تاریخ انتشار:
خونسردی مهمان، عصبانیت میزبان
احمدینژاد: کسی که فرش میبافد نباید روی حصیر باشد توکلی: از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید باز باختند؛ نمایندگان اصولگرا بازی را به محمود احمدینژاد. اقتصاد را بهانه کرد، مقابل نمایندگان ملت ایستاد اما مستقیماً مردم را خطاب قرار داد، حرفهایش را در مورد عزم جزمش برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها و احتمالاً بالا بردن نرخ مرجع ارز در بودجه زد؛
احمدینژاد: کسی که فرش میبافد نباید روی حصیر باشد
توکلی: از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید
باز باختند؛ نمایندگان اصولگرا بازی را به محمود احمدینژاد. اقتصاد را بهانه کرد، مقابل نمایندگان ملت ایستاد اما مستقیماً مردم را خطاب قرار داد، حرفهایش را در مورد عزم جزمش برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها و احتمالاً بالا بردن نرخ مرجع ارز در بودجه زد؛ گفت وقت ندارم ببخشید؛ جوابهای شما بماند برای بعد؛ گذاشت و رفت. در نهایت مجلس ماند و صدای اعتراض که یکی پس از دیگری ژنرالهای اقتصادیشان را به پشت تریبونی میفرستادند که شنونده اصلیاش بیرون درهای بهارستان به قول خودش باید به جلسه دیگری میرسید. شاید برای بستن لایحه بودجه و گنجاندن فاز دوم هدفمندی یارانهها درون آن؛ اگر مردان لاریجانی خیلی شانس آورده باشند که رادیو مجلس در بنز رئیسجمهور پیچش باز باشد، رئیس دولت این پیغام را دورادور شنیده، به رهبری به خاطر تاخیر بودجه نامه دادیم؛ زیر بار اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها نمیرویم و حکم بین ما و شما، همان است که شورای حل اختلاف داد: «در هدفمندی حق با مجلس است و بس.» مجلس نهم تازهکار است اما چهارشنبه هفته گذشته تجربهای به همان تلخی را از سر گذراند که 11ماه پیش مجلس هشتمیها به قول خودشان در چهارشنبه آخر سال، مزهاش کردند. احمدینژاد بارها و بارها گفت: «من و شما دعوا نداریم. دوستیم. حرف میزنیم اما چرا ناراحت میشوید که من مستقیم با مردم حرف بزنم؟» و همان داستان همیشگی؛ آمد و گفت «حق» با دولت صادق و پاک من است. از ته دل کار میکنیم اما هر روز رئیس بانک مرکزی من را احضار میکنند و نمیگذارند کار کند یا دروغ پشت سر من راه میاندازند که دلار را گران به قیمت 2500 میفروشم تا پول ذخیره کنم. مردم مخاطب قرار گرفتند تا رئیسجمهور کنایهآمیز و هجوگونه خطاب به نمایندگان دلخوریهایش را بگوید. اما روایت بهارستانیها این بود که گفتار احمدینژاد اقتصادی نبود و اصلاً تنها چیزی که تکلیفش مشخص نشد وضع ارز و بودجه و هدفمندی و اقتصاد بود و آنچه گفته شد تنها ترکیبی از گلایه و کنایههای سیاسی است. آقای رئیسجمهور میگفت مردم از او راضیاند. چون عدالت میخواهند. فاصله درآمد دهک بالا و پایین 12 برابر بوده اما حالا شده 10 برابر؛ یا توانسته اقتصاد سوسیالیستی و سرمایهداری را از کشور دور کند و به جایش کاری کرده که دیگر لازم نیست یک فرد تحصیلکرده ثروت را فقط در تهران ببیند و مجبور شود برای کار تهران بیاید. میگفت نظام بانکداری خیلی وضعش خراب است و مقصر رئیس بانکها نیستند. قانونش ایراد دارد که درآمد کشور را داده دست 30 هزار نفر و بقیه مردم بینصیب. گفت به او وقت بدهند لایحه بانکی را میآورد تا بین مردم ثروت بیشتر توزیع شود. اما در ساختار ادبیاتی رئیس کابینه آنچه طرح شد بیشتر تصویری سادهسازیشده از مسائل و معضلات پیچیده اقتصادی در شرایط کنونی ایران بود. در حالی که مجلسیها منتظر بودند رئیسجمهور بسته پیشنهادی ارزی و همچنین برنامههایش برای مقابله با کسری بودجه را ارائه دهد، آنچه در نهایت عایدشان شد خط و نشانهایی بود که میگفت حد و حدود و اختیارات رئیسجمهور را نادیده میگیرید تا ادبیاتی خاص که تاکید داشت کودک را بعد از دو سال میخواهند از شیر بگیرند راحت نیست چه برسد به اقتصاد ما با وابستگی30ساله به نفت و این نتیجه را تعمیم میداد به اینکه مشکل اقتصادی کشور را میتوان با استفاده بهینه از میوه بلوط جنگلها رفع کرد چون «حیف است میریزد زمین و هدر میرود».
البته همه چیز به این سیاهی نبود. در کنار تابلویی که امثال باهنر، توکلی، مصباحیمقدم و میرکاظمی کشیدند و با مدیریت علی لاریجانی، سخنان احمدینژاد را به نوعی یک لجاجت سیاسی آن هم بر سر شریان حیاتی مردم قلمداد کردند اما مدافعان رئیسجمهور این را حق احمدینژاد میدانستند که بیاید و حدود اختیاراتش را به مجلس یادآوری کند و بگوید «اگر من رئیسجمهورم و حق دارم لایحه بدهم، شما حق ندارید لایحه من را به طرح خودتان تغییر دهید.» آنچه مشهود بود اینکه اختلافات پیچیدهتر و پردامنهتر از آن بود که با تعارفهای محاورهای ابتدای این دیدار یک ساعت و نیمه قابل پوشاندن باشد. به قول پزشکیان نماینده کمیسیون بهداشت مردم چشمشان میبیند که رئیسجمهور میگوید دعوا نداریم اما نمینشیند حرف نمایندگان را بشنود و حرفش را میزند و میرود. یا اینکه از نامه معروف رهبر معظم انقلاب در مقام ریاستجمهوری در دهه 60 به شورای نگهبان کد میآورد تا تاکید دوباره کند که رئیسجمهور «اختیارات» دارد.
یارانهها: او:لایحه میآورم؛ آنها: اجازه نمیدهیم
به جز ادبیات سیاسی این دیدار که بیشتر از هر چیز مورد علاقه دعوای سیاسی طرفداران و مخالفان احمدینژاد در راهروهای مجلس شد، آنچه کمتر به آن توجه شد آمار، اعداد و ارقام و در نهایت فحوای کلامی بود که سخنان احمدینژاد در ساختار اقتصادی داشت. او به صراحت خطاب به نمایندگان گفت «حقش» است که آنچه صلاح میداند را به عنوان لایحه بیاورد. بارها و بارها تاکید کرد که عزمش جزم اجرای فاز دوم هدفمندی است و نمیپذیرد که مخالفانش دو گروه شوند و گروه اول بگویند چون انتخابات نزدیک است از سر دلسوزی اجرای فاز دوم آتشی است بر دامن دولت و از آن حذر کن؛ همان طور که به قول خودش نمیپذیرد گروه دوم بیایند و برعکس بگویند چون انتخابات نزدیک است اجرای فاز دوم تبلیغ احمدینژاد است و باز باید از آن دوری بجوید. احمدینژاد آنها را متهم کرد که: «عدهای برای مخدوش کردن فضای دوستی مجلس و دولت خبرهای کذب منتشر میکنند که از این کار خود میخواهند به تمایلات سیاسی و احیاناً اقتصادیشان برسند.» گفت نمیپذیرد که میگویند اگر به مردم یارانه بیشتر بدهد ملت تنبل میشوند و کار نمیکنند. مثال زد مگر این همه در خارج، به ملتهایشان بیمه بیکاری نمیدهند؟ خب مگر ملتشان تنبلتر میشوند؟ مثال زد که فقیر بیشتر دنبال پول میرود یا آدم ثروتمند؟ نتیجه گرفت که از قضا فردی که بیشتر پول دارد بیشتر دنبال پول میرود. در نهایت خلاصه کلامش این بود: یارانه دادن دشمنی با مردم نیست. هر چند توکلی وقتی احمدینژاد نبود تا حرفهایش را بشنود در مقام جواب برآمد که همان ملتی که شما مثال میزنید، کارت غذا میگیرند و رفاه نسبیشان با مدیریت هوشمند تامین میشود. میرکاظمی وزیر بازرگانی دولت احمدینژاد هم صدایش درآمد؛ البته او هم مانند توکلی وقتی حرف میزد که هیچکس از کابینه صدایش را در هرم سبز نمیشنید. او میگفت وقتی طرح اصلاح ساختار اقتصادی آمده بود، پروژه هفت محور داشت و قرار بود همزمان با هم اصلاح شود اما دولت یارانه انرژی و دادن پول نقد را گرفت و بقیه را رها کرد. اما احمدینژاد قبلتر جواب همه این حرفها را داده بود. به نمایندگان گفته بود خبر دارید امروز مدل هدفمندی یارانه در ایران در مجامع جهانی به عنوان یک مدل مدیریت کلان اقتصاد کاملاً ایرانی ثبت شده و جزو معدود طرحهایی است که الگوهای مدیریت اقتصادی ما را از شیوههای سوسیالیستی و سرمایهداری خارج کرده؟ باز هم آمار را به کمک آورد. هر چند همهشان بوی سال کهنه و آرام 90 را میداد نه 9ماهه اقتصاد آشفته را در سال 91؛ گفت ضریب جینی در سال ۹۰ از ۴۰ درصد به ۳۷ درصد رسید و نسبت درآمد ۱۰ درصد ثروتمند به ۱۰ درصد فقیر از ۱2 برابر در سال ۸۹ به 10 برابر در سال ۹۰ رسیده و با افتخاری سیاسی از ردیف کردن این آمار خطاب به اصولگرایان بهارستان میگفت: «هیچ یک از طرحهای اقتصادی کشور در پنج سال اخیر نتوانست شاخصهای اصلی را تا به این حد تغییر دهد.» چون در زمان آغاز این طرح تورم سالیانه 1/10 و تورم نقطهای 8/12 درصد بود که این دو تورم در دیماه به 9/20 رسید و البته تورم نقطهای در مردادماه به اوج خود و به عدد 3/23 رسید اما در دیماه هر دو تورم نقطهای و سالانه برابر بودند. یا در سال ۸۹ رشد نقدینگی ۲۵ درصد بود که به 4/19 درصد در سال ۹۰ رسید. آماری که اعتراض بلند میکرد. میگفتند این آمار سال 91 نیست و بحران اقتصادی ایران در همین 10 ماه گذشته رقم خورده اما رئیسجمهور انگار صلاح دیده، از صورت مساله پاکش کند. به قول توکلی برخلاف آماری که رئیس کابینه از تورم سال 90 میدهد و حاضر نیست آمار سال جدید و بحرانهای اقتصادی را بدهد، رشد ماهانه نقدینگی امسال بیش از دو برابر سالهای قبل است و بر اساس این افزایش نقدینگی از سویی فشار تقاضا داریم.
خلاصهاش اینکه احمدینژاد به نمایندگان گفت ما نباید خود را جای مردم بگذاریم و برای آنها تصمیمگیری کنیم که چطور میخواهند با پولی که دارند، کالاهایشان را بخرند؛ چون مردمیترین دولتهای جهان هم نمیتوانند بگویند که مردم واقعاً چه میخواهند. حرفی که اعتراضهای نمایندگان را بلند کرد و برخی داد میزدند «عدالت چه شد؟» اما احمدینژاد به گونهای صحبت میکرد که گویی تصمیمش را گرفته: «یارانهای که در کشور از طریق انرژی توزیع میکنیم با ارز دولتی ۲۵۰۰ تومانی به بیش از ۳1۰هزار میلیارد تومان میرسد و میشود این سرمایه را بازتوزیع کرد و این کار شدنی است. عددهایی که در مصاحبه تلویزیونی خودم اعلام کردم واقعی بوده و من باور دارم که ما میتوانیم حداقل معیشت را برای ملتمان تهیه و فقر را از این کشور ریشهکن کنیم.» بالاترین مقام اجرایی کشور عزمش جزم که: «من فکر میکنم اینها قابل تفاهم هستند، چرا که دعوایی وجود ندارد.» حتی این طور اتمام حجت کرد که در این باره با رهبری هم حرف زده و همه چیز حل است: «برای اجرای این طرح خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم و رهنمودهای ایشان را شنیدیم، با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب نظرات ما و شما میتواند به هم نزدیک شود. هم ما دغدغه داریم و هم شما؛ اینها را کنار هم میگذاریم که میشود از بین آنها حد وسطی را برگزید و آن را با تفاهم اجرا کرد.»
نوآوریهای اقتصادی: از برق تا بلوط
هر چند احمدینژاد به نوعی صحبت کرد که انگار همه چیز تمام شده و میرود که با لایحه هدفمندی در فاز دوم برگردد اما در مجلس توکلی ساعتی بعد که تریبون به دستش رسید این طور کنایهوار به رئیسجمهور گفت یارانه، میزان نقدینگی را بالا میبرد و بعدش تورم. به او گفت کاری نکند که مردم خطابش کنند که : «از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.» وی به احمدینژاد یادآور شد که بهتر است دورانی از دولت هاشمی را به یاد آورد که رئیسجمهور سازندگی به تولیدات آلومینیوم و فولاد افتخار میکرد اما فاصله بین شمش فولاد و سفره مردم بسیار زیاد بود. اما احمدینژاد مثالهایش با دولت هاشمی فرق داشت. به نمایندگان میگفت خدمات دولت من را ببینید. یادتان رفته سال 85 و 86 تابستان چطور کشور به خاموشی میرفت؟ چقدر وسیله برقی در خانههایتان داشتید؟ انصافاً الان وسایل برقی خانههایتان چند برابر شده، برقمان که قطع نمیشود هیچ، صادر هم میکنیم. یا ابتکارهای جدیدی که میگفت رویش کار کارشناسی کرده و یکی از استراتژیهای چهارگانهاش برای اقتصاد کشور، فرستادن دامها به جنگل است. چون گناه دارد این همه محصول در جنگل ریخته و دامهایمان را از مصرفش محروم میکنیم و آن وقت نیرو هم دولت استخدام میکند از جنگلی که میگوییم دست نزنید و محافظتشده است، حفاظت کند. به قول احمدینژاد خب چه کاری است؟ در جنگلها را روی دامها باز کنیم. میگفت پول مردم به جای اینکه سمت بازار ارز و طلا برود، به سمت بازار زمین و کشاورزی و همین جنگلداری و منابع طبیعی برود. چون اقتصاد پایدار است، اقتصاد ایران از این سرمایهگذاریها خیرش را میبیند. به قول وی اگر به دامداران و دامها اجازه داده شود از جنگلها استفاده کنند، میتوان چهارصد هزار شغل ایجاد کرد. حرفی که صدای اعتراض رئیس کمیسیون کشاورزی را بلند کرد که این همه اطلاعات غلط چرا میدهید؟ از چه زمانی در جنگل، مرتع یافت میشود؟ مگر جنگل از اسمش پیدا نیست که اصلاً مرتعی در آن نمیروید که مصرفش برای دام باشد؟ از آن طرف طرح احمدینژاد از زمین و جنگل که به قول او خدایی که خاکش را میدهد مگر میشود آبش را ندهد این طور مخاطب توکلی قرار گرفت که «آقای رئیسجمهور برنامههای شما خیلی خوب است اما برخی کارها در کشور باید بشود و برخی کارها نباید بشود.» توکلی به کنایه خطاب به او گفت شما حرف از مدیریت زمین میزنی اما ۲۷۲۰ روز از عمر دولت گذشته و در ۲۰۰ روز باقیمانده از دولت دهم استدعا میکنیم تا دولت به دنبال طرحهای بزرگ نرود؛ به همین داستان تورم توجه کنید که حال و روز تولید را به این وخامت انداخته و نمیتوانید از آن چشم بپوشید. مسائلی که برعکس بهارستانیها احمدینژاد در این یک ساعت و نیم ابداً از آنها اسمی نبرد. احمدینژاد میگفت چه کسی گفته هدفمندی قیمت ارز را بالا برده؟ اصلاً این دو موضوع چه ربطی به هم دارند؟ اما توکلی جواب میداد رئیسجمهور حرفهایی میزند که خودش جوابش را خوب میداند. مثل سادهترین پاسخ که: «واردات امروز با ارزهای چند برابر قیمت انجام میشود و از طریق افزایش قیمت ارز فشار هزینه به مصرفکننده وارد میشود.» هشداری که توکلی در نهایت به رئیسجمهور داد و برایش خط و نشان کشید همان حرفی است که نمایندگان دیگر هم میزدند: «سال ۸۹ نامهای خدمت رهبری نوشتند و مقام معظم رهبری آن نامه را به شورای نگهبان ارجاع دادند و جلسه چهارجانبهای با حضور مجلس، دولت، شورای نگهبان و استادان دانشگاه گذشتند. این جلسه در ۱۸ جلسه سه یا چهارساعته برگزار شد که در نهایت نظر رئیسجمهور در آن تایید نشد.» خط و نشانی که لاریجانی و مصباحیمقدم هم کشیدند و گفتند: «طبق نظر شورای حل اختلاف، حرف حرف شما نیست؛ حرف مجلس است.»
کابینه مظلوم؟
«من در این مملکت آب میخورم باید به هفت دستگاه جواب پس بدهم، بعد پشت سر ما میگویند دولت بخشی از منابع ارزی را مخفیانه ۲۵۰۰ تومان فروخته و پولش را برای یارانهها پنهان کرده است. آقای ابوترابیفرد شما را به جدت قسم مگر ما با هم در جلسه دولت و مجلس صحبت نکردیم؟ مگر من نگفتم اجرای این طرح بدون تفاهم دولت و مجلس ناممکن است؟ گفتم یا نگفتم؟ آیا این اتهام کوچکی است؟» تاکید میکند با مجلس دعوای سیاسی ندارد. اصلاً به لطیفه میگوید تا به کسی برنخورد. خندهخنده حرفش را میزند: «فلانی که خودتان میدانید منظورم کیست رفته اصفهان هر چه خواسته علیه ما گفته، یکی بلند شده گفته سند بده؟ گفته هفت سال است سازمان بازرسی و نهادهای امنیتی نتوانستند علیه این دولت سند گیر بیاورند.» گفت و گذشت. مجلسی که در سکوت گوش میداد و استارت بخش آخر سخنان احمدینژاد این طور کلید خورد. اینجا دیگر حرف اقتصاد نبود. بند به بند مواد صریح قانون اساسی را خواند. به شوخی و جدی میگفت میدانم بلد هستیدها، حالا یک دور با هم بخوانیم یادآوری شود. تمام اصولی که میگفت رئیسجمهور «حق» دارد، رئیسجمهور «اختیار دارد»، رئیس جمهور طبق سوگندش میتواند و... در نهایت نتیجهاش را گرفت: «بگذارید کارم را بکنم. لایحه میآورم آن قدر تغییرش ندهید که طرح شود. این کار را بکنید، حق دارم لایحهام را پس بگیرم و خودتان بروید طرحتان را بیاورید.» حرفی که به قول نمایندگان منظور را سریع گرفتند: «اتمام حجت برای تغییر ندادن جدی لایحه بودجه و هدفمندی در فاز دوم که به احتمال زیاد در متن آن مستتر است.»
توکلی: از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید
باز باختند؛ نمایندگان اصولگرا بازی را به محمود احمدینژاد. اقتصاد را بهانه کرد، مقابل نمایندگان ملت ایستاد اما مستقیماً مردم را خطاب قرار داد، حرفهایش را در مورد عزم جزمش برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها و احتمالاً بالا بردن نرخ مرجع ارز در بودجه زد؛ گفت وقت ندارم ببخشید؛ جوابهای شما بماند برای بعد؛ گذاشت و رفت. در نهایت مجلس ماند و صدای اعتراض که یکی پس از دیگری ژنرالهای اقتصادیشان را به پشت تریبونی میفرستادند که شنونده اصلیاش بیرون درهای بهارستان به قول خودش باید به جلسه دیگری میرسید. شاید برای بستن لایحه بودجه و گنجاندن فاز دوم هدفمندی یارانهها درون آن؛ اگر مردان لاریجانی خیلی شانس آورده باشند که رادیو مجلس در بنز رئیسجمهور پیچش باز باشد، رئیس دولت این پیغام را دورادور شنیده، به رهبری به خاطر تاخیر بودجه نامه دادیم؛ زیر بار اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها نمیرویم و حکم بین ما و شما، همان است که شورای حل اختلاف داد: «در هدفمندی حق با مجلس است و بس.» مجلس نهم تازهکار است اما چهارشنبه هفته گذشته تجربهای به همان تلخی را از سر گذراند که 11ماه پیش مجلس هشتمیها به قول خودشان در چهارشنبه آخر سال، مزهاش کردند. احمدینژاد بارها و بارها گفت: «من و شما دعوا نداریم. دوستیم. حرف میزنیم اما چرا ناراحت میشوید که من مستقیم با مردم حرف بزنم؟» و همان داستان همیشگی؛ آمد و گفت «حق» با دولت صادق و پاک من است. از ته دل کار میکنیم اما هر روز رئیس بانک مرکزی من را احضار میکنند و نمیگذارند کار کند یا دروغ پشت سر من راه میاندازند که دلار را گران به قیمت 2500 میفروشم تا پول ذخیره کنم. مردم مخاطب قرار گرفتند تا رئیسجمهور کنایهآمیز و هجوگونه خطاب به نمایندگان دلخوریهایش را بگوید. اما روایت بهارستانیها این بود که گفتار احمدینژاد اقتصادی نبود و اصلاً تنها چیزی که تکلیفش مشخص نشد وضع ارز و بودجه و هدفمندی و اقتصاد بود و آنچه گفته شد تنها ترکیبی از گلایه و کنایههای سیاسی است. آقای رئیسجمهور میگفت مردم از او راضیاند. چون عدالت میخواهند. فاصله درآمد دهک بالا و پایین 12 برابر بوده اما حالا شده 10 برابر؛ یا توانسته اقتصاد سوسیالیستی و سرمایهداری را از کشور دور کند و به جایش کاری کرده که دیگر لازم نیست یک فرد تحصیلکرده ثروت را فقط در تهران ببیند و مجبور شود برای کار تهران بیاید. میگفت نظام بانکداری خیلی وضعش خراب است و مقصر رئیس بانکها نیستند. قانونش ایراد دارد که درآمد کشور را داده دست 30 هزار نفر و بقیه مردم بینصیب. گفت به او وقت بدهند لایحه بانکی را میآورد تا بین مردم ثروت بیشتر توزیع شود. اما در ساختار ادبیاتی رئیس کابینه آنچه طرح شد بیشتر تصویری سادهسازیشده از مسائل و معضلات پیچیده اقتصادی در شرایط کنونی ایران بود. در حالی که مجلسیها منتظر بودند رئیسجمهور بسته پیشنهادی ارزی و همچنین برنامههایش برای مقابله با کسری بودجه را ارائه دهد، آنچه در نهایت عایدشان شد خط و نشانهایی بود که میگفت حد و حدود و اختیارات رئیسجمهور را نادیده میگیرید تا ادبیاتی خاص که تاکید داشت کودک را بعد از دو سال میخواهند از شیر بگیرند راحت نیست چه برسد به اقتصاد ما با وابستگی30ساله به نفت و این نتیجه را تعمیم میداد به اینکه مشکل اقتصادی کشور را میتوان با استفاده بهینه از میوه بلوط جنگلها رفع کرد چون «حیف است میریزد زمین و هدر میرود».
البته همه چیز به این سیاهی نبود. در کنار تابلویی که امثال باهنر، توکلی، مصباحیمقدم و میرکاظمی کشیدند و با مدیریت علی لاریجانی، سخنان احمدینژاد را به نوعی یک لجاجت سیاسی آن هم بر سر شریان حیاتی مردم قلمداد کردند اما مدافعان رئیسجمهور این را حق احمدینژاد میدانستند که بیاید و حدود اختیاراتش را به مجلس یادآوری کند و بگوید «اگر من رئیسجمهورم و حق دارم لایحه بدهم، شما حق ندارید لایحه من را به طرح خودتان تغییر دهید.» آنچه مشهود بود اینکه اختلافات پیچیدهتر و پردامنهتر از آن بود که با تعارفهای محاورهای ابتدای این دیدار یک ساعت و نیمه قابل پوشاندن باشد. به قول پزشکیان نماینده کمیسیون بهداشت مردم چشمشان میبیند که رئیسجمهور میگوید دعوا نداریم اما نمینشیند حرف نمایندگان را بشنود و حرفش را میزند و میرود. یا اینکه از نامه معروف رهبر معظم انقلاب در مقام ریاستجمهوری در دهه 60 به شورای نگهبان کد میآورد تا تاکید دوباره کند که رئیسجمهور «اختیارات» دارد.
یارانهها: او:لایحه میآورم؛ آنها: اجازه نمیدهیم
به جز ادبیات سیاسی این دیدار که بیشتر از هر چیز مورد علاقه دعوای سیاسی طرفداران و مخالفان احمدینژاد در راهروهای مجلس شد، آنچه کمتر به آن توجه شد آمار، اعداد و ارقام و در نهایت فحوای کلامی بود که سخنان احمدینژاد در ساختار اقتصادی داشت. او به صراحت خطاب به نمایندگان گفت «حقش» است که آنچه صلاح میداند را به عنوان لایحه بیاورد. بارها و بارها تاکید کرد که عزمش جزم اجرای فاز دوم هدفمندی است و نمیپذیرد که مخالفانش دو گروه شوند و گروه اول بگویند چون انتخابات نزدیک است از سر دلسوزی اجرای فاز دوم آتشی است بر دامن دولت و از آن حذر کن؛ همان طور که به قول خودش نمیپذیرد گروه دوم بیایند و برعکس بگویند چون انتخابات نزدیک است اجرای فاز دوم تبلیغ احمدینژاد است و باز باید از آن دوری بجوید. احمدینژاد آنها را متهم کرد که: «عدهای برای مخدوش کردن فضای دوستی مجلس و دولت خبرهای کذب منتشر میکنند که از این کار خود میخواهند به تمایلات سیاسی و احیاناً اقتصادیشان برسند.» گفت نمیپذیرد که میگویند اگر به مردم یارانه بیشتر بدهد ملت تنبل میشوند و کار نمیکنند. مثال زد مگر این همه در خارج، به ملتهایشان بیمه بیکاری نمیدهند؟ خب مگر ملتشان تنبلتر میشوند؟ مثال زد که فقیر بیشتر دنبال پول میرود یا آدم ثروتمند؟ نتیجه گرفت که از قضا فردی که بیشتر پول دارد بیشتر دنبال پول میرود. در نهایت خلاصه کلامش این بود: یارانه دادن دشمنی با مردم نیست. هر چند توکلی وقتی احمدینژاد نبود تا حرفهایش را بشنود در مقام جواب برآمد که همان ملتی که شما مثال میزنید، کارت غذا میگیرند و رفاه نسبیشان با مدیریت هوشمند تامین میشود. میرکاظمی وزیر بازرگانی دولت احمدینژاد هم صدایش درآمد؛ البته او هم مانند توکلی وقتی حرف میزد که هیچکس از کابینه صدایش را در هرم سبز نمیشنید. او میگفت وقتی طرح اصلاح ساختار اقتصادی آمده بود، پروژه هفت محور داشت و قرار بود همزمان با هم اصلاح شود اما دولت یارانه انرژی و دادن پول نقد را گرفت و بقیه را رها کرد. اما احمدینژاد قبلتر جواب همه این حرفها را داده بود. به نمایندگان گفته بود خبر دارید امروز مدل هدفمندی یارانه در ایران در مجامع جهانی به عنوان یک مدل مدیریت کلان اقتصاد کاملاً ایرانی ثبت شده و جزو معدود طرحهایی است که الگوهای مدیریت اقتصادی ما را از شیوههای سوسیالیستی و سرمایهداری خارج کرده؟ باز هم آمار را به کمک آورد. هر چند همهشان بوی سال کهنه و آرام 90 را میداد نه 9ماهه اقتصاد آشفته را در سال 91؛ گفت ضریب جینی در سال ۹۰ از ۴۰ درصد به ۳۷ درصد رسید و نسبت درآمد ۱۰ درصد ثروتمند به ۱۰ درصد فقیر از ۱2 برابر در سال ۸۹ به 10 برابر در سال ۹۰ رسیده و با افتخاری سیاسی از ردیف کردن این آمار خطاب به اصولگرایان بهارستان میگفت: «هیچ یک از طرحهای اقتصادی کشور در پنج سال اخیر نتوانست شاخصهای اصلی را تا به این حد تغییر دهد.» چون در زمان آغاز این طرح تورم سالیانه 1/10 و تورم نقطهای 8/12 درصد بود که این دو تورم در دیماه به 9/20 رسید و البته تورم نقطهای در مردادماه به اوج خود و به عدد 3/23 رسید اما در دیماه هر دو تورم نقطهای و سالانه برابر بودند. یا در سال ۸۹ رشد نقدینگی ۲۵ درصد بود که به 4/19 درصد در سال ۹۰ رسید. آماری که اعتراض بلند میکرد. میگفتند این آمار سال 91 نیست و بحران اقتصادی ایران در همین 10 ماه گذشته رقم خورده اما رئیسجمهور انگار صلاح دیده، از صورت مساله پاکش کند. به قول توکلی برخلاف آماری که رئیس کابینه از تورم سال 90 میدهد و حاضر نیست آمار سال جدید و بحرانهای اقتصادی را بدهد، رشد ماهانه نقدینگی امسال بیش از دو برابر سالهای قبل است و بر اساس این افزایش نقدینگی از سویی فشار تقاضا داریم.
خلاصهاش اینکه احمدینژاد به نمایندگان گفت ما نباید خود را جای مردم بگذاریم و برای آنها تصمیمگیری کنیم که چطور میخواهند با پولی که دارند، کالاهایشان را بخرند؛ چون مردمیترین دولتهای جهان هم نمیتوانند بگویند که مردم واقعاً چه میخواهند. حرفی که اعتراضهای نمایندگان را بلند کرد و برخی داد میزدند «عدالت چه شد؟» اما احمدینژاد به گونهای صحبت میکرد که گویی تصمیمش را گرفته: «یارانهای که در کشور از طریق انرژی توزیع میکنیم با ارز دولتی ۲۵۰۰ تومانی به بیش از ۳1۰هزار میلیارد تومان میرسد و میشود این سرمایه را بازتوزیع کرد و این کار شدنی است. عددهایی که در مصاحبه تلویزیونی خودم اعلام کردم واقعی بوده و من باور دارم که ما میتوانیم حداقل معیشت را برای ملتمان تهیه و فقر را از این کشور ریشهکن کنیم.» بالاترین مقام اجرایی کشور عزمش جزم که: «من فکر میکنم اینها قابل تفاهم هستند، چرا که دعوایی وجود ندارد.» حتی این طور اتمام حجت کرد که در این باره با رهبری هم حرف زده و همه چیز حل است: «برای اجرای این طرح خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدیم و رهنمودهای ایشان را شنیدیم، با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب نظرات ما و شما میتواند به هم نزدیک شود. هم ما دغدغه داریم و هم شما؛ اینها را کنار هم میگذاریم که میشود از بین آنها حد وسطی را برگزید و آن را با تفاهم اجرا کرد.»
نوآوریهای اقتصادی: از برق تا بلوط
هر چند احمدینژاد به نوعی صحبت کرد که انگار همه چیز تمام شده و میرود که با لایحه هدفمندی در فاز دوم برگردد اما در مجلس توکلی ساعتی بعد که تریبون به دستش رسید این طور کنایهوار به رئیسجمهور گفت یارانه، میزان نقدینگی را بالا میبرد و بعدش تورم. به او گفت کاری نکند که مردم خطابش کنند که : «از طلا گشتن پشیمان گشتهایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید.» وی به احمدینژاد یادآور شد که بهتر است دورانی از دولت هاشمی را به یاد آورد که رئیسجمهور سازندگی به تولیدات آلومینیوم و فولاد افتخار میکرد اما فاصله بین شمش فولاد و سفره مردم بسیار زیاد بود. اما احمدینژاد مثالهایش با دولت هاشمی فرق داشت. به نمایندگان میگفت خدمات دولت من را ببینید. یادتان رفته سال 85 و 86 تابستان چطور کشور به خاموشی میرفت؟ چقدر وسیله برقی در خانههایتان داشتید؟ انصافاً الان وسایل برقی خانههایتان چند برابر شده، برقمان که قطع نمیشود هیچ، صادر هم میکنیم. یا ابتکارهای جدیدی که میگفت رویش کار کارشناسی کرده و یکی از استراتژیهای چهارگانهاش برای اقتصاد کشور، فرستادن دامها به جنگل است. چون گناه دارد این همه محصول در جنگل ریخته و دامهایمان را از مصرفش محروم میکنیم و آن وقت نیرو هم دولت استخدام میکند از جنگلی که میگوییم دست نزنید و محافظتشده است، حفاظت کند. به قول احمدینژاد خب چه کاری است؟ در جنگلها را روی دامها باز کنیم. میگفت پول مردم به جای اینکه سمت بازار ارز و طلا برود، به سمت بازار زمین و کشاورزی و همین جنگلداری و منابع طبیعی برود. چون اقتصاد پایدار است، اقتصاد ایران از این سرمایهگذاریها خیرش را میبیند. به قول وی اگر به دامداران و دامها اجازه داده شود از جنگلها استفاده کنند، میتوان چهارصد هزار شغل ایجاد کرد. حرفی که صدای اعتراض رئیس کمیسیون کشاورزی را بلند کرد که این همه اطلاعات غلط چرا میدهید؟ از چه زمانی در جنگل، مرتع یافت میشود؟ مگر جنگل از اسمش پیدا نیست که اصلاً مرتعی در آن نمیروید که مصرفش برای دام باشد؟ از آن طرف طرح احمدینژاد از زمین و جنگل که به قول او خدایی که خاکش را میدهد مگر میشود آبش را ندهد این طور مخاطب توکلی قرار گرفت که «آقای رئیسجمهور برنامههای شما خیلی خوب است اما برخی کارها در کشور باید بشود و برخی کارها نباید بشود.» توکلی به کنایه خطاب به او گفت شما حرف از مدیریت زمین میزنی اما ۲۷۲۰ روز از عمر دولت گذشته و در ۲۰۰ روز باقیمانده از دولت دهم استدعا میکنیم تا دولت به دنبال طرحهای بزرگ نرود؛ به همین داستان تورم توجه کنید که حال و روز تولید را به این وخامت انداخته و نمیتوانید از آن چشم بپوشید. مسائلی که برعکس بهارستانیها احمدینژاد در این یک ساعت و نیم ابداً از آنها اسمی نبرد. احمدینژاد میگفت چه کسی گفته هدفمندی قیمت ارز را بالا برده؟ اصلاً این دو موضوع چه ربطی به هم دارند؟ اما توکلی جواب میداد رئیسجمهور حرفهایی میزند که خودش جوابش را خوب میداند. مثل سادهترین پاسخ که: «واردات امروز با ارزهای چند برابر قیمت انجام میشود و از طریق افزایش قیمت ارز فشار هزینه به مصرفکننده وارد میشود.» هشداری که توکلی در نهایت به رئیسجمهور داد و برایش خط و نشان کشید همان حرفی است که نمایندگان دیگر هم میزدند: «سال ۸۹ نامهای خدمت رهبری نوشتند و مقام معظم رهبری آن نامه را به شورای نگهبان ارجاع دادند و جلسه چهارجانبهای با حضور مجلس، دولت، شورای نگهبان و استادان دانشگاه گذشتند. این جلسه در ۱۸ جلسه سه یا چهارساعته برگزار شد که در نهایت نظر رئیسجمهور در آن تایید نشد.» خط و نشانی که لاریجانی و مصباحیمقدم هم کشیدند و گفتند: «طبق نظر شورای حل اختلاف، حرف حرف شما نیست؛ حرف مجلس است.»
کابینه مظلوم؟
«من در این مملکت آب میخورم باید به هفت دستگاه جواب پس بدهم، بعد پشت سر ما میگویند دولت بخشی از منابع ارزی را مخفیانه ۲۵۰۰ تومان فروخته و پولش را برای یارانهها پنهان کرده است. آقای ابوترابیفرد شما را به جدت قسم مگر ما با هم در جلسه دولت و مجلس صحبت نکردیم؟ مگر من نگفتم اجرای این طرح بدون تفاهم دولت و مجلس ناممکن است؟ گفتم یا نگفتم؟ آیا این اتهام کوچکی است؟» تاکید میکند با مجلس دعوای سیاسی ندارد. اصلاً به لطیفه میگوید تا به کسی برنخورد. خندهخنده حرفش را میزند: «فلانی که خودتان میدانید منظورم کیست رفته اصفهان هر چه خواسته علیه ما گفته، یکی بلند شده گفته سند بده؟ گفته هفت سال است سازمان بازرسی و نهادهای امنیتی نتوانستند علیه این دولت سند گیر بیاورند.» گفت و گذشت. مجلسی که در سکوت گوش میداد و استارت بخش آخر سخنان احمدینژاد این طور کلید خورد. اینجا دیگر حرف اقتصاد نبود. بند به بند مواد صریح قانون اساسی را خواند. به شوخی و جدی میگفت میدانم بلد هستیدها، حالا یک دور با هم بخوانیم یادآوری شود. تمام اصولی که میگفت رئیسجمهور «حق» دارد، رئیسجمهور «اختیار دارد»، رئیس جمهور طبق سوگندش میتواند و... در نهایت نتیجهاش را گرفت: «بگذارید کارم را بکنم. لایحه میآورم آن قدر تغییرش ندهید که طرح شود. این کار را بکنید، حق دارم لایحهام را پس بگیرم و خودتان بروید طرحتان را بیاورید.» حرفی که به قول نمایندگان منظور را سریع گرفتند: «اتمام حجت برای تغییر ندادن جدی لایحه بودجه و هدفمندی در فاز دوم که به احتمال زیاد در متن آن مستتر است.»
دیدگاه تان را بنویسید