برگزیدهها
چهرههای منتخب تایم در سال ۲۰۱۵ چه کسانی هستند
1- صدراعظم جهان آزاد
آنگلا مرکل، یا به عبارتی آنگلا ترودی کاسنر، در سال 2015 به عنوان چهره سال مجله تایم انتخاب شد. علت این انتخاب نقش او در مدیریت بحران یونان و پناهندگان جنگ؛ دو اتفاق مهم جهانی و اروپایی عنوان شده است. اما مرکل درواقع نهتنها در سال جاری که در هشت سال گذشته نقشی مهم در تاریخ اروپا ایفا کرده است و حتی میتوان او را عامل اصلی دانست که مانع از فروپاشی اتحادیه شد. بحران یونان که با زمزمههای انگلستان برای خروج از اتحادیه همراه شده بود، پیش از سال 2015 آغاز شده بود. مرکل در سال 1954 در هامبورگ متولد شد، در تمپلین بزرگ شد، به مدرسه رفت و دیپلم گرفت و سپس برای ادامه تحصیل به لایپزیک و برلین شرقی رفت. وقتی دیوار برلین فروریخت، او زنی 35ساله بود که سه سال از گرفتن مدرک دکترایش در رشته شیمی کوانتوم میگذشت و تجربه زندگی زناشویی پنجسالهای را به همراه داشت که نام خانوادگی مرکل را از آن به یادگار نگه داشته بود. بعد از آن
زندگی مرکل، روی دور تند گذشت. دو سال بعد او وزیر کابینه کهل شد. 11 سال بعد رهبر حزب فوقالعاده سنتی و مردانه دموکرات مسیحی شد و 16 سال بعد از فروریختن دیوار، به عنوان صدراعظم آلمان انتخاب شد. او قبل از انتخاب به عنوان چهره سال تایم، سه سال متوالی قدرتمندترین زن جهان شد و در سال جاری هم بعد از پوتین به عنوان قدرتمندترین فرد انتخاب شد. او حالا نهتنها طولانیترین دوره تصدی را در اتحادیه اروپا دارد، که اولین زن صدراعظم در آلمان و اولین شهروند آلمان شرقی سابق است که به چنین سمتی میرسد و همچنین جوانترین صدراعظم آلمان بعد از جنگ جهانی دوم است. از همه اینها مهمتر، مرکل اثبات کرد مدیری قابل و موثر بودن، اگرچه به مولفههای متعددی نیاز دارد، اما خشونت و بیتفاوتی نسبت به درد و رنج مردم، یکی از این شاخصها نیست. برخورد او با بحران مهاجران و تلاش برای مدیریت آن به شیوهای انسانی نشان داد میتوان با استفاده از اهرم قدرت، جهان را حداقل اندکی، به جای بهتری برای زندگی تبدیل کرد.
2-تروریست 10میلیون دلاری
اگر مرکل به دلیل تلاشها و موفقیت در زمینه حل بحران، به مقام اول این فهرست دست پیدا کرده است، ابوبکر بغدادی (یا آنطور که هنگام تولد نامیده شد، ابراهیم عواد ابراهیم البدری) از راهی با 180 درجه تفاوت توانسته به عنوان نفر دوم معرفی شود. کار بزرگ ابوبکر بغدادی، ایجاد بحران در بیش از 12 کشور جهان از طریق فعالیتهای تروریستی است که در مجموع به کشته شدن 1200 نفر غیرنظامی در خارج مرزهای عراق و سوریه در سال 2015 منجر شده است. همه اطلاعات در مورد بغدادی، یک خصوصیت مشترک دارند: قطعیت ندارند! او احتمالاً در سال 1971 در سامرای عراق به دنیا آمده است. طرفدارانش ادعا میکنند این خلیفه خودخوانده، مدرک رسمی دکترا در مطالعات اسلامی از دانشگاه بغداد دارد. احتمالاً سه همسر داشته (دو تا از آنها عراقی و سومی از شهروندان سوریه است) که البته همسر اول وی، پس از جدایی
از بغدادی با یک شهروند فلسطینی ازدواج کرده است. بغدادی حداقل تا جایی که رسانهها اطلاع دارند دو فرزند دارد، پسری احتمالاً متولد 2003 و دختری متولد 2008 یا 2010 میلادی (شایعاتی در مورد دو همسر و شش فرزند هم وجود دارد). دولت ایالات متحده از سال 2011، جایزهای 10 میلیوندلاری برای اطلاعاتی که منجر به دستگیری یا مرگ او شود، تعیین کرده است. تنها پاداش ارائه اطلاعات در مورد بنلادن، رهبر القاعده تاکنون از این رقم بیشتر بوده است. البته دستگیری ابوبکر بغدادی، یک بار در فوریه 2004 اتفاق افتاد و در آن سال او در فلوجه و هنگام دیدار با یکی از دوستانش توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد اما در هشت دسامبر همان سال از زندان آزاد شد در حالی که در پروندههای رسمی، زندانی رده پایین محسوب شده بود. این دوران زندان (و بنا به اخباری دیگر ورود نیروهای آمریکایی به عراق در سال 2003) نقطه عطف زندگی او بود. با خروج از زندان به گروهی پیوست که دو سال بعد القاعده عراق به عنوان شعبهای از القاعده افغانستان از آنها ایجاد شد. در سال 2010 به رهبری گروه رسید و با ورود رسمی به خاک سوریه و در بیانیه 8 آوریل 2013، رسماً داعش را تشکیل داد.
3- پوپولیست دنیای نو
مسلماً عمدهترین دلیل حضور ترامپ در این فهرست، نه تجربههای کاری او که تلاشش برای معرفی شدن به عنوان نماینده جمهوریخواهان در انتخابات سال 2016 میلادی ایالات متحده است. او که در سال 1946، در نیویورک زاده شد، بیشترین شهرتش را (حداقل تا قبل از شرکت در مبارزات انتخاباتی) مدیون ثروت و برنامه تلویزیونی بود که برای شبکه انبیسی اجرا میکرد. قرارداد او با شبکه انبیسی آنقدر مهم بود که پس از لغو آن توسط شبکه (که گفته شد به دلیل اظهارات او درباره مهاجران غیرقانونی مکزیکی اتفاق افتاده است) فوربس 125 میلیون دلار از ارزش ثروت خالص او کاست. دستمزد ترامپ بابت این برنامه که از سال 2004 آغاز شده بود و در سال 2015 پایان یافت، در چند 10 قسمت آخر به حدود 10 میلیون دلار به ازای هر قسمت از برنامه هم رسید. او بنا به تخمین فوربس حدود 5 /4 میلیارد دلار ثروت دارد که او را در رتبه 405 در جهان و 133 در ایالات متحده قرار میدهد. البته
ترامپ همچنان که دور از ذهن نیست، مثل همیشه با فوربس در مورد میزان ثروتش اختلاف دارد. ترامپ ادعا میکند در حال حاضر ثروتش بیش از 10 میلیارد دلار است. کاندیداتوری ترامپ در انتخابات، خصوصاً اگر به انتخاب او توسط حزب جمهوریخواه یا از آن بالاتر پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری بینجامد، حکایت از آن خواهد داشت که بحران اقتصادی و شاید هم صرفاً اقتضای زمانه، ارزشهای جامعه آمریکایی را دچار تحولی شدید کرده است. او تمام خصوصیاتی را که تا پیش از این فرض میشد یک کاندیدا / رئیسجمهور حداقل در آمریکا نباید داشته باشد، دارد. در حال حاضر سومین ازدواج خود را در حالی تجربه میکند که همسرش حدود 25 سال از او کوچکتر است.عضویت در تمام احزاب ممکن را تجربه کرده است و درواقع تنها در 15 سال اخیر او پنج سال عضو حزب جمهوریخواه، یک سال مستقل و یک سال عضو حزب اصلاحطلب و هشت سال عضو حزب دموکرات بوده است. انواع اظهارات توهینآمیز را درباره اقشار و افراد مختلف داشته است؛ او ظاهر و سن و سال کارلی فیورینا نامزد دیگر جمهوریخواهان و سوابق نظامی مککین را صریحاً به سخره گرفته و اظهارات او درباره دیوار بین مکزیک و آمریکا و مسلمانان و تعطیل
کردن مساجد و... هم که مسلماً از یادها نرفته است.
4- زندگی سیاهان
رتبه چهارم را نه یک شخص، که حرکتی اعتراضی به خود اختصاص داده است. «زندگی سیاهان مهم است» نام جنبشی است که از سال 2012 (طبق نوشته سایت اطلاعرسانی جنبش) و به دنبال کشته شدن ترایون مارتین، نوجوان سیاهپوست به دست جرج زیمرمن و در فرم یک هشتگ اینترنتی متولد شد. با محکوم شدن زیمرمن به قتل غیرعمد، این اعتراضات اینترنتی شدیدتر شد. در سال 2014، اعتراضات به دنبال ماجرای فرگوسن و کشته شدن اریک گارنر در نیویورک به خیابانها کشیده شد. در سال 2015، علاوه بر سازماندهی اعتراضات، این جنبش شروع به، به چالش کشیدن سیاستمداران و به خصوص کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری کرد. در حال حاضر این حرکت اعتراضی، پوشش بیشتری پیدا کرده و شامل اعتراض به انواع مصادیق تبعیض نژادی خصوصاً در کل سیستم قضایی و امنیتی است و تنها به خاک ایالات متحده هم محدود نمانده و حداقل چند تجمع اعتراضآمیز را در تورنتو کانادا نیز تدارک دیده است. حزب دموکرات، تقریباً از همان ابتدای
مبارزات انتخاباتی از این جنبش حمایت کرد و کلینتون نیز در دیداری اظهار داشت برای حل بخش عمدهای از مشکلات جامعه سیاه و رنگینپوستان آمریکایی، نیاز است قوانین بازنگری شوند. اما در کمال حیرت، تنها کاندیدای سیاهپوست حاضر در صحنه که سعی دارد از حزب جمهوریخواه کاندیدا شود، این حرکت اعتراضی را احمقانه خواند و بقیه کاندیداهای این حزب نیز، سخنانی مشابه درباره این جنبش اظهار داشتند. به نظر میرسد آینده این جنبش اعتراضی، به نتیجه انتخابات 2016 گره خورده اما در عین حال قابل کتمان نیست که صرف باز کردن باب صحبت درباره مشکلات سیاهان در مناظرههای انتخاباتی موفقیت بزرگی است.
5- معتدل بودن دشوار است
حسن روحانی، سیاستمداری ایرانی است که هر روز با اظهاراتش در مرکز توجهات قرار میگیرد. مثلاً رئیسجمهور ایران در پاسخ به پرسش یک روزنامهنگار ایرانی درباره امکان برقراری رسمی مناسبات دیپلماتیک با ایالات متحده گفت: «روزی این سفارتها باز خواهند شد و کلید این در دست آمریکاییهاست. اگر آنها سیاستهایشان را تعدیل و اشتباهات خود در 37 سال گذشته را اصلاح و از مردم ایران عذرخواهی کنند، وضعیت تغییر خواهد کرد و اتفاقات خوبی خواهد افتاد.» این اظهارات تنشزدایانهای است که این روزها به گوش میرسد، هرچند آمریکاییها فقط فهرستی از شروطی را میشنوند که ایالات متحده باید به آنها پایبند باشد تا شایسته تایید از سوی جمهوری اسلامی ایران شوند. با این حال، این گونه اظهارنظرها باز هم شجاعانه است، چرا که افراطیون را سخت به چالش کشیده است.
پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری زمینه را برای بهبود گفتوگوها با جامعه جهانی درباره برنامه هستهای ایران فراهم کرد. تیم مذاکرهکننده روحانی، تحت هدایت محمدجواد ظریف، کار سختی را در پیش داشت. آنها باید به توافقی میرسیدند که تندروهای هردو طرف را راضی نگه دارد. آنها پس از ماهها چانهزنی، روز چهاردهم جولای بر سر متن برجام به توافق رسیدند. براساس این متن 98 درصد اورانیوم غنیشده از کشور خارج و 75 درصد سانتریفیوژهای ایران متوقف میشود و رآکتور هستهای آبسنگین اراک تغییر کاربری میدهد و دیگر مراکز هستهای به روی بازرسها باز شد. در عوض، تحریمها برداشته میشود و اقتصاد ایران دوباره فرصت نفس کشیدن مییابد.
براساس نظرسنجیها، واکنش آمریکاییها به توافق هستهای تقریباً منفی بود. هراس در میان جمهوریخواهان نومحافظهکار رخنه کرد وقتی که توافق بر سر ظرفیت ایران برای غنیسازی اورانیوم در سطحی پایین حفظ شد. اما این امر براساس پیمان منع تکثیر حق ایران است. برخی مانند سناتور مارکو روبیو تهدید کردهاند که در صورت انتخاب به سمت ریاستجمهوری، در اولین روز کاری خود توافق را لغو میکند. نخستوزیر رژیم اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، کوشید مخالفت با توافق را به آزمونی برای حمایت ایالات متحده از رژیم خود بدل کند (هرچند بخش اعظم ارتش و نیروهای اطلاعاتی اسرائیل آماده پذیرش توافق بودند). پس از اینکه کنگره نتوانست سد راه توافق شود و نیز توحش داعش بدل به خطر اصلی در صحنه بینالمللی شد، خشم رژیم اسرائیل به اوج خود رسید و نتانیاهو به زمین سخت خورد.
روحانی در داخل نیز از حقوق روزنامهنگاران، هنرمندان و نویسندگان دفاع کرد. او با انتشار ویدئویی در صفحه اینستاگرام خود گفت: «ما نباید بیهوده اینجا و آنجا دنبال افراد بیفتیم و آنها را دستگیر کنیم و مدعی شویم که این با نفوذ ارتباط دارد و این را بدل به موضوعی بزرگ در کشور کنیم.» او همچنین به انتقاد از کنترل تلویزیون و مطبوعات پرداخت: «اگر به تیتر برخی روزنامهها نگاه کنیم، میدانیم چه کسی فردا دستگیر میشود، چه روزنامهای فردا بسته میشود و چه کسی موضوع تهمت و افترا قرار میگیرد.»
واقعیتهای ژئواستراتژیک جدیدی در خاورمیانه شکل گرفته، جایی که در آن تروریسم به رشد سرطانی خود ادامه میدهد. برخی مرزهای ملی قدیمی در حال شکستهشدن هستند. بازیگرانی که مدتها در صحنه قدرت حاضر بودند -مثل صدام حسین و معمر قذافی- سقوط کردهاند. مصر را انقلاب و کودتای پس از آن فلج کرده است. ایران خودبهخود امنترین کشور منطقه بوده است. نامزد دیگر، یعنی ترکیه، در تنش با کُردهاست. ایران هم حامی حیاتی شیعیان منطقه است که 13 درصد جمعیت مسلمانان را تشکیل میدهند اما همواره در راس وقایع منطقه قرار داشتهاند. حتی در عربستان سعودی، شیعیان اکثریت جمعیت استان شرقی را که بیشتر نفت عربستان در آنجا قرار دارد، تشکیل میدهند.
در حالی که تندروهای ایران، آمریکا را متحد خاموش عربستان سعودی میدانند، مذاکرات هستهای موفقیتآمیز -که عربستان از مخالفانش بود- و جنگ غرب علیه داعش میتواند نگاه ایران را نسبت به اینکه دشمنانش کدام کشورها هستند، تغییر دهد.
در ماه اکتبر، وزیر خارجه ایران، محمدجواد ظریف، به مخاطبان خود در نیویورک گفت که بزرگترین خبر در ایران، «خشم مردمی» علیه ناتوانی سعودیها از بازگرداندن اجساد بیش از 464 زائر شیعه (طبق اعلام ایران) است که در مراسم حج بر اثر ازدحام جمعیت جان باختند. این تا حدی به خاطر نزاع بنیادی منطقهای است: افزون بر این، این مساله نشانگر تنش روزافزون میان دو کشور نیز هست.
گفتوگوهای هستهای محاسبات ایالات متحده را نیز تغییر داده است. اکنون برای آمریکا هرچند ایران یک دوست نیست، اما دیگر دولتی خطرآفرین نیز به حساب نمیآید - دستکم تا جایی که به توافق پایبند بماند. همچنین متحدی ضمنی در نبرد علیه تروریسم وهابی نیز هست. ایران در حال حاضر در گفتوگوها درباره آینده سوریه مشارکت داده میشود - که تا پیش از توافق هستهای اینگونه نبود- و ظریف طرح صلحی را ارائه کرده که سرنوشت بشار اسد را نیز شامل میشود.
قدرت روحانی محدود است. امنیت ملی کاملاً در دست او نیست. اقتصاد آسیبپذیر است و اینجا میتواند نقطه آسیبپذیر روحانی هم باشد: ایرانیها انتظار دارند به محض برداشته شدن تحریمها شاهد رونق اقتصادی باشند، که بهشدت غیرواقعبینانه است. هرچند در این لحظه، روحانی بسیار محبوب است. در نظرسنجیای که اخیراً انجام شده، 89 درصد ایرانیها به او نظر مثبت داشتهاند. بقای روحانی بهرغم شکست احتمالیاش و گسترش فضای باز برای ایرانیها، کاملاً هم ناممکن نیست.
6- استارتآپ میلیارددلاری
اگر نام تراویس کالانیک را نشنیدهاید، اصلاً نگران نباشید. شما تنها نیستید و شاید اگر نام او در فهرست چهره سال مجله تایم در رتبه ششم قرار نمیگرفت، حتی کسانی که از استارتآپ او استفاده هم میکنند، نامش را به خاطر نمیآوردند. او خالق اوبر، استارتآپ 5 /62 میلیارددلاری است که به اعتقاد دستاندرکاران مجله تایم، ماهیت کار در جهان امروز را تغییر داده است. پنج سال زمان لازم بود تا اوبر، که با دو دستگاه خودرو و از سانفرانسیسکو شروع شد، به جایی برسد که در 66 کشور جهان بیش از سه میلیون بار، خدمات ارائه کند. البته این تغییر ماهیت کار، آنقدر زیانبار است که میتواند در مدتی نهچندان طولانی، ماهیت اقتصاد و حتی شیوه زیست ما را تغییر دهد و این تغییر احتمالاً برای اکثر عادی جامعه خوشایند نخواهد بود. عده نهچندان اندک تاکسیرانانی که در شهرهای مختلف جهان اعتراضهایی را انجام دادند و باعث بسته شدن خیابانها و فرودگاهها شدند نیز، با این
گروه هم عقیدهاند. اوبر در ابتدا قرار بود فقط یک سیستم همسفری باشد. به این صورت که شما میتوانستید با عضویت در آن، هممسیری برای خود بیابید که بتواند با هزینهای اندکتر از رانندگان تاکسی، شما را به مقصد برساند. این کمتر بودن هزینهها عمدتاً به این دلیل اتفاق میافتاد که رانندهای که شما همسفر او میشدید، بههرحال و به دلایل شخصی نیاز به پیمودن این مسیر داشت. اما حالا دستهای جدید از کاربران از اوبر استفاده میکنند. رانندگانی که میخواهند ساعت کاری متغیر داشته باشند. اما این نوع کار بیمه، حقوق بیکاری یا حتی اتحادیه کارگری ندارد که میتواند خطرناک محسوب شود. اما بههرحال، اگر اوبر ماهیتی جدید برای نیروی کار تعریف کرده که انتظار میرود در طول زمان پایدار باشد، باید سازوکارهای مرتبط با آن نیز تعریف شود.
منتخب خوانندگان
همانطور که میدانید، اگرچه گردانندگان مجله هستند که چهره سال را انتخاب میکنند اما این مجله هر سال یک رایگیری آنلاین هم در سایت خود برگزار میکند که چهره سال از دیدگاه خوانندگان و کاربران را مشخص میکند. امسال این عنوان به برنی سندرز رسید. این سیاستمدار 74ساله آمریکایی نماینده ورمونت در مجلس است که در بهار سال 2015، اعلام کرد قصد دارد در حزب دموکرات کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شود. این در حالی است که سندرز در همین سال عضو حزب دموکرات شد و از سال 1979 تا 2015، گرایش مستقل داشت. اما بههرحال او توانست در رایگیری آنلاین مجله، بیش از 10 درصد آرا را به خود اختصاص دهد در حالی که نفر دوم، ملاله یوسف زی، دختر پاکستانی حدود پنج درصد آرا را به دست آورده است. همچنین سندرز در حالی این عنوان را به دست آورده که هیچ یک از کاندیداهای دو حزب، در فهرست 10 نفر اول به انتخاب خوانندگان جایی ندارند. پدر او یکی از بازماندههای هولوکاست بود و به
گفته سندرز، سرگذشت پدرش باعث شد او به سیاست علاقهمند شود. «مردی به نام هیتلر، در یک انتخابات آزاد پیروز شد و بهای این پیروزی جان میلیونها نفر انسان بود، از همینجا اهمیت سیاست را درک کردم.» او منتقد شدید سیاستهای خارجی ایالات متحده از جمله جنگ عراق است و در زمینه اقتصادی نیز به سوسیالدموکراتهای اروپایی نزدیک است. برابری درآمدی و سیستم بیمه همهگیر و دفاع از آزادیهای مدنی و حقوق بشر و... زمینههای مورد علاقه او هستند. البته به نظر میرسد با وجود اینکه هیلاری کلینتون در نظرسنجی آنلاین کمتر از دو درصد آرا را به خود اختصاص داده (4 /1 درصد در مقابل 2 /10 درصد سندرز) احتمال انتخاب او به عنوان نماینده دموکراتها، بسیار بیشتر از سندرز است. انتخابهای دیگر فهرست کاربران عبارتند از: ملاله یوسفزی، پاپ فرانسیس، باراک اوباما، استفن کولبرت، پناهجویان، نارندرا مودی و...
دیدگاه تان را بنویسید