدوده وسیعی از مزایای سلامتی را شناسایی کردند که شامل تمایل مردم به پرداخت هزینه برای سلامت بیشتر و زندگی طولانیتر بوده است. متخصصان مشارکت اجتماعی و ارتباطی روی درک مردم در مورد آگاهی از این هزینههای غیرمستقیم کار کردند چرا که «نهتنها با بیمار شدن یک شخص، آن فرد روز کاری را از دست میدهد بلکه مادران نیز برای مراقبت از فرزندان بیمار خود مجبور هستند در خانه بمانند».
این یک تجربه فرارشتهای بسیار مهم بود. گردهم آوردن رشتههای مختلف به منظور ارائه یک تصویر جامع موفقیتی بزرگ را ثابت میکند. این تحقیق به این نتیجه رسید که کاهش PM10 تاثیر بیشتری روی سلامت و مزایای مالی خواهد داشت: هر میکروگرم بر سانتیمتر مربع کاهش ذرات معلق چیزی حدود 100 میلیون دلار در سال ارزش خواهد داشت. کاهش تنها 10درصدی ازون و PM10 منجر به پسانداز 760 میلیون یورو در سال خواهد شد. در زمینه انسانی بدان معناست که برای مثال در سال 2010، 33 هزار و 287 نفر کمتر به دلیل نارسایی تنفسی به اورژانسها مراجعه کرده و چهار هزار و 188 نفر کمتر برای مشکل مشابه در بیمارستان بستری شدند. علاوه بر این، مرگ نوزادان در سال 266 نفر کاهش پیدا کرد.
چیزی که بیشتر اعتبار این پروژه را مشخص میکند این است که این اطلاعات موشکافانه منجر شد تا پروژه بعدی پروایر 2020-2010 سرمایه 15 میلیارددلاری را از موسسات سرمایهگذاری عمومی و خصوصی در خصوص بهبود کیفیت هوا درخواست کند. اطلاعات این پروژه همچنین در جوامع بینالمللی و بسیاری از انتشارات موجود است.
مکزیکیها چه فکر میکنند؟
اگر مردم علت اصلی آلودگی هوا باشند، باید بیشترین نقش را در پاکسازی آن نیز ایفا کنند. برنامه اصلی پروایر این موضوع را دربر داشت و شامل برنامههای رسمی و غیررسمی برای اطلاعرسانی مردم در مورد مشکلات و دعوت آنها برای اقدام عملی بود. این برنامه به مردم یادآوری میکرد تغییر فرهنگی نیاز دارد تا ارتباط بین جامعه-شهر-محیط زیست را اصلاح کند.
بررسی گروه تحقیقاتی نشان میدهد نزدیک به 30 درصد از مردم بر این عقیده بودند که انگیزههای دولت برای کاهش آلودگی هوا به منظور کمک به خود بوده است و بیش از 30 درصد از مردم نیز فکر میکردند گزارشهای آنلاین دولت از کیفیت هوا اشتباه است.
در واقع، اکثر مردم اطلاعات رسمی دولت را مورد کنکاش قرار نمیدادند. درک آنها بر اساس تجربه بود و شواهد نشانهای از بهبود کیفیت خودرو یا ترافیک نمیداد. اگر مردم کوههای اطراف شهر را میدیدند روز خوبی بوده و اگر نتوانند کوهها را مشاهده کنند، میگویند میزان آلودگی بالاست. نزدیک به 40 درصد مردم حتی نمیتوانند هرگونه برنامه دولت به منظور بهبود کیفیت هوا را شناسایی کنند.
اگر چه همه مشکل آلودگی را به رسمیت میشناختند ولی هیچ کس در این مورد مسوولیتی نمیپذیرفت. درصد عظیمی از سرزنش نصیب کارخانهها بود و مقدار کمی هم در مورد اگزوز وسایل نقلیه که بسیاری از محققان آن را منبع 75 درصد از نشر آلودگی میدانند. مردم میگویند که مشکلات در دیگر مناطق وجود دارد، در شمال غرب، در مرکز شهر، همهجا آلودگی هست ولی نه در جایی که ما زندگی میکنیم. همواره افراد دیگر مسوول اصلی آلودگی هستند، همسایهها شاید ولی من و ماشین من نه، سبک زندگی ما جای سرزنش ندارد.
بحث گروهی مردان و زنان بسیاری در تمام سطوح سنی نشان میدهد درک مشکل آلودگی تا حد بسیار زیادی ذهنی خواهد بود. آنها نیز تایید کردند تمایل ندارند تا پول و زمان خود را برای کاهش مشکل آلودگی اختصاص دهند. واضح است که اطلاعات به دست آمده از برنامههای دولت باید در اختیار گروههای مختلف هدف (رانندگان، زنان، کودکان و...) قرار گیرد. مردم نیاز به اطلاعات موجز دارند آنها به یک پیام سازگار و ماندگار در مدت زمان طولانی نیاز دارند.
یافتن راهحل
قرار دادن مردم به عنوان بخشی از راهحل، چه بهصورت فردی و چه جمعی، به وضوح نیازمند طراحی برنامههای اطلاعاتی و کاربردی جدیدی خواهد بود. این فاز از پروژه، توسط موسسه زنان انجام شده و زنانی را که به مراکز حمایت زنان میآمدند و همچنین رهبران اجتماعی و سیاسی را مورد هدف قرار داد. هر دو گروه به دلیل دایره تاثیرشان انتخاب شدند. زنان در سازمانهای اجتماعی و خانه و سیاستمداران در جوامع وسیعتر.
بر اساس اظهارات مونیوز، از آنجا که کنترل آلودگی تنها اولویت این برنامه دولت نبوده است، موضوعاتی تحت پوشش با همکاری اعضای جامعه تعریف شد. آنها همچنین به دنبال راهی برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی در به اشتراکگذاری عادلانه مسوولیتپذیریها و در شبکههای ایجادشده برای جوامع به منظور کار درکنار یکدیگر بودند. توانمندسازی زنان به منظور پرورش تغییرات سیاسی و اجتماعی هدف اصلی این برنامه بوده است همانطور که به رسمیت شناختن نقش تصمیمگیرنده آنها در خانواده و جامعه را افزایش میدهد. این نوع کار جمعی، یک تلاش جدید برای دولت بوده است. در حالی که برنامههای موجود اطلاعاتی را درمورد مشکلات ویژه ارائه داده و موجب ارتقای ظرفیت جامعه برای حل مشکلات در کنار هم میشود.
شش منطقه از 16 منطقه مکزیکوسیتی به عنوان آزمایشی در این برنامه آموزشی انتخاب شدند. سه جامعه فقیر در حاشیه منطقه کوهستانی که خطرات در آنها بیشتر ناشی از منابع طبیعی بوده و سه جامعه دیگر نیز در مناطق مرکزی واقع شدهاند. کار محققان دو ماجول نخست پروژه با همکاری اعضای مراکز زنان، به این نتیجه رسید که تکنسینهای موسسه زنان، آمار فنی را به زبانی که برای همه قابل فهم باشد، بازگو میکردند. در این ارائه، مواد آموزشی توسعه یافت که شامل پوسترهای رنگارنگی بود که در آن مردم به راحتی حجم آلودگی را تشخیص میدادند.
مروجان بدین منظور آموزش دیدند که به انجام کارهای اساسی و ایجاد کارگاههای آموزشی بپردازند. این کار از طریق سرگرمی و بازی و فعالیتهای مشارکتی به ایجاد حس مشارکت در میان شرکتکنندگان کمک میکرد. مجموعهای از کارگاههای آموزشی به فهم مسائل شرکتکنندگان کمک و مشکلات و نیازهای جامعه را شناسایی کرده و نقش آنها را در کمک به حل آنها تعیین میکند. توجه زیادی به تشخیص نقش مردان و زنان در حفظ سلامت و محیط زیست در خانه و همسایگی اختصاص داده شد. و به این دلیل که مشارکت جامعه با دستیابی به منافع فوری گره خورده است، مساله مصرف پایدار نیز به منظور تشویق رفتارهای مصرفی و سبک زندگی بهتر به کار گرفته شد. در نهایت کارهای جمعی و فردی تعریف شد و شبکه حمایتی به منظور کمک به اعضایی از جامعه که در معرض خطر بیشتری قرار دارند (کودکان و سالمندان) ایجاد شد.
دیدگاه تان را بنویسید