ظهور خودکامگان
تهدید علیه دموکراسی آزادیخواه
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه علاقه چندانی به فوتبال ندارد. او اهل ورزشهای رزمی و عاشق هاکی روی یخ است. اما با شروع مسابقات جام جهانی فوتبال مسکو در روز پنجشنبه گذشته، او تلاش میکند بهترین میزبان باشد. لوگوی جام جهانی یک توپ فوتبال و یادآور سفینه اسپوتنیک است که چند ستاره آن را دنبال میکنند.
ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه علاقه چندانی به فوتبال ندارد. او اهل ورزشهای رزمی و عاشق هاکی روی یخ است. اما با شروع مسابقات جام جهانی فوتبال مسکو در روز پنجشنبه گذشته، او تلاش میکند بهترین میزبان باشد. لوگوی جام جهانی یک توپ فوتبال و یادآور سفینه اسپوتنیک است که چند ستاره آن را دنبال میکنند. میلیاردها نفر در سراسر جهان شاهد آن هستند که چگونه پوتین روسیه را به عنوان یک کشور مدرن و قدرتمند معرفی میکند. تابستان گذشته، پوتین در جریان تمرین نهایی جام کنفدراسیون در سخنرانی خود از «بازی عادلانه، صادقانه و جدی تا آخرین دقایق مسابقه» گفت. اکنون زمان رویداد اصلی یعنی جام جهانی فرا رسیده است و پوتین فرصت دارد تا کشورش را در معرض نمایش به جهانیان قرار دهد.
با وجود این، جام جهانی اوج فستیوال خودکامگی در سال ۲۰۱۸ است. رایدهندگان ترکیه در ۲۴ ژوئن برای اولین بار پس از اصلاحات سال گذشته رجب طیب اردوغان در قانون اساسی به پای صندوقهای رای میروند. به احتمال زیاد نتایج این انتخابات اردوغان را تا سال ۲۰۲۳ یا حتی پس از آن در جایگاه قدرت مطلق قرار میدهد. اگر او به خاطر افزایش نرخ تورم در کشور نتواند در دور اول اکثریت آرا را کسب کند قطعاً در دور دوم برنده خواهد شد. نتیجه آن یک کشور ترکیه با حدود ۱۷۰ خبرنگار در پشت میلههای زندان است. کشوری که در آن پس از کودتای نافرجام دو سال پیش، بیش از ۷۰ هزار نفر بدون دلیل دستگیر شدهاند و حکومت آن اکنون بیش از هر زمان دیگری به استبداد روی آورده است.
نفر بعدی دونالد ترامپ است که پس از به افتضاح کشاندن اجلاس سران گروه 7 در کانادا به سنگاپور رفت تا با کیم جونگ اون دیکتاتور کره شمالی دیدار کند. بسیاری از صاحبنظران بر این عقیدهاند که شی جین پینگ رئیسجمهور چین ذینفع اصلی آن اجلاس بود. مردی که بیش از همه چالشی برای دموکراسی غربی به حساب میآید. ترامپ در داخل آمریکا نیز به شدت هنجارهای پذیرفتهشده مربوط به چگونگی رفتار رئیسجمهور را زیر پا میگذارد. او ادعا کرد این حق مطلق را دارد که در مورد موضوع روسیه خود را مورد عفو قرار دهد. او سپس در کانادا افسار پاره کرد و با متحدانش به جدال برخاست. در نهایت او از داخل هواپیما امضای آمریکا را از بیانیه پایانی اجلاس پس گرفت. مطمئناً ترامپ یک رئیسجمهور منتخب است اما در رویای کسب قدرت مطلق به سر میبرد و خود را فراتر از قانون و فراتر از معیارهای رفتاری جهانی میداند.
سرازیری رو به عقب
مهمترین مساله آن است که سیاست جهانی تحت سلطه تعداد انگشتشماری از مردان قرار دارد که کاری جز تحقیر دموکراسی لیبرال ندارند و در اندیشه کنترل مطلق سیاست، اقتصاد، نظام قضایی و رسانهها هستند. این افراد چهرههای مسلط امروزند و تصمیماتی اتخاذ میکنند که میتوانند آینده را شکل دهند. دنیای جهانیشده، دارای فناوری بالا، پر از اطلاعات و موفقیت قرن ۲۱ خود را در وسط یک سرازیری به سمت عقب و رو به عصر استبداد و خودکامگی مشاهده میکند.
این صرفاً حرف افراد بدبین در فرهنگ غربی نیست بلکه بیانیهای است که در آمار ریشه دارد. تازهترین آمارهای اندیشکدهها نشان میدهند 3 /3 میلیارد نفر از مردم جهان تحت سلطه نظامهای استبدادی قرار دارند و فقط 5 /4 درصد جمعیت جهان یعنی حدود ۳۵۰ میلیون نفر دموکراسی کامل را تجربه میکنند. سازمان غیردولتی خانه آزادی در تازهترین گزارش سالانه خود که در ژانویه انتشار یافت مینویسد «در سال ۲۰۱۷ دموکراسی با شدیدترین بحران خود پس از چند دهه مواجه شد. حق انتخاب رهبران از طریق انتخابات آزاد و عادلانه، آزادی مطبوعات و حاکمیت قانون در سراسر جهان روند نزولی داشته است.»
اما چگونه میتوان این روند جهانی را توضیح داد؟ آیا مستبدان واقعاً اینقدر قدرتمند هستند یا دموکراتها ضعیف شدهاند؟ آیا دموکراسی آزادیخواهانه فقط در جوامعی کار میکند که در حال رشد و نسبتاً یکدست هستند؟ چرا افراد زیادی نسبت به توانایی دموکراسی در حل مشکلات قرن ۲۱، چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی، انقلاب فناوری، تغییرات جمعیتی و توزیع ثروت تردید دارند؟
وعدههای خوشبینانه غربی مانند «شکوفایی اقتصادی به آزادی بیشتر میانجامد»، «افزایش ارتباطات پلورالیسم بیشتر را به همراه دارد» و «آزادی تجارت به افزایش تلفیق اقتصادی منجر میشود» رنگ باختهاند. یوان لینز و آلفرد استپان دانشمندان علوم سیاسی آمریکا پس از جنگ سرد در سال ۱۹۹۶ اعلام کردند که دموکراسی غربی «تنها بازی شهر» است. اما اکنون به نظر میرسد این نظام جذابیت خود را از دست داده باشد. این انتظار که پیشروی موفقیتآمیز دموکراسی قابل توقف نیست به خیال تبدیل شده است. در حال حاضر چین به جهانیان نشان میدهد که موفقیت اقتصادی و شکوفایی اجتماعی در یک نظام خودکامه هم امکانپذیر است.