مثلث هاربرگر
آرنولد هاربرگر چگونه در علم اقتصاد ماندگار شد؟
او مربی نسلی از اقتصاددانان آمریکای لاتین، معروف به «پسران شیکاگو» بود که در اجرای اصلاحات بازار آزاد در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین نقشی اساسی ایفا کردند. آرنولد هاربرگر توانست با آموزهها و راهنماییهایش اصول تئوری صحیح اقتصادی و بازارگرایی را به پسران شیکاگو القا کند. خودش نیز بیش از همه دستاوردهای زندگی بر ماحصل کاری که دانشجویانش بر جای گذاشتهاند افتخار میکند. دانشجویانی که توانستند تغییراتی را در سیاست نهتنها به نفع کشورهای مربوطه، بلکه به سایر کشورها ایجاد کنند.
تولد مربی پسران شیکاگو
هفته گذشته تولد آرنولد کارل هاربرگر بود. آرنولد کارل هاربرگر (زاده ۲۷ جولای ۱۹۲۴) یک اقتصاددان آمریکایی است. رویکرد او به آموزش و تمرین اقتصاد، بر استفاده از ابزارهای تحلیلی که مستقیماً برای مسائل دنیای واقعی قابل استفاده هستند تاکید دارد. مثلث هاربرگر یکی از اصطلاحات تاثیرگذار او بر اقتصاد دانشگاهی است. موقعیتهای اجتماعی-سیاسی ویژهای که طرفداران او در سازمانهای ملی نظیر بانکهای مرکزی و وزارتهای دارایی و در آژانسهای بینالمللی مانند بانک جهانی کسب کردند، نشاندهنده سیاست اقتصادی تفکر اوست. وی برای بیش از پنج دهه سهم قابلتوجهی در زمینه اقتصاد و سیاست داشته است. کار او حوزههای مختلفی از جمله تجزیه و تحلیل هزینه-فایده، سیاست مالیاتی، سیاست پولی، نرخ ارز واقعی و اقتصاد بینالملل را دربر میگیرد. پژوهشهای هاربرگر نهتنها بر ایالاتمتحده متمرکز شده، بلکه به کشورهای بسیاری در سراسر جهان نیز گسترش یافته است.
کار آرنولد هاربرگر در اقتصاد رفاهی کاربردی، اثر غیرقابل انکاری بر جای گذاشته است. از تحلیل او از هزینه رفاه انحصار گرفته تا مطالعات پیشگامانهاش در مورد وقوع مالیات، مشارکت هاربرگر درک ما را از نظریه و سیاست اقتصادی تغییر داده است. تاکید او بر بهکارگیری ابزارهای تحلیلی قابل استفاده در مسائل دنیای واقعی، او را به شخصیتی بسیار تاثیرگذار هم در اقتصاد دانشگاهی و هم در عمل سیاست اقتصادی تبدیل کرده است. همانطور که ما به کاوش و اصلاح نظریههای اقتصادی ادامه میدهیم، کار آرنولد هاربرگر بدون شک سنگبنای درک ما از اقتصاد رفاه کاربردی خواهد بود. آرنولد هاربرگر در طول دوران کاری درخشان خود، افتخارات و جوایز معتبری برای قدردانی از سهم خود در اقتصاد دریافت کرده است.
تحصیلات و مشاغل اولیه
هاربرگر مدرک لیسانس خود را در رشته هنر در دانشگاه جانز هاپکینز قبل از ادامه تحصیل در مقطع دکترا به پایان رساند. در رشته اقتصاد در دانشگاه شیکاگو هاربرگر تحت هدایت لوید متزلر، تحقیقات دکترای خود را در مورد کاهش ارزش پول انجام داد؛ موضوعی که اساس کار آینده او در اقتصاد بینالملل را پایهگذاری کرد. هاربرگر پس از مدت کوتاهی به عنوان مدرس در جانز هاپکینز، در سال 1953 به دانشکده دانشگاه شیکاگو پیوست. در این زمان بود که او شروع به کاوش در حوزه مالیه عمومی کرد، مسیری که شغل درخشان او را شکل داد.
رساله دکترای هاربرگر زیر نظر لوید متزلر به عنوان رئیس کمیته و کنث ارو و فرانکو مودیلیانی به عنوان مشاور نوشته شده بود. رساله او در مورد نظریه اقتصاد کلان بینالمللی بود اما شهرت دانشگاهی او اساساً مبتنی بر کار او در زمینههای اقتصاد مالیات، اقتصاد رفاه و تجزیه و تحلیل سود-هزینه است.
زندگی و آموزش
سفر آکادمیک آرنولد هاربرگر در دانشگاه جانز هاپکینز آغاز شد؛ جایی که او مدرک کارشناسی خود را در رشته اقتصاد به پایان رساند. تسلط هاربرگر به زبان اسپانیایی و روابط نزدیک او با دانشجویان سابقش در آمریکای لاتین، به ویژه در شیلی، نقش مهمی در پیشبرد سیاستهای اقتصادی صحیح در منطقه ایفا کرده بود.
یکی از کمکهای اساسی هاربرگر به اقتصاد، معرفی «مثلث هاربرگر» است. او در مقاله تاثیرگذار خود در سال 1954، معیاری برای رفاه ازدسترفته ناشی از قدرت انحصاری یا تمرکز صنعتی ایجاد کرد. این مفهوم روشی را که اقتصاددانان هزینههای بهرهوری مرتبط با انحرافات بازار را تحلیل میکنند، متحول کرد. کار هاربرگر در مورد انحصار فراتر از قلمرو نظری بود. وی همچنین به بررسی وقوع مالیات بر شرکتها و تاثیر آن بر بخش غیرشرکتی پرداخت. پایاننامه او در سال 1962 با تاکید بر اینکه چگونه مالیات شرکتها بر اشخاص خارج از حوزه شرکت تاثیر میگذارد، خرد متعارف را به چالش کشید.
هزینه رفاه انحصار
یکی از نخستین کمکهای هاربرگر به اقتصاد رفاه کاربردی، تحلیل او از هزینه رفاه انحصار بود. هاربرگر در پژوهش خود تخمین زد که کاهش کارایی ناشی از قدرت انحصاری در بخش تولید ایالاتمتحده بعید است از 1/0 درصد تولید ناخالص داخلی تجاوز کند. تحلیل او حول این مفهوم متمرکز بود که میزان قدرت بازار در یک صنعت را میتوان با وجود سودهای بالاتر از حد نرمال سنجید. هاربرگر استدلال کرد که صنایع با سود بالا خروجی ناکافی تولید میکنند، در حالی که صنایع کمسود، تولید بیش از حد دارند. برای تعیین هزینه خالص رفاه، او سودهایی را محاسبه کرد که میتوان با تخصیص مجدد تولید به دست آورد تا نرخ سود در هر صنعت را به میانگین کل اقتصاد برساند. پژوهشهای هاربرگر به این نتیجه رسید که قدرت انحصاری در اقتصاد ایالاتمتحده فراگیر نیست و این نشان میدهد که بخش تولید میتواند تقریباً رقابتی باشد.
آشنایی با مثلث هاربرگر
مثلث هاربرگر که به افتخار اقتصاددان آرنولد هاربرگر نامگذاری شده است، به عنوان معیاری برای هزینههای کارایی ناشی از انحرافات بازار عمل میکند. این مثلثها اقتصاددانان را قادر میکنند تاثیر مالیاتها، مقررات دولتی، شیوههای انحصاری و سایر عوامل را بر کارایی بازار کمی کنند. قبل از کار پیشگامانه هاربرگر، اقتصاددانان به ندرت تلفات رفاه ازدسترفته را تخمین میزدند، اما از دهه 1960، ادبیات تجربی در مورد رفاه ازدسترفته بهطور قابل توجهی گسترش یافته است. هاربرگر از طریق پژوهشهای خود، ناکارآمدیهای ناشی از انحرافات بازار را روشن کرد و چارچوبی برای تعیین کمیت تاثیر آنها ارائه کرد. کاربرد مثلث هاربرگر فراتر از رقابت کامل و مداخله دولت است. قدرت انحصاری و رقابت ناقص نقش مهمی در رفاه ازدسترفته دارد. هنگامی که انحصار وجود دارد، قیمتها اغلب بالاتر است و تولید کمتر از رقابت کامل است. رفاه ازدسترفته، از دست دادن رفاه ناشی از تفاوت میان قیمتگذاری انحصاری و نتایج بازار رقابتی را نشان میدهد. علاوه بر این، از مثلث هاربرگر میتوان برای تجزیه و تحلیل تاثیر مالیات، یارانهها و سایر انحرافات بازار استفاده کرد. به عنوان مثال، اجرای مالیات غیرمستقیم به تغییر منحنی عرضه و در نتیجه قیمت بالاتر برای مصرفکنندگان و کاهش مقدار عرضه منجر میشود. تفاوت میان تعادل قبل از کسر مالیات و تعادل جدید نشاندهنده کاهش وزن ناشی از مالیات است. مثلث هاربرگر سهم قابل توجهی در پژوهشهای تجربی و توسعه نظریههای مربوط به نقص بازار داشته است. گسترش ادبیات تجربی رفاه ازدسترفته از دهه 1960 به اقتصاددانان این امکان را داده است که هزینههای کارآمدی انحرافات مختلف بازار را با دقت بیشتری تخمین بزنند و تحلیل کنند. علاوه بر این، ارزیابی انتقادی تخمینهای رفاه ازدسترفته موجب ظهور نظریههای جدید، مانند رانتجویی و سایر ناکارآمدیهای مرتبط با اقتصادهای دارای تحریفهای متعدد شده است. مثلث هاربرگر پیامدهای عملی برای تحلیل سیاست نیز دارد. با کمی کردن هزینههای کارایی ناهنجاریهای مختلف بازار، سیاستگذاران میتوانند تصمیمات آگاهانهای در مورد اجرای مالیاتها، مقررات و سایر مداخلات اتخاذ کنند. درک رفاه ازدسترفته بالقوه مرتبط با این سیاستها به سیاستگذاران اجازه میدهد تا منافع را در مقابل هزینهها بسنجند و انتخابهای سیاستی کارآمدتری داشته باشند. حوزه دیگری که هاربرگر در آن مشارکت قابل توجهی داشته است، مطالعه وقوع مالیات، به ویژه تمرکز بر مالیات بر درآمد شرکتهاست. مقاله اصلی هاربرگر در مورد این موضوع، استفاده از مدلسازی تعادل عمومی را با دو بخش معرفی کرد. یک بخش متشکل از شرکتهای ثبتشده مشمول مالیات بر درآمد خالص آنها بود، در حالی که بخش دیگر شامل شرکتهای غیرسهامی بود. این رویکرد راه را برای استفاده بعدی از تحلیل تعادل عمومی قابل محاسبه برای ارزیابی تاثیر مالیات بر کل اقتصاد هموار کرد. بینش کلیدی هاربرگر این بود که تحرک سرمایه بین بخشها به یکسان شدن نرخ بازگشت سرمایه پس از مالیات در تعادل بلندمدت منجر میشود. در نتیجه، مالیات بر درآمد شرکتی، نرخ بازده واقعی پس از کسر مالیات را برای همه صاحبان سرمایه کاهش داد. زمانی که درآمد صاحبان سرمایه در بخش شرکتی مشمول مالیات شد، نرخ بازگشت اولیه پس از مالیات بر سرمایه شرکت کاهش یافت و موجب انتقال سرمایه به بخش بدون مالیات شد. این تغییر تا زمانی ادامه یافت که نرخ بازده در بخش بدون مالیات کاهش یافت و نرخ بازده قبل از مالیات در بخش شرکتی افزایش پیدا کرد و نرخ بازده پس از مالیات در هر دو بخش برابر شد. در نتیجه، انقباض بخش شرکتی سبب کاهش تقاضا و تولید نیروی کار شد و باعث شد برخی از نیروی کار از بخش شرکتی به بخش غیرشرکتی حرکت کنند. این هجوم نیروی کار و سرمایه به بخش غیرشرکتی باعث افزایش تولید آن شد. تغییر در مقادیر تولید بین دو بخش متعاقباً بر قیمت تولید بخش مشمول مالیات نسبت به تولید بخش بدون مالیات تاثیر گذاشت. بار مالیات بر دستمزد به عوامل متعددی از جمله قابلیت جایگزینی نیروی کار و سرمایه، شدت کار هر بخش و اندازه نسبی بخشها بستگی دارد. اگر تغییرات بینبخشی، تقاضای کل برای کار را کاهش میداد، دستمزدها کاهش مییافت و کارگران بخشی از بار مالیاتی را متحمل میشدند. اگر تقاضای کل نیروی کار بدون تغییر باقی میماند، سرمایه تمام بار مالیات را به دوش میکشید. در برخی موارد، افزایش تقاضای کل نیروی کار به کاهش درآمد سرمایه بیش از درآمد مالیاتی افزایشیافته انجامید که نشان میدهد نیروی کار بیش از صد درصد بار مالیات بر درآمد شرکت را متحمل شده است. در پژوهشهای بعدی، هاربرگر تحلیل خود را به اقتصادهای درگیر در تجارت بینالمللی و جریان سرمایه تعمیم داد و تفاوت میان الگوهای اقتصاد باز و بسته را برجسته کرد. در یک اقتصاد باز، که در آن سرمایه ارائهشده از خارج کاملاً کشش دارد، سرمایه نمیتواند هیچ بخشی از بار مالیاتی را در بلندمدت تحمل کند. علاوه بر این، این امکان وجود دارد که نیروی کار بیش از صد درصد بار مالیات بر درآمد شرکت را تحمل کند. هاربرگر الگوی اقتصاد باز را برای تحلیل انتخابهای نرخ مالیات یک کشور مرتبط میدانست، در حالی که الگوی اقتصاد بسته برای تاثیرات حرکت جهانی در نرخهای مالیات شرکتها اعمال میشود. این تمایز به ویژه با توجه به کاهش مشاهدهشده در نرخ مالیات شرکتها در سراسر جهان در چند دهه گذشته مرتبط است.
تجزیه و تحلیل هزینه - فایده و امور مالی عمومی
تخصص هاربرگر در تجزیه و تحلیل هزینه-فایده او را بر آن داشت تا در این زمینه مشارکت قابل توجهی داشته باشد. مقاله او در سال 1964 با عنوان «اندازهگیری هدررفت» به پیچیدگیهای ارزیابی کارایی پروژههای عمومی پرداخت. این کار زمینه را برای پیشرفتهای بعدی در روششناسی تحلیل هزینه-فایده فراهم کرد. هاربرگر علاوه بر پژوهشهای خود در مورد تجزیه و تحلیل هزینه-فایده، بر جنبههای مختلف مالیه عمومی تمرکز کرد. کتاب «ارزیابی پروژه» او که در سال 1972 منتشر شد، بینشهای ارزشمندی را در مورد ارزیابی قابلیت اقتصادی پروژههای عمومی ارائه کرد. کمک مهم دیگر در قالب کتاب «مالیات و رفاه» او در سال 1974 بود که به بررسی رابطه پیچیده بین سیاستهای مالیاتی و رفاه اجتماعی پرداخت.
اقتصاد بینالملل و سیاست تجارت
پژوهشهای هاربرگر فراتر از مسائل سیاست داخلی بود. او تلاش زیادی را صرف مطالعه سیاست تجاری و پیامدهای آن برای کشورهای در حال توسعه کرد. او در سال 1985 در اثر خود با عنوان «سیاست تجاری و نرخ واقعی ارز» به تحلیل نیروهای موثر بر نرخ ارز واقعی تعادلی در دورههای مختلف پرداخت. مطالعات او بر اهمیت عوامل واقعی مانند جریان سرمایه، محدودیتهای تجاری و تغییرات در قیمتهای نسبی در تعیین نرخ ارز تاکید کرد. علاوه بر این، هاربرگر به بررسی پویایی تورم و تاثیر آن بر اقتصادهای مختلف پرداخت. او مقایسههای بینالمللی کشورهای تورمی و غیرتورمی را انجام داد و فرآیندی را روشن کرد که در آن عوامل اقتصادی داراییهای پولی خود را در پاسخ به شوکهای پولی یا واقعی تعدیل میکنند.
هدایت «پسران شیکاگو» و اصلاحات سیاست
نفوذ هاربرگر فراتر از دانشگاه بود. او به عنوان مربی برای نسلی از اقتصاددانان آمریکای لاتین، معروف به «پسران شیکاگو» خدمت کرد، که از دهه 1980 به بعد نقشی اساسی در اجرای اصلاحات بازار آزاد در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین داشتند. آموزهها و راهنماییهای هاربرگر اصول تئوری صحیح اقتصادی و بازارگرایی را در آنها القا کرد. اصلاحات انجامشده به وسیله دانشجویان سابق هاربرگر به باز شدن اقتصادها و منطقی شدن سیستمهای مالیاتی، هزینهها و نظارتی منجر شد. این تغییرات سیاست نهتنها به نفع کشورهای مربوطه بود، بلکه بر سایر کشورها نیز در اتخاذ اصلاحات مشابه تاثیر گذاشت.
تاثیر و شناخت هاربرگر
مشارکتهای آرنولد سی. هاربرگر باعث شناخته شدن او در جامعه دانشگاهی و فراتر از آن شده است. او بهعنوان رئیس سازمانهای معتبری مانند انجمن اقتصادی آمریکا، انجمن اقتصادی غرب و انجمن تحلیل سود و هزینه خدمت کرده است. هاربرگر عضو آکادمی ملی علوم ایالاتمتحده و عضو انجمن اقتصادسنجی و آکادمی علوم و هنر آمریکاست. بهرغم افتخارات متعدد، هاربرگر به دستاوردهای شاگردان سابق خود افتخار میکند. بیش از 50 نفر از آنها در کشورهای آمریکای لاتین و فراتر از آن سمتهای سیاستگذاری بانفوذی از جمله وزرا، روسای بانک مرکزی و مدیران بودجه داشتهاند. این افراد اصلاحات قابل توجهی را بر اساس تئوری صحیح اقتصادی انجام دادهاند و به توسعه و پیشرفت کشورهای متبوع خود کمک کردهاند.