سقوط دولت افغانستان
فساد در میان دستنشاندگان آمریکا
همهچیز همانند سقوط سایگون در سال 1975 اما با سرعتی بیشتر بود. ارتش مورد حمایت آمریکا از هم پاشید، مبارزان دشمن به کاخ ریاست جمهوری رسیدند و جمعیت سرخورده و وحشتزده به فرودگاه هجوم آوردند. اما شباهت میان افغانستان و ویتنام جنوبی در این امور ظاهری خلاصه نمیشود. هر دو دولت که با هدف جلب رضایت حامیان مالی آمریکایی تشکیل شده بودند به خاطر قدیمیترین بیماری حاکمیت یعنی فساد از درون فرو پاشیدند.
احمد شاه کاتاوازی دیپلمات سابق افغانستان میگوید در این کشور باید برای دریافت گواهی تولد و گواهی مرگ و هرچه بین این دو قرار میگیرد رشوه بدهید. مقامات اداری و پلیس مرتب درخواست بخشش (انعام) میکنند. با آغاز پیشروی طالبان، رشوه موردنیاز برای دریافت گذرنامه به هزاران دلار رسید.
از آن بدتر، آنکه شغل دولتی یک کالای ارزشمند به حساب میآید. آنگونه که سارا چایز متخصص فساد در زمان مدیریت، یک سازمان مردمنهاد در افغانستان، متوجه شد مقامات اغلب پستها را خریداری میکنند و از مردم رشوه میگیرند تا سرمایهگذاری خود را بازگردانند. آقای کاتاوازی میگوید کسب پست رئیس پلیس منطقه تا 100 هزار دلار هزینه دارد. هدف اصلی مقامات دولتی آن است که به زور پول بگیرند و آن را بین اعضای خانواده و شبکه نوچههایشان توزیع کنند.
افغانستان حتی قبل از سال 2001 نیز تا حدی تحت کنترل این شبکهها بود. اما طبق گزارش بازرس کل بازسازی افغانستان (SIGAR)، آمریکا با استخدام جنگاوران این روند را تشدید کرد. ائتلاف نیروهای تحت رهبری ناتو (ISAF) در افغانستان یک واحد ضدفساد به نام شفافیت تشکیل داد که کمترین نتیجه را به بار آورد. دادستان دولتی ضدفساد عمدتاً در تعقیب دشمنان سیاسی بود. در نهایت کشور آنچنان در فساد غرق شد که فرمانداران با جهادیها وارد معامله شدند. آمار ارتش پر از «سربازان اشباح» بود. این سربازان غایب در فهرست حقوقبگیرها میآمدند و این فرماندهان بودند که حقوق آنها را به جیب میزدند.
شاید آمریکاییها اصطلاح سربازان اشباح را از زمان جنگ ویتنام به خاطر داشته باشند. در آن زمان افسران ارشد ویتنام از همین سامانه فساد استفاده میکردند. یک فرمانده ارتش ویتنام جنوبی بدون هیچ هدفی فرمان آتش توپخانه را صادر میکرد تا بتواند پوکهها را به عنوان ضایعات فلزی به فروش رساند. همانند افغانستان، پلیس و سربازان از تجارت هروئین سود میبردند. اندیشکده امنیتی راند (RAND) در گزارش سال 1978 خود درباره سقوط ویتنام جنوبی میگوید مردم ویتنام جنوبی خود بر این باور بودند که فساد بزرگترین عامل سقوط نهایی کشور بود.
اما چرا آمریکا که چند دهه پس از جنگ ویتنام به افغانستان حمله کرده بود موضوع فساد را جدی نگرفت؟ یک پاسخ آن است که اندیشمندان سیاسی به تازگی به آن پرداختهاند. اندیشمندانی مانند فرانسیس فوکویاما دانشمند علوم سیاسی فساد را نوعی عقبگرد به سمت دولتهای قبل از عصر مدرن میداند که در آن قدرت بر مبنای روابط شخصی و نه نهادها قرار دارد. از این جهت، ویتنام جنوبی و افغانستان همانند مافیاها یا دولتهای فئودالی اروپای قرون وسطی هستند. این دولتها از انسجام کافی برخوردار نیستند تا بتوانند مخالفان سازمانیافتهای مانند کمونیستهای ویتنام یا طالبان را شکست دهند.
مارک پیمان از آژانس نظارتی «مهار فساد» میگوید مشکل دیگر آن است که برای افسران نظامی که بر دورههای گردشی کاری 9ماهه خود متمرکز هستند فساد مسالهای با هزار گره است. نهادهای کمکرسانی نیز به نوبه خود موفقیت را در میزان پولی که توزیع کردهاند میبینند. هم در افغانستان و هم در ویتنام جنوبی، ورود انبوهی از دلارهای آمریکایی باعث شد تورم اوج بگیرد و ارزش حقوق و دستمزد کارکنان دولت روزبهروز کمتر شود. افغانستان که در سال 2020 تولید ناخالص داخلی معادل 20 میلیارد دلار در سال داشت فقط 145 میلیارد دلار از آمریکا در 2021 – 2001 کمک دریافت کرد. میانگین نرخ تورم در سالهای 2008 – 2003، 5 /17 درصد بود. کارمندان دولت مجبور بودند رشوه بگیرند تا بتوانند هزینههای زندگی را تامین کنند.
به همین دلیل است که متخصصان مبارزه با فساد توصیه میکنند که کمکها باید مقتصدانه و با توجه به دستاوردها داده شوند. اما گفتن این حرف آسان است. اگر آمریکا نیاموزد که دلار نمیتواند یک دولت واقعی بسازد همچنان به ساختن دولتهای جعلی ادامه خواهد داد.
منبع : اکونومیست