نگاهی به نظریه ادلوند و کورن با الهام از نظریه ازدواج گری بکر
اقتصاد زنان خیابانی
وقتی قضاوتهای ارزشی از دایره علم اقتصاد بیرون گذاشته شود، ممکن است آنچه حاصل میشود بسیار بیروح از آب درآید.
وقتی قضاوتهای ارزشی از دایره علم اقتصاد بیرون گذاشته شود، ممکن است آنچه حاصل میشود بسیار بیروح از آب درآید. در دایره علم اقتصاد اثباتی، نظریهای که در مورد پدیده ضداخلاقی و ضدارزشی زنان خیابانی مطرح میشود، آنها را به عنوان کالای جانشین زنانی در نظر میگیرد که ازدواج میکنند و مهمترین عامل تفاوت گروه اول با گروه دوم را توانایی بچهدار شدنشان میداند و به همین سادگی از بسیاری از بحثهای ارزشی دوری میگزیند. مسلم است که این نوع از تحلیل، مورد پسند اکثریت مردم قرار نمیگیرد. ولی واقعیت این است که این نظریهها مطرح میشوند و گاهی در معتبرترین مجلههای علمی دنیا نیز به چاپ میرسند. در ادامه با یکی از این دست تحلیلهای مبتنی بر علم اقتصاد اثباتی روبهرو هستیم. نیازی به گفتن نیست که مقالهای که در پی میآید، به هیچ عنوان لزومی ندارد که انعکاسدهنده نظرات ارزشی تهیهکنندگان این پرونده باشد؛ لذا قضاوت بر عهده خواننده است که نسبت به کارایی یا عدم کارایی آن نتیجهگیری کند.
لنا ادلوند و اولین کورن، دو اقتصاددان زن، چندین سال قبل مقالهای با عنوان «نظریه روسپیگری» در نشریه اقتصاد سیاسی منتشر کردند. این مقاله نهتنها از این نظر که در یکی از برجستهترین و مهمترین نشریات پژوهشی- اقتصادی دنیا منتشر شده بود بلکه به این دلیل که همسران و روسپیان را به عنوان دو کالای اقتصادی در نظر گرفته بود که امکان جانشینی دارند، اهمیت داشت. در این نظریه اقتصادی مردان خریدار و زنان فروشنده این کالای اقتصادی محسوب میشدند و نظریه روسپیگری بر مبنای همین دیدگاه ساده استوار بود. از زمانی که گری بکر نوبلیست برجسته اقتصادی «نظریه اقتصادی ازدواج» را مطرح کرده بود تاکنون شماری از اقتصاددانان مقالاتی در مورد ازدواج تألیف کردهاند که هر کدام از آنها از جنبه خاصی مورد توجه قرار داشت ولی هیچ یک از این مقالات به اندازهای اثرگذار و شاخص نبود که در نشریه اقتصاد سیاسی که از درجه اعتبار بالایی در میان نشریات علمی-پژوهشی برخوردار است، چاپ شود.
نظریه ازدواج بکر
در نظریه اقتصادی ازدواج که توسط بکر تالیف شده بود، وی از تحلیل بازار برای پاسخ به این سوال استفاده کرده بود که چه کسی، کجا و به چه دلیل ازدواج میکند. وی در این مقاله نوشت: «انتخاب شریک زندگی یک بازار است و ازدواج تنها زمانی اتفاق میافتد که هر دو فردی که در این بازار در جستوجو هستند پیشبینی کنند در شرایط تازه- بعد از ازدواج- منتفع شوند. در واقع اگر معامله ازدواج سودآور باشد انتظار تحقق آن وجود دارد.» بکر در نظریه خود از فاکتورهای غیرپولی استفاده کرد که از جمله این فاکتورها میتوان به عشق رمانتیک و همراهی همیشگی اشاره کرد. در واقع در تابع سود-زیان ازدواج عوامل غیرپولی مختلفی وارد میشوند که هر یک از آنها در سطح رضایت فرد از ازدواج و آمادگی وی برای ورود به این شرایط تازه اثرگذار است. وی یکی از دلایل مهم برای ازدواج را به دنیا آمدن فرزندانی دانست که میتوانند عشق و علاقه والدین را داشته باشند. بکر در این مورد نوشت: «رضایت جنسی، نظافت منزل، تغذیه مناسب و دیگر خدماتی را که بعد از ورود به ازدواج قابل استحصال است میتوان با پول خریداری کرد ولی نمیتوان با
کمک پول فرزندی را خرید و به وی عشق ورزید و از او انتظار عشق داشت» بکر معتقد است هر فردی دوست دارد فرزند خود را داشته باشد و از او مراقبت و نگهداری کند تا به روزهای بالندگی و رشد فکری و جسمی برسد و همین نیاز است که باعث افزایش تمایل به ازدواج و حتی پایبندی به آن میشود.
نظریه ادلوند و کورن
اما در مورد روسپیها: ادلوند و کورن میپذیرند همسران و روسپیها دقیقاً مثل هم نیستند. در حقیقت همسر یک مرد از نظر اقتصادی بسیار برتر از یک روسپی است و میتوان در رابطه اقتصادی تعریفشده وی را کالای بهتری نسبت به روسپیها دانست. کالای برتر کالایی است که با افزایش درآمد میزان استفاده از آن بیشتر میشود و کالای پست که فواحش هستند با افزایش درآمد تمایل به استفاده از آنها تقلیل پیدا میکند. ادلوند و کورن با استناد به این نظریه بیان میکنند که روسپیگری در کشورهای صنعتی و اقتصادهای ثروتمند دنیا کمتر از کشورهای فقیر دیده میشود و تقاضا برای آن کمتر است. یکی از مهمترین تفاوتهایی که روسپی با همسر دارد برقراری رابطه جنسی بارور است که منجر به تولد فرزندی در خانواده شود. همسران اینگونه رابطه را برقرار میکنند در حالی که فواحش در این بخش هیچ فعالیتی ندارند. با وجود اینکه نظریه اقتصادی روسپیگری تلاش کرده است مسائل انسانی را در یک مدل اقتصادی ترسیم کند ولی به نظر میرسد رفتارهای انسانی را بسیار ساده تعریف کرده است. این نظریه در تلاش است تا به چندین سوال مهم پاسخ دهد
از جمله اینکه چرا روسپیها درآمد بالایی دارند؟ در حالی که به نظر میرسد روسپیگری شغلی باشد که نیاز به مهارت بسیار اندکی دارد و هزینههای جاری آن هم قابل توجه نیست ولی در زمره مشاغل پردرآمد قرار گرفته است. بر مبنای دادههای جمعآوریشده در دورههای زمانی مختلف و در مکانهای متفاوت همواره روسپیها در زمره افراد پردرآمد دوره خود بودهاند و از دخترانی که مشاغل دیگر را برای تامین نیازهای مالی زندگی خود برگزیدهاند درآمد بیشتری به دست میآورند. دوره زمانی مورد مطالعه در این بخش را میتوان از قرن پانزدهم میلادی کشور فرانسه تا دهه 1990 میلادی در کشور مالزی دانست. این آمار حتی برای کشورهایی که روسپیگری را به عنوان شغلی قانونی پذیرفتهاند نیز مصداق دارد. خلاصه میتوان گفت که دلیل درآمد بالای روسپیها این نیست که در فضایی پرتنش و پرخطر کار میکنند و احتمال زندانی شدن یا بیمار شدن دارند، بلکه دلایل دیگری دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرد. ادلوند و کورن در این مقاله مینویسند: «ازدواج میتواند منبع مهمی از درآمد برای یک زن باشد. بنابراین زنان روسپی برای جبران هزینه فرصتی که به دلیل شغل خود از دست میدهند و فرصت
ازدواج را از بین میبرد باید دستمزدهای بالاتری دریافت کنند.» با وجود فرضیاتی که در این مدل ریاضی به منظور تلاش برای تشریح روابط و رفتارهای انسانی ارائه شده است هنوز ابعاد زیادی تیره و تاریک است. در واقع یکی از فرضیاتی که باید وجود میداشت این است که همواره راه سومی هم وجود دارد یعنی زنی که کار میکند و در شغل خود پیشرفت کرده است ولی ازدواج نمیکند. این فرض در مدل دیده نمیشود زیرا فرض شده است که با ازدواج تنها فرصت فعالیت در حوزه شغلی روسپیگری برای زن از بین میرود به همین دلیل فقط همین دو موضوع مورد مطالعه قرار دارند. از طرف دیگر تاکید بر مطلوبیت وجود فرزندان در خانواده هم بسیار بحثبرانگیز است. در اغلب کشورهای غربی نرخ باروری با افزایش سطح درآمد و ثروت خانوارها تنزل یافته است. آمارها نشان میدهد با افزایش ثروت نهتنها مردان، روسپیهای کمتری را خریداری میکنند بلکه تمایلشان برای داشتن فرزند هم کمتر میشود و تعداد فرزندان در خانوادههای ثروتمند کمتر از خانوادههای فقیر است.
نتیجه
بنابراین با وجود تلاش زیاد این دو اقتصاددان برای ورود به حوزهای تازه از اقتصاد ولی هنوز هم تحلیل اقتصادی ازدواج که توسط گری بکر ارائه شده است میتواند پاسخی قطعی به این سوالات بدهد و این پاسخ در قالب دیدگاه انبار کردن طلاست. در واقع آنها ترجیح میدهند به جای انبار کردن طلا برای سالهای آتی و آیندگان، همین امروز از فرصتهای اقتصادی موجود استفاده کنند زیرا دهها سال بعد خیلی دیر است. بکر در این مورد نوشت: «آیا تحلیل ما درست است که زنان زیباتر و مشهورتر و جذابتر و باهوشتر تمایل دارند با مردان موفقتر و ثروتمندتر ازدواج کنند؟ پاسخ به این سوال قطعاً مثبت است. تمامی مدلها و هنرپیشههای زیبا ترجیح میدهند با مردان ثروتمندی ازدواج کنند که فاصله سنی زیادی با خودشان دارند و مطلوبیت آنها از این ازدواج بیشتر از مطلوبیت آنها در ازدواج با فردی است که از منابع مالی و اقتصادی کمتری برخوردار است ولی همسن خودش است.»
منابع:
1-http://www.forbes.com/2006/02/11/economics-prostitution-marriage_cx_mn_money06_0214prostitution.html
2- A Theory of Marriage: Part I and II, Journal of Political Economy, Gary Becker, 1973-74.
3- A Theory of Prostitution, Journal of Political Economy, Lena Edlund & Evelyn Korn, 2002.
دیدگاه تان را بنویسید