تاریخ انتشار:
اولویت دیپلماسی ایران گسترش روابط با قدرتمندان جهان است
فلسفه تحریمها برچیده شد
پرونده هستهای و در پرتو آن تحریمهای بینالمللی به همان اندازه که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در محاق قرار داده بود، با به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران و گروه 1+5، گشایش فراوانی ایجاد کرد و تولدی دیگر برای دیپلماسی آغاز شد. فلسفه تحریمها بر اساس ماده 41 منشور ملل متحد، تحت فشار قرار دادن کشور هدف از جمیع جهات است تا از جمله سیاست خارجی آن کشور در بنبست قرار گیرد. در عرض 10 سال گذشته و بهویژه در دوران دولت نهم و دهم، این سیاست خارجی بیش از اینکه توسط تحریمها به بنبست برسد، در اثر بیسیاستی یا سیاستهای کاملاً اشتباه دولت، به بنبست رسیده بود. بههرحال دولت دکتر روحانی با انتخاب راه درست و عقلانی در سیاست خارجی، این بازی باخته را به یک بازی پیروز و موفق تبدیل کرد. بیشک تعامل سازنده باعث میشود هر کشوری دست گرم جمهوری اسلامی ایران را بفشارد و این لازمه گسترش روابط با جامعه بینالمللی، ورود سرمایهگذاری خارجی، تکنولوژیهای پیشرفته و مدیریتهای نوین است. دکتر روحانی هدف اول خود را به درستی حل پرونده هستهای قرار داد زیرا کلید ورود به جامعه بینالمللی به شمار میرفت. اکنون با حل نسبی این پرونده، فرش
قرمز برای ورود دکتر ظریف به صحنه دیپلماسی کشورهای غربی و به تبع آن سایر کشورها فراهم شده است.
اولویت اول دیپلماسی ایران، گسترش روابط با کشورهای قدرتمند جهانی است زیرا پیشرفت روند پرونده هستهای در گرو همکاری متقابل ایران و شش کشور عضو گروه 1+5 است. ایران برای شروع دوران اعتمادسازی باید از بهبود روابط و سپس ایجاد رابطه دوستانه با همه کشورهای گروه 1+5 اطمینان حاصل کند تا در 10 سال آینده، عوامل فرعی، مزاحم به پایان رساندن این دوران اعتمادسازی نشوند. در این راستا، تجدید روابط دیپلماتیک با انگلستان که به حالت تعلیق در آمده بود با ابراز علاقه دو طرف در دستور کار قرار گرفت و مقرر شد ایران و بریتانیا به گذشتهها نپرداخته ولی با تجارب گذشته، راه آینده را مصممتر و کارسازتر هموار کنند. رابطه ایران و بریتانیا برای طرفین در ابعاد مختلف، مفید و ثمربخش است. اول، بریتانیا عضو کمیسیون مشورتی و نظارتی بر تحریمها و چگونگی پیشبرد دوران اعتمادسازی از نگاه سازمان ملل متحد و بر اساس توافق وین است و ایران نمیتواند به خاطر منافع خودش در این زمینه از بریتانیا چشمپوشی کند. توافق وین تعیین کرده در صورت اختلاف با آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا در نحوه برداشت از اجرای تعهدات طرفین بر اساس توافق وین، ایران به این کمیسیون مراجعه کند. آنگاه چگونه است که ایران با کمیسیون چندنفرهای سروکار خواهد داشت که با مهمترین اعضای آن یعنی به ترتیب آمریکا و سپس بریتانیا هیچ رابطه دیپلماتیک ندارد؟ این به معنای این است که ایران از قبل زمینه محکومیت خود را فراهم کرده باشد بنابراین باید ایران روابط دیپلماتیک با بریتانیا و ایالاتمتحده را در دستور کار جدی خود قرار دهد. دوم، بریتانیا یکی از موفقترین کشورهای غربی در زمینه اقتصاد است.
رشد اقتصادی انگلستان از آمریکا و همه کشورهای اروپایی بالاتر بوده است پس ارتباط با این کشور به قوت اقتصادی ایران کمک میکند. سوم، لندن دومین چهارراه مالی جهان بعد از نیویورک است. حفظ بازار فعالیت و حمایت از بانکهای ایرانی ایجاب میکند ایران با روابط خوب دیپلماتیک با بریتانیا، زمینه فعالیتهای بانکهای ایرانی را فراهم و از حقوق آنها حمایت کند. چهارم، بریتانیا یک قدرت جهانی و تاثیرگذار در صحنه بینالمللی است، البته نه آنقدر که ما فکر کنیم که «همه چیز زیر سر انگلیس است» ولی در عالم واقعیت، بریتانیا به اندازه خودش نقش بسزایی در جهان دارد. پنجم، بریتانیا عضو اتحادیه اروپاست، هرگونه بهبود رابطه ایران با اعضای این اتحادیه، راه را باز میکند که موضوعات مورد علاقه ایران با اتحادیه اروپا بهتر حل شود. ششم، برای ایفای نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران، نیاز به هماهنگی با قدرتهای جهانی و منطقهای است و انگلستان یکی از این قدرتهاست که برای یارگیری در بحرانهای سوریه، عراق، یمن و... میتواند کمکدهنده باشد. هفتم، در مسائل تاریخی ایران با منطقه نظیر مسائل سه جزیره، نقش بریتانیا بسیار تاثیرگذار است زیرا تا سال 1350 کسی جز بریتانیا در جنوب خلیج فارس حکمفرمایی نمیکرد. اگر قرار باشد هنگام حل اختلافات منطقهای، بریتانیا در صف مقابل بایستد، بسیاری از اختلافات کشورمان با منطقه دچار مشکلات جدی میشود. هشتم، ایران برای احیای اقتصاد و صنعت خود نیازمند سرمایهگذاری خارجی و انتقال تکنولوژی پیشرفته و مدیریت نوین است و انگلستان این پتانسیل را در حد بسیار خوبی دارد. از سوی دیگر بریتانیا هم برای پیشبرد اهداف منافع و امنیت ملی خود، نیازمند همکاری با ایران است. اول، بازار ایران بسیار تشنه و مشتاق است که با باز شدن درب بازارهای جهانی، این اشتیاق باید سیراب شود و انگلستان مانند بقیه کشورهای صادرکننده، این واقعیت را میداند و چشم به این بازار دوخته است.
دوم، ایران برای نوسازی صنعت خود باید به صاحبان صنایع مدرن روی آورد و بریتانیا خود را کاندیدای این مراجعه میداند. سوم، انگلستان خود را داوطلب سرمایهگذاری در ایران میداند و آن را سودآور تشخیص میدهد. چهارم، افراطیگری و تروریسم در خاورمیانه بیداد میکند و امنیت جهانی را به خطر انداخته است و از همه مهمتر تبعات آن به شدت اروپا را در برگرفته است، چه در بعد تروریسم و چه در بعد جاری شدن سیل مهاجران غیرقانونی به اروپا، لذا تکتک کشورهای اروپایی دست به دامن کشورهایی شدهاند که اراده مبارزه واقعی با تروریسم و افراطیگری را داشته باشند و توانایی انجام این مهم را هم در اختیار داشته باشند. اروپا در تحقیق بیطرفانه خود به این نتیجه رسیده که ایران بهطور واقعی مصمم به مبارزه با افراطیگریهای داعش و القاعده است و توان انجام آن را هم دارد. پس بریتانیا نیز به دنبال حفظ امنیت ملی خود مایل به همکاری جدی با ایران در این حوزه است. این نمونه دلایل نشان میدهد ایران و بریتانیا به هم نیازمند بوده و در یک همکاری مشترک میتوانند خواستههای یکدیگر را برآورده سازند.
حلقه دوم سیاست خارجی دکتر روحانی، همکاری و بهبود روابط با کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه محسوب میشود که دکتر ظریف پس از فراغت از توافق وین به آن پرداخته است. توافق وین و قطعنامه 2231 شورای امنیت آنچنان پتانسیل مثبتی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده که چنانچه ایران متعهد به توافقات خود باقی ماند و پذیرش یا عدم پذیرش توافق وین در مجلسین آمریکا تغییری در تصمیم ایران به وجود نیاورد و ایران از پختگی لازم در دیپلماسی برخوردار باشد، قادر است همه جهان را پشت سر خود بسیج سازد و رهبری اجماع جهانی در اختیار کشورمان قرار گیرد. این پتانسیل عظیم از هماکنون قادر است هر مشکلی را در خاورمیانه با نظر ایران حل کند و طبیعتاً یک وجه آن حل بحرانهای خاورمیانه نظیر بحران سوریه، بحران عراق، بحران یمن و... است و وجه دیگر آن بهبود کیفی روابط ایران با کلیه کشورهای این منطقه و بهویژه همسایگان خواهد بود. بنابراین ایران برای دستیابی به دو موضوع فوق باید انرژی لازم را از توافق وین به دست آورد که آن هم در گرو تعهد خدشهناپذیر ایران به این توافق است.
اولویت اول دیپلماسی ایران، گسترش روابط با کشورهای قدرتمند جهانی است زیرا پیشرفت روند پرونده هستهای در گرو همکاری متقابل ایران و شش کشور عضو گروه 1+5 است. ایران برای شروع دوران اعتمادسازی باید از بهبود روابط و سپس ایجاد رابطه دوستانه با همه کشورهای گروه 1+5 اطمینان حاصل کند تا در 10 سال آینده، عوامل فرعی، مزاحم به پایان رساندن این دوران اعتمادسازی نشوند. در این راستا، تجدید روابط دیپلماتیک با انگلستان که به حالت تعلیق در آمده بود با ابراز علاقه دو طرف در دستور کار قرار گرفت و مقرر شد ایران و بریتانیا به گذشتهها نپرداخته ولی با تجارب گذشته، راه آینده را مصممتر و کارسازتر هموار کنند. رابطه ایران و بریتانیا برای طرفین در ابعاد مختلف، مفید و ثمربخش است. اول، بریتانیا عضو کمیسیون مشورتی و نظارتی بر تحریمها و چگونگی پیشبرد دوران اعتمادسازی از نگاه سازمان ملل متحد و بر اساس توافق وین است و ایران نمیتواند به خاطر منافع خودش در این زمینه از بریتانیا چشمپوشی کند. توافق وین تعیین کرده در صورت اختلاف با آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا در نحوه برداشت از اجرای تعهدات طرفین بر اساس توافق وین، ایران به این کمیسیون مراجعه کند. آنگاه چگونه است که ایران با کمیسیون چندنفرهای سروکار خواهد داشت که با مهمترین اعضای آن یعنی به ترتیب آمریکا و سپس بریتانیا هیچ رابطه دیپلماتیک ندارد؟ این به معنای این است که ایران از قبل زمینه محکومیت خود را فراهم کرده باشد بنابراین باید ایران روابط دیپلماتیک با بریتانیا و ایالاتمتحده را در دستور کار جدی خود قرار دهد. دوم، بریتانیا یکی از موفقترین کشورهای غربی در زمینه اقتصاد است.
رشد اقتصادی انگلستان از آمریکا و همه کشورهای اروپایی بالاتر بوده است پس ارتباط با این کشور به قوت اقتصادی ایران کمک میکند. سوم، لندن دومین چهارراه مالی جهان بعد از نیویورک است. حفظ بازار فعالیت و حمایت از بانکهای ایرانی ایجاب میکند ایران با روابط خوب دیپلماتیک با بریتانیا، زمینه فعالیتهای بانکهای ایرانی را فراهم و از حقوق آنها حمایت کند. چهارم، بریتانیا یک قدرت جهانی و تاثیرگذار در صحنه بینالمللی است، البته نه آنقدر که ما فکر کنیم که «همه چیز زیر سر انگلیس است» ولی در عالم واقعیت، بریتانیا به اندازه خودش نقش بسزایی در جهان دارد. پنجم، بریتانیا عضو اتحادیه اروپاست، هرگونه بهبود رابطه ایران با اعضای این اتحادیه، راه را باز میکند که موضوعات مورد علاقه ایران با اتحادیه اروپا بهتر حل شود. ششم، برای ایفای نقش منطقهای جمهوری اسلامی ایران، نیاز به هماهنگی با قدرتهای جهانی و منطقهای است و انگلستان یکی از این قدرتهاست که برای یارگیری در بحرانهای سوریه، عراق، یمن و... میتواند کمکدهنده باشد. هفتم، در مسائل تاریخی ایران با منطقه نظیر مسائل سه جزیره، نقش بریتانیا بسیار تاثیرگذار است زیرا تا سال 1350 کسی جز بریتانیا در جنوب خلیج فارس حکمفرمایی نمیکرد. اگر قرار باشد هنگام حل اختلافات منطقهای، بریتانیا در صف مقابل بایستد، بسیاری از اختلافات کشورمان با منطقه دچار مشکلات جدی میشود. هشتم، ایران برای احیای اقتصاد و صنعت خود نیازمند سرمایهگذاری خارجی و انتقال تکنولوژی پیشرفته و مدیریت نوین است و انگلستان این پتانسیل را در حد بسیار خوبی دارد. از سوی دیگر بریتانیا هم برای پیشبرد اهداف منافع و امنیت ملی خود، نیازمند همکاری با ایران است. اول، بازار ایران بسیار تشنه و مشتاق است که با باز شدن درب بازارهای جهانی، این اشتیاق باید سیراب شود و انگلستان مانند بقیه کشورهای صادرکننده، این واقعیت را میداند و چشم به این بازار دوخته است.
دوم، ایران برای نوسازی صنعت خود باید به صاحبان صنایع مدرن روی آورد و بریتانیا خود را کاندیدای این مراجعه میداند. سوم، انگلستان خود را داوطلب سرمایهگذاری در ایران میداند و آن را سودآور تشخیص میدهد. چهارم، افراطیگری و تروریسم در خاورمیانه بیداد میکند و امنیت جهانی را به خطر انداخته است و از همه مهمتر تبعات آن به شدت اروپا را در برگرفته است، چه در بعد تروریسم و چه در بعد جاری شدن سیل مهاجران غیرقانونی به اروپا، لذا تکتک کشورهای اروپایی دست به دامن کشورهایی شدهاند که اراده مبارزه واقعی با تروریسم و افراطیگری را داشته باشند و توانایی انجام این مهم را هم در اختیار داشته باشند. اروپا در تحقیق بیطرفانه خود به این نتیجه رسیده که ایران بهطور واقعی مصمم به مبارزه با افراطیگریهای داعش و القاعده است و توان انجام آن را هم دارد. پس بریتانیا نیز به دنبال حفظ امنیت ملی خود مایل به همکاری جدی با ایران در این حوزه است. این نمونه دلایل نشان میدهد ایران و بریتانیا به هم نیازمند بوده و در یک همکاری مشترک میتوانند خواستههای یکدیگر را برآورده سازند.
حلقه دوم سیاست خارجی دکتر روحانی، همکاری و بهبود روابط با کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه محسوب میشود که دکتر ظریف پس از فراغت از توافق وین به آن پرداخته است. توافق وین و قطعنامه 2231 شورای امنیت آنچنان پتانسیل مثبتی برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده که چنانچه ایران متعهد به توافقات خود باقی ماند و پذیرش یا عدم پذیرش توافق وین در مجلسین آمریکا تغییری در تصمیم ایران به وجود نیاورد و ایران از پختگی لازم در دیپلماسی برخوردار باشد، قادر است همه جهان را پشت سر خود بسیج سازد و رهبری اجماع جهانی در اختیار کشورمان قرار گیرد. این پتانسیل عظیم از هماکنون قادر است هر مشکلی را در خاورمیانه با نظر ایران حل کند و طبیعتاً یک وجه آن حل بحرانهای خاورمیانه نظیر بحران سوریه، بحران عراق، بحران یمن و... است و وجه دیگر آن بهبود کیفی روابط ایران با کلیه کشورهای این منطقه و بهویژه همسایگان خواهد بود. بنابراین ایران برای دستیابی به دو موضوع فوق باید انرژی لازم را از توافق وین به دست آورد که آن هم در گرو تعهد خدشهناپذیر ایران به این توافق است.
دیدگاه تان را بنویسید