تاریخ انتشار:
محمدحسین عادلی میگوید مذاکرات ۵ + ۱ بر زمانبندی روابط تهران و لندن تاثیرگذار است اما اصل آن را به وقفه نمیاندازد
روابط ایران و انگلیس وابسته به ۱ + ۵ نیست
اظهارات ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه انگلیس در تعیین کاردار غیرمقیم در تهران و تماس تلفنی دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا با آقای روحانی بخشی از تلاشهای مقامات لندن برای دمیدن روحی تازه به کالبد روابط دوجانبه با تهران تلقی میشود.
ایران و انگلیس پس از وقفهای دوساله تصمیم گرفتند که مجدداً با گشایش نمایندگیهای دیپلماتیک خود طرحی نو دراندازند. اظهارات ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه انگلیس در تعیین کاردار غیرمقیم در تهران و تماس تلفنی دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا با آقای روحانی بخشی از تلاشهای مقامات لندن برای دمیدن روحی تازه به کالبد روابط دوجانبه با تهران تلقی میشود. با محمدحسین عادلی که سالها سابقه ریاست بر نمایندگی ایران در انگلیس را در کارنامه خود دارد پیرامون چند و چون بسط و گسترش این روابط به گفتوگو پرداختهایم که از نظرتان میگذرد.
پس از وقفهای دوساله ایران و انگلیس تصمیم گرفتند تا با تعیین کاردار غیرمقیم در سفارتخانههای دو کشور دوباره به دیپلماسی سلام کنند. این روند تا چه اندازه میتواند به قوتگیری مناسبات دو کشور منجر شود و تا استقرار سفرای ایران و انگلیس در تهران و لندن چه مسیری در پیش است؟
روابط ایران و انگلستان به دلیل نقش بسیار مهم هر دو کشور بسیار حائز اهمیت است؛ جایگاه ایران در خاورمیانه و انگلیس در جهان از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است که هیچ شکی در آن نیست. هر دو کشور در تحولات منطقه و مسائل جهان صاحبنظر هستند و از جایگاه ممتازی در تصمیمگیریهای نظام بینالملل برخوردارند. بر همین اساس معتقدم که عدم ارتباط مستقیم بین دو کشور مسلماً کاستیهایی برای تهران و لندن دارد چرا که اجازه نمیدهد در مواقع لزوم به گفتوگو و مذاکره با یکدیگر بپردازند و از کانالهای مستقیمی که به واسطه نمایندگیهای رسمی دو کشور در اختیارشان قرار میگیرد، استفاده کنند. در حال حاضر ایران و انگلیس با تعیین حافظین منافع در سفارتخانههای عمان و سوئد به پیگیری نقطه نظرات خود میپردازند این در حالی است که با گشایش سفارتخانههای دو کشور دیگر نیازی به این پیچیدگی روابط نیست و مقامات تهران و لندن میتوانند به راحتی از طریق کاردار و یا سفرای دو کشور دیدگاههایشان را با یکدیگر در میان گذارند. طی سالهای اخیر که ایران و انگلیس اقدام به قطع روابطشان کرده بودند همیشه جای خالی این ارتباط مستقیم احساس میشد. انگلیسیها که در یک اقدام عجولانه اقدام به قطع روابط با ایران کردند برای برقراری مجدد این روابط پیشقدم شدند تا در گامی مثبت از ادامه نقصان کار جلوگیری کنند. البته تعیین کاردار غیرمقیم مرحلهای ابتدایی است و مدتی طول میکشد تا کاردار غیرمقیم به کاردار مقیم ارتقای مقام پیدا کند. هرچند که با اشتیاق ایران و انگلیس این مسیر طول و درازی نیست. البته معتقدم دو طرف علاقهمند هستند پیش از استقرار کاردار غیرمقیم گفتوگوهای دوجانبهای را با یکدیگر داشته باشند و پس از آن به بسط و گسترش روابطشان بپردازند. این گفتوگوها میتواند پیرامون موضوعاتی که منجر به بسته شدن سفارتخانههای دو کشور شد، باشد. البته علی القاعده گفتوگوهای مقامات ایرانی و انگلیسی نباید چندان طولانی باشد. اما مطمئناً با به سرانجام رسیدن این گفتوگوها دو کشور وارد فاز جدیدی از روابط میشوند که در مباحث منطقهای و جهانی اثرگذار است.
با وجود تاکیدی که وزیر خارجه انگلیس بر اهمیت برقراری روابط با ایران دارد برخی معتقدند که تعیین کاردار غیرمقیم عملاً دردی را از روابط پرتنش ایران و انگلیس دوا نمیکند و تنها منجر به کشدار شدن ماجرا میشود.
بنده این دیدگاه را قبول ندارم. کاردار غیرمقیم نماینده رسمی یک کشور در کشور دیگر است. این موضوع ناظر به روابط ایران و انگلیس نیز هست. یعنی تهران و لندن با تعیین کاردار غیرمقیم تصمیم گرفتند که موضوعات موردنظرشان را ابتدا از این طریق پیگیری کنند و پس از آن به دنبال گسترش روابطشان باشند. علاوه بر این معتقدم که به هیچ وجه محدودیتی در حوزه وظایف و عملکرد این افراد وجود ندارد. آنها میتوانند در مورد همه موضوعات مورد علاقه طرفین مکاتبه و گفتوگو کنند؛ لذا من چنین تصوری از تعیین کاردار غیرمقیم در روابط ایران و انگلیس ندارم که فقط بتوانند در خصوص مسائل کنسولی بروند و با یکدیگر صحبت کنند. اما شخصاً این اعتقاد را دارم که تهران و لندن پیش از پرداختن به مسائل سیاسی، باید بر بحثهای لجستیکی و تدارکاتی و برنامهریزی برای ارتقای روابط تمرکز داشته باشند. از این طریق است که هر دو کشور میتوانند در اولین فرصت برای تعیین کاردار مقیم دو کشور تصمیمگیری کنند اما گمان نمیکنم برای تحقق این موضوع مدت زمان زیادی در پیش باشد.
با توجه به آغاز مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 و درگیر بودن انگلیس در مباحث این پرونده چقدر امکان دارد که گسترش روابط دوجانبه تهران و لندن به پس از توافق ایران و این گروه موکول شود؟
مذاکرات پرونده هستهای ایران با 1+5 فضای مهمی را در روابط تهران و این کشورها به وجود آورده است. هر قدر که این کشورها با مواضع واقعبینانهای در مذاکرات هستهای حضور داشته باشند در روابط دوجانبهشان با ایران از امتیاز بیشتری برخوردار میشوند. اما بنده تصور نمیکنم سرنوشت این ارتباط دیپلماتیک به سختی مذاکرات پرونده هستهای ایران وابسته باشد. ممکن است زمانبندی آن را تحت تاثیر قرار دهد اما در اصل آن وقفهای ایجاد نمیکند. کما اینکه با توجه به اتفاق نظری که میان برخی از اعضای گروه 1+5 وجود داشت علیالقاعده ما انتظار مواضع غیرمنطقی و غیرقابل پیشبینی از طرف مقابل را هم نداریم.
این برداشت وجود دارد که دیوید کامرون نخستوزیر انگلیس در تماس تلفنی با آقای روحانی نشان داد که انگلیس تمایل به حل و فصل مشکلات پرونده هستهای ایران و توافق با تهران دارد.
همین طور است. ما از انگلیسیها انتظار داریم که با توجه به مواضع منطقیشان در نشست گذشته ژنو عملکردی معقول داشته باشند. مسلماً این اتفاق یعنی گفتوگوی تلفنی بین روسای دولت دو کشور را نیز یک اتفاق بسیار مثبت میدانیم که میتواند فضای جدیدی را در روابط ایران و انگلیس به وجود آورد. بر همین اساس نیز ما از لندن انتظار داریم با نقشآفرینی بیشتر از بسط فضای تخریبی که توسط برخی از اعضا صورت گرفت، جلوگیری کند. انگلستان تا اینجا هم توانسته است فضای بسیار مثبتی را در روابط دوجانبه با ایران به وجود آورد و با ادامه همین روند میتواند افق جدیدی را در آینده مناسبات ترسیم کند. قطعاً این تلاشها نیز در فرآیند بازگشایی نمایندگیها تاثیرگذار است.
ایران و آمریکا با وجود قطع کامل روابط توانستند در موضوعاتی چون عراق و افغانستان حرف مشترکی برای گفتن داشته باشند. حال با این توصیفات فکر میکنید ایران و انگلیس علاوه بر مباحث هستهای در چه موضوعاتی میتوانند با یکدیگر به مذاکره و تبادل نظر بپردازند؟
انگلیسیها در بحثهای مربوط به منطقه همیشه نقشآفرین بودهاند و با از سرگیری مذاکره با ایران میتوانند در یک روند برد-برد وارد شوند که هم به نفع کشورهای منطقه باشد و هم ایران و انگلیس. علاوه بر این ورود به موضوعات بینالمللی زمینه دیگری برای گفتوگوهای تهران و لندن است. به این مجموعه باید مذاکرات دوجانبه پیرامون موضوعات سیاسی و اقتصادی را نیز اضافه کنیم.
در ارتباط با موضوعات اقتصادی که شما هم به آن اشاره کردید ما شاهد تلاش شرکت نفتی بریتیش پترولیوم برای بازگشت به حوزههای نفتی ایران و یا اهتمام انگلیسیها برای رفع محدودیت از شرکت ملی نفت ایران برای سرمایهگذاری در حوزه نفتی رهام هستیم.
به هر حال شرکت BP به عنوان شرکتی که از دل همکاری با ایران به وجود آمده است، همواره خواهان همکاری با ما بوده است و مسلماً در صورت فراهم شدن شرایط در اسرع وقت به ایران خواهد آمد. در همین رابطه مسلماً موضعگیریهای مثبت مقامات انگلیسی در فراهم آوردن فضا تاثیر بسزایی دارد و در نهایت منجر به سرمایهگذاریهای BP و BG در ایران خواهد شد.
علاوه بر مباحث فوق ما در چه زمینه دیگری میتوانیم از پتانسیل انگلیسیها استفاده کنیم؟
ایران و انگلیس دو قدرت بزرگ هستند که با ورود به مباحث منطقهای و بینالمللی همیشه حرفی برای گفتن دارند.
چقدر محتمل است که اسرائیلیها بخواهند مانند فرانسه بر مواضع مقامات انگلیسی نیز تاثیر بگذارند و آنها را به عدم ارتباط با ایران تحریک کنند؟
تمام تندروهای جهان، در یک اتحاد نانوشته به دنبال آن هستند که از هر گونه آرامش و توافق میان بازیگران مهم جهان چون ایران و آمریکا و انگلستان و دیگر اعضای گروه 1+5 جلوگیری کنند. لذا، این بازیگران هستند که باید با دقت بسیار متوجه اهداف تندروها و نیروهای خشونتطلب باشند و اجازه ندهند که با تسلط فضای رعب و وحشت ما به سمت اقدامات خشونتطلب پیش رویم.
***
پس از وقفهای دوساله ایران و انگلیس تصمیم گرفتند تا با تعیین کاردار غیرمقیم در سفارتخانههای دو کشور دوباره به دیپلماسی سلام کنند. این روند تا چه اندازه میتواند به قوتگیری مناسبات دو کشور منجر شود و تا استقرار سفرای ایران و انگلیس در تهران و لندن چه مسیری در پیش است؟
روابط ایران و انگلستان به دلیل نقش بسیار مهم هر دو کشور بسیار حائز اهمیت است؛ جایگاه ایران در خاورمیانه و انگلیس در جهان از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است که هیچ شکی در آن نیست. هر دو کشور در تحولات منطقه و مسائل جهان صاحبنظر هستند و از جایگاه ممتازی در تصمیمگیریهای نظام بینالملل برخوردارند. بر همین اساس معتقدم که عدم ارتباط مستقیم بین دو کشور مسلماً کاستیهایی برای تهران و لندن دارد چرا که اجازه نمیدهد در مواقع لزوم به گفتوگو و مذاکره با یکدیگر بپردازند و از کانالهای مستقیمی که به واسطه نمایندگیهای رسمی دو کشور در اختیارشان قرار میگیرد، استفاده کنند. در حال حاضر ایران و انگلیس با تعیین حافظین منافع در سفارتخانههای عمان و سوئد به پیگیری نقطه نظرات خود میپردازند این در حالی است که با گشایش سفارتخانههای دو کشور دیگر نیازی به این پیچیدگی روابط نیست و مقامات تهران و لندن میتوانند به راحتی از طریق کاردار و یا سفرای دو کشور دیدگاههایشان را با یکدیگر در میان گذارند. طی سالهای اخیر که ایران و انگلیس اقدام به قطع روابطشان کرده بودند همیشه جای خالی این ارتباط مستقیم احساس میشد. انگلیسیها که در یک اقدام عجولانه اقدام به قطع روابط با ایران کردند برای برقراری مجدد این روابط پیشقدم شدند تا در گامی مثبت از ادامه نقصان کار جلوگیری کنند. البته تعیین کاردار غیرمقیم مرحلهای ابتدایی است و مدتی طول میکشد تا کاردار غیرمقیم به کاردار مقیم ارتقای مقام پیدا کند. هرچند که با اشتیاق ایران و انگلیس این مسیر طول و درازی نیست. البته معتقدم دو طرف علاقهمند هستند پیش از استقرار کاردار غیرمقیم گفتوگوهای دوجانبهای را با یکدیگر داشته باشند و پس از آن به بسط و گسترش روابطشان بپردازند. این گفتوگوها میتواند پیرامون موضوعاتی که منجر به بسته شدن سفارتخانههای دو کشور شد، باشد. البته علی القاعده گفتوگوهای مقامات ایرانی و انگلیسی نباید چندان طولانی باشد. اما مطمئناً با به سرانجام رسیدن این گفتوگوها دو کشور وارد فاز جدیدی از روابط میشوند که در مباحث منطقهای و جهانی اثرگذار است.
با وجود تاکیدی که وزیر خارجه انگلیس بر اهمیت برقراری روابط با ایران دارد برخی معتقدند که تعیین کاردار غیرمقیم عملاً دردی را از روابط پرتنش ایران و انگلیس دوا نمیکند و تنها منجر به کشدار شدن ماجرا میشود.
بنده این دیدگاه را قبول ندارم. کاردار غیرمقیم نماینده رسمی یک کشور در کشور دیگر است. این موضوع ناظر به روابط ایران و انگلیس نیز هست. یعنی تهران و لندن با تعیین کاردار غیرمقیم تصمیم گرفتند که موضوعات موردنظرشان را ابتدا از این طریق پیگیری کنند و پس از آن به دنبال گسترش روابطشان باشند. علاوه بر این معتقدم که به هیچ وجه محدودیتی در حوزه وظایف و عملکرد این افراد وجود ندارد. آنها میتوانند در مورد همه موضوعات مورد علاقه طرفین مکاتبه و گفتوگو کنند؛ لذا من چنین تصوری از تعیین کاردار غیرمقیم در روابط ایران و انگلیس ندارم که فقط بتوانند در خصوص مسائل کنسولی بروند و با یکدیگر صحبت کنند. اما شخصاً این اعتقاد را دارم که تهران و لندن پیش از پرداختن به مسائل سیاسی، باید بر بحثهای لجستیکی و تدارکاتی و برنامهریزی برای ارتقای روابط تمرکز داشته باشند. از این طریق است که هر دو کشور میتوانند در اولین فرصت برای تعیین کاردار مقیم دو کشور تصمیمگیری کنند اما گمان نمیکنم برای تحقق این موضوع مدت زمان زیادی در پیش باشد.
با توجه به آغاز مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5 و درگیر بودن انگلیس در مباحث این پرونده چقدر امکان دارد که گسترش روابط دوجانبه تهران و لندن به پس از توافق ایران و این گروه موکول شود؟
مذاکرات پرونده هستهای ایران با 1+5 فضای مهمی را در روابط تهران و این کشورها به وجود آورده است. هر قدر که این کشورها با مواضع واقعبینانهای در مذاکرات هستهای حضور داشته باشند در روابط دوجانبهشان با ایران از امتیاز بیشتری برخوردار میشوند. اما بنده تصور نمیکنم سرنوشت این ارتباط دیپلماتیک به سختی مذاکرات پرونده هستهای ایران وابسته باشد. ممکن است زمانبندی آن را تحت تاثیر قرار دهد اما در اصل آن وقفهای ایجاد نمیکند. کما اینکه با توجه به اتفاق نظری که میان برخی از اعضای گروه 1+5 وجود داشت علیالقاعده ما انتظار مواضع غیرمنطقی و غیرقابل پیشبینی از طرف مقابل را هم نداریم.
این برداشت وجود دارد که دیوید کامرون نخستوزیر انگلیس در تماس تلفنی با آقای روحانی نشان داد که انگلیس تمایل به حل و فصل مشکلات پرونده هستهای ایران و توافق با تهران دارد.
همین طور است. ما از انگلیسیها انتظار داریم که با توجه به مواضع منطقیشان در نشست گذشته ژنو عملکردی معقول داشته باشند. مسلماً این اتفاق یعنی گفتوگوی تلفنی بین روسای دولت دو کشور را نیز یک اتفاق بسیار مثبت میدانیم که میتواند فضای جدیدی را در روابط ایران و انگلیس به وجود آورد. بر همین اساس نیز ما از لندن انتظار داریم با نقشآفرینی بیشتر از بسط فضای تخریبی که توسط برخی از اعضا صورت گرفت، جلوگیری کند. انگلستان تا اینجا هم توانسته است فضای بسیار مثبتی را در روابط دوجانبه با ایران به وجود آورد و با ادامه همین روند میتواند افق جدیدی را در آینده مناسبات ترسیم کند. قطعاً این تلاشها نیز در فرآیند بازگشایی نمایندگیها تاثیرگذار است.
ایران و آمریکا با وجود قطع کامل روابط توانستند در موضوعاتی چون عراق و افغانستان حرف مشترکی برای گفتن داشته باشند. حال با این توصیفات فکر میکنید ایران و انگلیس علاوه بر مباحث هستهای در چه موضوعاتی میتوانند با یکدیگر به مذاکره و تبادل نظر بپردازند؟
انگلیسیها در بحثهای مربوط به منطقه همیشه نقشآفرین بودهاند و با از سرگیری مذاکره با ایران میتوانند در یک روند برد-برد وارد شوند که هم به نفع کشورهای منطقه باشد و هم ایران و انگلیس. علاوه بر این ورود به موضوعات بینالمللی زمینه دیگری برای گفتوگوهای تهران و لندن است. به این مجموعه باید مذاکرات دوجانبه پیرامون موضوعات سیاسی و اقتصادی را نیز اضافه کنیم.
در ارتباط با موضوعات اقتصادی که شما هم به آن اشاره کردید ما شاهد تلاش شرکت نفتی بریتیش پترولیوم برای بازگشت به حوزههای نفتی ایران و یا اهتمام انگلیسیها برای رفع محدودیت از شرکت ملی نفت ایران برای سرمایهگذاری در حوزه نفتی رهام هستیم.
به هر حال شرکت BP به عنوان شرکتی که از دل همکاری با ایران به وجود آمده است، همواره خواهان همکاری با ما بوده است و مسلماً در صورت فراهم شدن شرایط در اسرع وقت به ایران خواهد آمد. در همین رابطه مسلماً موضعگیریهای مثبت مقامات انگلیسی در فراهم آوردن فضا تاثیر بسزایی دارد و در نهایت منجر به سرمایهگذاریهای BP و BG در ایران خواهد شد.
علاوه بر مباحث فوق ما در چه زمینه دیگری میتوانیم از پتانسیل انگلیسیها استفاده کنیم؟
ایران و انگلیس دو قدرت بزرگ هستند که با ورود به مباحث منطقهای و بینالمللی همیشه حرفی برای گفتن دارند.
چقدر محتمل است که اسرائیلیها بخواهند مانند فرانسه بر مواضع مقامات انگلیسی نیز تاثیر بگذارند و آنها را به عدم ارتباط با ایران تحریک کنند؟
تمام تندروهای جهان، در یک اتحاد نانوشته به دنبال آن هستند که از هر گونه آرامش و توافق میان بازیگران مهم جهان چون ایران و آمریکا و انگلستان و دیگر اعضای گروه 1+5 جلوگیری کنند. لذا، این بازیگران هستند که باید با دقت بسیار متوجه اهداف تندروها و نیروهای خشونتطلب باشند و اجازه ندهند که با تسلط فضای رعب و وحشت ما به سمت اقدامات خشونتطلب پیش رویم.
دیدگاه تان را بنویسید