روزنه نجات
آیا امکان استفاده از فرصتهای پیشرو برای ایران وجود دارد؟
این روزها بحث برجام داغ است و همه ما امید داریم که این توافقنامه امضا شود؛ چراکه در این صورت گشایشی در اقتصاد ایران پدید میآید. از نظر من ایران برای استفاده از فرصتهای پیشرو باید به چند نکته مهم توجه کند.
همین ابتدا باید به این نکته اشاره کنم؛ تصور من این است که بدون توافق بینالمللی، ما دیگر توان اصلاحات در کشور را نخواهیم داشت. آنقدر قضایای امروز کشور پیچیده و اصلاح امور سخت شده؛ که تنها راهحل برای گذر از این مسیر، توافق با دنیاست.
منظورم از پیچیدگی این است که دیگر اصلاحات موارد محدود، به تنهایی نمیتواند به کشور کمک کند؛ باید مجموعهای از چالشها اصلاح شود تا در نهایت نتیجهای از آنها به دست آید. با وجود این شخصاً توان اقتصادی، سیاسی و روانی جامعه را در حدی نمیبینم که بتواند این تغییرات را تاب بیاورد ضمن اینکه ادامه وضع موجود نیز غیرممکن است.
البته توجه داشته باشیم؛ شرایط فعلی همیشگی نخواهد بود و بهطور قطع جایی متوقف میشود. اما زمانی که همراه با اتفاقات خاصی باشد؛ یا اینکه وضعیت فعلی به مشکلات اجتماعی و سیاسی گستردهای بینجامد. پیشبینی این شرایط کار افرادی مثل من نیست؛ اما باید اعتراف کنم همیشه وقتی به این نقطه میرسیم شخصاً از آن واهمه دارم. بر این اساس تاکید میکنم که به نظرم دیگر جامعه در شرایطی نیست که توان تحمل اصلاحات را داشته باشد.
پس با در نظر گرفتن این مفروض، متوجه میشویم اولین موضوعی که در اقتصاد ما باید اصلاح شود، سیستم بانکی است. برای انجام این امر مهم، ابتدا باید فرآیندهای بیرونی مثل سوئیفت اصلاح شود اما باید پذیرفت که ما با اصلاحات بانکی فاصله زیادی داریم. سرمایههای داخلی در پروژههای نیمهتمام و لابهلای حیفومیلهای گسترده قفل شده و به این راحتی به بانکها بازنمیگردند. بنابراین بانکها امروز منابع مالی قابل توجهی ندارند. برای جذب سرمایه ابتدا باید اعتماد عمومی به بانکها بازگردانده شود؛ اما متاسفانه امروزه بیش از همیشه این اعتماد خدشهدار شده است. کسی که امروز خواهان افزایش سرمایهگذاری در کشور است آیا ابتدا نباید فکر کند که چه کسی حاضر به سرمایهگذاری در این شرایط است؟
از سوی دیگر اگر قرار باشد بازار اقتصادی ما رقابتی شود، هزار و یک مشکل بر سر راهش قرار دارد. هرکدام از ابعاد این وضعیت را که میبینیم متوجه میشویم اصلاحات در حوزه اقتصادی به این راحتیها صورت نمیگیرد. اگر بخواهیم اقتصاد در مسیر رشد حرکت کند، باید چند بعد متفاوت باهم اصلاح شوند؛ با اصلاح یک یا دو مورد نتیجهای حاصل نمیشود.
همچنین در فرآیند چنین اصلاحاتی، اکثر کسانی که امروز مسوول هستند دیگر نمیتوانند کار خاصی را صورت دهند. مدیران و اقتصاددانهای خوب هم یا کنار نشستهاند یا از کشور رفتهاند. در این دوران نیز مدیر و اقتصاددانی تربیت نشده است که در این شرایط هم معتمد ساختار سیاسی باشد هم بتواند کارها را پیش ببرد.
اگر به لحاظ سیاسی هم بخواهم به موضوع اشاره کنم باید بگویم خیلی بعید است که از نظر سیاسی در شرایطی قرار بگیریم که اصلاحات به خودی خود، امری شدنی باشد؛ چراکه مردم طاقت هزینه دادن در این راه را ندارند، دولت هم پولش را ندارد. اما اگر توافق شود ممکن است مقداری پول نفت به ایران وارد شده و به اصطلاح چالهها را پر کند.
کشورهای دیگری هم که این مسیر را رفتهاند از بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و برخی کشورهای خارجی کمک گرفتهاند. در آسیای جنوب شرقی دیدیم که چه نوع کمکهایی صورت گرفت؛ اگرنه کشوری مثل کره نمیتوانست به توسعه دست پیدا کند.
اگر برجام امضا شود، پول نفت به سیستم وارد شده و مقدار کمی از نیازها را مرتفع میکند و ممکن است دسترسی به چند کالای اساسی آسان شود اما بیش از این نخواهد بود؛ چراکه ما آنقدر نفت تولید نمیکنیم که درآمدش همه نیازهایمان را پوشش دهد.
البته از نظر روانی بازگشت ایران به بازار نفت مهم است؛ چراکه با یک تا 5 /1 میلیون بشکه در روز از افزایش قیمتها جلوگیری میکند و شاید تکانی به اقتصاد بدهد اما این مقدار نه در داخل خیلی اثرگذار خواهد بود و نه در سطح بینالملل.
آن چیزی که ممکن است در این میان اتفاق بیفتد و وضع ما را کاملاً تغییر دهد مساله گاز است. اگر اروپاییان و آمریکاییها راضی شوند گاز ایران را جانشین گاز روسیه کنند، شرایط از اساس فرق میکند (البته با این پیشفرض که برجام به نتیجه برسد). در چنین شرایطی سوئیفت هم برقرار و در ادامه قرارداد گازی با اروپاییان منعقد میشود. سپس بهتبع آن تکنولوژی و سرمایهگذاری در داخل ایران سرعت میگیرد. به نظر من اگر این اتفاقات بیفتند و روسیه بگذارد که چنین اتفاقی رخ دهد، در کشور ما بهطور قطع اتفاقات قابل توجهی رخ میدهد. در آن زمان است که روابط تجاری ایران در سطح بینالملل گسترش مییابد و حضور اروپاییان در کشورمان بیشتر میشود. آنها به دلیل نیازشان با خود تکنولوژی و کارشناسان ماهر میآورند و در نتیجه بر پایه تجارتی که ایجاد میشود، صنایعی که وجود دارد و حضور اروپاییان، اصلاحات مورد نیاز کشورمان با سرعت بالاتری صورت میگیرد. در این میان نمیشود تجارت گاز ما آغاز شود؛ اما سیستم بانکی در همین حالت امروز باقی بماند. این موضوع فقط مربوط به گاز هم نیست، منظور یک مجموعه بههمپیوسته در حوزه سرمایهگذاری است. اگر اتفاقاتی که شرح دادم رخ دهد، سیستم بانکی مجبور میشود دست به اصلاح خود بزند. اگر اروپاییان در این حوزه سرمایهگذاری کنند و بانکهای جدید و سالم هم ایجاد شوند؛ بانکهای دیگر مجبور میشوند در این رقابت خود را اصلاح کنند.
اما نقش روسیه در این میان چه میشود؟ میدانیم که روسها در طول تاریخ به ما حمله کردند، شمال ایران را گرفتند و تا مدتها کشور را ترک نمیکردند. هرچند شرایط امروز جهان و همچنین قدرت و توان ایران اجازه نمیدهد چنین اتفاقی رخ دهد اما بعید نیست روسیه چنین رفتاری در پیش گیرد؛ چراکه روسیه برای تجارت دریاییاش به شدت نیازمند آن است که به خلیجفارس یا به اقیانوسی آزاد متصل باشد. البته زمانی که اتحاد جماهیر شوروی در قید حیات بود، برایش اهمیت داشت که همسایه ترکمنستان و آذربایجان چه کسی است. اما در حال حاضر که این کشورها مستقل شدهاند، احتمالاً علاقه روسیه به ایران بیشتر بر پایه مساله دسترسی به آب اقیانوسهاست. اگر در تفاهمهایی که بین روسیه و غرب قرار است صورت گیرد، در رابطه با اتصال روسیه به آبهای آزاد هم تصمیمی اخذ شود، برای ما اتفاق مهمی رخ خواهد داد.
اگر غرب حاضر شود از طریق سوریه، اوکراین یا لبنان به روسیه راهی به دریا بدهد، علاقه روسیه به ایران کم میشود. غرب هم همین را میخواهد تا اروپاییان راحتتر در داخل ایران رفتوآمد کنند. در صورت تحقق این امر یعنی تجارت گاز با اروپا از یکسو و دستیابی روسیه به آبهای آزاد، در نهایت تحولی که نیازمندش هستیم، صورت میگیرد.
شخصاً معتقدم همکاری کردن با روسیه هیچ مشکلی ندارد؛ اما حتماً باید مقابل نقشههای تهاجمیاش ایستاد. بنابراین برای آنکه فشار از ایران برداشته شود باید طوری بازی کنیم که روسیه راهی به دریا پیدا کند. در غیر این صورت این غول بزرگ با امکانات گستردهای که دارد شاید نقشههایی در ذهن داشته باشد.
در نهایت، در حال حاضر باید به این امید باشیم که این روزها توافق صورت گیرد و سوئیفت برقرار شود تا بتوانیم فروش گاز به اروپا را دستور کار خود قرار دهیم.