عادلالجبیر چهره جدید دیپلماسی آلسعود
آفت دیپلماسی
مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز»، پادشاه ۹۰ساله عربستان سعودی که سالها با بیماری دست و پنجه نرم میکرد، زمینهساز تغییرات وسیعی در راس قدرت خاندان آلسعود شد.
مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز»، پادشاه 90ساله عربستان سعودی که سالها با بیماری دست و پنجه نرم میکرد، زمینهساز تغییرات وسیعی در راس قدرت خاندان آلسعود شد. با مرگ ملک عبدالله، «سلمان بن عبدالعزیز»، برادر او شاه جدید این کشور شد و «مقرن بن عبدالعزیز» که جانشین ولیعهد بود، بهعنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی برگزیده شد. سلمان، برادر ناتنی ملک عبدالله و بیست و پنجمین فرزند عبدالعزیز آلسعود، بنیانگذار عربستان و برادر تنی ملک فهد (شاه سابق عربستان سعودی) و نایف و سلطان (دو ولیعهد سابق ملک عبدالله)، پس از نشستن بر تخت پادشاهی، تغییرات وسیعی در سیستم حکومتی ایجاد کرد که از مهمترین آنها میتوان به تفویض اختیارات فراوان به پسرش یعنی «محمد بن سلمان» و همینطور انتخاب «عادلالجبیر»، به عنوان وزیر خارجه عربستان سعودی اشاره کرد. عادلالجبیر، سفیر 54ساله عربستان سعودی در آمریکا بود که جایگزین «سعود الفیصل»، کهنهکارترین و باسابقهترین وزیر خارجه جهان شد. نکته جالب درباره انتخاب الجبیر این است که از اعضای خاندان آلسعود نبوده و دومین فرد غیرعضو خاندان پادشاهی در تاریخ حکومت آلسعود است که به سمت وزارت خارجه منصوب میشود.
اما سوال اینجاست که چطور میشود چنین فردی ناگهان اینگونه قدرت مییابد و به احراز این سمت مهم برگزیده میشود؟
عادلالجبیر کیست؟
عادلالجبیر، این دیپلمات نسبتاً جوان، در عربستان سعودی، یمن، آلمان، لبنان و ایالات متحده تحصیل کرده است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه «نورث تگزاس» آمریکا اخذ کرد و در سال 1984 میلادی نیز مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته روابط بینالملل، از دانشگاه جرج تاون دریافت کرد. او سپس، در سال 1987 میلادی به دستگاه دیپلماسی عربستان سعودی وارد شد و به عنوان معاون مخصوص «ملک بندر بن سلطان»، سفیر عربستان در ایالات متحده مشغول به کار شد. نخستین نمایش او به عنوان سخنگوی دولت عربستان به سال 1991 میلادی و در خلال جنگ «خلیجفارس» بازمیگردد. او سپس به عنوان یکی از نمایندگان شورای همکاری خلیج فارس در سال 1991 میلادی در کنفرانس صلح مادرید شرکت کرد. در سال 200 میلادی و برای مدت کوتاهی، به عنوان مدیر دفتر اطلاعات سفارت عربستان در واشنگتن مشغول به فعالیت شد که این سمت هماکنون در اختیار برادرش «نائل» است. او سپس به سمت مشاور عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه درگذشته عربستان منصوب شد. یکی از بحرانیترین دوران فعالیتهای دیپلماتیک الجبیر، حوادث تروریستی 11
سپتامبر در آمریکا بود که پس از آنکه مشخص شد 15 نفر از 19 هواپیماربایی که این حوادث را رقم زدند، تابعیت عربستان را داشتهاند، او به دنبال وقوع این حملات به کشورش بازگشت تا به پادشاه وقت در فائق آمدن بر بحران پیشرو و تاکید بر موضع ضدتروریستی عربستان سعودی به عنوان همپیمان واشنگتن، کمک کند. او در دوران فعالیتش به عنوان سفیر عربستان در واشنگتن، توانست خود را به عنوان یک شخصیت کاریزماتیک و دیپلمات شوخطبع مطرح کند. تسلط او به زبان آلمانی و تبحرش در مکالمه سلیس و بدون لهجه انگلیسی، او را بر سایر دیپلماتهای این کشور تفوق بخشید. بدین ترتیب او توانست از یکسو اعتماد خاندان آلسعود را جلب کند و از سوی دیگر، با حضور توام با اعتماد به نفس خود در رسانههای آمریکایی و چرخه دیپلماتیک، وجهه بینالمللی خود را در آمریکا نیز تقویت کند. در تمام این مدت، آمریکا حمایت ویژهای را از جبیر برای تصدی پست سفارت سعودی در واشنگتن داشته به طوری که بسیاری او را عامل «سیا» در حکومت آلسعود میدانند.
جنجال جبیر
عادلالجبیر، از هر فرصتی برای عرضاندام و جنجالآفرینی استفاده میکند. در بسیاری از اوقات، او تمامی آداب و رسوم دیپلماتیک را زیر پا میگذارد و دست به اظهارات جنجالی میزند؛ او بارها و در موقعیتهای مختلف، فرصتطلبی خود را اثبات کرده است. پس از وقوع حادثه تلخ منا، جرقه تنش در روابط میان تهران و ریاض زده شد که این جرقه، با اعدام «شیخ نمر»، روحانی مبارز شیعی در عربستان، که از سوی آلسعود به اتهام براندازی و تحرکات تروریستی در حبس بود، به یک انفجار تبدیل شد. شیعه بودن این روحانی کافی بود تا افکار عمومی ایرانیان به شدت نسبت به این اعدام حساس شده و هنوز ساعاتی از انتشار خبر اعدام نمر نگذشته بود که مردم خشمگین با حمله به سفارت عربستان، پاسخ این اقدام ناپخته پادشاهان بیتجربه سعودی را که سودای رسیدن به قدرت را داشتند، دادند. این اتفاقات در حالی رخ داد که ایران در حساسترین روزهای سه دهه اخیر خود، یعنی مقدمات تصویب و اجرایی شدن برجام قرار داشت و عادلالجبیر و شاهزادههای آلسعود، منتظر چنین فرصتی بودند تا با دستاویز قرار دادن این اتفاقات، آن را سندی برای دلایل مخالفت خود با توافق بر سر پرونده هستهای ایران بدانند. در راس همه اینها عادلالجبیر قرار داشت که هر روز و از هر تریبونی استفاده میکرد تا با اظهارات جنجالی خود علیه جمهوری اسلامی ایران، مسیر توافق میان ایران و قدرتهای غربی را منحرف کند. او در یکی از اظهارات موهن خود علیه ایران و در پاسخ به اعتراض مقامات ایران به اعدام نمر اعلام کرد: حقوق بشر، آخرین چیزی است که ایران باید از آن صحبت کند. او همچنین، یک هفته پس از انتشار مقالهای از محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در روزنامه نیویورکتایمز، که در آن به انتقاد از سیاستهای عربستان سعودی در قبال ایران و دیگر شیعیان جهان پرداخته بود، یادداشتی در همین روزنامه و در پاسخ به صحبتهای ظریف با این عنوان که «آیا ایران میتواند تغییر کند؟» منتشر کرد. او در این یادداشت با انتقاد از ایران گفته عربستان و کشورهای حاشیه «خلیج فارس» در برابر آنچه به ادعای او سیاستهای توسعهطلبانه ایران خوانده، ایستادگی خواهند کرد. او همچنین ایران را کشوری نامید که باید به یک عضو قابل احترام برای جامعه جهانی تغییر کند. او در حالی ایران را به تروریسم متهم کرد که تنها چند روز از حملات تروریستی در پاریس و دیگر نقاط اروپا میگذشت که اکثر عاملان آن را افرادی با تابعیت عربستان سعودی تشکیل میدادند. گویا کینه جبیر از ایران تمامی نداشت تا دامنه اظهارات جنجالی او حتی به اجلاس وین نیز کشیده شود. عادلالجبیر وزیر امور خارجه عربستان در این نشست که با موضوع برقراری صلح در سوریه برگزار میشد، بار دیگر اتهامات قبلی خود علیه ایران را تکرار کرد که این بار با واکنش جدی وزیر خارجه ایران مواجه شد. ظریف در زمان رسمی جلسه یک بار با بیاعتنایی به اظهارات عادلالجبیر و بار دیگر با صراحت اتهامات بیاساس او را رد کرد و اقدامات نادرست عربستان در قبال سوریه و برخی مسائل منطقه را بیان کرد. او همچنین در یکی از اظهارات جنجالی دیگرش، خود را از «اسامه بن لادن»، رهبر سابق گروه تروریستی القاعده مذهبیتر خواند. گرچه برای بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی در جهان، تنشها میان ایران و عربستان سعودی چیز تازهای نیست. این دو کشور، سالهاست که درگیر جنگ سرد علیه یکدیگر هستند و این بار جنگ لفظی میان مقامات دو کشور علنی شده است و باید دید مقامات سعودی تا چه مدتی میتوانند با فرار روبهجلو و اتهامزنی به کشورهای دیگر و جنجالآفرینی، جنایات و خونریزیهای خود در یمن و سوریه و حمایت از جریانهای تروریستی را مخفی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید