تاریخ انتشار:
حاشیه یک تصادف تاریخساز
ایرانیان و فاجعه انسانی در منا
حادثه منا و تعداد قربانیان آن در هفته پیش به یکی از دغدغههای اصلی شهروندان ایرانی بدل شده بود. طبق آخرین اخبار غیررسمی تعداد قربانیان این حادثه به بیش از چهار هزار نفر و تعداد قربانیان ایران با احتساب مفقودان به حدود ۴۰۰ نفر بالغ میشود.
رسانههای ایرانی در روزهای هفته دوم مهرماه به شدت تحت تاثیر دو رویداد قرار داشتند. یکی از این رویدادها، حادثه تاسفبار منا و قربانیشدن جمعی از حجاج از جمله تعدادی از حجاج ایرانی بود. سفر حسن روحانی به نیویورک و سخنرانی رئیسجمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل نیز یکی دیگر از رویدادهای مهم هفته پیش به شمار میآمد. رویدادی که بسیاری از نشریات را وادار به موضعگیری درباره آن کرد. اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل با حاشیههایی نیز برای هیات ایرانی همراه بود. به طور مثال در مراسم افتتاحیه این نشست، هیات ایرانی برای دقایقی سالن اجلاس را ترک کردند. از قرار معلوم در این نشست شکیرا خواننده مشهور دقایقی برای سران کشورهای دنیا موسیقی زنده اجرا کرد و این رویداد عامل ترک هیات ایران از اجلاس شد.
منتقدان دولت در هفته پیش تلاش کردند کمکاریهای تعطیلات تابستان را همان هفتههای اول جبران کرده و کابینه را دوباره با بحرانهای پیدرپی مواجه کنند. «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «رکوردزنی تازه مجلس» در اینباره نوشت: «...باز هم کارت زرد؛ وزیر ورزش و جوانان هم که تا به حال از مجلس کارت زرد نگرفته بود، کارت «دشت» کرد. حالا کمکم دولت یازدهم علاوه بر بیشترین سوالهای مطرح شده در صحن علنی از وزرا، در حال رکورد زدن در کارتهای زرد هم هست. دولت روحانی در روزهای آغازین مهرماه پانزدهمین کارت خود را دریافت کرد...همچنین در این جلسه حدود 30 سوال از پنج وزیر اعلام وصول شد. در نتیجه در هفتههای سوم و چهارم مهر بیژن نامدارزنگنه وزیر نفت، محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان، عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور، محمود حجتی وزیر کشاورزی و محمد فرهادی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری برای پاسخگویی به صحن علنی میآیند.»
از دیگر اخبار مهم هفته پیش ارائه طرح استیضاح عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی با 13 امضا و اعلام وصول آن از سوی هیاترئیسه مجلس بود. طرحی با محورهای 62گانه که برای استیضاح یک کابینه هم کفایت میکند و با مرور این طرح به نظر نمیرسد که طراحان آن، گوشی برای شنیدن پاسخ داشته باشند. بعید هم به نظر میرسد این طرح با حمایت اکثریت نمایندگان به سرانجام برسد.
ایرانیان و فاجعه انسانی در منا
حادثه منا و تعداد قربانیان آن در هفته پیش به یکی از دغدغههای اصلی شهروندان ایرانی بدل شده بود. انتشار اخبار ضد و نقیض درباره تعداد قربانیان این حادثه و ناآگاهی از سرنوشت دهها زائر ایرانی فضای نگرانی، ماتم و استیصال در میان بسیاری از شهروندان ایرانی حاکم کرده بود. طبق آخرین اخبار غیررسمی تعداد قربانیان این حادثه به بیش از چهار هزار نفر و تعداد قربانیان ایران با احتساب مفقودان به حدود 400 نفر بالغ میشود.
«عصر ایران» درباره چرایی این حادثه گزارشی منتشر کرد. این سایت در این باره نوشت: «...درباره علل حادثه گمانهزنیهای فراوانی شده است. عدهای بنا بر شواهدی، عمدی بودن حادثه را قطعی قلمداد کرده و عدهای دیگر نیز دلایل غیرعمدی را علت تامه حادثه محسوب میکنند... در ابتدای رخ دادن این فاجعه، برخی از رسانهها اعلام کردند علت حادثه این بوده است که ماشینهای پلیس سعودی، یکی از مسیرهای رمی جمره را برای اختصاص به مقامات سعودی مسدود کردند و باعث ازدحام و تراکم جمعیت و وقوع این فاجعه شدند. البته این ادعا بلافاصله از سوی مقامات سعودی تکذیب شد...از سوی دیگر، مقامات سعودی در اظهارات خود در توجیه این حادثه اعلام کردند که این حادثه ناشی از بیانضباطی حجاج بوده است. در واقع عربستانیها گرمای شدید هوا، حرکت بعضی از حجاج در جهت معکوس مسیر اعلام شده و پایبند نبودن بعضی از کاروانها به عبور از مسیرهای تعیین شده را علل بروز این حادثه اعلام کرده بودند. البته در این میان، متاسفانه برخی از مقامات سعودی نیز این بیانضباطی را به زوار ایرانی نسبت میدادند...»
برخی از چهرههای سیاسی و دیپلماتهای ایرانی از جمله غضنفر رکنآبادی سفیر سابق ایران در لبنان نیز در جمع مفقودان قرار دارند.
در این میان نشریات منتقد دولت به شدت علیه عربستان موضع گرفته و با انتشار تصاویر فجیع و تیترهای تحریککننده عملاً به فضای تقابل همهجانبه دامن زدند. به طور مثال وبسایت 598 در انتقاد به رویکرد دولت و مسوولان دولتی در برخورد با فاجعه منا نوشت: بیتدبیرها فکر میکنند که اگر در برابر پشته کشتهها سکوت کنند، دیپلماسی تنشزدایی به خرج دادهاند؛ در حالی که آمریکاییها از کشته نداشته پشته درست میکنند. اگر میخواهید تدبیر را آمریکایی هم بفهمید، سکوت راهش نبود!
در مقابل بخش عمده نشریات حامی دولت و مستقل به صورت محتاطانهای با این ماجرا برخورد کردند و بیشتر به مسائل انسانی در این فاجعه پرداختند. صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در این باره در فیسبوک خود نوشت: «برخلاف سایر مسلمانان دیگر، پاسخ ما ایرانیان به این پرسش که «مسوولیت تراژدی منا بر عهده کیست؟» روشن است. پاسخ یا درستتر گفته باشیم «پاسخهای» ما در قبال این پرسش در قالب مجموعهای از واکنشها ظاهر شدند. یکی از واکنشها بیرون ریختن تعصبات و احساسات نژادپرستانه بسیاری از ما ایرانیان علیه اعراب بود.... حادثه منا مستمسک و بهانه مناسبی شد برای بسیاری از ایرانیان تا دقدلیشان را بر سر اعراب خالی کنند.
فرضشان بر این بود که آن حادثه در نتیجه سوء مدیریت و بیلیاقتی سعودیها اتفاق افتاد و ایرانیان با توهین به اعراب میخواهند گلایه و عکسالعملشان به سعودیها را نشان دهند. ...واکنش مشابه دیگری که بیرون آمد علیه سفر حج به عربستان بود. متداولترین اظهارنظر این بود که با رفتن به سفر حج ما پولی را که میتوانیم و میبایستی در مملکت خودمان برای ساختن مدرسه، بیمارستان یا کمک به فقرا خرج کنیم به عربستان برده و کمک به اعراب میکنیم. ...در کل مسوولان ما تراژدی منا را نه یک «حادثه» بلکه یک «فاجعه» که در نتیجه بیلیاقتی و بیعرضگی مقامات سعودی اتفاق افتاد اعلام کردند. سایه اختلافات میان تهران و ریاض بر سر یمن، سوریه و سایر حوزهها بر نگاه مسوولان بهگونهای پررنگ سنگینی میکرد. از همان ابتدای بروز حادثه مسوولان ما هیچ تردیدی نداشتند که مقصر سوء مدیریت و ناتوانی سعودیها در برگزاری مراسم حج است. ...برخی از رسانهها و شخصیتهای اصولگرا گفتند و نوشتند که اگر سعودیها بهجای ماجراجویی در سوریه و یمن توجه بیشتری به برگزاری بهتر مراسم حج میکردند، آن حادثه و حوادث مشابه پیش نمیآمد...و بالاخره و طبق معمول میرسیم به تئوریهای توطئه.
یکی از جالبترین تئوریهای توطئه این بود که حادثه منا در نتیجه رقابت و جنگ قدرت میان شاهزادگان دربار سعودی اتفاق افتاده. یکی از آنان به منا میرود و خدم و حشم او راه را برای رفتن او بر روی حجاج میبندند و در نتیجه ازدحامی که پیش میآید آن اتفاق میافتد...فیالواقع آن شاهزاده با به وجود آوردن آن حادثه میخواسته بیلیاقتی رقیبش را به نمایش بگذارد؛ و تئوریهای توطئه مشابهی که خلاصه کلام عامل به وجود آمدن تراژدی منا را متوجه رقابتها و جنگ قدرت درون دربار آلسعود میکرد.... جالب است نه مردم عادی و نه مسوولان در ایران هیچ تردیدی در خصوص اسباب و علل و دلیل یا دلایل به وجود آمدن تراژدی منا نداشتند. آنان در ایران و صدها کیلومتر دورتر از منا «دقیقاً» میدانستند که علت آن حادثه کدام بوده. چه آنان که بهواسطه رقابتهای سیاسی در یمن، سوریه و لبنان با ریاض فرصت مطلوبی پیدا کردند تا امتیاز بگیرند، چه آنان که هنوز بغض و کینههای شکست ۱۴۰۰ سال پیش از اعراب را فراموش نکردهاند و با هر بهانهای احساسات ضد عربیشان را به نمایش میگذارند و چه آنان که تراژدی منا عذر و بهانه مناسبی برایشان فراهم آورد تا بغض و کینهشان علیه اسلام را بروز دهند، تنها چیزی که برایشان اهمیت نداشت آن بود که در منا چه میشود؟ جملگی مطمئن بودند و دقیقاً میدانستند که در منا چه گذشته و مسوولیت آن هم با چه کسانی بوده است...»
فرضشان بر این بود که آن حادثه در نتیجه سوء مدیریت و بیلیاقتی سعودیها اتفاق افتاد و ایرانیان با توهین به اعراب میخواهند گلایه و عکسالعملشان به سعودیها را نشان دهند. ...واکنش مشابه دیگری که بیرون آمد علیه سفر حج به عربستان بود. متداولترین اظهارنظر این بود که با رفتن به سفر حج ما پولی را که میتوانیم و میبایستی در مملکت خودمان برای ساختن مدرسه، بیمارستان یا کمک به فقرا خرج کنیم به عربستان برده و کمک به اعراب میکنیم. ...در کل مسوولان ما تراژدی منا را نه یک «حادثه» بلکه یک «فاجعه» که در نتیجه بیلیاقتی و بیعرضگی مقامات سعودی اتفاق افتاد اعلام کردند. سایه اختلافات میان تهران و ریاض بر سر یمن، سوریه و سایر حوزهها بر نگاه مسوولان بهگونهای پررنگ سنگینی میکرد. از همان ابتدای بروز حادثه مسوولان ما هیچ تردیدی نداشتند که مقصر سوء مدیریت و ناتوانی سعودیها در برگزاری مراسم حج است. ...برخی از رسانهها و شخصیتهای اصولگرا گفتند و نوشتند که اگر سعودیها بهجای ماجراجویی در سوریه و یمن توجه بیشتری به برگزاری بهتر مراسم حج میکردند، آن حادثه و حوادث مشابه پیش نمیآمد...و بالاخره و طبق معمول میرسیم به تئوریهای توطئه.
یکی از جالبترین تئوریهای توطئه این بود که حادثه منا در نتیجه رقابت و جنگ قدرت میان شاهزادگان دربار سعودی اتفاق افتاده. یکی از آنان به منا میرود و خدم و حشم او راه را برای رفتن او بر روی حجاج میبندند و در نتیجه ازدحامی که پیش میآید آن اتفاق میافتد...فیالواقع آن شاهزاده با به وجود آوردن آن حادثه میخواسته بیلیاقتی رقیبش را به نمایش بگذارد؛ و تئوریهای توطئه مشابهی که خلاصه کلام عامل به وجود آمدن تراژدی منا را متوجه رقابتها و جنگ قدرت درون دربار آلسعود میکرد.... جالب است نه مردم عادی و نه مسوولان در ایران هیچ تردیدی در خصوص اسباب و علل و دلیل یا دلایل به وجود آمدن تراژدی منا نداشتند. آنان در ایران و صدها کیلومتر دورتر از منا «دقیقاً» میدانستند که علت آن حادثه کدام بوده. چه آنان که بهواسطه رقابتهای سیاسی در یمن، سوریه و لبنان با ریاض فرصت مطلوبی پیدا کردند تا امتیاز بگیرند، چه آنان که هنوز بغض و کینههای شکست ۱۴۰۰ سال پیش از اعراب را فراموش نکردهاند و با هر بهانهای احساسات ضد عربیشان را به نمایش میگذارند و چه آنان که تراژدی منا عذر و بهانه مناسبی برایشان فراهم آورد تا بغض و کینهشان علیه اسلام را بروز دهند، تنها چیزی که برایشان اهمیت نداشت آن بود که در منا چه میشود؟ جملگی مطمئن بودند و دقیقاً میدانستند که در منا چه گذشته و مسوولیت آن هم با چه کسانی بوده است...»
حاشیه یک تصادف تاریخساز
خبر مصافحه محمدجواد ظریف و باراک اوباما رئیسجمهوری ایالات متحده در روزهای پایانی هفته پیش در کمتر از چند دقیقه به خبر یک بسیاری از رسانههای دنیا بدل شد. «انتخاب» درباره کم و کیف این دیدار نوشت: «...یک شاهد عینی جزییات دقیق نحوه روبهرو شدن وزیر خارجه ایران و رئیسجمهور آمریکا را در اختیار ما قرار داد. این منبع مطلع گفت: روبهرو شدن ظریف و اوباما کاملاً اتفاقی و غیرقابلاجتناب بود. بعد از سخنرانی دکتر روحانی، ظریف و همراهانش به سمت ورودی حدود یک متری مجمع عمومی، که مخصوص وزرا و سران است، جهت خروج از سالن رفتند.... مسوولان امنیتی به هیات گفتند، چند لحظه صبر کنید چرا که یک هیات دیگر در سطح رئیس کشور وارد میشود. سپس جان کری و باراک اوباما وارد شدند... آنها سپس به سمت هیات ایران رو کردند. کری، ظریف را به اوباما معرفی کرد و او دست داد و گفت به اجرای برجام متعهدند.
بعد هم با سایر اعضای هیات دست داد... با توجه به اینکه اوباما بیش از دو ساعت قبل در مجمع سخنرانی کرده و از مجمع به جلسات دوجانبه و چندجانبه رفته بود، حضور مجدد او در سالن مجمع غیرمنتظره و غیرمعمول بود و قابل پیشبینی نبود. در واقع، این احتمال وجود داشت که این مواجهه با دکتر روحانی صورت گیرد...این احتمال منتفی نیست که هیات آمریکایی زمان بازگشت غیرمعمول خود به سالن مجمع عمومی را با زمان خروج رئیسجمهور ایران پس از سخنرانیاش تنظیم کرده باشد. با این حال دکتر روحانی پس از پایان سخنرانی و خروج از درب پشت جایگاه با رئیسجمهور ونزوئلا مواجه شد و برای دقایقی در سالن جانبی با او به گفتوگو پرداخت و لذا با اوباما مواجه نشدند.» این خبر به شدت مورد حمله رسانهها و چهرههای منتقد دولت قرار گرفت. «کیهان» در این باره نوشت:
بعد هم با سایر اعضای هیات دست داد... با توجه به اینکه اوباما بیش از دو ساعت قبل در مجمع سخنرانی کرده و از مجمع به جلسات دوجانبه و چندجانبه رفته بود، حضور مجدد او در سالن مجمع غیرمنتظره و غیرمعمول بود و قابل پیشبینی نبود. در واقع، این احتمال وجود داشت که این مواجهه با دکتر روحانی صورت گیرد...این احتمال منتفی نیست که هیات آمریکایی زمان بازگشت غیرمعمول خود به سالن مجمع عمومی را با زمان خروج رئیسجمهور ایران پس از سخنرانیاش تنظیم کرده باشد. با این حال دکتر روحانی پس از پایان سخنرانی و خروج از درب پشت جایگاه با رئیسجمهور ونزوئلا مواجه شد و برای دقایقی در سالن جانبی با او به گفتوگو پرداخت و لذا با اوباما مواجه نشدند.» این خبر به شدت مورد حمله رسانهها و چهرههای منتقد دولت قرار گرفت. «کیهان» در این باره نوشت:
«...در حالی که از مدتها پیش سخن از دیدار دوطرفه میان مقامات ایران و آمریکا در سطح عالی و آن هم به صورت تصادفی در رسانههای زنجیرهای مطرح شده بود، دولتیها دیروز از تصادفی و بدون برنامهریزی بودن دیدار ظریف و اوباما خبر دادند. در این میان کسی به این سوال پاسخ نداد که چگونه یک دیدار تصادفی از مدتها قبل به صفحات اول روزنامههای همسو با دولت راه یافته است؟!» حمید رسایی، نماینده منتقد دولت نیز در اینستاگرام ظریف را متهم به دست دادن با شیطان کرده و از او پرسیده چرا وقتی اوباما را دید راهش را کج نکرد که با او دست ندهد.
جلسه علنی فردای آن روز مجلس نیز در این زمینه حاشیههایی داشت. بهرام بیرانوند نماینده بروجرد در این نشست با داد و بیداد در صحن علنی مجلس اعلام کرد «ظریف با اجازه چه کسی با اوباما دست داده است... زمانی که هزاران حاجی در منا در آغوش مرگ افتادند آقای ظریف هم در آغوش اوباما و وزیر خارجه آمریکا افتاد! آقای ظریف غلط زیادی کرده اگر به عنوان وزیر خارجه چنین کاری کرده و دلش خواسته با رئیسجمهور آمریکا دست بدهد!»
سخنان او با تذکر محمدحسن ابوترابیفرد که ریاست جلسه را بر عهده داشت، روبهرو شد که میکروفن او را قطع کرده و خواستار رعایت شأن وزیر خارجه کشور شد. او با بیان اینکه در تذکرات باید رعایت ادب شود، ادامه داد: شأن وزیر خارجه و یک مقام مسوول باید رعایت بشود.... غیرت دینی، دفاع از انقلاب و خون شهدا در افرادی مثل آقای ظریف، از بنده کمتر نیست. ممکن است تصمیم به اقدامی گرفته باشند، ولی این دلیل نمیشود او را که نشان داده در خدمت امام و رهبری انقلاب بوده، با ادبیاتی ناشایست مورد نقد قرار دهیم!
مطمئناً پسلرزههای این رویداد در هفتههای آتی نیز دست از سر دولت بر نخواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید