ترامپ، فناوری و نااطمینانی
سه جریانی که سال ۲۰۲۵ را شکل میدهند
چه اتفاقی میافتد زمانی که بزرگترین اقتصاد جهان با شدت به سوی سیاستهای حمایتگرایانه چرخش پیدا میکند؟ چرا ابرقدرت جهانی به این نتیجه میرسد که سیاست خارجی معاملهگرانه بهتر از اتحاد سیاسی است؟ و این بازآرایی وقتی صورت میگیرد که جنگها جریان دارند، رقبای تهدیدآمیز در حال متحدشدن هستند و هوش مصنوعی، در حال تغییر همه چیز از مراقبتهای بهداشتی گرفته تا جنگهاست؟ دنیا قرار است بفهمد.
دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتیاش، وعده تغییرات بزرگ و گستردهای را داد. این تغییرات غیرممکن نیست؛ اما لفاظیهای انتخاباتی با واقعیت حکومتداری کاملاً تفاوت دارد. افرادی که ترامپ برای تیمش انتخاب میکند و اولویتهایی که بر آنها متمرکز است، تعیین خواهد کرد که او تا چه اندازه میتواند به اهداف تعیینشده دست یابد.
تا به امروز، انتصابهای اولیه ترامپ، نشانگر تاکید همزمانِ او بر وفاداری، تندروی و ایجاد اختلال است. آزمونهای عرصه سیاست خارجی هم بهسرعت در حال شکلگیری هستند. ترامپ مکرر اعلام کرده است جنگ اوکراین را یکروزه پایان میدهد و کییف، زیر فشار قرار خواهد گرفت تا سریع به توافق برسد. نتیجه این کار، به عنوان مثالی از عرصه دیپلماسی به اصطلاح «عضلانی» و غیرنرمِ ترامپ، قطعاً تاثیری جهانی خواهد داشت.
اگر ترامپ اوکراین را زیر فشار قرار دهد تا تلفات ارضی و نابودی مالکیت بخشهایی از قلمروش را بپذیرد، اما تضمینِ امنیتی دهد که ولادیمیر پوتین را بهطور پایدار از اقداماتش بازدارد، اعتبار آمریکا (و ترامپ) افزایش خواهد یافت. ولی اگر او اوکراین را به یک توافق صلح نابرابر وادار و در برابر روسیه آسیبپذیر کند، پوتین برنده خواهد بود. بنابراین، بقا و ادامه حیات اوکراین به این بستگی مییابد که آیا اروپاییها میتوانند از آن دفاع کنند- آزمونی که احتمالاً در آن شکست خواهند خورد و چین و سایر متجاوزان احتمالی متوجه میشوند، وعدههای آمریکا پوچ و توخالی است.
خاورمیانه نیز نوع متفاوتی از آزمونهای اولیه سیاسی برای ترامپ خواهد بود. ترامپ ممکن است در میانجیگری برای توافق بین اسرائیل و حماس بر سر آتشبس در غزه موفق شود؛ چون بنیامین نتانیاهو قصد دارد به او لذت یک پیروزی سریع را بدهد. اما ترامپ به احتمال زیاد، اسرائیل را به سمت تنها راهحل بلندمدت -مسیر دستیابی به یک دولت فلسطینی- هدایت نخواهد کرد.
او خواهان یک رفتار سختگیرانه در برابر ایران است، او میداند «فشار حداکثری»، سیاست تحریمی دولتش در دوره اول، اکنون کمتر از قبل موثر خواهد بود و ایران شبکهای پنهانی ایجاد کرده تا نفت خود را عمدتاً به چین بفروشد. بنابراین، مهمترین انتخاب ژئوپولیتیک دقیقاً چگونگی برخورد با چین خواهد بود.
اگرچه اقتصاد این کشور در حال حاضر ضعیف است، اما چین نسبت به زمانی که ترامپ برای اولینبار در سال 2017 رئیسجمهور شد، دشمنی تهاجمیتر و قدرتمندتر شده است. او میتواند بهسرعت با یک بحران در دریای جنوبی چین روبهرو شود. اما اینکه آیا او به فیلیپین کمک میکند یا آن را تنها میگذارد، یک آزمون کلیدی دیگر خواهد بود.
نحوه مواجهه با چین همچنین نشان خواهد داد که ترامپ درباره تعرفهها تا چه حد افراطی است. او وعده وضع مالیات 60درصدی بر کالاهای وارداتی از چین (و 10 تا 20 درصد برای سایر کشورها) را داده است. اما آیا این یک بلوف مذاکراتی است یا تمایلی واقعی برای جداسازی اقتصاد آمریکا از چین؟ این موضوع هم در سال 2025 روشن خواهد شد؛ حداقل به این دلیل که اجرای تعرفهها برای جلب توجه هم که شده با اولویتها و وعدههای ترامپ رقابت خواهد کرد.
در صدر فهرست وعدههای انتخاباتی او، موضوع مهاجران غیرقانونی قرار دارد. انتظار یک تلاش نمایشی برای اخراجهای دستهجمعی را داشته باشید. کاهش مالیات را هم در نظر بگیرید، زیرا بسته مالیاتی ترامپ در پایان سال 2025 منقضی خواهد شد. هرچند او در طول مبارزات انتخاباتیاش، کاهش مالیات به ارزش 10 تریلیون دلار را به فهرست وعدههای جدید مالیاتی خود اضافه کرد؛ و حالا با اینکه هر دو مجلس کنگره در اختیار جمهوریخواهان است، قانونگذاران درباره این مقیاس از کاهش بودجه از دولت نگران هستند.
بنابراین، با اندکی شانس، مهمترین بخش دستور کار داخلی ترامپ در طرح دیگری قرار خواهد گرفت: در برنامه لغو مقررات و تجدیدنظر در نحوه کار دولت، از تنظیم مقررات دارو گرفته تا تامین تجهیزات نظامی. این اصلاحات تعیین میکنند که ایالاتمتحده چقدر سریع فناوریهای پیشرفته از جمله بیوتکنولوژی و هوش مصنوعی را در آغوش گرفته و آنها را به کار میگیرد. ایلان ماسک نیز مسئول این امور خواهد بود. وعده او برای کاهش بودجه فدرال تا دو تریلیون دلار غیرواقعی است. اما ایده نیاز آمریکا به اصلاحات دولتی برای حفظ موقعیت پیشرو خود در فناوریهای بنیادین، جدید و بهوضوح درست است.
اگر ترامپ واقعاً عظمت را به آمریکا برگرداند، این همانجایی است که دولت او باید روی آن تمرکز کند. البته اینکه مردی، تعرفهها را (برای افزایش فرصتهای شغلی در آمریکا) دوست دارد، رهبری روند سرعتبخشی به فناوریهایی را که در نهایت بسیاری از مشاغل آمریکایی را تغییر داده یا جایگزین آنها خواهد شد بر عهده بگیرد، اندکی کنایهآمیز است. اما توسعه راهبری آمریکا در هوش مصنوعی به مراتب بیشتر از هر بخش دیگری از برنامه ترامپ، برای تضمین رونق و امنیت نظامی آیندهاش مفید خواهد بود. پس، حال نوبت توئه، ایلان.