شناسه خبر : 47756 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ترسوبازی

رویکرد دولت کارگر در قبال اروپا

ترسوبازی

 

 ترجمه: جواد طهماسبی

سر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، می‌گوید که برای یک‌بار در یک نسل فرصت دارد مشکل برگزیت را حل کند. حق با اوست. او در ماه جولای با رای طرفداران اروپا به قدرت رسید. چهره‌های برجسته عصر برگزیت از قبیل بوریس جانسون، میشل گاو (Gove) و سر یاکوب ریزماگ همگی به تاریخ پیوسته‌اند. مردم بریتانیا هم نشانه‌های زیادی از پشیمانی از تصمیم سال 2016 خود بروز می‌دهند. اکثریت آنها هم‌اکنون آن تصمیم را یک اشتباه می‌دانند.

روابط نزدیک با اروپا به اولویت اصلی دولت حزب کارگر یعنی رشد اقتصادی کمک می‌کند. تعیین بزرگی آسیب اقتصادی ناشی از برگزیت دشوار است اما باید میزان آن را قابل ملاحظه دانست. سرمایه‌گذاری و تجارت هر دو آسیب دیدند. سرکوب رقابت خارجی این خطر را پیش آورد که بهره‌وری تا سال‌ها افت کند. اما فرصت‌ها هم به دست می‌آیند و هم ممکن است بر باد داده شوند. آقای استارمر تابستان خود را به دیدار با رهبران اتحادیه اروپا گذراند و مکتب سالی رونی1 (Sally Rooney) را در دیپلماسی دنبال کرد. طبق آموزه‌های این مکتب «افراد عادی با دوستانشان وارد گفت‌وگو می‌شوند». این مرحله‌ای ضروری و اولین گام است اما آقای استارمر باید کارهایی بسیار بیشتر از این انجام دهد. 

یک مسئله از همه برجسته‌تر است: برگزیت رابطه با اروپا را به یک آزمون ایدئولوژیک تبدیل کرد. هرگونه کوتاه آمدن به معنای خیانت بود و حق مالکیت موضوعی حیاتی تلقی می‌شد. پس از آنکه ترزا می اولویت‌های تندروانه‌اش را در مذاکرات سال 2017 بیان کرد، یکی از مفسران چنین نوشت: «این خطوط قرمز موضوع اتحادیه گمرکی و بازار واحد را کاملاً از میز مذاکرات برمی‌دارد و هیچ نقشی در آینده برای دادگاه عدالت اروپا در نظر نمی‌گیرد. این امر یک برداشت بسیار تندروانه از همه‌پرسی است.»

همان‌طور که حدس زدید آن مفسر کسی به جز آقای استارمر نبود. اما اکنون و با گذشت هفت سال به نظر می‌رسد که او و دولتش در گفتمان و ذهنیت سال‌های پس از سال 2017 گیر افتاده‌اند. او چند هدف منطقی اما کوچک شامل بازرسی کمتر محصولات کشاورزی و همکاری بیشتر در سیاست خارجی و دفاع را برمی‌شمارد و خطوط قرمزی برای خودش تعیین کرده است که واقعاً نیازی به آنها نیست. آقای استارمر در کارزارش گفت که بریتانیا در دوران عمر او به اتحادیه گمرکی یا بازار واحد نخواهد پیوست. او طرح اولیه اروپا برای توافق‌نامه جابه‌جایی جوانان را مسخره می‌کند، در حالی که می‌‌داند این طرح کارگران جوان، آزاد و مستقل را به اقتصاد وارد و درهای خارج را بر روی بریتانیایی‌های جوان باز می‌کند.

در این میان از تلاش‌های مربوط به بازسازی روابط خبری نیست. البته این حرف به معنای تلاش برای پیوستن مجدد به اتحادیه اروپا نیست. هدف اصلی برگزیت خروج بریتانیا از بلوک اروپایی بود، اما فضای زیادی برای یکپارچگی نزدیک‌تر اقتصادی و هماهنگی در مقررات به وجود آمد. به عنوان مثال آقای استارمر می‌تواند هدف همکاری بیشتر در صنعت و دفاع را دنبال کند بدون آنکه از یک الگوی خاص مثل اتحادیه گمرکی پیروی کند.

آقای استارمر استدلال‌هایی منطقی دارد. اولین استدلال آن است که هیچ چیز مهم‌تر از رشد اقتصادی نیست. این امر خود ضرورت روابط نزدیک با بزرگ‌ترین شرکای تجاری بریتانیا را پیش می‌کشد. استدلال دیگر آن است که تلاش برای مقاومت در برابر قدرت اتحادیه اروپا در تدوین هنجارهای مقرراتی اغلب نامعقول و پرهزینه است. به عنوان مثال، دولت بریتانیا بیهوده تلاش کرد تا جایگزینی برای علامت استاندارد CE پیدا کند که بر روی دستگاه‌های توستر و اسباب‌بازی‌ها به عنوان گواهی تایید محصولات حک می‌شود. آنها در این تلاش ناکام ماندند. یکپارچگی برخلاف آنچه مذاکره‌کنندگان تمام طرف‌ها می‌گویند یک بازی با جمع صفر نیست. آقای استارمر طرح جابه‌جایی جوانان را یک خواسته اروپایی نشان داد و به این ترتیب باعث شد چیزی که برای بریتانیا سودمند است نوعی عقب‌نشینی جلوه کند.

احتیاط‌ورزی جزئی از طبیعت اوست. این کار تا حدی قابل درک است. احتیاط او در صحبت پیرامون برگزیت مانع از به قدرت رسیدن  او نشد، اما افکار عمومی درباره برگزیت سخت و انعطاف‌ناپذیر نیست. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که اکثریت رای‌دهندگان اشکال منطقی همکاری را می‌پذیرند. او یک سرمایه سیاسی کمیاب دارد که با پیروزی چشمگیر در انتخابات همراه شد و اکنون این فرصت را به دست آورده است تا به نام منافع ملی منطق جدیدی را برای برقراری روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا معرفی کند. اگر آقای استارمر و دولتش آنقدر ترسو باشند که نتوانند استدلالی منطقی درباره موضوع ساده‌ای همچون اروپا ارائه دهند قادر به حل هیچ مسئله دیگری نیز نخواهند بود. 

پی‌نوشت‌:

1- سالی رونی نویسنده و فیلمنامه‌نویس ایرلندی است که کتاب «صحبت با دوستان» را در سال 2017 نوشت و کتاب «مردم عادی» او به یک مجموعه تلویزیونی تبدیل شد. 

دراین پرونده بخوانید ...