شگفتیسازیهای مرد مو بور
در سال 2025 خاورمیانه به کدامسو خواهد رفت؟
هنگامیکه جنگ غزه در اواخر سال 2023 آغاز شد، برخی از ژنرالهای اسرائیلی فکر میکردند که در عرض دو یا سه ماه این جنگ به پایان خواهد رسید. تعداد کمی از ناظران فکر میکردند که بیش از یک سال به طول انجامد. به مخیله کمتر کسی خطور میکرد که حزبالله لبنان اینگونه آسیب ببیند یا کمتر کسی پیشبینی میکرد که تنش نظامی مستقیم میان ایران و اسرائیل شکل بگیرد. در طول سال 2024، مفروضاتی که به نظر میرسید برای دههها بر منطقه حکومت میکردند، ظرف چند ماه از بین رفتند. جنگ در سال آینده خاورمیانه را شکل خواهد داد. حتی بهترین سناریو هم یک سناریوی تیرهوتار است: اینکه درگیری منطقهای متوقف شود، اما ویرانی و جابهجایی ناشی از آن برای سالها همچنان یک مشکل باقی بماند. با این حال، ممکن است درگیری پایان نیابد. در عوض میتواند گسترش یابد و تنش شکننده در خلیجفارس را از بین ببرد. اینکه منطقه چه مسیری را طی خواهد کرد تا حد زیادی به بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ بستگی دارد. البته نباید از نقش رهبر عالی ایران چشم پوشید.
آیتالله خامنهای، رهبر ایران، دغدغههایی نسبت به درگیری مستقیم با اسرائیل دارد و برای اولینبار در تاریخ ایران بود که رگبار موشکهای بالستیک به سوی اسرائیل پرتاب شد. این ممکن است آخرینبار هم نباشد. اما در مورد نتانیاهو، او مصمم است که نهتنها به بازوهای منطقهای ایران، بلکه به خود ایران ضربه بزند. فرد شگفتیساز اما ترامپ است. خوشبینها امیدوارند که او نمیخواهد در آغاز ریاستجمهوریاش جنگی دربگیرد. اگر بر نتانیاهو برای حرکت به سوی آتشبس فشار آورده شود، بعید است که از ترامپ سرپیچی کند. نتانیاهو نمیتواند مانند جو بایدن او [ترامپ] را هم نادیده بگیرد. اما این تسکینی جزئی برای فلسطینیها و لبنانیها خواهد بود.
بر اساس برخی گزارشها، بیش از 10 درصد از جمعیت دومیلیونی از آنجا خارج و اغلب مبالغ هنگفتی برای رسیدن به مصر پرداخت کردهاند. این مهاجرت گسترده در سال 2025 هم ادامه خواهد داشت. کسانی که در غزه باقی میمانند بیشتر سال را در چادرها و پناهگاههای موقتی سپری خواهند کرد. اگر بازسازی هم شروع شود، روند آن کُند خواهد بود. نتانیاهو همچنان صحبتها در مورد ترتیبات پساجنگ در غزه را رد خواهد کرد. ترامپ ممکن است توجه بیشتری به لبنان داشته باشد، شاید به این دلیل که اکنون یک داماد لبنانی دارد. اما در آنجا نیز، حتی اگر جنگ تمام شود، بسیاری از یک میلیون آوارهاش (یکپنجم جمعیت) خانهای برای بازگشت ندارند. جابهجایی طولانیمدت آنها تنشهای فرقهای را در کشوری تشدید خواهد کرد که همیشه نگران درگیریهای داخلی مجدد است.
فرض این است که با وجود همه این موارد، درگیری به پایان میرسد. کسانی که امیدوارند ترامپ زندگی فلسطینیان غزه را بهبود بخشد، ممکن است ناامید شوند. تاریخ نشان میدهد که او به نخستوزیر اسرائیل فشار نخواهد آورد. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود نگرانی چندانی نسبت به وضعیت اسفناک فلسطینیان نشان نداد. دولت دستراستی اسرائیل احتمالاً با الحاق عملی کرانه باختری اشغالی پیش خواهد رفت. در لبنان، ارتش اسرائیل مشتاق پایان دادن به جنگ است، اما این مستلزم یک توافق دیپلماتیک پیچیده است که در آن حزبالله موافقت میکند از مرز عقبنشینی کند. بدون چنین توافقی، گسترش تدریجی اهداف این ماموریت یک خطر باقی خواهد ماند. به جای خروج، نیروهای اسرائیلی ممکن است به عمق لبنان فشار بیاورند. پرسش بزرگ این است که آیا جنگ بیشتر گسترش خواهد یافت یا خیر. در حال حاضر، بحثهایی در مورد ساخت سلاح هستهای در ایران شنیده میشود. اگر ایران دیگر نتواند اسرائیل را از راههای متعارف مهار کند، این تصور شکل خواهد گرفت که شاید به بمب نیاز داشته باشد. نتانیاهو خواهان کمک آمریکا برای حمله به تاسیسات هستهای ایران است. ترامپ بین دو جناح گرفتار شده است: یک جناح جنگطلب حزبش که از چنین اقدامی حمایت میکند و یک جناح انزواطلب که میخواهد از درگیر شدن بیشازحد، آن هم با وقوع جنگ دیگری در خاورمیانه اجتناب کند.
صداهای دور از واقعیت دیگری هم وجود دارد که خواستار خویشتنداری هستند. نتانیاهو -در میان همه رهبران منطقه- قویترین رابطه را با دولت آینده ترامپ دارد و محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی، احتمالاً دومین نفر است که چنین رابطه نزدیکی دارد. بنسلمان از ترامپ میخواهد که جنگ منطقهای را مهار و از درگیری با ایران اجتناب کند. اگرچه ایران همچنان رقیب سرسختی برای عربستان سعودی است، اما این پادشاهی در مورد خصومت خود با ایران تجدیدنظر کرده است. فیصل بنفرحان، وزیر امور خارجه عربستان، میگوید ماموریت او «حفاظت از چشمانداز 2030» است؛ برنامه بلندپروازانه کشورش برای بازسازی و نوسازی اقتصاد مبتنی بر نفت. مقامات دیگر کشورهای خلیجفارس نیز دیدگاه مشابهی دارند. در آغاز دوره اول ترامپ، همین کشورهای حاشیه خلیجفارس او را به مقابله با ایران سوق دادند. اکنون آنها او را مجبور میکنند تا از رویارویی اجتناب کند.
به مدت هشت سال، عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل در کانون سیاست آمریکا در خاورمیانه بوده است. بنسلمان به گفتوگو با آمریکا درباره چنین توافقی ادامه خواهد داد، اما بعید است که ولیعهد سعودی با عادیسازی روابط با اسرائیل موافقت کند. او اکنون ممکن است ترجیح دهد منتظر بماند تا دیگران در همسایگی کشورش دست به اقدام بزنند: بشار اسد ممکن است یکی از رهبرانی باشد که از خود بپرسد آیا تماس آرام با اسرائیل جایگاه او را در غرب بهبود میبخشد یا خیر. سایر کشورهای عربی چیزی بیش از تماشاچی نخواهند بود. مشکلات اقتصادی در سراسر منطقه ادامه خواهد داشت. برای مثال، مصر تنها با تامین سرمایهگذاری هنگفت از امارات متحده عربی توانست از بحران تراز پرداختها در سال 2024 جلوگیری کند اما ارزش پول این کشور که از سال 2022 تاکنون چهار بار کاهش یافته است، احتمالاً دوباره سقوط خواهد کرد (کاهش چشمگیر حملونقل از کانال سوئز که زمانی منبع درآمد ارزشمندی برای مصر بود، کمکی نکرده است) و اقتصاد تونس اکنون که قیس سعید، رئیسجمهور عجیبوغریبش، دومین دوره ریاستجمهوری را آغاز کرده، بیشتر دچار رکود خواهد شد. در نهایت آمریکا، ایران و اسرائیل تعیین خواهند کرد که در خاورمیانه چه اتفاقی خواهد افتاد. کشورهای عربی با نگرانی نظارهگر خواهند بود.