رازهای مگوی اقتصاد غیررسمی
اقتصاد غیررسمی بینالمللی اطراف ایران چگونه شکل گرفت؟
سه مقوله «تحریم اقتصادی ایران»، «اقتصاد غیررسمی» و نیز «همسایههای ایران یا طرفهای تجاری ایران» آنقدر درهمتنیده شدهاند که نوشتن درباره این مقوله که «تحریمها چگونه موجب شکلگیری اقتصاد غیررسمی بینالمللی اطراف ایران شده است؟» را پیچیده و دشوار میکند. برای اینکه بتوان در این باره نوشت و خوانندگان ارجمند نیز در پایان این نوشته، چیزی بر معلوماتشان اضافه شود و قدرت تحلیل آنها از این پرسش افزایش یابد و با توجه به اینکه این نوشته نمیخواهد کار یک مقاله پژوهشی را انجام دهد، یک راه این است که هرکدام از عناصر سهگانه را تا اندازهای توضیح دهیم و ارتباط و درهمفرورفتگیهای آنها را نشان دهیم.
اقتصاد غیررسمی
بر اساس تعریف قابل قبول اقتصاددانان، اقتصاد غیررسمی به فعالیتهایی گفته میشود که به دلایل و با انگیزههای گوناگون انجام میشود؛ اما همه این فعالیتها یک وجه مشترک دارند. این صفت مشترک در انواع فعالیتهایی که نام غیررسمی را با خود به همراه دارند، «پنهان بودن» آنها و «ثبت نشدن در محلهای قانونی» است. پیش از این و در دهههای گذشته فعالیتهای مرتبط با تولید و توزیع مواد مخدر را فعالیت اصلی اقتصاد غیررسمی میدانستند. اقتصاد غیررسمی البته به فعالیتهای بدون ثبت شدن دریافت مزد مثل فعالیت زنان خانهدار نیز گفته میشود. اما مراد از فعالیتهای غیررسمی در این مقوله فعالیت مهم یعنی دادوستد کالا و تبادل یا انتقال ارز است؛ به این معنی که در پیرامون ایران مثل کشورهای همسایه یا با بازتر کردن مقوله با طرفهای تجاری ایران، اکنون دادوستدهایی صورت میگیرد که دو طرف برای عبور از تحریم کشور آمریکا آن را ثبت نمیکنند.
تحریم ایران
اقتصاد ایران در دهه 1390 دو بار (یکبار در ابتدای دهه و یکبار نیز در این سه سالی که آخرین ماه سال سوم آن را پشت سر میگذاریم) بهطور رسمی از سوی ایالات متحده آمریکا، تحریم شده است. برخی از پژوهشگران نام «رژیم تحریم» را درباره ایران بهکار میبرند و منظور این است که تحریمها از قاعده و قانون گسترشیابنده و به مرور فلجکننده تبعیت میکنند. برخی آگاهان باور دارند تحریم ایران در دوره اوباما یک تمرین برای شناسایی پیامدها، آثار و راههای چگونه موثرتر کردن انجام میداد. به این ترتیب بود که در دور جدید تحریمها که از سال 1397 شروع شده است، سیستمی هوشمند از رژیم تحریمها را شاهد هستیم که روزنهها و راههای شکست تحریم در دوره اوباما را نیز بسته است. واقعیت این است که پیامدهای تحریم تا اینجای کار چند نتیجه نگرانکننده داشته است که رشد منفی اقتصادی در سه سال اخیر و کوچکتر شدن حجم اقتصاد ایران نتیجه این تحریمها بوده است.
تجارت و تحریم و اقتصاد غیررسمی
بر اساس آنچه در بالا نوشته شد ایران نمیتواند بهطور رسمی و به شکل منظم و آشکار با دیگر کشورها تجارت کند. از آنجا که بیشترین حجم تجارت ایران با جهان به ویژه در حوزه تجارت به صادرات نفت، فرآوردههای نفتی و نیز میعانات گازی و همچنین پتروشیمی و نیز فلزات اساسی مربوط میشود و همه این کالاها به مرور مشمول تحریمهای آمریکا شدهاند، الان تجارت ایران با کشورهای گوناگون اول، بسیار کاهش یافته است و دوم، بهطور غیررسمی انجام میشود. بهطور مثال ایران ناگزیر است به دلیل تحریم شرکت ملی نفتکش ایران، تحریم کشتیرانی ایران و نیز تحریم صادرات نفت از یکسو با کشتیهای دیگر کشورها فعالیت کند و از سوی دیگر شمار مشتریان ایران را کاهش دهد و نیز دادوستدها در محلهای رسمی ثبت نشوند. این مقوله دردناک برای ایران پیامدهای نامناسبی داشته و در صورت ادامه میتواند به نابودی کامل اقتصاد رسمی صادرات ایران منجر شود. در حال حاضر ایران با کشور عراق نیز دادوستد غیررسمی به ویژه در بستر دادوستد ارزی دارد و معلوم نیست چه میزان از دادوستدها به دلار است و چه میزان با پولهای دو کشور؛ و نیز شرایط انتقال چیست و این اتفاق با افغانستان و تا حدودی با ترکیه نیز در جریان است. یکی از بدترین رخدادها در این زمینه این است که بازرگانان ایرانی برای دور زدن تحریمهای آمریکا باید راههایی برای صادرات به ویژه صادرات کالاهای اصلی یافته و در این مسیر ناگزیرند شرکتهای صوری تاسیس کنند یا اینکه عنوان کالاهای صادراتی و وارداتی را تغییر دهند و در گرفتن مطالبات خود از واردکننده کالاهای ایرانی با دردسرهای گوناگون مواجه شوند. همه فعالیتهایی که در سطرهای بالا نگاشته شد، مصادیق اقتصاد غیررسمی دارند. وقتی چنین شرایطی پیش آمد تصور میشد که دوره تحریمها کوتاه باشند اما واقعیت این است که در حال سپری کردن سومین سال از تحریمهای تازه هستیم و یادمان باشد پیش از این نیز برخی تحریمهای دوره باراک اوباما نیز پابرجا مانده بودند.
چشمانداز تاریک
واقعیت این است که بر اساس پیامدهای تحریم یک شبکه فراسرزمینی در حوزه تجارت ایران پدیدار شده است که طبق محاسبههای انجامشده و نقلقولشده از آقای عباس آخوندی وزیر سابق راه و شهرسازی با توجه به حجم تجارت نزدیک به 100 میلیارددلاری ایران و سود اقتصاد غیررسمی از پنهانسازی رقمی بین 15 تا 20 میلیارد دلار در سال برای کاسبهای تحریم ایجاد کرده است که از دست و جیب مردم ایران برداشته میشود. از سوی دیگر دقت در ماهیت سیاست خارجی ایران نشان میدهد که دستکم نباید به این زودیها شاهد مناسبات عادی ایران با آمریکا باشیم؛ مگر اینکه اتفاق مهمی در یکی از دو نظام سیاسی جمهوری اسلامی یا آمریکا رخ دهد. بنابراین و در این شرایط سیاست خارجی، تحریمهای ایران شاید پابرجا بمانند. در این صورت اقتصاد غیررسمی به مرور سهم بیشتری را در کل تجارت خارجی ایران به دست میآورد و اقتصاد رسمی با کشورهای پیرامون ایران و نیز کشورهای طرف تجاری ایران هر روز کوچکتر خواهد شد. افزایش دوره تحریمها حتی در اندازه فعلی و با این فرض که دولت تازه آمریکا چیزی بر آن اضافه نکند، چشمانداز اقتصاد رسمی ایران در دو حوزه تجارت کالا و نیز نقل و انتقال منابع ارزی را تیرهتر خواهد کرد. در چنین وضعیتی است که میتوان به انتظار رخدادهای تاسفبرانگیز نشست. یک اتفاق بد احتمالی این است که کشورهای شریک تجاری ایران از ترس اینکه شاید به دام جریمه آمریکاییها بیفتند از خیر تجارت با ایران بگذرند. در این صورت ایران ناگزیر میشود به مرور با شرکتهایی بینامونشان تجارت کند که ریسک بالایی را بر تجار ایرانی تحمیل میکند و شاید آن دسته از تجار که بردباری این نوع فعالیت را ندارند از میدان تجارت خارج شوند و گروهی ماجراجو به کار تجارت روی بیاورند. از سوی دیگر با ادامه این وضعیت اقتصاد غیررسمی در نقلوانتقال پول به صورت عادی ناممکن میشود و باید پول به شکل فیزیکی و با کمترین اعتبار انجام شود.
خطر بزرگتر
تهدید و خطر بزرگتر در ادامه این وضعیت یعنی گسترش اقتصاد غیررسمی در پیرامون ایران و خودداری کشورها از اینکه با ایران تجارت غیررسمی کنند این است که برخی از کشورها که نیروی مقاومت بیشتری دارند و در این کار نیز تخصص دارند اقتصاد ایران را به سوی خود بکشند و ایران برای اینکه همین میزان تجارت را از دست ندهد اختیار تجارت خود را به یک کشور مثل چین بدهد. با توجه به روندهای 10 سال تازهسپریشده میتوان به چشم دید که این اتفاق تقریباً در حال شکلگیری است و اقتصاد ایران در تجارت و سرمایهگذاری هر روز بیشتر در دامان چین میافتد. از سوی دیگر سود سالانه 20 میلیارد دلار که از راه اقتصاد غیررسمی نصیب گروههای فراسرزمینی شده است رقم بزرگی است و ذینفعان این داستان نیز برای به هم زدن راه آشتی احتمالی ایران و آمریکا نیروی بزرگی در ایران و آمریکا فراهم میآورند تا اقتصاد غیررسمی پابرجا و استوار بماند.
نکته آخر
واقعیت این است که اسرار و رازهای مگوی اقتصاد غیررسمی در سالهای تحریم به اندازهای پیچیده و پررمزوراز شدهاند که به این زودیها کسی از این اسرار سر در نمیآورد و به این ترتیب است که داستان ادامه دارد. اگر میشد در قالب یک پژوهش بزرگ و کارشناسانه از این اسرار رونمایی شود، شاید برخی از گرههای سیاست خارجی نیز باز میشد.