شناسه خبر : 48881 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تعرفه و تورم؟

آسیب تعرفه‌ها به رشد و نوآوری

نام‌گذاری کوه‌ها یکی از اولویت‌های عجیب دونالد ترامپ بود. او چند ساعت پس از مراسم تحلیف یک فرمان اجرایی را امضا کرد که براساس آن نام دنالی (Denali)‌ بلندترین قله آمریکا که ریشه در زبان بومیان آلاسکا دارد به قله مک‌کینلی تغییر می‌یابد. این قله تا زمان ریاست‌جمهوری باراک اوباما و مداخله او در سال 2015 رسماً با نام مک‌کینلی شناخته می‌شد. نام‌گذاری مجدد قله چیزی بیشتر از یک پینگ‌پنگ فرهنگی را نشان می‌دهد. ویلیام مک‌کینلی همانند ترامپ طرفدار تعرفه بود. او به‌عنوان یک عضو کنگره و بعدها در جایگاه ریاست‌جمهوری، آمریکا را در اواخر قرن نوزدهم به سمت حمایت‌گرایی کشانید. ترامپ در سخنرانی تحلیفش گفت: «آقای مک‌کینلی با به‌کارگیری تعرفه و استعداد کشور ما را بسیار ثروتمند کرد.» 

اکنون با گذشت یک قرن آقای ترامپ امیدوار است بتواند از همان حربه استفاده کند. مجموعه فرمان‌های اجرایی روز اول او به‌جای اعمال تعرفه‌های جدید بر وضعیت اضطراری مرزها، حفاری نفت و توقف برنامه‌های تنوع، برابری و شمول (DEI) تاکید داشت. اما او فرصتی پیدا کرد تا تهدید تعرفه 10درصدی علیه چین و 25درصدی علیه کانادا و مکزیک را تکرار کند. همچنین او از یک تعرفه جهانی مکمل صحبت به میان آورد که برای تمام کالاهای وارداتی -فارغ از کشور مبدا- اعمال خواهد شد. آقای ترامپ و حامیانش ادعا می‌کنند که تعرفه‌های بالا بخش تولید آمریکا را تقویت و منابع مالی لازم را برای کاهش مالیات به نفع همگان تامین می‌کنند. این وظیفه بر دوش خارجیان گذاشته می‌شود. این توجیهات درست همانند روزگار مک‌کینلی ضعیف هستند. در همان ابتدا، بنگاه‌ها با افزایش قیمت هزینه تعرفه‌ها را به مصرف‌کنندگان انتقال خواهند داد. به یاد داشته باشیم که در جریان آخرین تعرفه‌های ترامپ علیه تولیدات چینی در سال 2019-2018 قیمت اقلام مشمول تعرفه هم‌راستا با تعرفه‌ها بالا می‌رفت. 

برخی از مشاوران اندیشمند ترامپ از قبیل اسکات بسنت (Bessent)، نامزد وزارت خزانه‌داری و استفان میران (Miran)، نامزد ریاست شورای مشاوران اقتصادی این پویایی را می‌پذیرند، اما همزمان تاکید می‌کنند که تعرفه‌های بالاتر آمریکایی‌ها را وادار می‌کند تا خرید از خارج را کاهش دهند و به این ترتیب دلار قدرتمندتر می‌شود. این امر قدرت خرید آنها را بالا می‌برد، در نتیجه اثر قیمت‌های بالا خنثی می‌شود. اما این استدلال قابل‌قبول نیست. نرخ ارز به عواملی بیشتر از تعرفه کالاها بستگی دارد، بنابراین اثر تعرفه‌ها در دور اول ترامپ بر آن ناچیز بود. به عنوان مثال، در سال 2019-2018 تعرفه‌ها فقط عامل یک‌پنجم قدرت دلار بودند. اگر قرار باشد تاثیر آنها زیاد شود باید سطح آنها را بسیار بالا برد. 

با وجود این، حتی اگر دلار قدرتمندتر شود، صادرکنندگان آسیب می‌بینند، چون قیمت کالاهایشان برای خریداران بین‌المللی افزایش می‌یابد (به همین دلیل آقای ترامپ معمولاً از دلار ضعیف حمایت می‌کند). آقای میران در مقاله اخیرش می‌گوید که محبوبیت دلار موجب می‌شود عواملی بیرونی بر اقتصاد آمریکا تاثیر بگذارند، چرا که تقاضا برای دلار ارزش آن را از میزان واقعی بالاتر می‌برد و در این فرآیند صادرکنندگان ضربه می‌خورند. این نظریه نیز جای سوال دارد. کسری‌های بزرگی که دولت‌های اخیر با آنها رو‌به‌رو بودند بدون هجوم خریداران خارجی اوراق خزانه با هزینه پایین قابل جبران نبود. علاوه‌ بر این، حتی اگر حق با آقای میران باشد، هرگونه تقویت دلار در نتیجه تعرفه‌ها کوتاه‌مدت خواهد بود و کاهش مجدد ارزش دلار خانوارها را با قیمت‌های بالا غافلگیر خواهد کرد.

علاوه بر اینها، طرفداران تعرفه احتمال واکنش متقابل دیگر کشورها را دست پایین می‌گیرند. شکیبایی آنان -حتی متحدان- کم‌کم به سر می‌رسد. کلودیا شینبام، رئیس‌جمهور مکزیک، در ماه نوامبر گفت هر تعرفه‌ای با یک تعرفه متقابل پاسخ داده خواهد شد. جاستین ترودو، نخست‌وزیر سابق کانادا هم وعده «اقدام تلافی‌جویانه سریع و محکم» را داد. این اقدامات دلار را به دو جهت متضاد می‌کشانند: تقاضای آمریکا برای واردات از خارج کاهش می‌یابد، اما همزمان تقاضای خارجیان برای صادرات آمریکایی کمتر می‌شود. در مجموع، خانوارهای آمریکایی از تاثیرات تعرفه‌ها مصون نخواهند ماند. بنابراین تعرفه‌ها قیمت‌ها را بالا می‌برند، اما آیا این حرف بدان ‌معناست که تورم دردناکی پدید می‌آید؟ لزوماً نه. یک واحد افزایش در قیمت‌ها به افزایش کوتاه‌مدت تورم منجر می‌شود و این تاثیر پایدار نیست. تعرفه‌ها قدرت خرید کلی مصرف‌کنندگان را می‌فر‌سایند و کاهش مصرف کالاهای ساخت داخل با گذشت زمان کاهش تورم را به همراه می‌آورد. اما هنوز حداقل این خطر وجود دارد که یک تکانه قیمتی لحظه‌ای به ایجاد چرخه رو به بالای قیمت‌ها و دستمزدها بینجامد. چنین خطری پس از چند سال تورم بالا بسیار محتمل به نظر می‌رسد.

مشکلاتی به بزرگی کوه

از همه بدتر آن است که تعرفه‌ها می‌توانند با ایجاد «رفاه ازدست‌رفته» رشد اقتصاد را مختل کنند، چراکه تقاضا به سمت شرکت‌های داخلی سوق داده می‌شود، حتی اگر آن شرکت‌ها ناکارآمد باشند. در نتیجه، منابع برای تولیداتی به هدر می‌رود که می‌توانست ارزان‌تر باشد. در مجموع، اقتصاد دچار اختلال می‌شود و درآمدها کاهش می‌یابند. 

این تاثیر زمانی شدت می‌گیرد که تعرفه‌ها شرکت‌ها را به نوآوری کمتر و سوءرفتار بیشتر تشویق کنند. بنگاه‌هایی که از رقابت همتایان خارجی مصون می‌مانند انگیزه کمتری برای تولید‌ کالاهای برتر و ارزان‌تر خواهند داشت. پژوهش دنیل ترفلر و همکارش از دانشگاه تورنتو نشان می‌دهد که کاهش تعرفه‌های آمریکا در اواخر دهه‌های 1980 و 1990 باعث شد کارخانه‌های کانادایی که قبلاً بهره‌وری اندکی داشتند به نوآوری بیشتر بپردازند و فناوری‌های پیشرفته را به‌کار گیرند. در نتیجه، بهره‌وری کارگران آنها بالا رفت. همچنین، رژیم‌های تعرفه‌ای معمولاً استثنائات زیادی دارند و بنگاه‌های زیرک از آنها استفاده می‌کنند. لابی‌گران نیز به‌دنبال آنها هستند. عشق آقای ترامپ به حمایت از خودی‌ها چنین پدیده‌ای را تشدید خواهد کرد. اشتیاق آقای مک‌کینلی به حمایت‌گرایی در دوران حرفه سیاسی‌اش کمرنگ شد. این رئیس‌جمهور آمریکا را نمی‌توان طرفدار تجارت آزاد تلقی کرد، اما او سرانجام به مزایای متقابل تجارت با کشورهای دوست اعتراف کرد. مک‌کینلی در سال 1901 در سخنرانی‌اش در نیویورک چنین گفت: «ما نباید دچار این آرامش خاطر شویم که می‌توانیم برای همیشه همه چیز را بفروشیم، اما هیچ چیز نخریم یا خریدی اندک داشته باشیم.» او اضافه کرد: «جنگ‌های تجاری هیچ‌گاه سودمند نیستند.» شاید رئیس‌جمهور چهل‌و‌پنجم و چهل‌وهفتم آمریکا از رئیس‌جمهور پیشین درس مناسب را نیاموخته است.

دراین پرونده بخوانید ...