یارانه نقدی
آیا راه برای اجرای طرح درآمد پایه همگانی هموار میشود؟
وقتی اندرو یانگ کارزار خود را برای نامزدی ریاستجمهوری از حزب دموکرات آغاز کرد پیشنهادش با عنوان «سود سهام آزادی» مبنی بر پرداخت هزار دلار در ماه به تمام آمریکاییها او را از دیگران متمایز ساخت و چهرهای متفاوت و دگراندیش از او به نمایش گذاشت. اکنون با گذشت دو سال، آقای یانگ در کارزار رقابت برای شهرداری نیویورک شرکت کرده است و برنامهاش برای اعطای پول نقد به نیم میلیون نیویورکی دیگر عجیب و تندروانه نیست. البته این برنامه در مقایسه با طرح درآمد پایه همگانی (UBI) ملی اعتدال بیشتری دارد. طرح درآمد پایه همگانی هنوز در بسیاری از محافل با بدبینی نگریسته میشود اما تجربه همهگیری و رشد انفجارگونه هزینهکرد اجتماعی ناشی از آن باعث شد لحن گفتمانهای مربوط به اصلاحات بنیادی در دولتهای رفاه تغییر کند.
کمکهای نقدی به آن شکلی که بسیاری از دولتها در دوران همهگیری ارائه دادند به رویکردی کارآمد و اثربخش در رفع هرگونه نیاز اجتماعی تبدیل شد. در طرحهای دیگر دوران همهگیری پرداخت همگانی چندباره دیده نمیشود. هنوز صبحگاه دوره درآمد پایه همگانی ندمیده است اما بحران کووید 19 زمان فرا رسیدن آن را نزدیکتر میسازد.
استدلالهای پشتیبان درآمد پایه همگانی قرنها در حال شکلگیری بودهاند. توماس پین (Paine) چنین استدلال میکرد که کره زمین یک دارایی اشتراکی است و هر کس که از زمین و منابع آن استفاده میکند یک «اجاره زمین» به جامعه بدهکار میشود و باید این بدهی منبع تامین پرداخت «ارثیه طبیعی» به تمام بزرگسالان باشد. برنامههای پرداخت همگانی و ایده ظریف تضمین حداقل درآمد را میتوان از ویژگیهای ثابت مناظرههای رفاهی در قرن بیستم دانست. اما تا پایان قرن، ملاحظات و نگرانیهای مرتبط با مفتخوری و تداوم نرخ بالای بیکاری در اکثر نقاط اروپا به اصلاحاتی منجر شد که اعطای مزایای رفاهی را سختگیرانهتر و منوط به داشتن شغل میکردند.
در دهه 2010، نگرانیهای مربوط به نابرابری و این باور که به زودی روباتها و هوش مصنوعی بسیاری از کارگران را بیکار میسازند باعث شد تا بحث درآمد پایه دوباره در کانون توجه قرار گیرد. اما پیشنهادهای واقعبینانه اندک بودند. در سال 2016، پیشنهاد پرداخت ماهانه 2500 دلار به هر فرد سوئیسی قاطعانه در همهپرسی رد شد و حدود 80 درصد از رایدهندگان با آن مخالفت کردند.
آنگاه کووید 19 از راه رسید. محدودیتهای کسبوکارها انبوهی از مردم را در شرایط سخت اقتصادی و نیازهای اضطراری قرار داد. دولتها در سراسر جهان شیلنگ نقدینگی را باز کردند. از نیمه مارس تا اواسط ژوئن بیش از 1 /1 میلیارد نفر کمکهای نقدی گرفتند و تقریباً هیچ مخالفت سیاسی با آن دیده نشد. طبق گزارش بانک جهانی، یارانههای نقدی حدود یکسوم از سیاستهای اجتماعی مرتبط با همهگیری را دربر میگرفتند. در مارس 2020 کنگره آمریکا تقریباً به طور متفقالقول قانون آرامش در کووید را تصویب کرد که طبق آن یک چک 1200دلاری بدون هیچ قید و شرطی به اکثر بزرگسالان آمریکا فرستاده شد. به دنبال آن دور دیگری از ارسال چکها در پایان سال به اجرا درآمد.
ساکنان هنگکنگ، شهروندان ژاپن و اکثر بزرگسالان در سنگاپور به ترتیب 1300، 930 و 425 دلار دریافت کردند. برخی کشورها کمکها را به صورت محلی (در مالتا) از طریق کوپن یا کارتهای برداشت بانکی (در کره جنوبی) ارائه دادند. اما اکثر کشورها صرفاً به پرداخت نقدی روی آوردند.
اما این طرحها هیچکدام سیاست درآمد پایه همگانی را دربر نداشت.
اکثر کمکهای نقدی در جهان ثروتمند فقط در برنامههای یکمرتبهای و با هدف تشویق مصرف و محافظت در برابر تکانههای درآمدی اعطا شدند. در کشورهای فقیر این کمکها بیشتر به برنامه درآمد پایه شباهت داشتند و چندبار تکرار شدند. اما اکثر کمکها اقشار محروم و آسیبپذیر را هدف گرفتند. دولت برزیل در بزرگترین برنامه رفاهی خود تاکنون تا دسامبر 2020 ماهانه مبلغی را به یکسوم محروم جمعیتی پرداخت کرد. طرح دولت توگو هر دو هفته یکبار پول نقد را به کیفهای تلفن همراه کارگران غیررسمی آسیبدیده از قرنطینه واریز میکند.
اما با نزدیک شدن پایان مرحله حاد همهگیری و بازگشت تدریجی فعالیتهای عادی اقتصادی تعداد برنامههای در دست اجرا کمتر میشود. طبق گزارش بانک جهانی فقط هفت درصد از سیاستها تمدید شدهاند و میانگین طول عمر طرحها سه ماه بوده است. در آمریکا، طرح محرک رئیسجمهور جو بایدن که در حال حاضر مسیر کنگره را میپیماید دور سوم اعطای چکها را دربر میگیرد اما در مقایسه با سال 2020، تعداد کمتری از مردم مشمول دریافت چک خواهند شد. کمکهای مرتبط با همهگیری خود به طرحهای پایدار درآمد پایه تبدیل نخواهند شد اما تجربه جهان از کووید 19 احتمال پذیرش آنها را بالاتر میبرد. نظرسنجیها نشان میدهد هم در اروپا و هم در آمریکا، جوانان از طرح درآمد پایه همگانی پشتیبانی میکنند. هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات پشتیبانی خود را از طرح گسترشیافته معافیت مالیاتی فرزندان اعلام کردهاند، که پول نقد را بدون هیچ شرطی به خانوارهای کمدرآمد میرساند. این طرح خانوارهای پردرآمد را دربر نمیگیرد اما به طرح تامین درآمد پایه برای خانوارهای بچهدار شباهت پیدا میکند.
در کره جنوبی، رقابت انتخابات ریاست جمهوری سال آینده به گونهای همهپرسی درباره درآمد پایه همگانی تبدیل میشود. لی جای میونگ یکی از نامزدهای بالقوه و فرماندار کنونی ایالت گیونگی نظارت بر برنامه منطقهای درآمد پایه را بر عهده داشت. وی پیشنهاد میکند که کره جنوبی طرح ملی 500 هزار وون (340 دلار) در سال را در دستور کار قرار دهد و در نهایت این مبلغ را به صورت ماهیانه به شهروندان بپردازد. رقیب او چانگ سی کیون، نخست وزیر کنونی، با این طرح مخالف است.
تجربه همهگیری شواهد فزایندهای درباره اثرات برنامههای کمک نقدی فراهم میسازد. پژوهشگران و دولتها در واکنش به افزایش علاقهمندی عمومی به درآمد پایه همگانی چندین آزمایش انجام دادند که نتایج برخی از آنها حتی قبل از شیوع کووید 19 آشکار شد. به عنوان مثال، فنلاند آزمایشی را در 2018-2017 انجام داد که در آن دو هزار فرد بیکار که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند ماهانه مبلغی اندک دریافت میکردند. این مبلغ تقریباً مساوی مزایای بیکاری بود که برای چنین آزمایشی در نظر گرفته شد. تغییر قانون در سال 2018 و اعمال شروط سختگیرانه برای دریافت مزایای بیکاری نتایج این آزمایش را مخدوش ساخت. با وجود این، نتایج قابل توجه هستند. بزرگترین نگرانی مربوط به درآمد پایه همگانی آن است که چنین طرحی باعث شود دریافتکنندگان دیگر به دنبال کار نباشند. اما در واقع، دریافتکنندگان حتی بیشتر از دیگران کار میکردند. افراد بیشتری از بهبود سلامت خود گزارش دادند؛ اضطراب و افسردگی در میان دریافتکنندگان کاهش یافت؛ آنها به تواناییهای خود باور پیدا کردند و نسبت به کسانی که در گروه کنترل بودند اعتماد اجتماعی بیشتری به دست آوردند. نتایج فنلاند با یافتههای دیگر آزمایشها همخوانی دارد. ربکا هاسدل از دانشگاه استنفورد 16 مطالعه مربوط به درآمد پایه را که بین سالهای 2009 و 2019 منتشر شده و کشورهای فقیر و ثروتمند را تحت پوشش قرار داده بودند بازبینی کرد. نتایج حاکی از آن است که درآمد پایه تاثیر مثبتی بر پیشرفت تحصیلی، سلامت روانی و جسمی و کاهش فقر دارد. تاثیر آن بر مشارکت در بازار کار نسبتاً اندک است و در نیمی از مطالعات هیچ تاثیر معناداری دیده نمیشود. در اکثر مطالعات دیگر نیز تاثیر آن بر بازار کار مثبت ارزیابی شده است.
هرگاه مشارکت در بازار کار کاهش مییابد باید ریشه آن را در بحث مراقبتها دید که به نابرابری جنسیتی در بازار کار نیز دامن میزند. ارائه کمکهای مراقبتی در کشورهای کمدرآمد و دارای درآمد متوسط مشارکت کمتر زنان را به همراه دارد. برخی مطالعات نیز نشان میدهند که طرح درآمد پایه به کاهش مشارکت کارگران مسنتر میانجامد. در برخی از مطالعات به نظر میرسد اثرات نسبت درآمد پایه همگانی در دوران همهگیری تداوم یافتهاند. تیمی از اقتصاددانان که آزمایشی با مقیاس گسترده در زمینه درآمد پایه همگانی در کنیا قبل از شیوع کووید 19 آغاز کرده بودند موفق شدند عملکرد آن را در دوران بحران نیز ارزیابی کنند. دریافتکنندگان گزارش کردند سطح سلامتشان به میزان اندک اما معناداری نسبت به گروه کنترل بالاتر رفته است.
نتایج مرتبط با سلامت پیچیده بودند اما مشخص شد افرادی که کمکها را دریافت میکردند در فعالیتهای تجاری ریسکپذیری بالاتری داشتند.
نویسندگان میگویند شاید این امر به خاطر احساس ایمنی حاصل از دریافتهای نقدی باشد. بنابراین میتوان گفت حتی اگر طرح درآمد پایه همگانی باعث شود برخی از کار کردن دست بردارند، چنین طرحی نتایج مطلوب دیگری از جمله کارآفرینی را به همراه خواهد داشت.
بهرهبرداری از این یافتهها نیز پیچیدگی زیادی دارد. برخی طرحها مانند صندوق دائمی آلاسکا که درآمدهای نفتی را سرمایهگذاری و سود حاصل را در میان مردم تقسیم میکند از قدمت زیادی برخوردار است و ویژگیهای یک طرح درآمد پایه همگانی را دارد. این طرح نشان داد که اثرات یک نظام پرداخت همگانی بر اشتغال اندک اما مثبت است. در مقابل، برنامههایی که به یک دامنه جغرافیایی یا زمانی محدود شدهاند نمیتوانند همانند طرحهای مقیاسبزرگ و دائمی درآمد پایه همگانی بر جامعه اثر گذارند. هنجارهای اجتماعی مرتبط با کار و تفریح نیز میتوانند خود را به شکل مثبت یا منفی با اینگونه پرداختها سازگار کنند.
شاید به دلیل اثر ضریب فزاینده اجتماعی، هرگاه افراد بیشتری از درآمدهای سخاوتمندانه پایه بهرهمند شوند رفتارها تغییر کنند. ضریب فزاینده اجتماعی این واقعیت را انعکاس میدهد که وقتی افراد بیشتری درگیر یک فعالیت میشوند، جذابیت و لذت آن فعالیت بالا میرود. به عنوان مثال، دریافتکنندگان درآمد پایه همگانی در فنلاند اجبار بیشتری برای پیدا کردن شغل دارند چون هرگاه اکثر مردم مشغول به کار باشند اشتغال جذابیت بیشتری پیدا میکند. اما همگانی شدن پرداختهای درآمدی ممکن است این پویایی اجتماعی را تغییر دهد.
نتایج امیدوارکننده آزمایشهای درآمد پایه همگانی میتواند مشوق انجام آزمایشهای بیشتر باشد. همچنین، این نتایج میتوانند از اصول و سیاستهایی حمایت کنند که ویژگیهای طرح درآمد پایه بدون همگانی بودن را دارند و پاسخی برای نگرانیهای مرتبط با انگیزه کار کردن به شمار میروند یا همانند پیشنهاد آقای یانگ یک درآمد تضمینی برای برخی اقشار باشند. مهمترین مانع اجرای برنامههای درآمد پایه همگانی یعنی تامین منابع آن همچنان پابرجاست. به عنوان مثال، طرح اولیه آقای یانگ به هزینه سالانهای معادل 14 درصد GDP نیاز دارد، هرچند میتوان با منطقی ساختن دیگر طرحها، هزینه را اندکی پایین آورد. با این حال، به عنوان مقایسه باید متذکر شد که کل هزینهکرد فدرال در سال 2019 معادل 21 درصد GDP بود. آزمایشهای کوتاهمدت UBI و یارانههای نقدی گسترده در واکنش به کووید 19 هیچکدام دولتها را وادار نکرد تا وظیفه دشوار تامین مالی الحاقات جدید به دولت رفاه را بر دوش بکشند. تامین مالی بخش بزرگی از کمکهای اعطایی به خانوارها در سال گذشته از جمله طرح جو بایدن از طریق بدهی دولتی صورت گرفت. سال گذشته بازارها بدهی دولت را به راحتی پذیرفتند اما تا زمانیکه پرسش تامین مالی UBI مطرح و به آن پاسخ داده شود تحقق چنین رویایی دور از احتمال خواهد بود. برخی سیاستمداران به این موضوع ورود کردهاند. در کره جنوبی، آقای لی میگوید که درآمد پایه همگانی اندک را میتوان با تنظیم بودجه کنونی تامین کرد اما او قبول دارد که دستودلبازی بیشتر در این حوزه به پول بیشتر نیاز دارد. او در سازوکار تامین منابع خود به مالیات بر زمین، تصاعد کربن و خدمات دیجیتال اشاره میکند. آقای یانگ عقیده دارد که ترکیبی از مهار ناکارآمدی هزینهکردها با کمکهای انساندوستانه میتواند منابع یارانههای نقدی به قشر محروم نیویورک را تامین کند. در اواسط قرن 20، روحیه همدلی و فداکاری حاصل از جنگ و رکود باعث شد تامین مالی مزایای جدید از طریق مالیات از دیدگاه سیاسی امکانپذیر شود اما در دوران کنونی، استقبال از یارانههای نقدی را باید مرهون کاهش نگرانیهای مرتبط با بدهی دولتها دانست. با عقبنشینی همهگیری کووید 19 این دیدگاه نیز حداقل در میان بخشهایی از طیف سیاسی تغییر میکند. فقط آنموقع میتوان فهمید که همهگیری تا چه اندازه جامعه را در مسیر درآمد ثابت همگانی پیش برده است.
منبع: اکونومیست