شناسه خبر : 10971 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دییلماسی پر‌فراز‌و‌نشیب ایران در سال ۹۵

چانه‌زنی‌های پسابرجامی

سال ۱۳۹۵ برای دولت ایران که پس از دو سال مذاکره مداوم و غلبه بر سنگ‌اندازی‌های برخی دولت‌های منطقه‌ای و غربی، پرونده هسته‌ای را در ۲۷ دی‌ماه ۹۴ به سرانجام رسانده بود و می‌رفت که در این سال دستاورد مذاکراتش را برداشت کند، سال پر‌نشیب‌و‌فرازی بود

مهدی بختی / روزنامه‌نگار
سال 1395 برای دولت ایران که پس از دو سال مذاکره مداوم و غلبه بر سنگ‌اندازی‌های برخی دولت‌های منطقه‌ای و غربی، پرونده هسته‌ای را در 27 دی‌ماه 94 به سرانجام رسانده بود و می‌رفت که در این سال دستاورد مذاکراتش را برداشت کند، سال پر‌نشیب‌و‌فرازی بود؛ در شرایطی که مخالفان داخلی دولت کوشش خود را بر کمرنگ‌کردن دستاوردهای برجام نهاده بودند، دولت باراک اوباما جای خود را به کسی داد که بسیای از ناظران او را «دیوانه» خطاب می‌کنند که هم سودای برهم‌زدن برجام را دارد، هم ایجاد ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های دیگری را برای ایران و هم بازی جدیدی را در عرصه دیپلماسی جهانی آغاز کرده است. شاید بتوان روی‌کارآمدن چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا را آغاز دورانی جدید در دیپلماسی معاصر دانست؛ دیپلماسی تهاجمی ترامپ. به همین اعتبار شاید مهم‌ترین پرسش ماه‌های پایانی سال 95 این باشد که سرانجام برجام، توافقی که همه آن را توافقی تاریخی می‌دانند، به کجا ختم می‌شود؟ آیا ترامپ می‌تواند یک‌تنه توافق میان شش کشور دیگر را بر هم زند‌ یا دیپلمات‌های ایران این بار هم از این مخمصه هسته‌ای موفق بیرون می‌آیند؟ در بررسی این موضوع باید به روابط دیپلماتیک ایران با کشورهای دیگر هم توجه داشت؛ معادلات منطقه‌ای، رویکردهای ایران به مسائل منطقه، تور آسیایی، اروپایی و آمریکایی رئیس‌جمهوری ایران پیش از این انتخاب و البته دیدار ایران با سران کشورهای 1+5 (منهای آمریکا) پس از انتخاب ترامپ و تاکید آنان بر حفظ برجام. در این گزارش قصد داریم بررسی کنیم روابط دیپلماتیک ایران در سال 95 چگونه بوده است؟ انتخابات آمریکا چه تاثیری بر این روابط داشته؟ موضع داخلی ایران در برابر حوادث جهانی و تحولات منطقه‌ای چه بوده و همچنین ایران در کجای تحولات خاورمیانه ایستاده است؟ این گزارش در سه محور کلی به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد؛ در محور نخست رفت‌وآمدهای دیپلماتیک مهم و اثرگذار سال 95 بررسی می‌شود. در محور دوم مساله برجام پیش و پس از انتخابات آمریکا مدنظر است و در محور سوم به تحولات خاورمیانه و نقش ایران در آن خواهیم پرداخت.

ضیافت به صرف سیاست
مقامات ایران سال 95 مهمان و میزبان هیات‌های دیپلماتیک کشورهای بسیاری بودند. اما این ضیافت‌های دیپلماتیک چند تفاوت عمده با سال‌های گذشته داشت. اول آنکه این دیدارها تنها محدود به برخی از کشورهای خاص نبود و نکته دیگر آنکه برخلاف سال‌های گذشته محور دیدارها دیگر اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای از جانب ایران نبود بلکه تاکید بر حفظ برجام بود و تلاش برای توسعه روابط اقتصادی و سیاسی فیمابین دو کشور. هیات‌های دیپلماتیکی که در دوران پسابرجام به ایران آمدند بر ایجاد و گسترش رابطه سیاسی و اقتصادی با ایران تاکید داشتند و حتی برخی تلاش می‌کردند تا خود را شریک بهتری برای اقتصاد و سیاست ایران معرفی کنند. سفرهایی که هم اهداف سیاسی در آنها نهفته بود و هم اهداف اقتصادی. نخست‌وزیران ایتالیا، هند و سوئد و روسای جمهور آفریقای جنوبی، کره جنوبی، ونزوئلا، بوسنی و هرزگوین و فنلاند تنها بخشی از مقامات بلندپایه‌ای بودند که در سال 95 به ایران آمدند. هیات‌های دیپلماتیکی که در برخی مواقع هیات‌های اقتصادی هم آنها را همراهی می‌کرد، تا در ضیافت سیاسی خود و همزمان با تاکید بر گسترش روابط دیپلماتیک، قراردادهای اقتصادی هم منعقد کنند.
مانند آنچه در دیدار ماتئو رنتزی، نخست‌وزیر وقت ایتالیا با حسن روحانی بر آن تاکید شد. سفری در راس یک هیات 250‌‌نفره سیاسی و اقتصادی با هدف تبدیل شدن ایتالیا به نخستین شریک تجاری ایران در اروپا. رنتزی هم در این دیدار بر همین مساله تاکید کرد و گفت «کشورش قصد دارد گام‌های جدید و بلندی در تحکیم روابط دوستانه با ایران بردارد». پاسخ دولت ایران هم به این خواسته مثبت بود چراکه روحانی تاکید کرد «اراده دو دولت برای توسعه روابط در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، صنعت حمل‌ونقل، گردشگری، علم و فناوری، روابط بانکی و بیمه و صادرات است». حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم در دیدار با نخست‌وزیر ایتالیا تاکید کردند: «نگاه ما در همکاری با ایتالیا و دولت شما، نگاهی متفاوت و مثبت است و امیدواریم این سفر نیز در جهت تقویت همین دیدگاه باشد.» نخست‌وزیر ایتالیا در دیدار با مقام معظم رهبری هم موضع صریح کشورش در برابر برجام را عنوان کرده و گفته بود: اراده ایتالیا کاملاً در جهت احترام به توافقات قرار دارد و بر همین اساس معتقدیم که با توافق هسته‌ای باید تحریم‌ها علیه ایران برداشته شود و ما نیز نگران نبوده و مصمم هستیم که طبق قولی که داده‌ایم، عمل کنیم. رهاورد اقتصادی این سفر هم امضای 30 سند به ارزش 17 میلیارد بود. پس از اروپا مهمان دیگر ایران از آفریقای جنوبی بود و رئیس‌جمهور این کشور پس از 37 سال به ایران آمد. آن هم در راس یک هیات 160‌‌نفره از بازرگانان و تجار و صاحبان سرمایه. سفر «جاکوب زوما» اگرچه به لحاظ دیپلماتیک حائز اهمیت بود، اما امضای هشت سند و یادداشت همکاری میان تهران و پورتوریا آن هم در حضور روسای جمهور دو کشور نشان داد که ابعاد اقتصادی این دیدار هم مهم بود. روحانی هم در این دیدار آفریقای جنوبی را «دوست دوران تحریم» خواند و گفت: اگرچه بعد از توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌ها علیه ایران، رقابت شدیدی میان کشورهای آسیایی و اروپایی برای انعقاد قرارداد همکاری با ایران وجود دارد، اما ما هیچ‌گاه دوستان صمیمی خود را در دوران تحریم از یاد نمی‌بریم. جاکوب زوما، رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی نیز در این نشست با تاکید بر اهمیت رابطه با ایران گفت: با تقویت روابط اقتصادی و تجاری ایران و آفریقای جنوبی، پتانسیل‌های بزرگ اقتصادی و شگرفی میان آسیا و آفریقا ایجاد خواهد شد که در این راستا باید بخش خصوصی و فعالان اقتصادی دو کشور را بیش از گذشته فعال کنیم.

مهمانی از کره جنوبی پس از 54 سال
اگرچه در نیم‌قرن گذشته با وجود روابط اقتصادی و سیاسی، هیچ دو مقام اجرایی بلندپایه‌ای از ایران و کره جنوبی با یکدیگر دیدار نکرده بودند اما رفع تحریم‌ها، رئیس‌جمهور کره جنوبی را به ایران کشاند. رفع تحریم‌ها سبب شد رئیس‌جمهور کره جنوبی هم به لیست کشورهایی بپیوندد که پس از تحریم‌ها برای ارزیابی اقتصاد ایران به تهران سفر کردند. از سال 1962 که دو کشور روابط خود را آغاز کردند این اولین باری بود که رئیس‌جمهور کره جنوبی به ایران می‌آمد. این سفر برای کره‌ای‌ها اهمیت بسزایی داشت چون یک هیات 236‌‌نفره از جمله مسوولان بزرگ‌ترین شرکت‌ها و صاحبان صنایع کره‌ای برای سفری سه‌روزه در 12 اردیبهشت وارد تهران شده و مورد استقبال نعمت‌زاده وزیر صنعت قرار گرفتند. سفری که بازتابی جهانی داشت و رسانه‌های کره جنوبی از آن با عنوان «ایران بهار دوم خاورمیانه» یاد کردند و گفتند این سفر قرار است نتایج بسیار بزرگ و تاریخی برای هر دو کشور رقم بزند. بلندپایه‌ترین مقام اجرایی کره جنوبی به ایران آمد تا جدیت خود را برای حضور در بازار نفت و انرژی ایران رسماً اعلام کند. نتیجه حضور «پارک گئون هی» به ایران امضای ۴۰ سند شامل ۱۹ سند همکاری و بیش از ۱۳ موافقتنامه برای پروژهای چند‌میلیاردی بود. اما بر اساس گزارش‌های مختلف، حجم معاملات و تفاهم‌های شرکت‌های بزرگ با طرف ایرانی بسیار بیش از آن است که در یادداشت‌های تفاهم‌ به امضا رسیده است. اوایل خرداد هم ایران، هند و افغانستان قراردادی سه‌جانبه در منطقه چابهار امضا کردند تا چابهار را به دالان حمل‌ونقل و گذر بین‌المللی تبدیل کنند. موافقتنامه‌ای که سران سه کشور از اهمیت آن در اقتصاد منطقه سخن گفتند. حسن روحانی سوم خرداد در نشست خبری مشترک با نارندرا دامورداس مودی، نخست‌وزیر هند، گفت: چابهار به عنوان مبدأ دالان ترانزیتی بین جنوب و شرق و جنوب و شمال خواهد بود و با اتمام راه‌آهن چابهار و زاهدان و سپس زاهدان و سرخس، این بندر می‌تواند به نقطه اتصالی بین کشورهای مختلف از جمله هندوستان با افغانستان، کشورهای آسیای میانه، قفقاز و شرق اروپا تبدیل شود. رئیس مجلس ملی فرانسه هم شهریور ماه به تهران آمد. اگرچه تهران-‌پاریس در یک سال گذشته میزبان مقامات ایرانی و فرانسوی بودند، اما بارتلون بلندپایه‌ترین مقام فرانسوی است که به ایران سفر کرده است. سفری به منظور دیدار با حسن روحانی و علی لاریجانی و به دور از حواشی سفر پیشین مقامات فرانسوی به ایران. چراکه سفر لوران فابیوس، وزیر امور خارجه وقت فرانسه در مردادماه سال 94 به تهران با حواشی بسیاری از جانب دلواپسان همراه شده بود. اما در این سفر دو کشور بر توسعه روابط خود تاکید کردند و روحانی گفت: «توافق هسته‌ای فضای جدیدی برای همکاری آفرید که باید از آن به بهترین شکل استفاده کنیم.»

رونمایی از نماد برجام
در نیمه سال، تهران و مسکو ساخت دو نیروگاه اتمی جدید را در بوشهر کلید زدند. مراسمی که با حضور مقامات ایرانی و روس برگزار شد و به گفته اسحاق جهانگیری اهمیت آن در این بود که ساخت این دو نیروگاه و همکاری با شرکای روسی «نماد استفاده ایران از نتایج برجام» بود. چرا‌که احداث این دو نیروگاه جدید مصداق «استفاده از حقوق قانونی و انرژی هسته‌ای ایران با مقاصد صلح‌آمیز» است. یا آنگونه که علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی گفته بود ساخت این دو نیروگاه نشان داد: «ایران نخستین کشور در غرب آسیاست که با وجود همه محدودیت‌ها و فشارها نه فقط نیروگاه هسته‌ای احداث کرده بلکه خود، آن را اداره می‌کند.» اهمیت این نیروگاه و تفاهمنامه از آن جهت بود که نشان می‌داد امضای برجام به معنای پایان «سوءتفاهم، سوءبرداشت و بهانه‌جویی قدرت‌های بزرگ» است.

دیپلماتیک‌ترین سفر رئیس‌جمهور
سفر حسن روحانی به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل را شاید بتوان دیپلماتیک‌ترین سفر روحانی دانست. چرا‌که وی علاوه بر سخنرانی در هفتاد و یکمین نشست این مجمع، با 20 چهره سیاسی جهان هم دیدار کرد. سخنرانی‌ای که در آن روحانی 9 ماه پس از امضای برجام، در حضور کشورهای جهان از وفای به عهد ایران به این قرارداد مهم بین‌المللی سخن گفت و از بدعهدی برخی طرف‌های مقابل گلایه کرد. اما این حضور در نیم‌روز اول، حضوری توفانی بود. روحانی در نیم‌روز اول حضورش در نیویورک علاوه بر سخنرانی در جمع «رهبران مسلمان جامعه آمریکا» با رهبران چهار کشور مهم دیدار کرد؛ نخست‌وزیر بریتانیا، رئیس‌جمهوری فرانسه، نخست‌وزیر ایتالیا و رئیس‌جمهوری ترکیه. توجه‌برانگیزترین دیدار در این میان، ملاقات «ترزا می» نخست‌وزیر جدید بریتانیا با حسن روحانی بود که طی آن، رئیس‌جمهوری ایران از وجود «برخی مشکلات فنی در زمینه بانک و بیمه» بر سر راه اجرای برجام گلایه کرد و گفت: «تا این مشکلات حل نشود، تعهدات طرف مقابل به انجام نرسیده؛ دولت‌های اروپایی باید به بانک‌های بزرگ برای همکاری با ایران اطمینان دهند و لندن می‌تواند قدم اصلی را در این زمینه بردارد.» قدمی که نخست‌وزیر بریتانیا قولش را داد: «برای حل مشکلات بانکی و بیمه‌ای و بهره‌مندی اطمینان‌بخش ایران از فرصت‌های اقتصادی در حال هماهنگی با طرفین برجام برای اقدامات لازم هستیم و بریتانیا نیز یک هیات بانکی را برای مذاکرات و همکاری‌های فنی با بانک مرکزی ایران راهی تهران می‌کند.» رئیس‌جمهوری ایران در تور یک‌هفته‌ای خود به قاره آمریکا البته قبل از نیویورک دو توقف دیگر داشت: یکی در جزیره «مارگاریتا»‌ی ونزوئلا و دیگری در «هاوانا»، پایتخت کوبا. روحانی در مارگاریتا در هفدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد سخنرانی کرد و ریاست دوره‌ای این اجلاس را به نیکلاس مادورو، همتای ونزوئلایی خود تحویل داد.
سفر دوجانبه روحانی به کوبا هم -که اولین سفر او از این نوع به یک کشور آمریکای جنوبی بود- با دیدارهایش با برادران کاسترو توجهات بسیاری را برانگیخت. به‌ویژه آنجا که فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا خطاب به رئیس‌جمهوری ایران گفت: «سخنرانی چشمگیر شما در اجلاس سران جنبش عدم تعهد را به دقت گوش دادم؛ این سخنان و حضورتان در این منطقه روحیه مثبتی در آمریکای لاتین ایجاد کرده است.»
اهمیت این اجلاس هم شاید از آن جهت بود که روحانی دیگر رئیس‌جمهور کشوری نبود که به خاطر برنامه هسته‌ای‌اش مورد سوءظن دیگران باشد، بلکه رئیس‌جمهور کشوری بود که به توافق صلح‌آمیز هسته‌ای‌‌اش پایبند بود و این را ثابت کرده بود.

آغوش‌گشایی به روی شرق
پس از غرب، حالا نوبت میزبانی شرق از رئیس‌جمهور ایران بود. روحانی مهرماه به سه کشور ویتنام، مالزی و تایلند رفت. سفر روحانی از ویتنام آغاز شد. نخستین دیدار یک رئیس‌جمهوری ایران از ویتنام که طی ۲۱ سال گذشته صورت می‌گرفت و سران دو کشور پس از امضای دو سند همکاری، از پنج برابر کردن حجم مبادلات دو کشور و رساندن آن به بیش از دو میلیارد دلار در سال سخن گفتند. او سپس به مالزی رفت و در کوالالامپور مورد استقبال «نجیب رزاق» نخست‌وزیر این کشور قرار گرفت و خواستار بازگرداندن روابط دو کشور به «سطح روابط پیش از تحریم‌ها» شد. اما نقطه اوج این سفر در بانکوک رقم خورد. جایی که علاوه بر دیدارهای دوجانبه با نخست‌وزیر تایلند، معاون رئیس‌جمهوری چین و رئیس‌جمهوری سریلانکا، در اجلاس سران مجمع گفت‌وگوی همکاری آسیا خطاب به کشورهای عضو این مجمع گفت: «جمهوری اسلامی ایران، پس از توافق تاریخی هسته‌ای، می‌کوشد با مشارکت در زنجیره تولید، توسعه بازارهای جدید، و تامین پایدار انرژی نقش فعالی در همکاری‌های آسیایی ایفا کند.» به اعتقاد رئیس‌جمهوری ایران «مزیت جغرافیایی، امنیت و سرمایه‌گذاری‌های قابل توجه، در زمینه خطوط ریلی، هوایی و دریایی، ایران را به مسیری مطمئن، برای کریدورهای بین‌المللی تبدیل کرده و جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن است تا نقشی فعال‌تر در شبکه حمل‌ونقل آسیا-‌اروپا ایفا کند؛ و از طریق توسعه ظرفیت‌های خود، به زودی به قطب جدید حمل‌ونقل هوایی و ریلی در غرب آسیا تبدیل شود.»

ورود ترامپ، آغاز ماجرایی جدید
در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مردی بر سر کار آمد که از مدت‌ها پیش معاهده برجام را یک شکست برای آمریکا و یک پیروزی درخشان برای ایران می‌دانست؛ در واقع برجام یکی از موضوعاتی بود که او در جریان مبارزات انتخاباتی‌اش همواره به آن اشاره می‌کرد و مدعی بود در سریع‌ترین زمان ممکن آن را برهم می‌زند. او معتقد است در اثر ندانم‌کاری‌های دولت اوباما و توافق برجام، ایران هر روز تسلط خود را بر منطقه افزایش داده و توانسته است موقعیت منطقه‌ای و بین‌المللی خود را تقویت کند. ترامپ در گفت‌وگو با برنامه «میت د پرس» شبکه ان‌بی‌سی برجام را توافقنامه‌ای وحشتناک توصیف کرد و در پاسخ به این پرسش که چه توافقی می‌تواند وجود داشته باشد که به ایران پول ندهد گفت: من به صراحت به آنها (ایرانی‌ها) می‌گفتم که ما هرگز پول شما را به شما باز نخواهیم گرداند. ما هرگز 150 میلیارد دلار را به شما باز نخواهیم گرداند. او همچنین در نخستین سخنرانی سالانه خود در کنگره آمریکا گفت: «تحریم‌های تازه‌ای را علیه نهادها و اشخاصی که از برنامه موشکی ایران حمایت می‌کنند وضع کرده‌ام و بر همکاری با متحدمان اسرائیل تاکید کرده‌ام.» مایکل پنس معاون ترامپ نیز در کنفرانس امنیتی مونیخ از توافق هسته‌ای ایران انتقاد کرد و آن را منبع جدید ایران برای متزلزل‌ساختن منطقه خاورمیانه توصیف کرد. موضع‌گیری‌های تند دولت ترامپ درباره ایران و برجام اما تاکنون نتوانسته است همراهی جهانی چشمگیری کسب کند؛ ترزا می نخست‌وزیر بریتانیا که شاید او را بتوان نزدیک‌ترین سیاستمدار به ترامپ دانست موضع‌گیری او را نسبت به برجام رد کرد و در گردهمایی زمستانی اعضای جمهوریخواه کنگره آمریکا در شهر فیلادلفیا از توافق هسته‌ای ایران (برجام) دفاع کرد. فرانسوا اولاند رئیس‌جمهوری فرانسه هم در تماس تلفنی که با ترامپ داشت از او خواست که به معاهده برجام احترام بگذارد؛ او همچنین در گفت‌وگویی که با شبکه‌های خبری فرانسه انجام داد گفت: آن توافق برای همه ما امنیت می‌آورد... آیا آمریکا تحت رهبری دونالد ترامپ می‌تواند این توافق را زیر سوال ببرد؟ فکر نمی‌کنم. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز با حمایت از برجام، آن را چارچوب مناسبی برای همکاری‌های بین‌المللی دانست. index:5|width:220|height:125|align:left این در حالی بود که مخالفان سرسخت برجام در عرصه بین‌المللی یعنی اسرائیل و عربستان همچنان به تلاش خود برای ترغیب کاخ سفید به برهم‌زدن این معاهده بین‌المللی ادامه می‌دهند.

سیاست عقلانیت در برابر مرد دیوانه
در سوی دیگر ماجرا ایران تاکنون منتظر اقدامات و مواضع عملی‌تر طرف مقابل بوده است و موضع عقلانی در پیش گرفته و بارها اعلام کرده ایران در نقض برجام پیش‌قدم نمی‌شود. ترامپ در شعارهای انتخاباتی خود گفته بود برجام را پاره خواهد کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی 25 خرداد در دیدار سران سه قوه تاکید کردند: جمهوری اسلامی ابتدائاً برجام را نقض نخواهد کرد، زیرا وفای به عهد، دستور قرآنی است اما اگر تهدید نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام عملی شود، جمهوری اسلامی برجام را آتش خواهد زد.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران در نشست خبری با وزیر خارجه اسلواکی و در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 پس از انتخاب ترامپ گفت: توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 تنها تفاهمنامه میان ایران و آمریکا نیست، بلکه سایر کشورها مثل چین و روسیه نیز این توافقنامه را امضا کرده‌اند. بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران در یک موضع‌گیری رسمی در این باره گفت: ایران به دنبال ارزیابی بهتر دولت جدید آمریکاست؛ ما همچنان باید صبر و از اظهار نظر عجولانه خودداری کنیم. علاوه بر آن، حسن قشقاوی معاون کنسولی، امور مجلس و ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه گفت: سیاست ایران در مقابل ترامپ بر اساس عقلانیت، تدبیر و عمل است. سیاستی که برگ برنده ایران در این میدان است.
ترامپ حتی در از آغاز ورودش به کاخ سفید چند فرمان اجرایی شوک‌آور را امضا کرد. یکی از آنها هم ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور مسلمان به آمریکا بود. ترامپ با امضای دستوری با هدف آنچه آن را «حفاظت از آمریکا در مقابل حملات تروریستی» توصیف کرده، مرزهای این کشور را به روی مردم کشورهای ایران، عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن بست. اقدامی که با واکنش‌های بسیار مواجه شد و این واکنش‌ها ترامپ را به عقب‌نشسنی واداشت و وی مجبور شد دستور دهد دارندگان گرین‌کارت می‌توانند وارد آمریکا شوند. دستوری که همچنان درگیر و دار تغییر و مخالفت است. به نظر می‌رسد ترامپ در میدان تاختن به برجام تا حدودی تنها مانده است. اما آنچه مهم است سرانجام برجام است.
در این میان شاید بتوان چنین عنوان کرد که بقای برجام صرف نظر از موضع‌گیری‌های دولت ترامپ، عمدتاً به تحولات درونی ایران بازمی‌گردد و آینده آن به نوعی در گرو سازوکاری است که نیروهای سیاسی در زمینه توانمندی اقتصاد ملی و جهت‌گیری‌های سیاست خارجی با محوریت تنش‌زدایی و ارتقای تعاملات جهانی و منطقه‌ای باید داشته باشند.

تثبیت جایگاه اسد و نشست‌های بی‌سرانجام صلح
سال 1395 در حالی سپری شد که برآیند تحولات میدانی نبرد و عرصه سیاسی تحولات سوریه چرخش قابل ملاحظه‌ای به سود دولت این کشور و متحدانش داشت؛ ورود نظامی روسیه در عرصه نبرد که از سال قبل آغاز شده بود موجب تقویت ارتش سوریه و هم‌پیمانانش شد و همین مساله، ورق را به سود ائتلاف روسیه-ایران-سوریه برگرداند. آزادسازی کامل حلب و پاکسازی آن از وجود گروه‌های مسلح از اعتمادبه‌نفس مخالفان دولت اسد به‌شدت کاست؛ آزادی حلب در عرصه سیاسی نیز اثرات تعیین‌کننده‌ای بر جای نهاد؛ غرب تقریباً به این باور ناخوشایند رسید که دیگر سخن‌گفتن از سقوط اسد‌ یا روی‌کارآمدن دولتی همسو با غرب، رویای خام‌دستانه‌ای است که واقعیات بیرونی کاملاً عکس آن را ثابت می‌کند. ترکیه نیز که از همان آغاز تنش‌ها در سوریه به حمایت از مخالفان اسد برخاسته بود و پیشتر گفته بود: «به‌زودی به همراه مجاهدان سوری در مسجد حلب نماز خواهیم خواند»، برای چندمین بار به خطاهای محاسباتی خود در‌باره منطقه پی برد.
در بُعد سیاسی به دنبال کودتای ترکیه و پیامدهای آن، دولت اردوغان در این سال نتوانست مانورهای سیاسی خود را همچون سال‌های اخیر ادامه دهد و توان خود را صرف تصفیه‌های درون‌ساختاری خود در دولت و ارتش کرد. دولت پساکودتایی آنکارا رفته‌رفته اقدامات خود را در‌باره سوریه بیشتر با روسیه و ایران هماهنگ کرد تا جایی که در مقاطعی نیروی هوایی ترکیه به همراه جنگنده‌های روسی در چند نوبت مقرهای داعش را هدف قرار دادند. دولت‌های عربی منطقه نیز که عمدتاً به عنوان پشتیبانان گروه‌های مسلحی مانند داعش، جبهه فتح الشام (النصره پیشین) و جیش‌الاسلام عمل می‌کردند با تغییر صحنه نظامی سوریه، داشته‌های خود را از دست‌رفته دیدند که پیامد آن ایجاد فشار به گروه‌های متعدد مسلح و متقاعدکردن آنها به شرکت در مذاکرات صلح بود؛ در ماه‌های اخیر، عربستان سعودی به علت گرفتاری در بحران یمن تمرکز پیشین را بر بحران سوریه و تحقق شعار خود مبنی بر برکناری رژیم اسد نداشت و پشتیبانی و هماهنگی غرب در تحقق این شعار هم کاهش یافته بود. دولت آمریکا و غرب به دلیل تشدید حضور نظامی روسیه در سوریه و نیز با توجه به تجربه بحث‌انگیز دخالت نظامی در عراق و لیبی و ایجاد تردید و نگرانی بیشتر درباره نقش و وزن نیروهای افراطی در میان مخالفان رژیم اسد، قاطعیت و تاکید پیشین را در‌باره تغییر این رژیم نداشتند که این خود دستاورد کوشش‌های دیپلماتیک ایران در محافل بین‌المللی بود؛ ایران توانست دولت‌های اروپایی را متقاعد کند که تضعیف دولت اسد، زمینه را برای بروز هرچه بیشتر خطر تروریسم در جهان فراهم می‌سازد. در کنار تلاش برای تغییر رویکرد غرب به بحران سوریه، ایران رایزنی‌های خود را بر توقف درگیری‌ها و برقراری آتش‌بس استوار کرد و ضمن آن این پیام را به دولت‌های غربی و هم‌پیمانان عربی‌شان رساند که بحران سوریه بدون حضور و مشارکت ایران راه‌حل معقولی ندارد. در پی این تلاش‌ها، مذاکرات صلح لوزان 24 مهرماه / 15 اکتبر با حضور آمریکا، روسیه، ایران، عربستان سعودی، ترکیه، عراق، مصر، اردن و قطر برگزار شد؛ در این مذاکرات محمدجواد ظریف وزیر خارجه و حسین جابری‌‌انصاری معاون عربی و آفریقای این وزارتخانه شرکت کردند. از مهم‌ترین محورهای این مذاکرات تلاش برای برقراری دوباره آتش‌بس بود و کشورهای حاضر در این مذاکرات تلاش‌های خود را معطوف به پایان‌دادن به خشونت‌ها کردند. دستاورد مذاکرات لوزان، تنها به قول مساعد طرف‌ها برای تداوم گفت‌و‌گوها محدود شد و جابری‌انصاری معاون وزارت امور خارجه ایران در پایان آن گفت: نشست بین‌المللی سوریه در لوزان پس از چهار ساعت و نیم بحث و گفت‌وگو درباره ابعاد انسانی، سیاسی و امنیتی بحران سوریه پایان یافت.
پس از آن در 23 و 24 ژانویه 2017 مذاکرات صلح به میزبانی قزاقستان در آستانه پایتخت این کشور با حضور کشورهای روسیه، ترکیه، ایران و نمایندگان دولت سوریه و گروه‌های مخالف دولت این کشور پشت درهای بسته آغاز شد. این نخستین بار بود که نشستی با حضور نمایندگانی از گروه‌های مسلح مخالف دولت بشار اسد و نمایندگان دولت و کشورهای حامی آن مانند روسیه و ایران برگزار می‌شد. حسین جابری‌انصاری، معاون وزیر خارجه در امور کشورهای عربی و آفریقایی که سرپرست هیات ایرانی در این مذاکره بود، گفته بود هدف از این اجلاس «تثبیت آتش‌بس در سوریه و فراهم‌کردن مقدمات گفت‌وگوهای جدی سوری‌-‌سوری میان دولت سوریه و گروه‌های معارض سوریه است». او در یک موضع‌گیری رسمی در‌باره این نشست گفت: این مذاکرات در قالب حفظ تمامیت ارضی، حاکمیت ملی سوریه و ارجاع همه امور به انتخاب ملت سوریه انجام می‌شود و ما در قالب کنفرانس آستانه این چارچوب را دنبال می‌کنیم.
دور بعدی این مذاکرات نیز در بهمن‌ماه برگزار شد که همچنان‌که پیش‌بینی می‌شد بدون دستاورد چشمگیری به پایان رسید و صرفاً ایران، روسیه و ترکیه تصمیم گرفتند سازوکار سه‌جانبه نظارتی برای جلوگیری از نقض آتش‌بس در سوریه ایجاد شود.

تا صبح بیدار بودیم
یکی از مهم‌ترین رخدادهای سال 95 وقوع کودتا در ترکیه بود؛ در شرایطی که دولت اردوغان می‌کوشید سیادت خود را به واسطه موج خشونت‌های منطقه بر خاورمیانه عربی بگسترد، به‌یک‌باره با بحرانی درونی مواجه شد. در 15 جولای 2016 / 25 تیر 95 گروه‌هایی از نیروهای ارتش با تانک و زره‌پوش وارد خیابان‌های آنکارا و استانبول شدند و مناطق حساس از جمله فرودگاه‌ها، پارلمان و ساختمان رادیو و تلویزیون دولتی را به کنترل خود درآوردند و درگیری‌های شدیدی در برخی مناطق روی داد. نیروهای ارتش ترکیه همچنین پل‌های اصلی استانبول را بستند و هواپیماها و بالگردها در ارتفاع کم بر فراز استانبول و آنکارا به پرواز درآمدند. در پی این تحولات، بن‌علی ییلدیریم نخست‌وزیر ترکیه اعلام کرد: حضور نیروهای نظامی در خیابان‌های استانبول بدون مجوز است و او اجازه نمی‌دهد تلاش‌های غیرقانونی گروهی در ارتش به نتیجه برسد. او در عین حال گفت: اتفاقی که افتاده کودتا نیست. منابع خبری در حالی از ورود تانک‌ها به خیابان‌های آنکارا خبر می‌دادند که گروهی از مردم این شهر در مسیر حرکت تانک‌ها دراز کشیدند و مخالفت خود را با این اقدام ارتش ابراز کردند. هزاران تن از مردم در مخالفت با این اقدام ارتش به خیابان‌ها آمدند و حمایت خود را از دولت اعلام کردند.
در شرایطی که می‌رفت کودتا به مرحله تثبیت خود نزدیک شود، حضور خیابانی مردم و وفاداری نیروهای امنیتی و پلیس ترکیه به دولت این کشور صحنه تحولات را به سود دولت عوض کرد؛ در همین حال، رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری این کشور در محلی نامشخص و به گونه‌ای دراماتیک از طریق اسکایپ توانست با شبکه سی‌ان‌ان تُرک ارتباط بگیرد و هوادارانش را به مقاومت در برابر موج کودتا دعوت کند. تنها ساعاتی از آغاز کودتا می‌گذشت که مقاومت هواداران اردوغان و پلیس ترکیه توانست معادله را به سود آنان تغییر دهد.
در نخستین ساعات کودتا شورای عالی امنیت ملی ایران به ریاست حسن روحانی نشستی فوری برای بحث و تبادل نظر در مورد آخرین تحولات ترکیه تشکیل داد و به دنبال آن، مقام‌های ایران تماس‌های خود را با مقام‌های دولت ترکیه آغاز کردند و رسماً پشتیبانی خود را از دولت قانونی ترکیه اعلام داشتند. محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران تماس فوری تلفنی با مولود چاوش‌اوغلو همتای ترکیه‌ای خود برقرار کرد. در واقع ظریف، نخستین دیپلماتی بود که این کودتا را محکوم می‌کرد. به موازات آن، علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی ایران نیز با مقام‌های ارشد امنیتی در آنکارا در تماس بود. پس از شکست قطعی کودتا محمدجواد ظریف در توئیت خود درباره کودتای ترکیه نوشت: دفاع شجاعانه مردم ترکیه از دموکراسی و دولت منتخب‌شان ثابت کرد که کودتا جایی در این منطقه ندارد و محکوم به شکست است.
حمایت قاطع و زودهنگام ایران از دولت آنکارا در جریان کودتا در حالی بود که هم‌پیمانان منطقه‌ای و بین‌المللی ترکیه یا سکوت اختیار کرده بودند‌ یا با موضع‌گیری‌های دوپهلو و آشفته عملاً کمکی به دولت ترکیه نکردند؛ عربستان سعودی و قطر به عنوان عمده‌ترین متحدان منطقه‌ای اردوغان تا فرجام کودتا نتوانستند موضع‌گیری شفافی از خود نشان دهند؛ دولت اوباما نیز تنها از شرایط ترکیه ابراز نگرانی کرد.
یکی از دلایل حمایت ایران از دولت اردوغان صرف نظر از رویکرد اصولی ایران در قبال مسائل بین‌المللی، نداشتن قطعیت درباره هویت کودتاگران بود؛ اگر کودتاگران، کمالیست می‌بودند، ایران نمی‌توانست در قیاس با دولت اردوغان انتظار رویکرد مناسب‌تری از جانب حاکمان جدید ترکیه داشته باشد و اگر هم آن‌گونه که اردوغان مدعی است، صحنه‌گردان کودتا حامیان فتح‌الله گولن (شخصیت مذهبی ضدشیعی) باشند، در صورت پیروزی کودتا روابط ترکیه با ایران با چالش‌های بی‌شماری روبه‌رو می‌شد.

همسایه پردردسر
تحولات عراق در سال 95 همچون سال‌های اخیر تحت‌الشعاع رویارویی با پدیده داعش بود؛ هرچند دایره نفوذ این گروه در این سال نسبت به دو سال قبل بسیار محدود شد، ولی همچنان شهر موصل به عنوان دومین شهر بزرگ عراق در چنگال این گروه بود و افزون بر آن، مناطق و شهرهای هم‌مرز با اردن و سوریه نیز تحت کنترل داعش قرار داشت. در سال 95 و به دنبال توجه دولت بغداد به حل بحران داعش، زمینه برای طرح دوباره زمزمه استقلال اقلیم کردستان عراق فراهم شد؛ مقام‌های اربیل بارها بر ضرورت انجام این کار تاکید کردند و در مقاطع مختلف رایزنی‌های متعددی را برای همراهی کشورهای منطقه و قدرت‌های بین‌المللی به منظور حمایت از استقلال این منطقه انجام دادند که البته تاکنون به نتیجه مشخصی دست نیافته است؛ دولت اوباما به صورت رسمی مخالفت خود را با تجزیه عراق اعلام کرد و ایران نیز بر حفظ یکپارچگی عراق و تمامیت ارضی آن تاکید کرد و به این ترتیب بحث استقلال اقلیم کردستان عملاً تاکنون راه به جایی نبرده است. از سوی دیگر، اختلاف‌ها میان احزاب عمده اقلیم موجب شده است بسیاری از ناظران بحث استقلال را دستاویزی برای سرپوش‌گذاشتن بر بحران‌های سیاسی و اقتصادی که دولت اربیل با آنها دست به گریبان است قلمداد کنند.
در سال 95 تلاش دولت عراق برای بیرون‌راندن داعش از مناطق مختلف این کشور، آزادسازی مناطقی در مرکز و شمال این کشور را به دنبال داشت و پس از آن ارتش عراق با همراهی نیروهای بسیج مردمی (حشدالشعبی) و پیشمرگه‌های اقلیم کردستان عزم خود را برای تصرف موصل جزم کرد؛ در مرحله نخست عملیات آزادسازی موصل، ارتش عراق و هم‌پیمانانش توانستند نیمه شرقی این شهر را از کنترل داعش خارج و پس از آن توان خود را برای تصرف نیمه غربی شهر متمرکز کنند که درگیری‌ها تاکنون همچنان ادامه داشته است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به روابط حسنه‌اش با دولت بغداد و تاکیدی که بر مبارزه با داعش و دیگر گروه‌های تروریستی دارد از همان آغار تهاجم داعش به عراق، حمایت‌های خود را از دولت این کشور دریغ نکرد؛ ایران در طول سال 95 نیز با استمرار اعزام مستشاران نظامی و ارسال جنگ‌افزار به عراق و پشتیبانی اطلاعاتی نیروهای عراقی نقش موثری در مقابله با داعش در عراق داشت. البته حمایت‌های ایران با مخالفت برخی دولت‌های رقیب منطقه‌ای از جمله عربستان سعودی مواجه شد؛ دولت ریاض ایران را به حمایت از گروه‌های شیعی متهم می‌کند و مدعی است ایران در عراق دخالت نظامی کرده است. این در حالی است که مقام‌های عراقی به‌دفعات این موضوع را رد کرده‌اند و اعلام داشته‌اند حضور نیروهای ایرانی در عراق بنا به درخواست دولت قانونی عراق انجام شده است. واکنش‌ها به حضور ایران در عراق در شرایطی مطرح می‌شود که علاوه بر حضور نیروهای ائتلاف بین‌المللی علیه داعش (آمریکا و اروپا)، نظامیان ترکیه نیز بدون جلب موافقت مقام‌های بغداد و به بهانه مبارزه با داعش در همین سال وارد مناطق شمالی این کشور شدند.

حیاط‌خلوتی که دیگر خلوت نیست
بحران یمن که با تصرف عدن دومین شهر بزرگ این کشور به‌وسیله انصارالله و دخالت نظامی عربستان سعودی و بازپس‌گیری آن، شکل تازه‌ای به خود گرفته بود، در سال 95 با تحولات مختلفی مواجه شد؛ به‌رغم هزینه‌های هنگفت نظامی-اطلاعاتی که دولت سعودی و هم‌پیمانان منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش در یمن متحمل شدند، هنوز توان و ایستادگی گروه انصارالله و متحدانش پابرجاست و بخش اعظم مراکز جمعیتی این کشور در کنترل جنبش انصارالله قرار دارد. مناطق جنوبی یمن از جمله بندر عدن در اختیار نیروهای وفادار به دولت مستعفی عبد ربه منصور هادی است که از حمایت‌های نظامی و مالی ریاض بهره‌مند است. مناطق قبیله‌ای این کشور هم عرصه جولان عناصر گروه القاعده است. بمباران کور شهرهای در تسلط انصارالله جز مرگ و ویرانی دستاوردی برای دولت عربستان در پی نداشته ‌است. تجاوز نظامی عربستان به خاک یمن و محاصره هوایی، زمینی و دریایی این کشور موجب بروز قحطی بی‌سابقه‌ای در یمن شد؛ به گونه‌ای که در مهرماه ۱۳۹۵ پیشنهاد انجام تحقیقات مستقل بین‌المللی در‌باره کشتار غیرنظامیان در یمن از سوی دولت هلند برای ارائه به شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو مطرح شد، ولی این پیشنهاد با مخالفت بریتانیا روبه‌رو شد. آماری که از نهادهای مختلف به‌ویژه صندوق حمایت از کودکان ملل متحد (یونیسف) ارائه شده حاکی است آنچه طی 17 ماه در نتیجه جنگ ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی در یمن رخ داده است، مصداق بارز جنایت جنگی، جنایت علیه بشریت و جنایت علیه صلح است. طبق آمار یونیسف تا پایان ماه می 2016 نزدیک به 1 /21 میلیون یمنی به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند که 9 /9 میلیون نفر کودک هستند، 7 /27 میلیون نفر در داخل یمن آواره شده‌اند، 320 هزار کودک زیر پنج سال در خطر سوءتغذیه بسیار شدید قرار دارند. «محمد الاسعدی» سخنگوی آژانس کودکان سازمان ملل متحد در یمن نیز به‌تازگی گفته ‌است: دو‌سوم کودکانی که دچار سوءتغذیه شده‌اند با خطر مرگ روبه‌رو هستند. پیش از این نیز سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) اعلام کرده بود 50 درصد مردم یمن به‌ویژه ساکنان 19 ولایت از 22 ولایت این کشور از گرسنگی و نداشتن امنیت غذایی رنج می‌برند و 70 درصد از جمعیت این کشور برای تامین نیازهای غذایی خود باید به‌سختی تلاش کنند.
در کنار این رویدادها شدت تنش سیاسی و جنگ لفظی میان ایران و عربستان به عنوان عمده‌ترین حامیان انصارالله و دولت مستعفی یمن، عملاً جنگ یمن را به آوردگاه این دو کشور بدل کرد. اقدام عربستان در ممانعت از فرود هواپیمای کمک‌رسان ایران در فرودگاه صنعا و بمباران برج مراقبت و باند فرودگاه، موضع‌گیری تند مقام‌های نظامی ایران را در پی داشت.
در شرایطی که صحنه تحولات یمن به بن‌بست رسیده بود در اردیبهشت 95 سازمان ملل اعلام کرد مذاکره میان گروه انصارالله و حزب کنگره ملی از یک‌سو و دولت مستعفی عبد ربه منصور هادی از سوی دیگر مطابق قطعنامه 2216 سازمان ملل به میزبانی کویت برگزار می‌شود. در همین حال خبرگزاری رویترز نوشت که جان کری وزیر وقت خارجه آمریکا از محمدجواد ظریف خواسته است از نفوذ خود بر گروه انصارالله برای حضور در این مذاکرات استفاده کند. سرانجام پس از رایزنی‌ها و مذاکرات فشرده و پرتنش میان دو طرف، این مذاکرات بدون نتیجه ملموسی پایان یافت و هر یک از دو طرف دیگری را مقصر بی‌نتیجه‌ماندن مذاکرات معرفی کرد. اسماعیل ولدالشیخ احمد نماینده ویژه سازمان ملل در یمن اعلام کرد مشکل اساسی مذاکرات، بی‌اعتمادی طرفین به یکدیگر بود. عبدالملک المخلافی نیز که هدایت تیم مذاکره‌کننده دولت مستعفی را بر عهده داشت، مدعی شد مسوولیت این رویداد بر عهده جنبش انصارالله و حزب کنگره مردمی وابسته به علی عبدالله صالح رئیس‌جمهوری پیشین این کشور است. این در حالی بود که جنبش انصارالله این ادعا را رد و تاکید کرد که طرف مقابل، عامدانه این مذاکرات را به شکست کشانده است. دولت عربستان سعودی به عنوان بزرگ‌ترین حامی دولت مستعفی عبد ربه منصور هادی با ادعای محافظت از کشورهای عربی در مقابل خطر نفوذ ایران در طول دو سال اخیر کوشش خود را صرف تضعیف انصارالله‌ یا دست‌کم کاستن از حوزه نفوذ و قدرت آن کرده است. در مقابل، ایران نیز با حمایت‌های سیاسی خود از این گروه و رایزنی‌های بین‌المللی توانسته است جلو تحقق اهداف دولت ریاض در یمن را بگیرد تا گره کور یمن همچنان بسته باقی بماند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها