تاریخ انتشار:
روایت جعفر قادری عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس از سخنان احمدینژاد
اجرای فاز دوم منتفی است
به نظر میرسد در هدفمند کردن یارانهها باید با رئیسجمهور تعیین تکلیف کنیم.
به نظر میرسد در هدفمند کردن یارانهها باید با رئیسجمهور تعیین تکلیف کنیم. این روندی که مردم، تولیدگران و بازاریان و کشاورزان در بلاتکلیفی بمانند، وضعیت اقتصادی کشور را از شرایط کنونی هم بحرانیتر میکند. با حرفهایی که ایشان زدند شاید اینطور برداشت شود که آقای احمدینژاد مصر است که فاز دوم هدفمندی یارانهها را شروع کند. اما با اطلاعاتی که ما داریم، نفس تذکرهایی که به رئیسجمهور داده شده است، تاکیداتی که اخیراً رهبری در اینباره داشتند، حداقل به نظر ما اینطور میرسد که اگر قرار باشد در کشور در مورد اجرا یا عدم اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها تصمیمی گرفته شود، تصمیم و نظرات مجلس حرف آخر را میزند. نه از این جهت که مجلس قوه قانونگذار و تصمیمگیرنده است بلکه از این جهت که شرایط و مقتضیات کشور در ابعاد مختلف و آسیبشناسیهای صورتگرفته در نهادهای مرتبط در مورد آثار و تبعات اجرای فاز دوم در شرایط کنونی حاکی از آن است که اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها با وضعیت کنونی مقدور نیست. در مورد سخنان رئیسجمهور هم باید سخنان ایشان را در چند وجه مورد بررسی قرار داد. تاکید چندبارهای که ایشان بر استقلال،
اختیارات و همچنین اصول قانون اساسی داشتند، موید این موضوع بود که ایشان از این باب نگران هستند که آنچه مدنظر دولت است در مجلس با دخل و تصرفهایی روبهرو شود. اما باید از بعد دیگر به این موضوع نگریست. ما بارها به رئیسجمهور گفتهایم باید محدوده انتظارات خودشان را با محدوده اختیارات مجلس سازگار کنند. اینطور نمیشود که از ادبیاتی استفاده کنیم که اگر مجلس، لایحه ارسالی کابینه را دستخوش تغییرات جدی کرد، ما لایحه را پس میگیریم. مشخص است که دولت در پس گرفتن هر لایحهای آزاد است. همانطور که مجلس در تغییر در لایحه دولت براساس پیشنهادات نمایندگان مجاز است. تاکنون هم به نحوی نبوده که روح لایحه بودجه آنقدر دچار تغییر شود که دولت بتواند مدعی شود آنچه تصویب شده با آنچه ارائه شده، دو ساختار بسیار متفاوت دارد. اما اینکه بخواهیم هر چه دولت به عنوان لایحه آورد را مجلس به طور 100درصد تایید کند که دیگر مجلس موضوعیتی ندارد. در مورد هدفمند کردن یارانهها به نظر میرسد آقای توکلی و لاریجانی به صراحت جواب رئیسجمهور را دادند. این موضوع با دستور رهبری در شورای حل اختلاف طرح شد و شورای نگهبان هم نظر نهایی خود را مبتنی بر تایید
نظر مجلس و مغایرت با نظر رئیسجمهور به رهبری دادند. اینکه برخی میگویند این تصمیم شورای اختلاف مربوط به گذشته است و در وضعیت جدید موضوعیت ندارد، پذیرفته نیست، چرا که به هر حال شورای نگهبان استدلالهای مجلس را در مورد عقب انداختن اجرای فاز دوم پذیرفته و اگر نظرات مجلس مغایر قانون باشد، شورای نگهبان است که در نهایت باید نظرش را بدهد و در این مورد قضاوت کند. اگر دولت لایحه بودجه را با هر شرایطی بفرستد و مجلس بر اساس بررسی کارشناسی به این نتیجه برسد که در بخشهایی از لایحه و پیشنهادهای هدفمند کردن تجدید نظر کند، در نهایت این شورای نگهبان است که درصورت عدم مغایرت تصمیم مجلس با قانون آن را تایید خواهد کرد و رئیسجمهور هم نمیتوانند اختیارات شورای نگهبان را متعرض اختیارات ریاستجمهوری عنوان کنند.
در مورد قیمت ارز هم که رئیسجمهور عنوان میکنند ارز را به قیمت 2500 تومان نفروختند و پولش را برای یارانهها پسانداز نکردند، اطلاعات واصله به مجلس چیز دیگری میگوید. به هر حال سازمان بازرسی و دیوان محاسبات باید دراینباره یک گزارش نهایی بدهند و مشخص کنند در خرید و فروش ارز از سوی دولت آیا تخلفی صورت گرفته است یا نه؟ مازاد درآمد حاصل از فروش ارز به کجا رفته و خرج چه مواردی شده است؟ اینکه دولت یا مجلس در حالت محاورهای و رسانهای همدیگر را متهم به این کنیم که طرف مقابل درحال تخریب یک طرف این ماجراست نه زیبنده مجلس است و نه زیبنده ریاستجمهوری. مردم این برخوردها و اختلافها را رصد میکنند و در شرایطی که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم منبعث از عوامل مختلفی است این دست درگیریهای لفظی که پشتوانه بازرسی و بررسی دقیق را ندارد، نمیتواند مشکلی از مشکلات کنونی را مرتفع سازد. البته همین الان هم بانک مرکزی به تخلفات ارزی که در برخی بانکها وجود داشته، پی برده و حتی جریمهای هم از سوی بانک مرکزی برای تخلفهای صورتگرفته در نظر گرفته شد. به هر حال برخی ابهامها و سوالها در مورد دولت و عملکرد ارزیاش در ماههای گذشته مطرح است. بر اساس اطلاعاتی که ما داریم، این سوال از دولت مطرح است که چرا تا 20 شهریور ارز را برای کالای غیرضروری با قیمت نرخ ارز تعیینشده فروختند؟ به همین دلیل به نظر میرسد سازمان بازرسی و دیوان باید در اینباره بررسی کنند و این پول را به خزانه برگردانند. اینکه هنوز با دولت در مورد قیمت ارز در بودجه هم توافقی حاصل نشده ناشی از وجود دیدگاههای متفاوت در اینباره است. از نظر من نیازی به قیمت ثابت ارز در بودجه سالانه نداریم. چرا که در بودجه، تاکید شده نظام ارزی نظام ارزی شناور مدیریتشده است و متناسب با توانایی دولت و بخش خصوصی برای تزریق ارز از یک طرف و همچنین میزان تقاضا از سوی دیگر باید نرخ ارز شناور در سال تعیین شود. به نظر من اگر از این الگو پیروی نکنیم، و اصرار داشته باشیم که در بودجه یک قیمت ثابت برای فروش ارز مرجع داشته باشیم، به تدریج با فاصله داشتن نرخ دولتی و نرخ بازار آزاد، مسیر بازار و دولت از هم جدا میشود. البته دیوان محاسبات باید گزارشی دقیق در مورد میزان برداشت دولت از صندوق توسعه ملی هم ارائه دهد. طبق تصمیم نهاییشده 10 درصد برای بخش کشاورزی و10 درصد برای بخش صنعت برداشت میشد و به صورت ریالی تزریق میشد. در بقیه موارد هم قرار بود گشایش ارزی صورت بگیرد. اینکه در این بخشها چه صورت گرفته از آن دست مواردی است که هنوز در مورد آن تصمیم روشنی گرفته نشده است. در مورد سخنان رئیسجمهور و اینکه چرا با این ادبیات خاص بار دیگر با نمایندگان صحبت کرد باید گفت این ادبیات شاید بیشتر برای یک کاندیدای ریاستجمهوری خوب باشد و آن هم برای کسی که خیلی از وضعیت کشور آگاهی نداشته باشد. آقای احمدینژاد رئیسجمهور کشور است و باید شرایط کشور را لحاظ کند و از در تعامل با مجلس وارد شود. رفتار ایشان متاسفانه زیبنده یک رئیسجمهور و مجلس نبود. حتی فراتر از آن شخصاً معتقدم اگر آقای احمدی نژاد به قصد تعامل با مجلس آمده بودند باید به جای اینکه تعامل با نمایندگان را محدود به یک سخنرانی یکطرفه در صحن علنی مجلس کنند، به کمیسیونهای مجلس میآمدند و در یک نشست کارشناسی و دوستانه با نمایندگان اقتصادی به تعامل میپرداختند. اما آنچه دیدیم گفتوگوی آقای رئیسجمهور با مردم بود. در واقع ایشان برای مردم صحبت کرد و نمایندگان هم برای مردم صحبت کردند. در حالی که مردم دراین وسط چه میخواهند بکنند؟ نباید مردم را اینطور نگران کرد. به هر حال بودجه، هدفمندی یارانهها، میزان کاهش یارانه حاملهای انرژی و موارد مشابه آن نیاز به ساعتها کار علمی، تخصصی و کارشناسی دارد. برخی رفتارها میتواند از لحاظ روانی بازار و مردم را با سردرگمی و نگرانی مواجه کند. به هر حال امیدوارم این شرایط بیش از این ادامه پیدا نکند و ریاستجمهوری و مجلس به نحوی کشور را در این شش ماه آینده اداره کنند تا دولت بعدی سر کار بیاید و ببینیم چقدر با دولت جدید و برنامههای اقتصادی آنها میتوانیم مشکلات کنونی را که مردم گرفتارش هستند، برطرف کنیم.
در مورد قیمت ارز هم که رئیسجمهور عنوان میکنند ارز را به قیمت 2500 تومان نفروختند و پولش را برای یارانهها پسانداز نکردند، اطلاعات واصله به مجلس چیز دیگری میگوید. به هر حال سازمان بازرسی و دیوان محاسبات باید دراینباره یک گزارش نهایی بدهند و مشخص کنند در خرید و فروش ارز از سوی دولت آیا تخلفی صورت گرفته است یا نه؟ مازاد درآمد حاصل از فروش ارز به کجا رفته و خرج چه مواردی شده است؟ اینکه دولت یا مجلس در حالت محاورهای و رسانهای همدیگر را متهم به این کنیم که طرف مقابل درحال تخریب یک طرف این ماجراست نه زیبنده مجلس است و نه زیبنده ریاستجمهوری. مردم این برخوردها و اختلافها را رصد میکنند و در شرایطی که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم منبعث از عوامل مختلفی است این دست درگیریهای لفظی که پشتوانه بازرسی و بررسی دقیق را ندارد، نمیتواند مشکلی از مشکلات کنونی را مرتفع سازد. البته همین الان هم بانک مرکزی به تخلفات ارزی که در برخی بانکها وجود داشته، پی برده و حتی جریمهای هم از سوی بانک مرکزی برای تخلفهای صورتگرفته در نظر گرفته شد. به هر حال برخی ابهامها و سوالها در مورد دولت و عملکرد ارزیاش در ماههای گذشته مطرح است. بر اساس اطلاعاتی که ما داریم، این سوال از دولت مطرح است که چرا تا 20 شهریور ارز را برای کالای غیرضروری با قیمت نرخ ارز تعیینشده فروختند؟ به همین دلیل به نظر میرسد سازمان بازرسی و دیوان باید در اینباره بررسی کنند و این پول را به خزانه برگردانند. اینکه هنوز با دولت در مورد قیمت ارز در بودجه هم توافقی حاصل نشده ناشی از وجود دیدگاههای متفاوت در اینباره است. از نظر من نیازی به قیمت ثابت ارز در بودجه سالانه نداریم. چرا که در بودجه، تاکید شده نظام ارزی نظام ارزی شناور مدیریتشده است و متناسب با توانایی دولت و بخش خصوصی برای تزریق ارز از یک طرف و همچنین میزان تقاضا از سوی دیگر باید نرخ ارز شناور در سال تعیین شود. به نظر من اگر از این الگو پیروی نکنیم، و اصرار داشته باشیم که در بودجه یک قیمت ثابت برای فروش ارز مرجع داشته باشیم، به تدریج با فاصله داشتن نرخ دولتی و نرخ بازار آزاد، مسیر بازار و دولت از هم جدا میشود. البته دیوان محاسبات باید گزارشی دقیق در مورد میزان برداشت دولت از صندوق توسعه ملی هم ارائه دهد. طبق تصمیم نهاییشده 10 درصد برای بخش کشاورزی و10 درصد برای بخش صنعت برداشت میشد و به صورت ریالی تزریق میشد. در بقیه موارد هم قرار بود گشایش ارزی صورت بگیرد. اینکه در این بخشها چه صورت گرفته از آن دست مواردی است که هنوز در مورد آن تصمیم روشنی گرفته نشده است. در مورد سخنان رئیسجمهور و اینکه چرا با این ادبیات خاص بار دیگر با نمایندگان صحبت کرد باید گفت این ادبیات شاید بیشتر برای یک کاندیدای ریاستجمهوری خوب باشد و آن هم برای کسی که خیلی از وضعیت کشور آگاهی نداشته باشد. آقای احمدینژاد رئیسجمهور کشور است و باید شرایط کشور را لحاظ کند و از در تعامل با مجلس وارد شود. رفتار ایشان متاسفانه زیبنده یک رئیسجمهور و مجلس نبود. حتی فراتر از آن شخصاً معتقدم اگر آقای احمدی نژاد به قصد تعامل با مجلس آمده بودند باید به جای اینکه تعامل با نمایندگان را محدود به یک سخنرانی یکطرفه در صحن علنی مجلس کنند، به کمیسیونهای مجلس میآمدند و در یک نشست کارشناسی و دوستانه با نمایندگان اقتصادی به تعامل میپرداختند. اما آنچه دیدیم گفتوگوی آقای رئیسجمهور با مردم بود. در واقع ایشان برای مردم صحبت کرد و نمایندگان هم برای مردم صحبت کردند. در حالی که مردم دراین وسط چه میخواهند بکنند؟ نباید مردم را اینطور نگران کرد. به هر حال بودجه، هدفمندی یارانهها، میزان کاهش یارانه حاملهای انرژی و موارد مشابه آن نیاز به ساعتها کار علمی، تخصصی و کارشناسی دارد. برخی رفتارها میتواند از لحاظ روانی بازار و مردم را با سردرگمی و نگرانی مواجه کند. به هر حال امیدوارم این شرایط بیش از این ادامه پیدا نکند و ریاستجمهوری و مجلس به نحوی کشور را در این شش ماه آینده اداره کنند تا دولت بعدی سر کار بیاید و ببینیم چقدر با دولت جدید و برنامههای اقتصادی آنها میتوانیم مشکلات کنونی را که مردم گرفتارش هستند، برطرف کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید