شناسه خبر : 47971 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سیاست تجاری

علاقه‌مندی آمریکا به تعرفه‌ها

جراد گلدن نماینده کنگره از مین (Maine) ماه گذشته پیشنهاد داد که برای تمام کالاهای وارداتی به آمریکا تعرفه‌ای 10درصدی اعمال شود. لایحه او شانسی برای تبدیل شدن به قانون ندارد، اما او با این کار پیام مهمی را منتقل می‌کند. آقای گلدن طراح اولین تلاش آقای ترامپ برای اعمال تعرفه فراگیر و از همه مهم‌تر، یک دموکرات است. پیشنهاد او نشان می‌دهد که چگونه تعرفه‌هایی که مدت‌ها به عنوان یک ابزار منسوخ‌شده سیاست اقتصادی تلقی می‌شدند دوباره در اکثر طیف‌های سیاسی آمریکا طرفدارانی پیدا کرده‌اند. 

آقای گلدن فرد مهمی در حزب دموکرات نیست. کاملا هریس که جایگاه پرمناقشه‌تری در حزب دارد نیز تعرفه فراگیر ترامپ را رد کرد و آن را  یک مالیات ملی بر فروش دانست. اما واقعیت ناراحت‌کننده در مورد خانم هریس آن است که او هم تعرفه‌ها را (هرچند در نوعی کوچک‌تر) تایید کرده بود. درست یک روز پس از آنکه آقای گلدن لایحه پیشنهادی‌اش را تحویل داد تعرفه‌های بالایی برای برخی واردات از چین به اجرا گذاشته شدند. آن تعرفه‌ها چند ماه قبل در دولت بایدن-هریس تصویب شده بودند. به عنوان مثال، هم‌اکنون برای هر خودرو برقی وارداتی از چین عوارض 100درصدی در نظر گرفته می‌شود.  در حالی که سیاستمداران آمریکایی با تمایل بیشتری به سمت تعرفه‌ها می‌روند دلایل منطقی بیشتری برای آن ارائه می‌دهند. برای درک تفکرات آنها بهتر است دلایلشان را به نوبت بررسی کنیم. در مجموع پنج استدلال وجود دارد که همه آنها اشتباه‌اند. 

بحث را با جسورانه‌ترین استدلال دفاع از تعرفه‌ها آغاز می‌کنیم: اینکه آنها تولید داخلی را تشویق و در نتیجه اقتصاد را تقویت می‌کنند. به گفته آقای گلدن «آمریکا باید یک‌بار دیگر کشور تولیدکنندگان باشد، نه مصرف‌کنندگان». یا آن‌گونه که آقای ترامپ می‌گوید، «تحت رهبری من، ما مشاغل دیگر کشورها را خواهیم گرفت».  اما شواهدی وجود ندارد که ثابت کند تعرفه‌های عمومی به فرآیند تولید جان می‌بخشند. از زمانی که آقای ترامپ در جایگاه ریاست‌جمهوری برای اولین‌بار تعرفه‌ها را معرفی کرد سهم مشاغل کارخانه‌ای در اقتصاد آمریکا روبه‌ کاهش گذاشته است. یک توضیح آن است که شاید تعرفه‌ها جلوی برخی از واردات را گرفته باشد اما همزمان به تولید در آمریکا هم فشار آورده است. وقتی بنگاه‌های داخلی جای همتایان خارجی خود را بگیرند تعرفه‌ها باعث می‌شوند که منابع کمیاب از جمله سرمایه و نیروی کار از بنگاه‌های رقابت‌پذیر دور و به سمت بنگاه‌های محافظت‌شده هدایت شوند. این نقاط منفی در زمان اعمال تعرفه‌های فراگیر شدت بیشتری پیدا می‌کنند، به‌ویژه اگر آقای ترامپ آن‌گونه که می‌گوید به سراغ تعرفه‌های 20درصدی برود. چنین اقدامی آمریکا را به سطح تعرفه‌های دوران رکود بزرگ بازمی‌گرداند. 

استدلال دوم در حمایت از تعرفه‌ها آن است که آنها جریان درآمدی بزرگی برای دولت ایجاد می‌کنند. آقای ترامپ با افتخار می‌گوید که «تعرفه‌ها میلیاردها دلار با خود می‌آورند». از این درآمد می‌توان هم برای کاهش کسری بودجه فدرال و هم برای پایین آوردن مالیات‌ها بهره برد. این استدلال در اصل صحیح است. عوارض گمرکی قطعاً درآمد می‌آفرینند. آمریکا سال گذشته سه تریلیون دلار کالا وارد کرد. با یک محاسبه ساده می‌توان فهمید که تعرفه 20درصدی آقای ترامپ هر سال 600 میلیارد دلار به درآمد دولت می‌افزاید. این مبلغ برای اجرای طرح کاهش مالیات -که او در آرزوی آن است- کافی خواهد بود. مشکل آنجاست که این تصویر پویایی ندارد و ایستاست. وقتی تعرفه‌ها بالا بروند واردات کاهش می‌یابد و در نتیجه درآمد بالقوه دولت کمتر می‌شود. علاوه بر این، اقدامات متقابل تلافی‌جویانه دولت‌های خارجی مشکلات بیشتری برای تولیدکنندگان داخلی ایجاد خواهد کرد و آنها مجبور می‌شوند بهای بالاتری برای نهاده‌ها بپردازند. تحلیل گروه پژوهشی پن وارتون بیان می‌‌کند که جنگ تمام‌عیار تجاری ظرف دو دهه تولید ناخالص داخلی آمریکا را پنج درصد کاهش می‌دهد و به‌تبع آن درآمدهای دولت پایین می‌آید. 

استدلال سوم آن است که تعرفه‌ها جایگاه آمریکا در مذاکرات تجاری را تقویت خواهد کرد. رابرت لایت‌هاینز، نماینده تجاری آمریکا در دولت ترامپ در زمان انعقاد معاهده با چین در سال 2020 این استدلال را مطرح کرد. کاترین تای، نماینده تجاری آمریکا در دولت بایدن هم آن را به عنوان دلیلی برای بقای تعرفه‌های چین برشمرد. اما این نوع منفعت تحریم‌ها به اندازه‌ای که تصور می‌شود نیست. به نتایج تعرفه‌های شش‌ساله‌ای که برای محصولات چینی اعمال شده‌اند توجه کنید. توان صادراتی چین در آن دوران چند برابر شد. به عبارت فلسفی‌تر، ادعای تعرفه در نقش اهرم با استدلال‌های مربوط به تقویت تولید و درآمدهای دولت منافات دارد. اگر قرار است تعرفه‌ها فقط اهرمی در مذاکرات باشند بنابراین آمریکا باید در زمان انعقاد پیمان‌های تجاری آنها را کاهش دهد. اما اگر تعرفه‌ها برقرارند چون مقامات آمریکا واقعاً به خوبی آنها باور دارند پس چرا باید آنها را پایین آورند؟ توجیه دیگری که در میان سیاستمداران واشنگتن طرفداران زیادی دارد آن است که اگر تعرفه‌ها به خوبی هدف‌گذاری شوند می‌توانند نیازهای امنیت ملی را برآورده کنند. دولت بایدن در زمان افزایش اخیر تعرفه‌های خودروهای برقی، نیمه‌رساناها و صفحات خورشیدی اعلام کرد که توانمندی چین در این صنایع ریسک‌های غیرقابل قبولی برای امنیت اقتصادی آمریکا ایجاد می‌کند. منطقی است که آمریکا و دیگر کشورها نگران سلطه چین بر فناوری‌های حیاتی باشند. حداقل به این دلیل که می‌دانند چین در زمان منازعات بین‌المللی صادرات را متوقف می‌کند. اما اعمال تعرفه برای اهداف امنیت ملی مشکل‌آفرین است. توجیه امنیتی می‌تواند بهانه راحتی برای اعمال حمایت‌گرایی باشد، درست مانند زمانی که دولت ترامپ برای واردات فولاد و آلومینیوم از اروپا و ژاپن تعرفه گذاشت. علاوه بر این، تعرفه اقدام دفاعی محکمی علیه تهدیدات واقعی امنیتی نیست. اد گرسر (Ed Gresser) از اندیشکده موسسه سیاست‌های ترقی‌طلب می‌‌گوید، «اگر چیزی واقعاً خطرناک باشد باید جلوی آن را گرفت، نه اینکه بر آن مالیات وضع کرد». دفاع آخری که از تعرفه‌ها انجام می‌شود نسخه کوچک‌تری از استدلال اول است. طرفداران این نظریه می‌گویند به جای آنکه بگوییم تعرفه‌ها در مجموع برای کل اقتصاد سودمند هستند باید بگوییم که ما برای حمایت از رشد بخش‌های خاص به آنها نیاز داریم. به عنوان نمونه، دولت بایدن چنین استدلال می‌کند که تعرفه‌های جدید علیه چین دقیقاً از همان بخش‌هایی محافظت می‌‌کند که دولت قصد دارد با سرمایه‌گذاری‌های هنگفت آنها را پرورش دهد. شاید این استدلال منطقی به نظر برسد، اما در اصل فقط یک پرسش تجربی است. مقاله اخیر دو اقتصاددان فدرال‌رزرو به این نتیجه می‌رسد که تحریم‌های هدفمند آقای ترامپ به هدف مورد نظر او نرسیدند. نویسندگان مقاله با بررسی صنایع تولیدی از قبیل لوازم خانگی و قطعات خودرو نتیجه می‌‌گیرند که سیاست محدودسازی واردات از طریق اعمال تعرفه به تقویت مشاغل کوچک می‌انجامد، اما تعرفه‌های متقابل تلافی‌جویانه و افزایش هزینه نهاده‌ها آن اثرات مثبت را خنثی می‌کنند. 

98

خوشی کوتاه‌مدت و پرهزینه

اشتباه است که فرض کنیم تمام سیاستمداران آمریکایی از طریق این استدلال‌های غلط حامی تعرفه‌ها اغوا می‌شوند. جارد پلیس فرماندار دموکرات کلرادو از تعرفه‌های چین انتقاد کرد و آن را مالیاتی بر مصرف‌کنندگان خواند. البته به خاطر نگرانی‌های گسترده مربوط به چین ما این روزها کمتر شاهد چنین انتقادهایی هستیم. مخالفت با پیشنهاد تعرفه‌های فراگیر ترامپ حتی در میان حزب خودش رواج بیشتری دارد. چندین جمهوری‌خواه برجسته مخالفت خود را با این دیدگاه اعلام کرده‌اند. اما در نهایت کنگره اختیار تعرفه‌ها را به کاخ سفید واگذار کرد. اگر آقای ترامپ پیروز شود می‌تواند با یک دستور اجرایی تعرفه‌ها را برقرار کند و تنها دادگاه‌ها می‌توانند سد راه او شوند. جمهوری‌خواهان کنگره به جای این کار بر کاهش مالیات‌ها تمرکز خواهند کرد. پل وینفری از اندیشکده مرکز نوآوری‌های سیاست اقتصادی می‌گوید تا زمانی که آنها در دیگر نقاط برنده باشند تمام توجه خود را به کاهش مالیات معطوف خواهند کرد. علاقه‌مندی آمریکا به تعرفه‌ها می‌تواند در نهایت هم آسایش و هم محکومیت به همراه آورد.

دراین پرونده بخوانید ...