تاریخ انتشار:
گفتوگو با شاهرخ ظهیری، که محصولات غذایی را با وجود تحریم به آمریکا صادر کرد
هاشمی گفت صادرات به آمریکا را بیشتر کن
آیا مهرام بار دیگر به شاهرخ ظهیری باز میگردد؟
آیا مهرام بار دیگر به شاهرخ ظهیری باز میگردد؟ شواهد این را نشان میدهد که احتمال بازگشت ظهیری به شرکت مهرام و مدیریت این بنگاه اقتصادی بسیار محتمل است. با این حال شنیدههایی نیز حاکی از آن است که یکی از نهادهای دولتی قصد خرید مهرام را دارد.
شاهرخ ظهیری، مهرام را در سال 1349 راهاندازی کرد. میگوید این کارخانه را با یک میلیون تومان و 13 کارگر و پرسنل ایجاد کرد و آن را به جایی رساند که سالها بعد طعم محصولاتش را اکثر ایرانیهای داخل چشیدند و حتی شهروندان خارج از ایران هم برای آن پول پرداخت کردند. ظهیری حتی توانست محصولات مهرام را به ایالات متحده آمریکا صادر کند. این صادرات نیز در دورهای بود که دولت آمریکا محصولات غذایی ایران را تحریم کرده بود. روایت او از صادرات چند کانتینر از تولیدات خوراکی مهرام به ایالت کالیفرنیا خواندنی است؛ صادراتی که عملاً دستور وزارت بازرگانی در دولت هاشمیرفسنجانی را پشت سر خود داشت و ظهیری مامور بود تا تحریمها را دور بزند و فروشگاههای کالیفرنیا را با رب گوجهفرنگی، انواع سس و ترشی ایرانی پر کند.
او سپس از سوی هاشمیرفسنجانی که رئیسجمهور سالهای پس از جنگ بود مورد تجلیل قرار گرفت. ظهیری اما مهرام را در سال 1376 به رسول تقی گنجی فروخت. کسی که این روزها اخباری مبنی بر فرار او به خارج از کشور در رسانهها منتشر شده است. حال از سوی برخی مراکز دولتی، به شاهرخ ظهیری پیغام رسیده است که مهرام را سر پا نگه دارد؛ شرکتی که این روزها در مرز ورشکستگی قرار گرفته و مسوولان بورس از ظهیری کمک خواستهاند. با مرد ملایری صنعت غذا که عنوان پدر این صنعت را نیز به او دادهاند، به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
اخبار این روزهای شرکت مهرام را حتماً دنبال میکنید؛ آخرین خبرها حکایت از تعطیلی چندروزه این شرکت و بدهیهای سنگین و کمبود نقدینگی برای مدیران آن دارد. پیش از آنکه حال و روز امروز مهرام را از زبان شما بشنویم و اینکه چه شد که مهرام را به تعبیری که خود شما چندین بار اظهار کردهاید، از دست شما درآوردند، قدری از ابتدای راهاندازی این واحد تولیدی بگویید.
مهرام را در سال 1349 راهاندازی کردم. آن هم با سرمایهای که برای نسل امروز غیرقابلباور است؛ یک میلیون تومان. یک میلیون تومان برای تاسیس این کارخانه تولیدی کنار گذاشتم و توانستم با 13 پرسنل چراغ آن را روشن کنم. خب برای خیلیها این کار تقریباً نشدنی است البته اگر با حساب و کتاب امروز سراغ آن برویم. ولی من مهرام را با همین شرایط راهاندازی کردم. در ابتدا هم هدف مهرام، بازار داخل کشور بود. مواد غذایی مانند سس و رب گوجهفرنگی را با بهترین تولیدات داخل تهیه و روانه بازار میکردیم. بعدها که کمی جان گرفتیم و توانستیم روی پای خود بایستیم و حرفی برای زدن داشته باشیم، سراغ تولید دیگر فرآوردهها مانند خیارشور و انواع ترشیها هم رفتیم که بازار خوبی هم برای ما به ارمغان آورد.
سپس تصمیم گرفتیم همزمان با بازار داخل، نیمنگاهی هم به خارج از کشور داشته باشیم. این شد که توسعه صادرات محصولات مهرام به یکی از محورهای اصلی و ساختار این شرکت تبدیل شد. روند تولید و صادرات محصولات مهرام تداوم داشت تا اینکه به جنگ تحمیلی برخوردیم و به دلیل مشکلاتی که در زیرساختهای صادراتی از جمله حملونقل و تامین ارز به وجود آمد، صادرات ما دچار اختلال شد. اما پس از خاتمه جنگ، چرخ صادرات دوباره به گردش افتاد با این تفاوت که اینبار ما تجربه و شناخت بازار بهتری به دست آورده بودیم. در این مدت، همکاریهایی نیز با برخی شرکتها و برندهای معتبر بینالمللی برای مهرام اتفاق افتاد که البته تا حدودی نیز ناکام ماند که دلیلی جز ضعف زیرساختی اقتصاد و صادرات ایران نداشت. به طور مثال، پس از پایان جنگ، نمایندگانی از یک موسسه بزرگ سوئیسی به ایران آمدند که این شرکت تامینکننده بخشی از نیاز مواد خوراکی بازار اروپا بود. در ملاقاتی که آنها از مهرام داشتند، خواستار خرید و واردات حجم بالایی از میوههای پالپشده از ایران بودند تا در تولید فرآوردههای شیرینی این واحد تولیدی به کار گرفته شود. وقتی از آنها سوال کردم چرا میوههای ایران برای شما تا این اندازه مهم است، گفتند ما خیلی از میوههای دنیا را آزمایش کردهایم اما سیب، گلابی و هلو ایران عطر و طعمی دارد که در کمتر نقطهای از جهان میتوان آن را یافت و میخواهیم از این میوهها برای تولیدات شیرینی خود استفاده کنیم. در همان زمان، من با همکاری کارشناسان مهرام طرحی را منحصراً برای صادرات تدوین کردیم و برای مسوولان وزارت صنایع فرستادیم. این طرح خوشبختانه از وزارت صنایع وقت مجوز گرفت و تصمیم گرفتیم واحد تولیدی میوههای پالپشده را در ایران راهاندازی و منحصراً تولیدات این کارخانه را برای بازار مشترک اروپا ارسال کنیم، اما به دلیل مشکلات ارزی که کشور در آن زمان دست به گریبان آن بود، این طرح عقیم ماند.
به جز این طرح که به گفته شما ناکام ماند، مهرام چه محصولات دیگری توانسته بود به بازارهای اروپایی و سایر کشورها صادر کند؟
مهرام در آن موقع صادرات خود را داشت و توانسته بود آن را حفظ کند. به طور نمونه، در همان زمان یعنی پس از پایان جنگ، مرتب هر ماه یک کانتینر محصول ترشی سیر به آلمان صادر میکردیم. این بازار هم به این دلیل برای مهرام پراهمیت بود که مصرف سیر در آلمان بسیار بالا بود و همچنان نیز همینطور است. ما طی مطالعهای که در آن زمان صورت دادیم، متوجه شدیم سیر یونان در آلمان مصرف زیادی دارد و با کمی دستکاری در اسانس سیر ایران، توانستیم محصولی تولید کنیم که باب میل آلمانیها بود. در واقع با فرمول آنها محصولات سیر را به آلمان صادر میکردیم.
همانطور که میدانید، ایران در ردیف ششم یا هفتم صادرات محصولات کشاورزی در دنیا قرار دارد اما آنچه در ایران وجود ندارد، بنادر و سردخانههای بندری برای صادرات محصولات کشاورزی و غذایی است. نه آنکه در ایران بندر نداریم، نه؛ بلکه آنچه امروز در دست داریم، قدرت و تکاپوی صادرات این حجم از محصولات کشاورزی را که در کشور تولید میشود، ندارد. در حالی که در کشورهای توسعهیافته و آنهایی که صادراتمحور هستند، زیرساختها برای صادرات تولیدات آن کشورها فراهم است و ابتدا به دنبال توسعه این زیرساختها میروند و برای آن نیز هزینه میکنند. یکی از همین کشورها، هلند است؛ امروز بررسیها نشان میدهد صادرات گل از این کشور اروپایی رقمی معادل بیش از 80 درصد صادرات محصولات نفتی ایران را دارد. حال آنکه ما نیز در ایران اگر تنها به منطقه دلیجان که هلند کوچکی است رسیدگی کنیم و توسعه تولید و صادرات گل از این منطقه را تقویت کنیم، به جرات میتوانم بگویم که بخشی از نیازهای کشور به دلارهای نفتی برداشته میشود. اما این اتفاق، یک شرط دارد و آن اینکه باید همان کاری را بکنیم که اماراتیها میکنند؛ اینکه برای صادرات گل به کشورهای دیگر، ناوگان هواپیمایی داشته باشیم همانطور که اماراتیها آن را دارند.
به صادرات محصولات مهرام در سالهای نهچندان دور بازمیگردم. رب گوجهفرنگی یکی از محصولات مهم صادراتی ایران است که در دورهای توان مهرام در این بخش چشمگیر بود. البته نباید از کیفیت و مرغوبیت گوجههای تولیدی در ایران چیزی نگفت؛ در ایران بهترین گوجهفرنگی با مرغوبیت و کیفیت از هر لحاظ که بخواهید تولید میشود که مورد اذعان بسیاری دیگر از کشورها هم هست. به خاطر دارم در دورهای که هدایت مهرام را به دست داشتم، برای بررسی بازار رب گوجهفرنگی ایتالیا به این کشور سفر کردم. ایتالیا یکی از بزرگترین صادرکنندگان رب گوجهفرنگی جهان است و جالب آنکه ما در ایران به همین کشور رب گوجهفرنگی صادر میکردیم و امروز نیز این صادرات البته با حجم اندکتر صورت میگیرد؛ چرا که حجم عمدهای از تولیدات رب گوجهفرنگی ایران به کشورهای افغانستان، عراق و امارات متحده عربی صادر میشود و بازار این کشورها یکی از طرفداران اصلی رب گوجهفرنگی ایران شده است. حال آنکه صادرات رب گوجهفرنگی به ایتالیا از ایران، در قالب بستهبندیهای 20کیلویی و 50کیلویی است که در این کشور به بستههای کوچکتر تبدیل شده و با برند ایتالیا به دیگر نقاط جهان صادر میشود.
در آن سفر به کشور ایتالیا، متوجه شدم در مزارع گوجهفرنگی این کشور به وسیله ادوات و دستگاههای کشاورزی موادی را روی بوتههای سبز گوجهفرنگی پخش میکنند. ابتدا تصور کردم اینها سم و کودهای شیمیایی است وقتی که سوال کردم گفتند به مزرعه گوجهفرنگی موادی پاشیده میشود که گوجهها رنگ بگیرد. بنابراین متوجه شدم رنگ و کیفیت تولیدات گوجهفرنگی ایتالیا با آنچه در ایران تولید میشود تفاوت زیادی دارد؛ حال آنکه در ایران رنگ محصولات گوجهفرنگی کاملاً طبیعی است. اینجا بود که برای صادرات رب گوجهفرنگی به کشور ایتالیا که یکی از قطبهای صادراتی این محصول در جهان است وارد عمل شدیم و با توجه به آنکه مرغوبیت تولیدات ایرانی حرف اول را میزد، برای تصاحب بازار رب گوجهفرنگی ایتالیا خیز برداشتیم که تا حدودی نیز موفق بودیم.
به نظر میرسد، بازار هدف شما عمدتاً کشورهای اروپایی و آمریکایی بود در حالی که امروز همانطور که اشاره کردید حجم بالایی از محصولات غذایی ایران مانند رب گوجهفرنگی به کشورهایی مانند افغانستان و عراق صادر میشود.
به هر حال نوع بازار هدف صادراتی ایران در آن دوره با آنچه امروز با آن روبهرو هستیم متفاوت است. آن روزها اگرچه مشکلات تحریم، تا حدودی آزادی عمل را از فعالان اقتصادی و صادرکنندگان گرفته بود اما امروز این تحریمهای داخلی است که امان واحدهای تولیدی و صادرکنندگان را بریده است. به طور مثال، یکی از بازارهای صادراتی مهرام در سالهای نهچندان دور، کشور انگلیس بود. به خاطر دارم در آن دوره، نمایندگانی از کمپانی اچپی انگلیس در سال 1354 به ایران آمدند. این کمپانی تولیدکننده انواع سس بود و آنها میخواستند بازار شرق آسیا تا ژاپن را تصاحب کنند و مهرام چون اولین کارخانه در منطقه بود که محصولات سس و رب گوجهفرنگی با کیفیت و مرغوبیت بالا تهیه میکرد، با ما وارد مذاکره شده بودند و حتی از ما دعوت کردند، برای بازدید از این کارخانه به انگلیس هم رفتیم.
مدیران این کمپانی انگلیسی در آن زمان خواستار مشارکت با ما در تولید محصولات خود در داخل ایران شده بودند و میخواستند محصولات خود را با برند اچپی به دیگر کشورهای منطقه و آسیا صادر کنند. قیمتهایی که ما در آن زمان برای این کار به آنها پیشنهاد دادیم، شوکآور بود و اصلاً تصور نمیکردند به این قیمت ما بتوانیم در ایران محصولات غذایی را تولید کنیم. مقدمات همکاری مهرام با این شرکت خارجی هم تا حدودی پیش رفت و حتی در منطقهای از استان همدان زمینی برای احداث این کارخانه در نظر گرفته بودیم و میخواستیم صادرات و تولید خود را با مشارکت انگلیسیها در ایران بالا ببریم. خواسته و تقاضای ما هم این بود که روی بستههای تولیدی عنوان شود تولید در ایران، و آنها هم موافقت کردند. اما بعد به انقلاب برخوردیم و پس از آن نیز بسیاری از کارخانهها مصادره شدند و عملاً امکان ادامه این همکاری غیرممکن شد.
این را هم اضافه کنم که صادرات مهرام پس از انقلاب بسیار رشد کرد، اما مشکلات مقرراتی زیادی هم پیش روی فعالان اقتصادی بود کمااینکه امروز نیز انواع مقررات دست و پاگیر سد راه تولید و صادرات شده است. در آن سالها در حالی که من مسوول صنایع غذایی کشور بودم، اتاق بازرگانی ایران مانع صادرات بخشی از محمولههای رب گوجهفرنگی مهرام شد. وقتی دلیل این توقف صادرات را از آقای علینقی خاموشی که آن زمان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود پرس و جو کردم، ایشان عنوان کرد به دلیل آنکه قیمت رب گوجهفرنگی در بازار داخل دو تا سه تومان افزایش یافته، دولت از اتاق بازرگانی خواسته است تدابیری برای رفع این افزایش قیمت بیندیشد، از این رو، اتاق بازرگانی نیز دستور توقف صادرات رب گوجهفرنگی را صادر کرده است. این گفته آقای خاموشی برای من که یکی از فعالان بخش خصوصی بودم بسیار گران تمام شد. هیچ تصور نمیکردم نهادی مانند اتاق بازرگانی که باید حامی بخش خصوصی باشد اینگونه خود سد راه صادرات شود. در حالی که ما برای به دست آوردن بازار صادراتی خود سالها زحمت کشیده بودیم و با این تصمیم عملاً بخشی از بازار خود را از دست دادیم. به خاطر دارم در آن مقطع، پنج کانتینر از محصولات صادراتی مهرام از گمرک بازرگان برگردانده شد. این مشکلات و قوانین خلقالساعه در آن زمان وجود داشت، امروز نیز کماکان وجود دارد.
ظاهراً شما در دوره مدیریت خود بر یک شرکت تولیدی مواد غذایی، موفق شده بودید که به بازار ایالات متحده آمریکا نیز صادرات داشته باشید در حالی که دولت آمریکا در آن زمان اجازه واردات تولیدات غذایی ساخت ایران را نمیداد و این بخش جزو تحریمها بود.
ماجرای صادرات محصولات مهرام به آمریکا هنوز هم یکی از اقدامات جالب و خاطرهانگیز من است. داستان این صادرات به دورهای برمیگردد که ایران از سوی دولت آمریکا تحریم شده بود و حتی اجازه واردات مواد غذایی ایران را نیز نمیدادند. آقای نهاوندیان در آن زمان معاون وزیر بازرگانی بود. آقای آلاسحاق نیز وزیر بازرگانی بود. یک روز آقای نهاوندیان تماس گرفت که میخواهم شما را ببینم. جنگ تمام شده بود و من با مهرام تولید و صادرات را همزمان پیش میبردم. آقای نهاوندیان را دورادور میشناختم و میدانستم که ایشان معاون وزیر بازرگانی است.
ایشان گفت، آیا خبر دارید ایالات متحده آمریکا صنایع غذایی و محصولات ایرانی را تحریم کرده است؟ گفتم بله قربان در جریان هستم. نهاوندیان بلافاصله پرسید، میتوانید محصولات مهرام را به آمریکا صادر کنید؟ خواسته ایشان این بود که محصولات با اتیکت و برند ایرانی به بازار این کشور صادر شود و در واقع هدف این بود که دولت ایران به دولت ایالات متحده نشان دهد تحریمهایی که علیه واردات محصولات ایرانی اعمال کرده است، نتیجهای ندارد. گفتم به من اجازه دهید در این زمینه اندکی مطالعه و بررسی کنم، به شما خبر میدهم. پس از چند روز به ایشان خبر دادم که من حاضر هستم محصولات مهرام را به آمریکا صادر کنم. آقای نهاوندیان گفت چگونه میخواهید این کار را بکنید؟ گفتم شما میخواهید من محصولات مهرام را به بازار آمریکا بفرستم و در قفسه فروشگاههای معتبر این کشور بنشانم پس این کار را میکنم. مدعی هم شدم که وقتی این محصولات را صادر کردم و وارد فروشگاههای کالیفرنیا شد، به صورت مستند و همراه با عکس و فیلم از قفسههای پر از تولیدات مهرام به دیدار شما خواهم آمد. در آن زمان آقای هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور بود و به هر حال به من ماموریتی از سوی دولت واگذار شده بود و آن را یک دستور میدانستم.
بنابراین دست به کار شدم. ابتدا محمولهای را که برای صادرات به آمریکا در نظر گرفتم به کشور امارات منتقل کردم. این را هم اضافه کنم که اجازه صادرات محصولات مهرام را دو سال پیش از آن ماجرا و دستور دولت برای صادرات به آمریکا، دریافت کرده بودم. در آمریکا کتابچهای برای محصولات وارداتی این کشور وجود دارد که تمام مشخصات آن محصول از نوع و جنس گرفته تا کشور تولیدکننده، با مشخصات کامل در آن قید میشود. این کتابچه با نمونه آن محصول به FDA آمریکا ارسال میشود و در این سازمان آزمایشهای تعیین کیفیت و مرغوبیت روی آن صورت میگیرد و سپس برای آن محصول یک کد مشخص و واحد صادر میشود که باید روی محصولات الصاق شود. هنگامی که محمولهای از این محصول وارد یکی از گمرکهای ایالات متحده آمریکا میشود، در عرض کمتر از پنج دقیقه با وارد کردن آن کد از سوی مامور گمرک در سیستمهایی که وجود دارد، اجازه ترخیص کالا صادر میشود، بدون آنکه موانع و گیر و گرفتهای دیگری بر سر راه باشد. این کد را دو سال پیش از قرار آقای نهاوندیان به عنوان نماینده وزارت بازرگانی با ما در شرکت مهرام، از آمریکا دریافت کرده بودم و از این جهت آسودهخاطر بودم که محمولههای ارسالی به آمریکا به مانع برنمیخورد. در واقع دلیل دریافت این کد نیز به برنامه صادراتی مهرام در آن سالها بازمیگشت. ما به خوبی میدانستیم که با مهاجرت حجم بالایی از ایرانیان به کشور ایالات متحده که در سالهای اولیه انقلاب اتفاق افتاده بود و نزدیک به یک میلیون نفر از ایرانیها در این کشور اسکان پیدا کرده بودند، بازار بزرگی در آمریکا بهویژه ایالت کالیفرنیا برای محصولات مهرام وجود دارد. ایرانیها محصولات مهرام را به خوبی میشناختند، عربها و هندیها نیز همینطور. بنابراین برای این بازار برنامهریزی کرده بودیم که در وهله نخست دریافت کد FDA را در دستور کار قرار دادیم. به هر حال، در ماموریتی که حیثیتی نیز بود، ما وارد عمل شدیم و محمولهای از محصولات رب گوجهفرنگی و سس و خیارشور و ترشی سیر مهرام را به امارات فرستادیم. در آنجا توسط کارشناسانی که با ما همکاری میکردند و از فعالان اقتصادی اماراتی بودند، به ما توصیه کردند روی کارتن محصولات مهرام برچسب «Product Of Pakistan» بزنیم. همین کار را نیز کردیم. سپس گواهی مبدایی نیز به نام پاکستان صادر کردیم. تمام آن محموله به همین صورت و در حالی که داخل کارتنها محصولات مهرام با برند و نوشتههای فارسی بود ولی کارتن محتوی محصولات برچسب «تولیدشده در پاکستان» روی آن نصب شده بود، بار کشتی شد و یک ماه و نیم بعد به گمرک کالیفرنیا رسید. من هم هنگام رسیدن محمولهها به بندر کالیفرنیا، راهی این ایالت شدم. پس از طی مراحل ترخیص که کمتر از چند ساعت طول کشید، با همکاری یکی از ایرانیهای مقیم آمریکا که یک شرکت پخش و توزیع را در کالیفرنیا اداره میکرد، تمام محصولات در فروشگاههای این ایالت توزیع شد و در قفسهها نشست.
مامور گمرک کالیفرنیا به این تصور که کارتنها ارسالی از کشور پاکستان است، تنها کد محصول را وارد سیستم نظارتی کرد و اجازه ترخیص صادر شد. بارنامه و اسناد نیز حمل از پاکستان بود.
به خاطر دارم، کمتر از 15 روز، تمام آن محصولات به فروش رفت و ایرانیان مقیم کالیفرنیا استقبال بالایی از محصولات غذایی مهرام کردند. اما آن صادرات برای ما به لحاظ مالی نهتنها سود اقتصادی نداشت و به صرفه نبود بلکه ضرر هم کردیم اما چون هدف این بود که اعلام کنیم بهرغم تحریم آمریکا، ما توانستیم مواد غذایی ایرانی را به این کشور صادر کنیم، این ضرر را به جان خریدیم. در آن زمان اگر این محموله به کشوری مانند آلمان صادر میشد برای ما 300 درصد سود به همراه داشت.
در واقع آقای نهاوندیان میخواست ما به آمریکاییها ثابت کنیم که تحریمهای آنها بیارزش است و ایران میتواند محصولات خود را به هر نقطه از جهان حتی ایالات متحده آمریکا صادر کند، که این اتفاق نیز افتاد.
پس از آنکه عکسها و فیلمهایی را که از فروشگاههای کالیفرنیا تهیه کرده بودم در اختیار آقای نهاوندیان گذاشتم، ایشان گزارشی از این اقدام را به وزیر بازرگانی وقت که در آن زمان آقای آلاسحاق بود، ارائه داد. آقای آلاسحاق هم گزارشی از این اقدام شرکت مهرام به رئیسجمهور که در آن زمان آقای رفسنجانی بود ارائه داد و ایشان هم از من و دیگر همکارانم دعوت کرد که به دیدارشان برویم. آن دیدار یک ملاقات شخصی بود. ساعت حدود 10 شب بود که در محل دفتر ریاستجمهوری با آقای هاشمیرفسنجانی ملاقات کردیم. ایشان پس از شنیدن شرح ماوقع از زبان آقای آلاسحاق، رو به من کردند و گفتند «خب پیرمرد چگونه توانستی این کار را بکنی؟» که من نیز تمام امور را با جزییات کامل خدمت ایشان تشریح کردم. سپس ایشان من را در آغوش گرفت و بوسید و گفتند باز هم محصولات غذایی را به آمریکا بفرست و چندین بار این نکته را به زبان آوردند.
و روند صادرات به آمریکا را ادامه دادید؟
بهرغم آنکه بازار کالیفرنیا تقاضای بالایی برای محصولات مهرام داشت، ما دیگر اقدام به ارسال و صادرات محصولات به این کشور نکردیم. آن صادرات محدود که حدود پنج تا شش کانتینر از محصولات رب گوجهفرنگی و انواع سس و خیارشور بود در واقع یک نمایش از توان دور زدن تحریم آمریکا بود که به سرانجام هم رسید. از این جهت صادرات به ایالات متحده را ادامه ندادیم چون در آمریکا بازار رقابتی سنگینی وجود دارد که رقابت در این بازار برای ما سخت و دشوار بود. اسرائیلیها به خوبی توانسته بودند جای خود را در این بازار باز کنند و حتی فرمول محصولات ما را به دست آورده بودند و بازار آمریکا را در دست داشتند. به هر حال از آن زمان به بعد بود که آقای نهاوندیان و آقای آلاسحاق نسبت به من لطف داشتهاند.
و تقریباً چند سال پس از ماموریت موفقیتآمیز شما در صادرات مواد غذایی به آمریکا بود که از مهرام جدا شدید. از این شرکت که بنیانگذارش بودید خداحافظی کردید یا آنکه اتفاق دیگری افتاد؟
شاید بیان این جمله در اینجا درست نباشد، اما مهرام را از من گرفتند. تقریباً در چند سال ابتدایی دهه 70 بود که شرکت مهرام سایه بحران را بر سر خود دید. در آن سالها به دلیل اعمال برخی سیاستها، اعتبارات بانکی به روی بنگاههای اقتصادی بسته شد و مشکلات عدیدهای پیش روی فعالان صنعتی و تولیدی قرار گرفت. ما نیز به ناچار برای عبور از این شرایط، تصمیم گرفتیم مهرام را وارد بورس کنیم. این در واقع تصمیم هیاتمدیره آن زمان شرکت مهرام بود و به من که مدیرعامل این واحد تولیدی بودم فشار آوردند که باید برای رهایی از شرایط پیشآمده و کمبود نقدینگی، مهرام را وارد بورس کنیم. این اتفاق در نهایت افتاد و بخش عمدهای از سهام مهرام در بورس به فروش رفت حال آنکه افرادی سهامدار جدید این شرکت شدند که کمترین دغدغه و نیز تخصص را در صنعت و بهویژه صنایع غذایی نداشتند. تا پیش از آنکه سهام مهرام در بورس به این افراد فروخته شود، ما موفق شده بودیم که پنج واحد بزرگ تولیدی به نام مهرام در سراسر ایران تاسیس کنیم. این واحدها را در شیراز، جیرفت، تنکابن، جاده بهشت زهرا و یک واحد تولیدی بزرگ نیز در قزوین ایجاد کرده بودیم که شامل کارخانه تولید سرکه وردا، رب گوجهفرنگی و انواع سس میشد. ضمن آنکه در کنار این واحدهای بزرگ تولیدی، یک واحد قدرتمند توزیعی نیز فعال بود.
روزی که مدیریت جدید مهرام را به دست گرفت، ما با این امکانات این شرکت تولیدی را تحویل آنها دادیم در حالی که حدود سه هزار پرسنل کارمند و مهندس و کارگر نیز در این شرکت مشغول به کار بودند. بالاترین میزان صادرات به اقصی نقاط جهان نیز متعلق به مهرام بود. حتی کشورهای اروپایی و آمریکا نیز از محصولات مهرام بینصیب نمانده بودند.
به هر حال، سهام مهرام در بورس به افرادی که بعدها نشان دادند توان مدیریتی و دانش و تخصص این کار را ندارند، واگذار شد و نتیجه آن را نیز امروز میبینیم که این شرکت از چه نقطهای به کجا رسیده است. این در حالی بود که سهامدار جدید مهرام، این شرکت را به طور اقساط و با صدور چندین چک خریداری کرد که نزدیک به دو میلیارد تومان از آن چکها را بعدها از من پس گرفت. مدیرعامل جدید مهرام متاسفانه پس از در اختیار گرفتن این شرکت و خروج من از ریاست هیاتمدیره، اقدام به فرافکنی علیه من کرد و با مراجعه به وزارت اطلاعات، عنوان کرده بود شاهرخ ظهیری به مدیران عامل بانکها رشوه میداده است و از این دست اتهامات. این در حالی بود که در همان زمان بسیاری از بزرگان صنعت ایران این فرد را مورد بازخواست قرار دادند که ظهیری از این اتهامها مبراست اما او کار خود را کرد و نتیجه آن شد که وزارت اطلاعات من را برای دادن توضیحاتی در این خصوص احضار کرد. در آن موقع، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز در سه قوه تشکیل شده بود و فضای کشور به سمت و سویی رفته بود که همه به دنبال افشای مفاسد اقتصادی بودند. این در حالی بود که مهرام تا پیش از آن واگذاری، حتی یک ریال نیز به سازمان یا افراد بدهکار نبود.
به هر حال، مهرام امروز به دنبال آن مدیریت به جایی رسیده است که مدتی تعطیل و فعالیت آن متوقف شده بود و با بحران کمبود نقدینگی مواجه شده است. در چنین شرایطی، چندی پیش شرکت بورس از من دعوت کرد پیرامون خروج مهرام از بحران با آنها جلساتی داشته باشم و شاید بتوانیم راهحلهایی برای سرپا نگهداشتن این شرکت بیابیم.
پیشنهاد همکاری و بازگشت دوباره شما به مهرام مطرح است؟
مسوولان بورس به من گفتند آیا حاضرید مهرام را به دست گرفته و آن را از بحران خارج کنید که من نیز اعلام کردم با این کیفیت که امروز مهرام با آن روبهرو شده است خیر. به هر حال مذاکرات با بورس ادامه دارد و امیدوارم این شرکت از شرایطی که پیش رو دارد خارج شود. ضمن آنکه شنیدهام که یکی از نهادهای دولتی به طور جدی به دنبال خرید این شرکت است. به اعتقاد من مهرام یک برند ملی است و نباید اجازه داد که این بنگاه اقتصادی بمیرد.
شاهرخ ظهیری، مهرام را در سال 1349 راهاندازی کرد. میگوید این کارخانه را با یک میلیون تومان و 13 کارگر و پرسنل ایجاد کرد و آن را به جایی رساند که سالها بعد طعم محصولاتش را اکثر ایرانیهای داخل چشیدند و حتی شهروندان خارج از ایران هم برای آن پول پرداخت کردند. ظهیری حتی توانست محصولات مهرام را به ایالات متحده آمریکا صادر کند. این صادرات نیز در دورهای بود که دولت آمریکا محصولات غذایی ایران را تحریم کرده بود. روایت او از صادرات چند کانتینر از تولیدات خوراکی مهرام به ایالت کالیفرنیا خواندنی است؛ صادراتی که عملاً دستور وزارت بازرگانی در دولت هاشمیرفسنجانی را پشت سر خود داشت و ظهیری مامور بود تا تحریمها را دور بزند و فروشگاههای کالیفرنیا را با رب گوجهفرنگی، انواع سس و ترشی ایرانی پر کند.
او سپس از سوی هاشمیرفسنجانی که رئیسجمهور سالهای پس از جنگ بود مورد تجلیل قرار گرفت. ظهیری اما مهرام را در سال 1376 به رسول تقی گنجی فروخت. کسی که این روزها اخباری مبنی بر فرار او به خارج از کشور در رسانهها منتشر شده است. حال از سوی برخی مراکز دولتی، به شاهرخ ظهیری پیغام رسیده است که مهرام را سر پا نگه دارد؛ شرکتی که این روزها در مرز ورشکستگی قرار گرفته و مسوولان بورس از ظهیری کمک خواستهاند. با مرد ملایری صنعت غذا که عنوان پدر این صنعت را نیز به او دادهاند، به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید.
اخبار این روزهای شرکت مهرام را حتماً دنبال میکنید؛ آخرین خبرها حکایت از تعطیلی چندروزه این شرکت و بدهیهای سنگین و کمبود نقدینگی برای مدیران آن دارد. پیش از آنکه حال و روز امروز مهرام را از زبان شما بشنویم و اینکه چه شد که مهرام را به تعبیری که خود شما چندین بار اظهار کردهاید، از دست شما درآوردند، قدری از ابتدای راهاندازی این واحد تولیدی بگویید.
مهرام را در سال 1349 راهاندازی کردم. آن هم با سرمایهای که برای نسل امروز غیرقابلباور است؛ یک میلیون تومان. یک میلیون تومان برای تاسیس این کارخانه تولیدی کنار گذاشتم و توانستم با 13 پرسنل چراغ آن را روشن کنم. خب برای خیلیها این کار تقریباً نشدنی است البته اگر با حساب و کتاب امروز سراغ آن برویم. ولی من مهرام را با همین شرایط راهاندازی کردم. در ابتدا هم هدف مهرام، بازار داخل کشور بود. مواد غذایی مانند سس و رب گوجهفرنگی را با بهترین تولیدات داخل تهیه و روانه بازار میکردیم. بعدها که کمی جان گرفتیم و توانستیم روی پای خود بایستیم و حرفی برای زدن داشته باشیم، سراغ تولید دیگر فرآوردهها مانند خیارشور و انواع ترشیها هم رفتیم که بازار خوبی هم برای ما به ارمغان آورد.
سپس تصمیم گرفتیم همزمان با بازار داخل، نیمنگاهی هم به خارج از کشور داشته باشیم. این شد که توسعه صادرات محصولات مهرام به یکی از محورهای اصلی و ساختار این شرکت تبدیل شد. روند تولید و صادرات محصولات مهرام تداوم داشت تا اینکه به جنگ تحمیلی برخوردیم و به دلیل مشکلاتی که در زیرساختهای صادراتی از جمله حملونقل و تامین ارز به وجود آمد، صادرات ما دچار اختلال شد. اما پس از خاتمه جنگ، چرخ صادرات دوباره به گردش افتاد با این تفاوت که اینبار ما تجربه و شناخت بازار بهتری به دست آورده بودیم. در این مدت، همکاریهایی نیز با برخی شرکتها و برندهای معتبر بینالمللی برای مهرام اتفاق افتاد که البته تا حدودی نیز ناکام ماند که دلیلی جز ضعف زیرساختی اقتصاد و صادرات ایران نداشت. به طور مثال، پس از پایان جنگ، نمایندگانی از یک موسسه بزرگ سوئیسی به ایران آمدند که این شرکت تامینکننده بخشی از نیاز مواد خوراکی بازار اروپا بود. در ملاقاتی که آنها از مهرام داشتند، خواستار خرید و واردات حجم بالایی از میوههای پالپشده از ایران بودند تا در تولید فرآوردههای شیرینی این واحد تولیدی به کار گرفته شود. وقتی از آنها سوال کردم چرا میوههای ایران برای شما تا این اندازه مهم است، گفتند ما خیلی از میوههای دنیا را آزمایش کردهایم اما سیب، گلابی و هلو ایران عطر و طعمی دارد که در کمتر نقطهای از جهان میتوان آن را یافت و میخواهیم از این میوهها برای تولیدات شیرینی خود استفاده کنیم. در همان زمان، من با همکاری کارشناسان مهرام طرحی را منحصراً برای صادرات تدوین کردیم و برای مسوولان وزارت صنایع فرستادیم. این طرح خوشبختانه از وزارت صنایع وقت مجوز گرفت و تصمیم گرفتیم واحد تولیدی میوههای پالپشده را در ایران راهاندازی و منحصراً تولیدات این کارخانه را برای بازار مشترک اروپا ارسال کنیم، اما به دلیل مشکلات ارزی که کشور در آن زمان دست به گریبان آن بود، این طرح عقیم ماند.
به جز این طرح که به گفته شما ناکام ماند، مهرام چه محصولات دیگری توانسته بود به بازارهای اروپایی و سایر کشورها صادر کند؟
مهرام در آن موقع صادرات خود را داشت و توانسته بود آن را حفظ کند. به طور نمونه، در همان زمان یعنی پس از پایان جنگ، مرتب هر ماه یک کانتینر محصول ترشی سیر به آلمان صادر میکردیم. این بازار هم به این دلیل برای مهرام پراهمیت بود که مصرف سیر در آلمان بسیار بالا بود و همچنان نیز همینطور است. ما طی مطالعهای که در آن زمان صورت دادیم، متوجه شدیم سیر یونان در آلمان مصرف زیادی دارد و با کمی دستکاری در اسانس سیر ایران، توانستیم محصولی تولید کنیم که باب میل آلمانیها بود. در واقع با فرمول آنها محصولات سیر را به آلمان صادر میکردیم.
همانطور که میدانید، ایران در ردیف ششم یا هفتم صادرات محصولات کشاورزی در دنیا قرار دارد اما آنچه در ایران وجود ندارد، بنادر و سردخانههای بندری برای صادرات محصولات کشاورزی و غذایی است. نه آنکه در ایران بندر نداریم، نه؛ بلکه آنچه امروز در دست داریم، قدرت و تکاپوی صادرات این حجم از محصولات کشاورزی را که در کشور تولید میشود، ندارد. در حالی که در کشورهای توسعهیافته و آنهایی که صادراتمحور هستند، زیرساختها برای صادرات تولیدات آن کشورها فراهم است و ابتدا به دنبال توسعه این زیرساختها میروند و برای آن نیز هزینه میکنند. یکی از همین کشورها، هلند است؛ امروز بررسیها نشان میدهد صادرات گل از این کشور اروپایی رقمی معادل بیش از 80 درصد صادرات محصولات نفتی ایران را دارد. حال آنکه ما نیز در ایران اگر تنها به منطقه دلیجان که هلند کوچکی است رسیدگی کنیم و توسعه تولید و صادرات گل از این منطقه را تقویت کنیم، به جرات میتوانم بگویم که بخشی از نیازهای کشور به دلارهای نفتی برداشته میشود. اما این اتفاق، یک شرط دارد و آن اینکه باید همان کاری را بکنیم که اماراتیها میکنند؛ اینکه برای صادرات گل به کشورهای دیگر، ناوگان هواپیمایی داشته باشیم همانطور که اماراتیها آن را دارند.
به صادرات محصولات مهرام در سالهای نهچندان دور بازمیگردم. رب گوجهفرنگی یکی از محصولات مهم صادراتی ایران است که در دورهای توان مهرام در این بخش چشمگیر بود. البته نباید از کیفیت و مرغوبیت گوجههای تولیدی در ایران چیزی نگفت؛ در ایران بهترین گوجهفرنگی با مرغوبیت و کیفیت از هر لحاظ که بخواهید تولید میشود که مورد اذعان بسیاری دیگر از کشورها هم هست. به خاطر دارم در دورهای که هدایت مهرام را به دست داشتم، برای بررسی بازار رب گوجهفرنگی ایتالیا به این کشور سفر کردم. ایتالیا یکی از بزرگترین صادرکنندگان رب گوجهفرنگی جهان است و جالب آنکه ما در ایران به همین کشور رب گوجهفرنگی صادر میکردیم و امروز نیز این صادرات البته با حجم اندکتر صورت میگیرد؛ چرا که حجم عمدهای از تولیدات رب گوجهفرنگی ایران به کشورهای افغانستان، عراق و امارات متحده عربی صادر میشود و بازار این کشورها یکی از طرفداران اصلی رب گوجهفرنگی ایران شده است. حال آنکه صادرات رب گوجهفرنگی به ایتالیا از ایران، در قالب بستهبندیهای 20کیلویی و 50کیلویی است که در این کشور به بستههای کوچکتر تبدیل شده و با برند ایتالیا به دیگر نقاط جهان صادر میشود.
آقای نهاوندیان گفت چگونه میخواهید این کار را بکنید؟ گفتم از پسش بر میآیم. مدعی هم شدم که وقتی این محصولات را صادر کردم و وارد فروشگاههای کالیفرنیا شد، به صورت مستند و همراه با عکس و فیلم از قفسههای پر از تولیدات مهرام به دیدار شما خواهم آمد.
در آن سفر به کشور ایتالیا، متوجه شدم در مزارع گوجهفرنگی این کشور به وسیله ادوات و دستگاههای کشاورزی موادی را روی بوتههای سبز گوجهفرنگی پخش میکنند. ابتدا تصور کردم اینها سم و کودهای شیمیایی است وقتی که سوال کردم گفتند به مزرعه گوجهفرنگی موادی پاشیده میشود که گوجهها رنگ بگیرد. بنابراین متوجه شدم رنگ و کیفیت تولیدات گوجهفرنگی ایتالیا با آنچه در ایران تولید میشود تفاوت زیادی دارد؛ حال آنکه در ایران رنگ محصولات گوجهفرنگی کاملاً طبیعی است. اینجا بود که برای صادرات رب گوجهفرنگی به کشور ایتالیا که یکی از قطبهای صادراتی این محصول در جهان است وارد عمل شدیم و با توجه به آنکه مرغوبیت تولیدات ایرانی حرف اول را میزد، برای تصاحب بازار رب گوجهفرنگی ایتالیا خیز برداشتیم که تا حدودی نیز موفق بودیم.
به نظر میرسد، بازار هدف شما عمدتاً کشورهای اروپایی و آمریکایی بود در حالی که امروز همانطور که اشاره کردید حجم بالایی از محصولات غذایی ایران مانند رب گوجهفرنگی به کشورهایی مانند افغانستان و عراق صادر میشود.
به هر حال نوع بازار هدف صادراتی ایران در آن دوره با آنچه امروز با آن روبهرو هستیم متفاوت است. آن روزها اگرچه مشکلات تحریم، تا حدودی آزادی عمل را از فعالان اقتصادی و صادرکنندگان گرفته بود اما امروز این تحریمهای داخلی است که امان واحدهای تولیدی و صادرکنندگان را بریده است. به طور مثال، یکی از بازارهای صادراتی مهرام در سالهای نهچندان دور، کشور انگلیس بود. به خاطر دارم در آن دوره، نمایندگانی از کمپانی اچپی انگلیس در سال 1354 به ایران آمدند. این کمپانی تولیدکننده انواع سس بود و آنها میخواستند بازار شرق آسیا تا ژاپن را تصاحب کنند و مهرام چون اولین کارخانه در منطقه بود که محصولات سس و رب گوجهفرنگی با کیفیت و مرغوبیت بالا تهیه میکرد، با ما وارد مذاکره شده بودند و حتی از ما دعوت کردند، برای بازدید از این کارخانه به انگلیس هم رفتیم.
مدیران این کمپانی انگلیسی در آن زمان خواستار مشارکت با ما در تولید محصولات خود در داخل ایران شده بودند و میخواستند محصولات خود را با برند اچپی به دیگر کشورهای منطقه و آسیا صادر کنند. قیمتهایی که ما در آن زمان برای این کار به آنها پیشنهاد دادیم، شوکآور بود و اصلاً تصور نمیکردند به این قیمت ما بتوانیم در ایران محصولات غذایی را تولید کنیم. مقدمات همکاری مهرام با این شرکت خارجی هم تا حدودی پیش رفت و حتی در منطقهای از استان همدان زمینی برای احداث این کارخانه در نظر گرفته بودیم و میخواستیم صادرات و تولید خود را با مشارکت انگلیسیها در ایران بالا ببریم. خواسته و تقاضای ما هم این بود که روی بستههای تولیدی عنوان شود تولید در ایران، و آنها هم موافقت کردند. اما بعد به انقلاب برخوردیم و پس از آن نیز بسیاری از کارخانهها مصادره شدند و عملاً امکان ادامه این همکاری غیرممکن شد.
این را هم اضافه کنم که صادرات مهرام پس از انقلاب بسیار رشد کرد، اما مشکلات مقرراتی زیادی هم پیش روی فعالان اقتصادی بود کمااینکه امروز نیز انواع مقررات دست و پاگیر سد راه تولید و صادرات شده است. در آن سالها در حالی که من مسوول صنایع غذایی کشور بودم، اتاق بازرگانی ایران مانع صادرات بخشی از محمولههای رب گوجهفرنگی مهرام شد. وقتی دلیل این توقف صادرات را از آقای علینقی خاموشی که آن زمان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود پرس و جو کردم، ایشان عنوان کرد به دلیل آنکه قیمت رب گوجهفرنگی در بازار داخل دو تا سه تومان افزایش یافته، دولت از اتاق بازرگانی خواسته است تدابیری برای رفع این افزایش قیمت بیندیشد، از این رو، اتاق بازرگانی نیز دستور توقف صادرات رب گوجهفرنگی را صادر کرده است. این گفته آقای خاموشی برای من که یکی از فعالان بخش خصوصی بودم بسیار گران تمام شد. هیچ تصور نمیکردم نهادی مانند اتاق بازرگانی که باید حامی بخش خصوصی باشد اینگونه خود سد راه صادرات شود. در حالی که ما برای به دست آوردن بازار صادراتی خود سالها زحمت کشیده بودیم و با این تصمیم عملاً بخشی از بازار خود را از دست دادیم. به خاطر دارم در آن مقطع، پنج کانتینر از محصولات صادراتی مهرام از گمرک بازرگان برگردانده شد. این مشکلات و قوانین خلقالساعه در آن زمان وجود داشت، امروز نیز کماکان وجود دارد.
ظاهراً شما در دوره مدیریت خود بر یک شرکت تولیدی مواد غذایی، موفق شده بودید که به بازار ایالات متحده آمریکا نیز صادرات داشته باشید در حالی که دولت آمریکا در آن زمان اجازه واردات تولیدات غذایی ساخت ایران را نمیداد و این بخش جزو تحریمها بود.
ماجرای صادرات محصولات مهرام به آمریکا هنوز هم یکی از اقدامات جالب و خاطرهانگیز من است. داستان این صادرات به دورهای برمیگردد که ایران از سوی دولت آمریکا تحریم شده بود و حتی اجازه واردات مواد غذایی ایران را نیز نمیدادند. آقای نهاوندیان در آن زمان معاون وزیر بازرگانی بود. آقای آلاسحاق نیز وزیر بازرگانی بود. یک روز آقای نهاوندیان تماس گرفت که میخواهم شما را ببینم. جنگ تمام شده بود و من با مهرام تولید و صادرات را همزمان پیش میبردم. آقای نهاوندیان را دورادور میشناختم و میدانستم که ایشان معاون وزیر بازرگانی است.
ایشان گفت، آیا خبر دارید ایالات متحده آمریکا صنایع غذایی و محصولات ایرانی را تحریم کرده است؟ گفتم بله قربان در جریان هستم. نهاوندیان بلافاصله پرسید، میتوانید محصولات مهرام را به آمریکا صادر کنید؟ خواسته ایشان این بود که محصولات با اتیکت و برند ایرانی به بازار این کشور صادر شود و در واقع هدف این بود که دولت ایران به دولت ایالات متحده نشان دهد تحریمهایی که علیه واردات محصولات ایرانی اعمال کرده است، نتیجهای ندارد. گفتم به من اجازه دهید در این زمینه اندکی مطالعه و بررسی کنم، به شما خبر میدهم. پس از چند روز به ایشان خبر دادم که من حاضر هستم محصولات مهرام را به آمریکا صادر کنم. آقای نهاوندیان گفت چگونه میخواهید این کار را بکنید؟ گفتم شما میخواهید من محصولات مهرام را به بازار آمریکا بفرستم و در قفسه فروشگاههای معتبر این کشور بنشانم پس این کار را میکنم. مدعی هم شدم که وقتی این محصولات را صادر کردم و وارد فروشگاههای کالیفرنیا شد، به صورت مستند و همراه با عکس و فیلم از قفسههای پر از تولیدات مهرام به دیدار شما خواهم آمد. در آن زمان آقای هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور بود و به هر حال به من ماموریتی از سوی دولت واگذار شده بود و آن را یک دستور میدانستم.
بنابراین دست به کار شدم. ابتدا محمولهای را که برای صادرات به آمریکا در نظر گرفتم به کشور امارات منتقل کردم. این را هم اضافه کنم که اجازه صادرات محصولات مهرام را دو سال پیش از آن ماجرا و دستور دولت برای صادرات به آمریکا، دریافت کرده بودم. در آمریکا کتابچهای برای محصولات وارداتی این کشور وجود دارد که تمام مشخصات آن محصول از نوع و جنس گرفته تا کشور تولیدکننده، با مشخصات کامل در آن قید میشود. این کتابچه با نمونه آن محصول به FDA آمریکا ارسال میشود و در این سازمان آزمایشهای تعیین کیفیت و مرغوبیت روی آن صورت میگیرد و سپس برای آن محصول یک کد مشخص و واحد صادر میشود که باید روی محصولات الصاق شود. هنگامی که محمولهای از این محصول وارد یکی از گمرکهای ایالات متحده آمریکا میشود، در عرض کمتر از پنج دقیقه با وارد کردن آن کد از سوی مامور گمرک در سیستمهایی که وجود دارد، اجازه ترخیص کالا صادر میشود، بدون آنکه موانع و گیر و گرفتهای دیگری بر سر راه باشد. این کد را دو سال پیش از قرار آقای نهاوندیان به عنوان نماینده وزارت بازرگانی با ما در شرکت مهرام، از آمریکا دریافت کرده بودم و از این جهت آسودهخاطر بودم که محمولههای ارسالی به آمریکا به مانع برنمیخورد. در واقع دلیل دریافت این کد نیز به برنامه صادراتی مهرام در آن سالها بازمیگشت. ما به خوبی میدانستیم که با مهاجرت حجم بالایی از ایرانیان به کشور ایالات متحده که در سالهای اولیه انقلاب اتفاق افتاده بود و نزدیک به یک میلیون نفر از ایرانیها در این کشور اسکان پیدا کرده بودند، بازار بزرگی در آمریکا بهویژه ایالت کالیفرنیا برای محصولات مهرام وجود دارد. ایرانیها محصولات مهرام را به خوبی میشناختند، عربها و هندیها نیز همینطور. بنابراین برای این بازار برنامهریزی کرده بودیم که در وهله نخست دریافت کد FDA را در دستور کار قرار دادیم. به هر حال، در ماموریتی که حیثیتی نیز بود، ما وارد عمل شدیم و محمولهای از محصولات رب گوجهفرنگی و سس و خیارشور و ترشی سیر مهرام را به امارات فرستادیم. در آنجا توسط کارشناسانی که با ما همکاری میکردند و از فعالان اقتصادی اماراتی بودند، به ما توصیه کردند روی کارتن محصولات مهرام برچسب «Product Of Pakistan» بزنیم. همین کار را نیز کردیم. سپس گواهی مبدایی نیز به نام پاکستان صادر کردیم. تمام آن محموله به همین صورت و در حالی که داخل کارتنها محصولات مهرام با برند و نوشتههای فارسی بود ولی کارتن محتوی محصولات برچسب «تولیدشده در پاکستان» روی آن نصب شده بود، بار کشتی شد و یک ماه و نیم بعد به گمرک کالیفرنیا رسید. من هم هنگام رسیدن محمولهها به بندر کالیفرنیا، راهی این ایالت شدم. پس از طی مراحل ترخیص که کمتر از چند ساعت طول کشید، با همکاری یکی از ایرانیهای مقیم آمریکا که یک شرکت پخش و توزیع را در کالیفرنیا اداره میکرد، تمام محصولات در فروشگاههای این ایالت توزیع شد و در قفسهها نشست.
مامور گمرک کالیفرنیا به این تصور که کارتنها ارسالی از کشور پاکستان است، تنها کد محصول را وارد سیستم نظارتی کرد و اجازه ترخیص صادر شد. بارنامه و اسناد نیز حمل از پاکستان بود.
به خاطر دارم، کمتر از 15 روز، تمام آن محصولات به فروش رفت و ایرانیان مقیم کالیفرنیا استقبال بالایی از محصولات غذایی مهرام کردند. اما آن صادرات برای ما به لحاظ مالی نهتنها سود اقتصادی نداشت و به صرفه نبود بلکه ضرر هم کردیم اما چون هدف این بود که اعلام کنیم بهرغم تحریم آمریکا، ما توانستیم مواد غذایی ایرانی را به این کشور صادر کنیم، این ضرر را به جان خریدیم. در آن زمان اگر این محموله به کشوری مانند آلمان صادر میشد برای ما 300 درصد سود به همراه داشت.
در واقع آقای نهاوندیان میخواست ما به آمریکاییها ثابت کنیم که تحریمهای آنها بیارزش است و ایران میتواند محصولات خود را به هر نقطه از جهان حتی ایالات متحده آمریکا صادر کند، که این اتفاق نیز افتاد.
پس از آنکه عکسها و فیلمهایی را که از فروشگاههای کالیفرنیا تهیه کرده بودم در اختیار آقای نهاوندیان گذاشتم، ایشان گزارشی از این اقدام را به وزیر بازرگانی وقت که در آن زمان آقای آلاسحاق بود، ارائه داد. آقای آلاسحاق هم گزارشی از این اقدام شرکت مهرام به رئیسجمهور که در آن زمان آقای رفسنجانی بود ارائه داد و ایشان هم از من و دیگر همکارانم دعوت کرد که به دیدارشان برویم. آن دیدار یک ملاقات شخصی بود. ساعت حدود 10 شب بود که در محل دفتر ریاستجمهوری با آقای هاشمیرفسنجانی ملاقات کردیم. ایشان پس از شنیدن شرح ماوقع از زبان آقای آلاسحاق، رو به من کردند و گفتند «خب پیرمرد چگونه توانستی این کار را بکنی؟» که من نیز تمام امور را با جزییات کامل خدمت ایشان تشریح کردم. سپس ایشان من را در آغوش گرفت و بوسید و گفتند باز هم محصولات غذایی را به آمریکا بفرست و چندین بار این نکته را به زبان آوردند.
ساعت حدود ۱۰ شب بود که در محل دفتر ریاستجمهوری با آقای هاشمیرفسنجانی ملاقات کردیم. ایشان گفتند «خب پیرمرد چگونه توانستی این کار را بکنی؟» که من نیز برای ایشان تشریح کردم. سپس ایشان من را در آغوش گرفت و بوسید و گفتند باز هم محصولات غذایی را به آمریکا بفرست.
و روند صادرات به آمریکا را ادامه دادید؟
بهرغم آنکه بازار کالیفرنیا تقاضای بالایی برای محصولات مهرام داشت، ما دیگر اقدام به ارسال و صادرات محصولات به این کشور نکردیم. آن صادرات محدود که حدود پنج تا شش کانتینر از محصولات رب گوجهفرنگی و انواع سس و خیارشور بود در واقع یک نمایش از توان دور زدن تحریم آمریکا بود که به سرانجام هم رسید. از این جهت صادرات به ایالات متحده را ادامه ندادیم چون در آمریکا بازار رقابتی سنگینی وجود دارد که رقابت در این بازار برای ما سخت و دشوار بود. اسرائیلیها به خوبی توانسته بودند جای خود را در این بازار باز کنند و حتی فرمول محصولات ما را به دست آورده بودند و بازار آمریکا را در دست داشتند. به هر حال از آن زمان به بعد بود که آقای نهاوندیان و آقای آلاسحاق نسبت به من لطف داشتهاند.
و تقریباً چند سال پس از ماموریت موفقیتآمیز شما در صادرات مواد غذایی به آمریکا بود که از مهرام جدا شدید. از این شرکت که بنیانگذارش بودید خداحافظی کردید یا آنکه اتفاق دیگری افتاد؟
شاید بیان این جمله در اینجا درست نباشد، اما مهرام را از من گرفتند. تقریباً در چند سال ابتدایی دهه 70 بود که شرکت مهرام سایه بحران را بر سر خود دید. در آن سالها به دلیل اعمال برخی سیاستها، اعتبارات بانکی به روی بنگاههای اقتصادی بسته شد و مشکلات عدیدهای پیش روی فعالان صنعتی و تولیدی قرار گرفت. ما نیز به ناچار برای عبور از این شرایط، تصمیم گرفتیم مهرام را وارد بورس کنیم. این در واقع تصمیم هیاتمدیره آن زمان شرکت مهرام بود و به من که مدیرعامل این واحد تولیدی بودم فشار آوردند که باید برای رهایی از شرایط پیشآمده و کمبود نقدینگی، مهرام را وارد بورس کنیم. این اتفاق در نهایت افتاد و بخش عمدهای از سهام مهرام در بورس به فروش رفت حال آنکه افرادی سهامدار جدید این شرکت شدند که کمترین دغدغه و نیز تخصص را در صنعت و بهویژه صنایع غذایی نداشتند. تا پیش از آنکه سهام مهرام در بورس به این افراد فروخته شود، ما موفق شده بودیم که پنج واحد بزرگ تولیدی به نام مهرام در سراسر ایران تاسیس کنیم. این واحدها را در شیراز، جیرفت، تنکابن، جاده بهشت زهرا و یک واحد تولیدی بزرگ نیز در قزوین ایجاد کرده بودیم که شامل کارخانه تولید سرکه وردا، رب گوجهفرنگی و انواع سس میشد. ضمن آنکه در کنار این واحدهای بزرگ تولیدی، یک واحد قدرتمند توزیعی نیز فعال بود.
روزی که مدیریت جدید مهرام را به دست گرفت، ما با این امکانات این شرکت تولیدی را تحویل آنها دادیم در حالی که حدود سه هزار پرسنل کارمند و مهندس و کارگر نیز در این شرکت مشغول به کار بودند. بالاترین میزان صادرات به اقصی نقاط جهان نیز متعلق به مهرام بود. حتی کشورهای اروپایی و آمریکا نیز از محصولات مهرام بینصیب نمانده بودند.
به هر حال، سهام مهرام در بورس به افرادی که بعدها نشان دادند توان مدیریتی و دانش و تخصص این کار را ندارند، واگذار شد و نتیجه آن را نیز امروز میبینیم که این شرکت از چه نقطهای به کجا رسیده است. این در حالی بود که سهامدار جدید مهرام، این شرکت را به طور اقساط و با صدور چندین چک خریداری کرد که نزدیک به دو میلیارد تومان از آن چکها را بعدها از من پس گرفت. مدیرعامل جدید مهرام متاسفانه پس از در اختیار گرفتن این شرکت و خروج من از ریاست هیاتمدیره، اقدام به فرافکنی علیه من کرد و با مراجعه به وزارت اطلاعات، عنوان کرده بود شاهرخ ظهیری به مدیران عامل بانکها رشوه میداده است و از این دست اتهامات. این در حالی بود که در همان زمان بسیاری از بزرگان صنعت ایران این فرد را مورد بازخواست قرار دادند که ظهیری از این اتهامها مبراست اما او کار خود را کرد و نتیجه آن شد که وزارت اطلاعات من را برای دادن توضیحاتی در این خصوص احضار کرد. در آن موقع، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز در سه قوه تشکیل شده بود و فضای کشور به سمت و سویی رفته بود که همه به دنبال افشای مفاسد اقتصادی بودند. این در حالی بود که مهرام تا پیش از آن واگذاری، حتی یک ریال نیز به سازمان یا افراد بدهکار نبود.
به هر حال، مهرام امروز به دنبال آن مدیریت به جایی رسیده است که مدتی تعطیل و فعالیت آن متوقف شده بود و با بحران کمبود نقدینگی مواجه شده است. در چنین شرایطی، چندی پیش شرکت بورس از من دعوت کرد پیرامون خروج مهرام از بحران با آنها جلساتی داشته باشم و شاید بتوانیم راهحلهایی برای سرپا نگهداشتن این شرکت بیابیم.
پیشنهاد همکاری و بازگشت دوباره شما به مهرام مطرح است؟
مسوولان بورس به من گفتند آیا حاضرید مهرام را به دست گرفته و آن را از بحران خارج کنید که من نیز اعلام کردم با این کیفیت که امروز مهرام با آن روبهرو شده است خیر. به هر حال مذاکرات با بورس ادامه دارد و امیدوارم این شرکت از شرایطی که پیش رو دارد خارج شود. ضمن آنکه شنیدهام که یکی از نهادهای دولتی به طور جدی به دنبال خرید این شرکت است. به اعتقاد من مهرام یک برند ملی است و نباید اجازه داد که این بنگاه اقتصادی بمیرد.
دیدگاه تان را بنویسید