بازی با کارت برنده
چگونه بین شرق و غرب توازن برقرار کنیم؟
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران امروز مشغول مذاکره با شرق و غرب و بررسی توافق احتمالی برجام است. در این شرایط میتوان نقش هر کدام از بازیگران فعال این محیط را بررسی کرد.
سیاست خارجی دولت سیزدهم:
دولت سیزدهم در برنامه سیاست خارجی خود اعلام کرد که میخواهد نگاه به شرق را جزو برنامههای اصلی خود قرار دهد؛ بنابراین اولویت این دولت تمایل به ارتباط بیشتر با شرق است. مهمترین کشورهای شرق روسیه و چین هستند. به ویژه آنکه هر دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هم هستند. پس در وهله اول نباید فراموش کنیم که نگاه به شرق اولویت مهمی در برنامه اعلامشده دولت سیزدهم بوده است.
چین
بعد از به اجرا درآمدن برجام، کشورهایی مثل چین نسبت به ایران گارد گرفتند چراکه رویکرد اقتصادی ایران به سمت اروپاییها رفت. آنها اعلام کردند فقط زمانی که ایران مجبور میشود با چین کار اقتصادی میکند. به نظر میرسد این بار چنین نخواهد شد و از همین الان میشود استنباط کرد با توجه به قرارداد 25سالهای که با چین امضا شده است (که چون محتوایش منتشر نشده از ارزیابی مثبت یا منفی آن خودداری میکنم) رابطه ایران و چین بعد از برجام هم پابرجاست. ناگفته نماند که زمینه همکاری با چین بسیار زیاد است. این کشور جایگاه دوم را در اقتصاد جهانی دارد. ما نیز باید از این فرصت همکاری نهایت استفاده را ببریم.
روسیه
با توجه به صحبتهای آقای ظریف که بعد از خروج آمریکا از برجام پخش شد و اعلام کرد که روسیه با برجام موافق نبوده است، امروز روسها بیش از حد دارند تلاش میکنند که بگویند چنین نبوده است. میخواهند نشان دهند که اگر آقای اولیانوف نماینده روسیه گریزی در این باره به آقای ظریف زده (که باید همان زمان پاسخ داده میشد) آنها موافق برجام بوده و هستند. روسیه میخواهد نشان دهد که تلاش میکند دو طرف را به هم نزدیک کند.
سفر اخیر آقای رئیسی به روسیه نیز یک نوع اطمینان دادن به روسیه و حتی چین بود که اگر برجام به نتیجه برسد نظیر دفعه قبل گرایش ایران در کارهای اقتصادی به سمت غرب بازنمیگردد و جایگاه روسیه محفوظ خواهد بود. ایران با سفرهای دیپلماتیک اخیرش اعلام کرد که به ویژه در پروژههای مشترک اقتصادی فعالیتش را با چین و روسیه ادامه خواهد داد. از طرفی آنها هم خوب میدانند اگر برجام امضا نشود به علت فضای اقتصادی بینالمللی و اثر تحریمهای آمریکا بر روی آن، برتری دلار و سیستم بانکی جهانی که اکثریتش دست غرب است، قادر به کار کردن با ایران نخواهند بود.
اگر خوشبینانه به این موضوع نگاه کنیم مذاکرات ایران با شرق همزمان با مذاکرات با غرب نوعی اعتماد بخشیدن به کشورهای چین و روسیه بوده است. بدین معنا که ایران اعلام کرده پروژههای اقتصادی با این دو کشور انجام خواهد شد اما در این میان برای تحقق این امر، موانع باید برداشته شوند تا همکاری شکل بگیرد. یعنی تحریمها باید برداشته شوند و FATF اجرایی شود.
انگلیس، فرانسه و آلمان
در این میان جای خالی نماینده اتحادیه اروپا و سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان نمایان است. رویکرد جدید انگلستان این است که به رغم علامتهای مثبتی که بین ایران و آمریکا ردوبدل میشود مذاکرات را سخت نشان دهند؛ چراکه موضعش منفی است. مثال این علامتهای مثبت را میتوان در حل مسائل دوتابعیتیها که از طرف آمریکا مطرح شد و سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرد این موضوع ربطی به برجام ندارد اما میشود در مورد آن صحبت کرد، دید.
توافق خوب
توافق خوب چیزی جز احیای برجام نیست. از نظر من در این مذاکرات کسی نمیخواهد به کسی امتیاز زیادی بدهد. ما حتی میتوانیم به نقطهای برسیم که مستقیماً مذاکره کنیم. در این میان برکناری معاون آقای رابرت مالی از تیم آمریکایی را میتوان علامت مثبت دیگری دانست که میشود با آن به آینده برجام امیدوار بود. من باوری به این موضع ندارم که راه مذاکرات با غرب از شرق میگذرد. اگر به این جمعبندی برسیم که هر کشوری دنبال منافع خودش است و کسی برای کشور دیگری دلسوزی نمیکند متوجه میشویم چرا برخی کشورها سعی میکنند نقش میانجیگری را در روابط بینالملل بازی کنند. به طور مثال در رابطه با ایران و عربستان، عراق چنین نقشی را ایفا کرد و پیشرفتهایی هم شده است. هنوز به بازگشایی سفارتخانهها نرسیدهایم اما همه میدانند مذاکرات ابتدایی در عراق انجام شده است. بنابراین برخی مواقع برخی کشورها که میدانند تواناییاش را دارند، نقش میانجی را بازی میکنند و دو کشور را از حالت دشمنی به مذاکرهکنندگان دور یک میز تغییر میدهند. در مذاکرات هستهای فعلی این نقش را میشود برای روسیه قائل شد. در سطح منطقهای این توان را در خود دیده تا میان دو کشوری که با هم اختلاف دارند میانجیگری کند. ما با آمریکا مذاکره مستقیم نداریم اما اگر روسیه بتواند ایران و آمریکا را مجاب کند که مستقیم مذاکره کنند قاعدتاً برای خودش بهتر است. در واقع ارزشی برای خود ایجاد میکند.
آمریکا
خود آمریکاییها هم با توجه به سر کار بودن دموکراتها شرایط ویژهای دارند. ما میدانیم ایران دانش هستهای دارد. آنها هم میدانند وقتی ایران توانسته تا 60 درصد غنیسازی را انجام دهد بیش از این هم میتواند. بنابراین دولت آمریکا امروز به این نتیجه رسیده است که با فشار حداکثری ترامپ به جایی نخواهد رسید. مشخصاً متوجه شدند دیدگاه ترامپ پاسخ نمیدهد در نتیجه از آن فاصله گرفتند و آمریکاییها در تلاش هستند تا دیدگاه آقای اوباما را احیا کنند. خود آقای جو بایدن هم در آن زمان معاون اوباما بوده است پس احیای برجام از دیدگاه جو بایدن مثبت خواهد بود.
چشمانداز مذاکرات
برای آینده این مذاکرات هیچ توافق دیگری جز برجام متصور نیستم؛ البته با توجه به نقض عهدی که توسط آمریکا صورت گرفته بود، ایران هم میخواهد مقداری قویتر این قرارداد را ببندد. به طور کلی مذاکرات آسان نخواهد بود. از طرفی اول آمریکا نقض عهد کرده و از برجام خارج شده است. از طرفی هم ایران یک سال و خردهای صبر کرد وقتی دید این نقض عهد ادامه دارد، تعهدات برجامی خود را نادیده گرفت و انجام نداد و به همین علت به غنیسازی 60درصدی رسید.
شرق یا غرب
به عنوان نظر شخصی نگاه شرقی و غربی را قبول ندارم. معتقد هستم این هنر دیپلماسی خوب است که از امکانات شرق و غرب برای منافع ملی بهره ببرد. اگر زمانی غرب گرانفروشی میکند باید با شرق ارتباط داشت، اگر شرق زیادهخواهی کرد باید با غرب همکاری کرد. نگاه متعادل به شرق و غرب میتواند برای کشور راهگشا باشد. در روابط دوجانبه یا چندجانبه همواره نقاط اختلاف و منافع متقابل وجود دارد. پیدا کردن این نقاط نشاندهنده دیپلماسی هوشمند، فهیم و بهرهبرداری درست در زمان است. ما نباید اجازه دهیم هیچ کشوری با کارت ایران بازی کند، باید آنقدر هوشمند عمل کنیم که بدانند ایران نگاه جامعی دارد و منافع ملیاش معیارش است.