حقیقت یا دروغ؟
چگونگی مقابله با اطلاعات جعلی
آیا میدانستید آتشسوزیهایی که تابستان گذشته هاوایی را در کام خود فرو بردند محصول آزمایش یک سلاح مخفی ارتش آمریکا بودند؟ اینکه سازمانهای مردمنهاد آمریکایی تب دنگ را در آفریقا شیوع میدهند؟ اینکه اولنا زلنسکا بانوی اول اوکراین در خیابان پنجم منهتن 1 /1 میلیون دلار خرید کرد؟ یا اینکه ماهندرا کاپور خواننده فقید هندی که در یکی از آهنگهایش از نارندرا مودی، نخستوزیر هند، تعریف کرده بود؟ البته تمام این داستانها غلط هستند و نمونههایی از اطلاعات جعلی به شمار میروند. جعلیاتی که با هدف فریب انتشار مییابند. این داستانها با کارزارهایی پیچیده در سرتاسر جهان پخش میشوند. ابزارهای دقیق هوش مصنوعی و شبکههای حسابهای رسانههای اجتماعی عکسها، ویدئوها و فایلهای صوتی را تولید و پخش میکنند تا دروغ جای حقیقت را بگیرد. امسال که نیمی از جهان درگیر برگزاری انتخابات است این نگرانی پدید میآید که فناوری کار مقابله با اطلاعات جعلی را غیرممکن و دموکراسی را تضعیف کند. این نگرانی تا چه اندازه درست است؟ از زمانی که یک نزاع دو طرف داشته اطلاعات جعلی هم وجود داشته است. رامسس دوم در 1274 قبل از میلاد در نبرد کادش (Kadesh) پیروز نشد، اما بناهای یادبودی که فرعون برای موفقیتش ساخت چنین چیزی را به ما نمیگوید. توصیف سزار از جنگهای گالیک بیش از آنکه یک روایت تاریخی باشد تبلیغات سیاسی است. عصر چاپ هم سابقه بهتری ندارد. در زمان جنگ داخلی انگلستان در دهه 1940 کنترل مطبوعات برداشته شد و خطر ظهور جزوههای سخیف و دروغپرداز اوج گرفت. پیدایش اینترنت این مشکل را تشدید کرد. اکنون میتوان اطلاعات غلط را با هزینهای اندک در رسانههای اجتماعی پخش کرد. هوش مصنوعی نیز هزینه تولید آن را پایین میآورد. ما هنوز درباره فضای اطلاعات جعلی آگاهی زیادی نداریم، اما میتوانیم روشهای پیچیده تولید و پخش آن را از طریق شبکه حسابهای رسانههای اجتماعی بررسی کنیم. به عنوان مثال، کارزار روسیه علیه بانوی اول اوکراین ابتدا از یک ویدئوی یوتیوبی آغاز شد و سپس به وبسایتهای اخبار جعلی آفریقایی راه یافت و پس از آن دیگر سایتها و حسابهای رسانههای اجتماعی آن را بازنشر کردند. در نتیجه روکشی فریبنده بر روی واقعیت قرار گرفت. حسابهای پخشکننده اطلاعات جعلی با پخش اخبار فوتبال یا خانواده سلطنتی انگلستان دنبالکننده و قبل از پخش اطلاعات جعلی اعتماد مردم را جذب میکنند. اکثر پژوهشهای مربوط به اطلاعات جعلی بر یک موضوع خاص، در یک سکوی خاص و بر یک زبان خاص تمرکز میکنند، اما مشخص شد که روش کار بیشتر کارزارها مشابه است. به عنوان مثال، تکنیکهایی که چینیها برای بیاعتبار کردن بنگاههای کره جنوبی در خاورمیانه به کار میبرند، به میزان زیادی شبیه تکنیکهای روسی برای پخش جعلیات درباره اروپاست. هدف بیشتر این کارزارها لزوماً جلب حمایت شما از یک حزب سیاسی خاص نیست. گاهی اوقات نیت آن است که صرفاً فضای سیاسی آلوده شود، تخم بیاعتمادی به رسانهها و دولت کاشته شود و اعتماد به حقایق شناختهشده از بین برود. به همین دلیل است که چینیها داستانهایی را درباره سلاح اقلیمی در هاوایی میسازند یا روسها با جعل چند روایت متناقض نقش خود را در سرنگونی هواپیمای مالزیایی پنهان میکنند. تمام اینها ما را نگران آن میکند که فناوری موجب شود نتوان جلوی اطلاعات جعلی را گرفت و به این ترتیب دموکراسی به خطر بیفتد. اما راههایی برای کاهش و مدیریت این خطر وجود دارد. خوشبختانه فناوری به همان اندازه شرارت، خوبی هم دارد. هوش مصنوعی هزینه تولید اطلاعات جعلی را پایین میآورد، اما میتواند به رهگیری و شناسایی آن کمک کند. با وجود اینکه کارزارها مرتب پیچیدهتر میشوند و هر پخشکنندهای زبان آن را تغییر میدهد تا آن را باورپذیر کند، الگوهای هوش مصنوعی میتوانند روایتهای مشابه را تشخیص دهند. ابزارهای دیگر میتوانند ویدئوهای جعلی را از روی صدای تقلبی یا توجه به علائم تپش قلب از طریق تغییرات جزئی در پیشانی افراد شناسایی کنند. هماهنگیهای بیشتر نیز سودمند خواهند بود. وضعیت کنونی از برخی توجهات به علوم اقلیمی دهه 1980 شباهت دارد. در آن زمان هواشناسان، اقیانوسشناسان و زمینشناسان از وقوع یک رویداد خبر میدادند، اما هر کدام فقط بخشی از تصویر را میدیدند. تصویر کامل تغییرات اقلیمی زمانی آشکار شد که این افراد در کنار هم جمع شدند. به همین ترتیب، پژوهشگران دانشگاهی، سازمانهای مردمنهاد، بنگاههای فناوری، رسانهها و نهادهای دولتی هیچکدام نمیتوانند بهتنهایی مشکل اطلاعات جعلی را حل کنند. وقتی هماهنگی برقرار شود آنها میتوانند اطلاعات را به اشتراک گذارند و الگوها را کشف کنند. به این ترتیب، بنگاههای فناوری قادر خواهند بود محتوای فریبنده را علامتگذاری، مهار یا حذف کنند. به عنوان مثال، شرکت متا در اواخر سال 2023 و پس از دریافت اطلاعات از شرکت گوگل جلوی یک کارزار پخش اطلاعات جعلی را در اوکراین گرفت. درک عمیقتر به دسترسی بهتر به دادهها نیاز دارد. در جهان امروزی الگوریتمها فقط شرکتهای فناوری میتوانند بگویند چه افرادی چه مطالبی میخوانند. این بنگاهها طبق قوانین آمریکا مجبور نیستند دادههایشان را در اختیار پژوهشگران بگذارند، اما قانون جدید خدمات دیجیتال اروپا بهاشتراکگذاری دادهها را الزامی کرده است و میتواند الگویی برای دیگر کشورها باشد. شرکتهایی که نگران افشای اطلاعات سری هستند میتوانند برنامههای پژوهشگران را برایشان اجرا کنند به جای آنکه دادهها را برایشان بفرستند. برقراری این هماهنگی در برخی مناطق آسانتر است. به عنوان مثال، تایوان را میتوان استانداردی طلایی برای مقابله با اطلاعات جعلی دانست. این کشور کوچک است و میزان اعتماد مردم به دولت بسیار بالاست. همچنین آنها یک دشمن خارجی مشخص دارند. دیگر کشورها از منابع کمتر و اعتماد ضعیفتری نسبت به نهادها برخوردارند. بدترین حالت را میتوان در آمریکا مشاهده کرد؛ جایی که هر تلاش هماهنگ برای مقابله با اطلاعات جعلی به عنوان مدرکی از توطئه جناح چپ برای خاموش کردن صدای جناح راست در فضای آنلاین تلقی میشود. خطرات اطلاعات جعلی را باید جدی گرفت و به دقت مطالعه کرد. اما به خاطر داشته باشید که این خطرات هنوز قطعی نیستند. هنوز مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اطلاعات جعلی به تنهایی میتواند نتایج یک انتخابات را تغییر دهد. قرنها افرادی بودهاند که اطلاعات غلط میساختند و افرادی که دوست داشتند آنها را باور کنند. اما جوامع راهی برای مقابله پیدا میکنند. شاید این روزها اطلاعات جعلی شکلی جدیدتر و پیچیدهتر پیدا کند، اما هنوز یک تهدید بیسابقه و غیرقابل مهار نشده است.