شناسه خبر : 43337 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

وضعیت پارادوکسیکال

چرا فرصت توافق از دست رفت؟

 

سیداحمد فاطمی‌نژاد / استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه فردوسی 

برجام که پس از خروج دولت ترامپ به محاق رفته بود، با روی کار آمدن دولت بایدن در زمستان 1399 و تاکید وی بر بازگشت آمریکا به این توافق جانی دوباره گرفت و دوره‌ای از مذاکرات جدید شروع شد. اما دولت روحانی ماه‌های پایانی خود را می‌گذراند و مسیر مذاکرات هموار به نظر نمی‌رسید. پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران و پیروزی منتقدان برجام، این توافق در وضعیت پارادوکسیکال قرار گرفت. زیرا از یک‌سو به نظر می‌رسید که منتقدان دیروز برجام نمی‌توانند حامیان امروز آن باشند و از سوی دیگر، تحقق وعده‌های انتخاباتی دولت جدید در گرو احیای برجام می‌نمود. در هر صورت پس از وقفه‌ای طولانی، تیم مذاکراتی دولت جدید مشخص و روانه مذاکرات شدند. اسفندماه 1400 نقطه عطف مذاکرات احیای برجام بود. عوامل متعدد داخلی در ایران، آمریکا و اروپا به همراه فضای مساعد بین‌المللی ناشی از بحران اوکراین و نیاز اروپا به انرژی ایران باعث افزایش امیدها به احیای برجام شده بود. اما این مهم تحقق نیافت و پس از آن، روزبه‌روز از احتمال احیای برجام کاسته شد و امروزه می‌توان از مرگ آن سخن گفت. چرا این وضعیت به وجود آمده است؟

برای پاسخ به سوال بالا می‌توان از رویکرد متفکران و تاریخ‌نگارانی نظیر افلاطون، تاکیتوس، هگل، کلازویتس و هویزینگا در باب علل پدیده‌ها بهره برد. ایشان علت‌های مذکور را در سه دسته کلی یعنی عوامل طبیعی، الهی و انسانی (یا به تعبیر سکولار، علل ضروری، تصادفی، و ارادی) مورد توجه قرار می‌دهند. از این منظر، بن‌بست فعلی در مذاکرات احیای برجام و از دست رفتن فرصت اسفند 1400 را در سه بخش می‌توان تحلیل کرد و نقش عوامل ضروری، ارادی و تصادفی را در آن به بحث گذاشت. طبیعی است که علاوه بر اثرگذاری انفرادی این عوامل، کیفیت ترکیب و صورت‌بندی آنها نیز در وضعیت فعلی اثرگذار بوده است.

نخست، علت ضروری موجود در مذاکرات اسفند 1400 را می‌توان به ساختار بین‌المللی نسبت داد. خصلت‌های ساختار بین‌المللی، ناگزیر بوده و عملاً در کوتاه‌مدت نمی‌توان آنها را تغییر داد. خودمحوری کشورها، اهمیت قدرت‌های بزرگ، اثرگذاری رژیم‌های بین‌المللی و رقابت فزاینده برای منافع محدود از جمله خصلت‌های ساختار بین‌المللی است. باید در نظر داشت که در بسیاری از موارد، ساختار بین‌المللی شرایط خود را خواه ناخواه تحمیل می‌کند و مهم نیست که مذاکره‌کنندگان ما چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. در هر صورت، قدرت‌های بزرگی نظیر آمریکا و اتحادیه اروپا خواسته خود را تحمیل می‌کنند؛ کشورهایی نظیر روسیه، چین و... قبل از هر چیز به منافع خود می‌اندیشند؛ جامعه بین‌المللی کم‌وبیش از رژیم‌های بین‌المللی نظیر رژیم منع اشاعه تبعیت می‌کند و هرگونه زیاده‌روی کشورهایی نظیر ایران در برنامه هسته‌ای می‌تواند نقض این رژیم تلقی شود؛ و سرانجام، فرصت‌هایی که برای کسب ثروت و قدرت در محیط بین‌المللی به وجود می‌آید محدود هستند و برای کسب آنها رقابت شدیدی میان بازیگران شکل می‌گیرد. عدم شناخت دقیق از این فضا یا تجاهل نسبت به آنها می‌تواند به تباهی فرصت‌ها منجر شود. سیاست خارجی ایران در بسیاری از موارد در این قالب ضربه خورده و در مذاکرات اسفند گذشته نیز دچار این آفت بود.

دوم، علت تصادفی موثر در مذاکرات احیای برجام در اسفند 1400 را می‌توان به جنگ روسیه و اوکراین و در نتیجه، تلاطم بازار جهانی انرژی نسبت داد. حمله روسیه به اوکراین هر چند از قبل پیش‌بینی می‌شد اما باعث تلاطم عجیبی در بازار انرژی جهانی شد. هرچند عرضه و تقاضای انرژی در بازارهای جهانی معمولاً از قواعد اقتصادی پیروی می‌کند اما در شرایط خاص می‌تواند تحت تاثیر عوامل روانی نیز دچار تکانه‌های شدید شود. حمله روسیه به اوکراین هم بر عرضه و تقاضا اثرگذار بود و هم فضای روانی سنگینی برای بازار جهانی انرژی ایجاد کرده بود. با توجه به نقش پررنگ روسیه در تامین نفت و گاز اروپا، طبیعی بود که به سرعت منابع جایگزین برای روز مبادا مورد توجه قرار گیرد. یکی از این منابع، نفت و گاز ایران بود اما تحریم‌های موجود مانع استفاده از این گزینه می‌شد. این وضعیت باعث اراده قوی اروپا برای توافق سریع با ایران در زمینه هسته‌ای و رفع تحریم‌ها شده بود. با توفیق اروپا در تامین منابع جایگزین انرژی، کاهش فضای روانی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، و آرام گرفتن بازار انرژی جهانی این فرصت از دست رفت. این شرایط خارج از اراده ایران و طرف مقابل در مذاکرات احیای برجام بود و می‌توان گفت به عنوان یک عنصر تصادفی در مذاکرات اسفند 1400 به عنوان نوعی محرک مثبت نقش ایفا می‌کرد. اما این علت تصادفی در حال حاضر نقش معنا‌داری ندارد.

سوم، علت ارادی مذاکرات احیای برجام را می‌توان به طرف‌های مذاکرات به ویژه ایران، اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا نسبت داد. هر کدام از این طرف‌ها در مذاکرات اسفند 1400 به گونه‌ای ایفای نقش‌می‌کردند که می‌توان گفت کم‌وبیش در شکست مذاکرات اثرگذار بوده‌اند. مذاکره‌کنندگان ایران با تحلیل نادرست از ساختار بین‌المللی، حمایت روسیه، و اهمیت انرژی ایران در بازار جهانی به همراه غفلت از پویایی شرایط بین‌المللی از نتیجه‌گیری سریع و احیای برجام اجتناب کردند. این تعلل و به تعبیری، صبر نادرست باعث از دست رفتن فرصت توافق شد. اتحادیه اروپا با سخت‌گیری‌های بیهوده و عدم استفاده از ظرفیت خود برای متقاعدسازی آمریکا در عدم توافق موثر بود. روسیه تلاش داشت که از انزوای خود پس از حمله به اوکراین جلوگیری کرده و مانع از از بین رفتن اهرم فشار خود (ابزار انرژی) در صورت احیای برجام و سرازیر شدن نفت ایران به بازار جهانی شود. آمریکا نیز بدون از دست دادن دستاورد خود (تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران) در پی بازگشت به شرایط قبلی (احیای برجام) بود؛ یعنی واشنگتن خواهان کسب امتیازی بود که نمی‌خواست مقدمات آن را فراهم کند. مجموع این عوامل به ویژه از سمت چهار بازیگر اصلی مذکور را می‌توان علت ارادی از دست رفتن فرصت مذاکرات 1400 تلقی کرد.

هر چند سه علت بالا در کنار همدیگر باعث فوت فرصتی شد که در صورت استفاده می‌توانست شرایط متفاوتی را به بار آورد، اما بیش و پیش از هر چیزی نقش عامل ارادی پررنگ است. در این میان، به ویژه ایران می‌توانست با تحلیل دقیق و مسوولانه از فرصت مذکور بهره ببرد. به نظر می‌رسد که سیطره مخالفان برجام بر تیم 

مذاکراتی ایران در مذاکرات 1400، ارزیابی حداکثری آنها از توان ما برای فشار به اروپا و امتیازگیری، تحلیل نادرستشان از سطح نیاز اروپا به انرژی ایران، و امیدواری بیهوده آنها به وفاداری و حمایت روسیه از تهران در کنار همدیگر به بن‌بست فعلی کمک کرده است. البته در کنار همه این موارد نمی‌توان از کارزار گسترده و قدرتمند مخالفان احیای برجام اعم از جمهوریخواهان آمریکا و رادیکال‌های اسرائیل و عربستان نیز غفلت کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها