حبابهایی در زیر سطح
عصبانیت سعودیها از اصلاحات محمد بنسلمان
در سیام دسامبر مقامات عربستان سعودی تابلوهایی را در حرمین مکه و مدینه، مقدسترین شهرهای مسلمانان، نصب کردند که از زائران میخواست دو متر از یکدیگر فاصله بگیرند تا مانع گسترش کووید 19 شوند. اما به نظر میرسد محمد بنسلمان حاکم واقعی کشور علاقهای به اعمال محدودیتها در دیگر نقاط کشور ندارد. او انبوهی از مردم را به سالنهای کنسرت و زمینهای بازی و سرگرمی در دیگر شهرهای کشور کشانید. در مراسمی جنونآمیز که ماه گذشته با حمایت دولت برگزار شد 700 هزار نفر از جوانان سعودی گردهم آمدند تا به مدت چهار روز به رقص و پایکوبی بپردازند. یک معلم اهل مدینه میگوید این پادشاهی امر به منکر و نهی از معروف میکند.
در عربستان سعودی هیچگونه نظرسنجی عمومی انجام نمیگیرد، بنابراین نمیتوان شدت مخالفتها با تلاشهای شاهزاده محمد برای باز کردن و اصلاح یکی از بستهترین و کمتحملترین کشورهای جهان را اندازه گرفت. اما صداهایی که از داخل کشور به گوش میرسند حاکی از آناند که حداقل سه گروه ناراضی وجود دارد: سلفیها که نسخهای بنیادگرایانه از اسلام را ترویج میکنند، شاهزادگان خاندان سعود و مردم عادی عربستان که دوست دارند اوضاع بهتر از گذشته باشد. فقط سرکوب و ارعاب است که مانع از آن میشود که ناراضیان برای سرنگونی شاهزاده محمد و بازگرداندن زمان به عقب اقدامی انجام ندهند.
بحث را با سلفیها آغاز میکنیم که با عصبانیت تمام میگویند شاهزاده محمد اتحاد بین آنها و خانه سعود را که سه قرن قدمت دارد شکسته است. شاهزاده اختیارات و قدرت پلیس شریعت را از آن گرفت و این نهاد دیگر نمیتواند پنج بار در روز مغازهها و رستورانها را به اجبار برای نماز ببندد یا مانع از آن شود که مردان و زنان با روبوسی با یکدیگر احوالپرسی کنند. مقامات ریاض، پایتخت عربستان، متن خطبههای نماز جمعه را دیکته میکنند. واعظانی که در رسانههای اجتماعی طرفداران زیادی داشته باشند از توئیت کردن هر موضوعی بهجز تحسین دستاوردهای شاهزاده منع شدهاند.
برخی از مردم سعودی اظهار نظرات انتقادی سلفیها را دهانبهدهان انتقال میدهند. گفته میشود که روحانیون جشنواره زمستانی تحت حمایت مالی دولت را محکوم کردهاند. این جشنواره شامل سوارکاری، بازی و موسیقی در ریاض میشود. آنها شاهزاده محمد را متهم میکنند که خداوند را به بازی گرفته است. یک مفسر دینی سعودی در شهر غربی جده در توصیف این مخالفان میگوید «منتقدان همانند مورچگان هستند. قلمرو آنها در زیر زمین است. شاهزاده دهانهایشان را بسته اما پادشاهی آنها به پایان نرسیده است».
بسیاری از اعضای خانواده سلطنتی نیز ناراضی هستند. آنها مدتها حق داشتند شاه را زیر سوال بکشند و پول زیادی در اختیار داشتند تا برای خود و عموم مردم خرج کنند. اما شاهزاده محمد دستوپای اشراف را بست. او تعدادی از شاهزادگان برجسته و بسیاری از تجار را در سال 2017 در یک هتل مجلل زندانی کرد و پول نقد و داراییهایشان را گرفت. دیگر شاهزادگان نیز از برخوردی مشابه گلایه دارند. آنها در هتل زندانی نشدند اما مزایایی مانند پرواز، خدمات و مراقبتهای پزشکی رایگان از آنها گرفته شد. آنها دیگر نمیتوانند همانند گذشته در قراردادهای دولتی کمیسیون بگیرند. آنها میگویند که در مجموع شاهزاده محمد یک نظام سیاسی جمعی را به حاکمیت یکنفره تبدیل کرده است.
بسیاری از مردم سعودی خوشحال بودند که میدیدند شاهزادگان فاسد به زیر کشیده میشوند. برخی دیگر از تلاش شاهزاده محمد برای گسترش آزادیهای فردی ذوقزده شدند. اما برخی دیگر از کل تغییرات رضایت ندارند. دیدن تحصیل دختران همراه با پسران در مقطع ابتدایی برای برخی والدین ناخوشایند است. مردان اغلب توانمندی زنان را به معنای از دست رفتن قدرت خود میدانند. یک سرباز قدیمی میگوید «در روزگار قدیم اگر من به پلیس گزارش میدادم که دخترم بدون اجازه من شبهنگام خانه را ترک کرده است او را دستبند بر دست پیش من میآوردند. اکنون اگر شما جلوی دخترتان را بگیرید او به پلیس شکایت میکند و شما بازداشت میشوید».
برخی سعودیها بر این باورند که شاهزاده محمد به جای جایگزین کردن افراطگرایی دینی با اعتدال درصدد آن است که دین را بهطور کامل کنار بزند. یکی از روحانیون سلفی در مدینه میگوید رفتار او همانند اروپاییانی است که خدا و کلیسا را با هم حذف کردند.
سیاستهای اقتصادی شاهزاده به نارضایتیها دامن میزنند. صاحبان کسبوکار میگویند که شاهزاده از منابع صندوق ثروت حکومتی و دیگر امکانات سلطنتی برای حذف بخش خصوصی استفاده میکند. یارانهها کاهش اما مالیاتها و جریمهها افزایش یافتهاند. یک راننده تاکسی متذکر میشود که بهای بنزین که روزگاری ارزانتر از آب بود در زمان شاهزاده محمد چهار برابر شد (البته اقتصاددانان و طرفداران محیط زیست از این اقدام پشتیبانی میکنند). میزان پاسخگویی بسیار اندک است. شاهزاده و پدرش ملکسلمان که روزهای آخر عمرش را میگذراند به مراسم برگزاری مجلس یا شورای هفتگی پایان دادهاند. سعودیها در این مراسم میتوانستند حاکمان خود را بازخواست کنند.
آیا این نارضایتیها به جایی میرسد؟ برخی اعتقاد دارند که روحانیون برای همیشه ساکت نمینشینند. گروهی میگویند ممکن است شخصی همانند آیتالله خمینی ظهور کند که در ایران علیه رژیم شاه قیام کرد. یک مقام ارشد سابق دولت داستان ملک فیصل را یادآوری میکند که در سال 1975 بهدست برادرزادهاش ترور شد. او میگوید «شاهزاده محمد میداند چه کاری از دست اعضای خانواده برمیآید. آنها او را نخواهند بخشید».
برخی دیگر امیدوارند که رئیسجمهور جو بایدن جلوی راه جانشینی شاهزاده را بگیرد. برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند که اگر شاهزاده محمد در صدر امور نباشد روند اصلاحاتش معکوس خواهد شد. یک تحلیلگر میگوید «تغییرات از بالا تحمیل میشوند و متاسفانه هنوز ریشه نگرفتهاند».
اما این سناریوها غیرمحتمل به نظر میرسند. ظاهراً سیاست سرکوب شاهزاده محمد به خوبی کار میکند. آن دسته از اعضای خانواده سلطنتی (از جمله دو ولیعهد سابق) که اقدامات او را زیر سوال میبرند به حبس خانگی میروند. مخالفان میگویند که هزاران روحانی از جمله سلمان العوده که 14 میلیون فالوئر در توئیتر دارد به زندان افتادهاند.
منتقدان شاهزاده را به شدت ترساندهاند. آنها حتی در لندن قبل از ابراز نظر تلفنهایشان را خاموش میکنند. توماس هگمار متخصص افراطگرایی میگوید «دولت عربستان سعودی دولتی با نظارت کامل و همهجانبه است و با در دست داشتن فناوریها من فکر نمیکنم که انجام قیام یا کودتا امکانپذیر باشد».
منبع : اکونومیست