در ستایش اعتیاد به ماشین
چگونه وابستگی به خودرو کشور را کارآمد میکند؟
هیچ سنتی حتی هالووین ترسناک نیست. در تازهترین جشن هالووین آمریکا کودکان به جای رفتن به در منازل همسایگان در میان خودروهای داخل پارکینگها پرسه میزدند و از میان صندوق عقب باز آنها شکلات و تنقلات برمیداشتند. این خودروها با عروسکهایی از عنکبوتهای بزرگ و غولهای ترسناک تزیین شده بودند. این جشن تازهترین تصویر از یک حقیقت درازمدت بود: اینکه ماشینها در تمام زوایای زندگی آمریکایی رخنه کردهاند. آمریکا بیش از هر کشور بزرگ دیگری به خودرو وابسته است و بهطور میانگین هر خانوار دو خودرو دارد. این امر به نوبه خود آسیبهای زیادی از جمله چاقی مفرط، آلودگی، گسترش حومهها و... را به همراه دارد. با وجود تمام این مشکلات، اکثر مردم آمریکا زندگی همراه با ماشین را برگزیدهاند و ترجیح میدهند در حومه شهرها زندگی کنند. تازهترین سرشماریها نشان میدهند که پس از چند دهه رشد یکنواخت اکنون بیش از نیمی از جمعیت آمریکا حومهنشین هستند. به نظر میرسد که دیدگاه نخبگان مبنی بر بد بودن ماشینها و حومهها با ترجیحات عمومی فاصله میگیرد و مردم از این دو لذت میبرند. از نظر بسیاری از آنان مهمترین جذابیتهای حومهنشینی پایین بودن هزینه مسکن و بالا بودن امنیت است. اما پژوهشهای اخیر نشان میدهند که خودروها بخش بزرگی از این معادله هستند و باعث میشوند حومههای شهرهای آمریکا به شکل تاثیرگذاری کارآمد باشند و به گسترش برابری کمک کنند. بحث را با آسایش آغاز میکنیم. همه میدانیم که شهرهای آمریکا برای خودروها مناسبسازی شدهاند. این فرآیند از دهه 1920 و با ورود خودرو مدل تی (T) آغاز شد. طراحیهای شهری خودرومحور در سرتاسر کشور رواج یافت که شامل جادههای عریض، دسترسی کافی به بزرگراهها و فراوانی محل پارک میشد. دیگر کشورها به میزانهای متفاوت از آن الگو تقلید کردند اما آمریکا نمونه کامل را ارائه داد. در مقالهای که در ماه آگوست با حمایت بانک جهانی انتشار یافت گروهی از اقتصاددانان به بررسی سرعت در جادههای 152 کشور جهان پرداختند. سرعت جادهای در کشورهای ثروتمند بالاتر بود که جای تعجب ندارد اما در میان کشورهای ثروتمند آمریکا بسیار جلوتر از بقیه است. رفتوآمد خودروها در آمریکا 27 درصد سریعتر از دیگر کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) است. از میان 20 شهر پرسرعت جهان هم 19 شهر در آمریکا هستند. این بدان معنا نیست که جادههای آمریکا بهترند. سرعت بالا در این کشور نشانهای از علاقه مردم به حومه شهرها یا شهرهای کوچک نزدیک بهشمار میرود. در مقایسه با دیگر کشورهای عضو OECD، تراکم جمعیتی شهرهای آمریکا 24 درصد کمتر، مساحت آنها 72 درصد بیشتر و تعداد جادههای بزرگ آن 67 درصد بالاتر است. همه اینها رانندگان را قادر میکنند تا به راحتی جابهجا شوند. نیویورک پرتراکمترین شهر کشور تنها مورد استثناست و هرکس که در تنگنای ترافیکی آن گیر افتاده باشد این موضوع را میداند. اما تمام حومههای شهری همانند منطقه کارولینای شمالی هستند که بهندرت در آن راهبندان اتفاق میافتد. سرعت بالای رانندگی مسافتها را کوتاه میکند. یکی از مفاهیم رایج این روزها در میان برنامهریزان شهری موضوع «شهر 15دقیقهای» است که هدف ساختن محلههایی را دنبال میکند که به افراد امکان میدهد ظرف 15 دقیقه پیاده یا با دوچرخه به محل کار، مدرسه یا مکان سرگرمی بروند. بسیاری از مردم آمریکا نیازی به این مفهوم پیدا نمیکنند چون از قبل در شهرهای 15دقیقهای ساکن بودهاند. البته چون با ماشین رفتوآمد میکنند. اکثر ضروریات از قبیل بقالی، مدرسه، رستوران، پارک، پزشک و... با یک رانندگی کوتاه در اختیار حومهنشینان قرار میگیرد. فراوانی خودرو فایده دیگری هم دارد که کمتر به آن توجه شده است. مطالعه اخیر لوکاس کانول و همکارانش از دانشگاه ییل (Yale) به بررسی مناطق شهری در آمریکا و اروپا میپردازد. آنها «دسترسیپذیری مناطق» را محاسبه کردند. این اصطلاح به معنای منطقهای است که از آنجا میتوان به راحتی به مرکز شهر دسترسی داشت. شهرهای اروپا حملونقل عمومی بهتری دارند، اما قابلیت دسترسی در شهرهای آمریکا عموماً بالاتر است. به عنوان مثال سطح دسترسیپذیری 15 تا 30دقیقهای تا مرکز شهر را در نظر بگیرید. با استفاده از حملونقل عمومی این سطح بهطور میانگین در آمریکا 34 و در اروپا 63 کیلومترمربع است، اما اگر از ماشین شخصی استفاده شود این تفاوت تغییر زیادی پیدا میکند و به 1160 کیلومترمربع در آمریکا و 430 کیلومترمربع در اروپا میرسد. خروج از مرکز شهرها در آمریکا به همان اندازه ورود به آنها آسان است. این امر با گذشت زمان به کاهش شلوغی مراکز شهرها منجر شد، چون مردم در پایان روز دفاتر کاری را ترک میکنند و به خانههایشان در مناطق دورتر میروند. میتوان از جنبه مثبتتری به این پدیده نگریست. افزایش دسترسیپذیری باعث شد تا خانههای بزرگتر و خیابانهای ساکتتر در اختیار بخش بزرگی از کشور قرار گیرد. ویلیام فری از اندیشکده موسسه بروکینز در تحلیل خود از سرشماری سال 2020 نشان داد که حومههای شهر در طول سالها تنوع زیادی پیدا کردهاند. در سال 1990 تقریباً 20 درصد از ساکنان حومهها رنگینپوست بودند؛ این سهم در سالهای 2000 و 2020 به ترتیب به 30 و 45 درصد رسید. خودرو مرهم همه دردها نیست. مالکیت یا اجاره آن هزینه زیادی دارد و بار سنگینی بر دوش کارگران فقیر خواهد بود. بنابراین شما شکایتهای زیادی از وضعیت حملونقل عمومی در شهرهای آمریکا میشنوید. اما همین درک گسترده هم کاملاً صحیح نیست. جادهها حتی اگر در ابتدا برای خودروهای شخصی ساخته شده باشند مکانی عمومی هستند و میتوانند مسیر حرکت اتوبوسها باشند. آقای کانول و همکارانش به این نتیجه میرسند که حملونقل عمومی اتوبوسی در آمریکا کارآمدی بسیار زیادی دارد و در مقایسه با اروپا، آمریکا گزینههای بیشتری برای برقراری امکان حملونقل عمومی بین حومه شهر و مراکز شهرها دارد. آمریکا میتواند کارهای بیشتری در جهت بهبود خدمات اتوبوسرانی در مراکز شهرها انجام دهد و نباید این نکته را نادیده بگیرد که مناسبسازی شهرها برای خودرو میتواند به نفع حملونقل عمومی هم تمام شود. امروزه بسیاری از چیزها در حال تغییر هستند. جوانان آمریکایی کمتر رانندگی میکنند. شهرهای بیشتری محلههایی با قابلیت پیادهروی آسان میسازند. نیویورک به زودی منطقه طرح ترافیک و اخذ عوارض را معرفی میکند. بنابراین میتوان تصور کرد که اعتیاد به ماشین در آمریکا کاهش یابد. اما همزمان، همهگیری کووید 19 سبک زندگی را به گونهای تغییر داد که توجه را به سمت خودرو شخصی سوق میدهد. مردم به جای رفتن به اداره دورکاری میکنند. این امر تقاضا برای حملونقل عمومی و در نتیجه درآمدهای آن را کاهش میدهد. خیابانها خلوتتر و برای رانندگان دلپذیرتر میشوند اگر افزایش دورکاری باعث شود خانوادههای بیشتری حومهنشین شوند خودروها بخشی جداییناپذیر از زندگی آنها خواهند شد. با توجه به ریشههای عمیق خودرو در زندگی آمریکایی به نظر میرسد اعتیاد به ماشین همچنان ادامه یابد.