سم مهلک
غلامرضا سلامی از شبکه فساد شکلگرفته حول تحریمها میگوید
غلامرضا سلامی، کارشناس اقتصادی و رئیس اسبق شورای عالی انجمن حسابداران خبره ایران معتقد است طولانی شدن تحریمها باعث شده است ما نتوانیم نیازهای مملکت چه صادراتی و چه وارداتی را به شیوه درست، رسمی و قانونی تامین کنیم. سلامی میگوید بر اساس برآوردهای صورتگرفته 15 تا 25 درصد کل مبالغی که ما تجارت خارجی داریم، صرف دور زدن تحریمها میشود که این هزینهها عمدتاً به جیب کسانی میرود که فقط کارشان پیدا کردن راهکارهایی برای دور زدن تحریم است؛ اینها معمولاً به نهادهای قدرت وصل هستند چراکه در غیر این صورت اصلاً کارشان انجام نمیشود؛ همین مساله خودش باعث میشود کل تحریم به مذاق اینها و حامیانشان به اصطلاح «بچسبد» و خیلی علاقهمند باشند تحریمها ادامه پیدا کند که در واقع خودش مقاومت برای رفع تحریم از سوی ایران را تشدید میکند. در راستای مقابله با برداشتن تحریمها حرفهایی زده میشود و کارهایی صورت میگیرد که دستکم قسمتی از آن توسط همین عدهای صورت میگیرد که به آنها کاسبان تحریم میگویند. به گفته این کارشناس اقتصادی از زمانی که تحریمها شروع شدند و فشارهای سختی که در دور اول آقای اوباما به ایران وارد شد چنین شبکهای شکل گرفت، اعمال تحریمهایی که در آن دولت شروع شد و بسیار سخت بود و اجماع جهانی هم در آن مورد اتفاق افتاد و حتی با کشورهای دوست مثل چین و روسیه هم نتوانستیم مبادله کنیم، ما را به چنین سمتی سوق داد. هیچ بانک بزرگی نمیپذیرفت که مبادلات تجاری ما را انجام دهد و از همان موقع شبکهای که چنین کاری را به صورت غیرقانونی انجام دهد تا بتوانیم تحریمها را دور بزنیم، شکل گرفت. سلامی میگوید هیچ دولتی در ایران هر قدرتی هم که داشته باشد بدون اینکه بتواند با جهان مبادلات سالم و شفاف اقتصادی و بازرگانی داشته باشد نمیتواند موفق عمل کند؛ آن هم در شرایط فعلی ایران که ما اصلاً در این 40، 50ساله برای این روزها فکری نکردیم و اقتصاد و تولیدات ما شدیداً به خارج از کشور و کالای واسطهای و سرمایهای خارجی وابسته است.
♦♦♦
گفته میشود ادامهدار شدن تحریمها موجب شکل گرفتن برخی شبکههای فراملی فساد حول تجارت خارجی ایران تحت عنوان دور زدن تحریمهای بهوجودآمده میشود. چقدر این گزاره صحیح است؟
طبیعی است که وقتی تحریمها طول بکشد که در مورد ایران طول هم کشیده است و غیر از یکی، دو سال همواره این فشار روی اقتصاد کشور وجود داشته است، چنین شبکهای شکل میگیرد. در مورد تحریم ایران این زمان زیاد باعث شده است ما نتوانیم نیازهای مملکت را چه صادراتی و چه وارداتی به شیوه درست، رسمی و قانونی تامین کنیم. این مساله باعث میشود که برای تامین این نیازها شبکههایی که کارشان این است که تحریمها را دور بزنند به وجود بیاید. این شبکهها الزاماً تاجر نیستند و تخصصشان در پیدا کردن راهکارهایی برای دور زدن تحریمها به شیوههای گوناگون است. در این فرآیندی که به وجود میآید سود خیلی زیادی نهفته است. در هر یک از فرآیندها یا در حقیقت مبادلات تجاری بین ایران و کشورهای دیگر باید تحریم دور زده شود و دور زدن در هر فرآیندی راه و روش خودش را دارد. این دور زدن با هزینهای همراه است. این پول به جیب کسانی میرود که به اصطلاح به آنها «کاسبان تحریم» گفته میشود؛ کسانی که در ایران هستند یا کسانی که خارج از ایران هستند. به هر حال در شرایط فعلی این شبکه ایجاد شده است و در حقیقت از تحریم بودن ایران نهایت استفاده را میبرد. بر اساس برآوردهای صورتگرفته گفته میشود 15 تا 25 درصد کل مبالغی که ما تجارت خارجی داریم، صرف همین دور زدن تحریمها میشود. این هزینهها عمدتاً به جیب کسانی میرود که کارشان فقط پیدا کردن راهکارهایی برای دور زدن تحریم است. اینها معمولاً به نهادهای قدرت وصل هستند چراکه در غیر این صورت اصلاً کارشان انجام نمیشود. همین مساله خودش باعث میشود کل تحریم به مذاق اینها و حامیانشان به اصطلاح «بچسبد» و خیلی علاقهمند باشند تحریمها ادامه پیدا کند که در واقع خودش مقاومت برای رفع تحریم از سوی ایران را تشدید میکند. در راستای مقابله با برداشتن تحریمها حرفهایی زده میشود و کارهایی صورت میگیرد که دستکم قسمتی از آن توسط همین عدهای صورت میگیرد که به آنها کاسبان تحریم میگویند.
گفته میشود گردش مالی این شبکه در سالهای اخیر چیزی در حدود 400 میلیارد دلار بوده است. این تخمین میتواند درست باشد؟
400 میلیارد دلار عایدی آنها در تمام سالهای تحریم صحیح به نظر میرسد. ما در این سالها سالی 20 تا 30 میلیارد دلار برای دور زدن تحریم هزینه کردیم. در این 15 سال چیزی اندازه این عدد که گفتید نصیب این شبکه شده است که برای این کسبوکار رقم بسیار بزرگی است. این عدد برای کسانی که در این کسبوکار هستند و میخواهند وضعیت موجود و تحریمها ادامه پیدا کند رقم اغواکنندهای است. تحریمها در بخش رسمی اقتصاد اعمال شده است. بحث ما بخش غیررسمی است که ما میگوییم در این 15 سال 400 میلیارد دلار به جیب عدهای رفته، بدون اینکه نقشی در فرآیند تولید یا صادرات داشته باشند. فقط به این دلیل که راهکاری غیرقانونی پیدا میکنند که چطور میشود پولی را جابهجا کرد و تحریم را دور زد، به چنین مبالغی دست مییابند. توجه داشته باشید معمولاً این کارها نیازمند این است که این افراد یا گروهها به شبکه قدرت متصل باشند، در غیر این صورت اجازه نمیدهند پولی از ایران به خارج یا برعکس جابهجا شود. کسانی که میتوانند چنین کارهایی کنند و تحریمها را دور بزنند و حق جابهجایی پول دارند، کسانی هستند که شناختهشده هستند.
به وجود آمدن چنین شبکه شناختهشدهای که بعضاً از اصطلاح «کاسبان تحریم» هم از آنها یاد میشود از چه زمانی شروع شد و سازوکار آن به چه شکل است؟
میتوان گفت از زمانی که تحریمها شروع شدند و فشارهای سختی که در دور اول آقای اوباما به ایران وارد شد، چنین شبکهای شکل گرفت. اعمال تحریمهایی که در آن دولت شروع شد و بسیار سخت بود و اجماع جهانی هم در آن مورد اتفاق افتاد و حتی با کشورهای دوست مثل چین و روسیه هم نتوانستیم مبادله کنیم، ما را به چنین سمتی سوق داد. هیچ بانک بزرگی نمیپذیرفت که مبادلات تجاری ما را انجام دهد و از همان موقع شبکهای که چنین کاری را به صورت غیرقانونی انجام دهد تا بتوانیم تحریمها را دور بزنیم، شکل گرفت. دولت نهم و دهم افرادی را رسمی یا غیررسمی معرفی کرد که نفت را تحویلشان دهد و آنها نفت را در بازار غیررسمی بفروشند و پولش را بیاورند. پرونده بزرگی که گفته شد چند میلیارد یورو در آن گم شده است محصول همان دوره بود که بابک زنجانی کالای نفتی ایران را صادر کرد اما پولش به کشور برنگشت. اینکه بگوییم بابک زنجانی تنها بوده و شبکهای پشت او نبوده است دور از ذهن است. اینکه در کشوری مثل ایران که حداقل سیستم امنیتی قوی دارد یک فرد بتواند به تنهایی چنین کاری انجام دهد، بعید است. حتماً شبکهای پشت سر این افراد است که بتوانند چنین کاری انجام دهند. همان موقعی این شبکه شروع به کار کرد که ما گفتیم تحریم هیچ اثری روی اقتصاد ایران ندارد و ما دورش میزنیم. برای دور زدن چنین کارهایی انجام دادیم و میلیاردها پول نقد را به هدر دادیم و هنوز که هنوز است تکلیفش روشن نیست. بعد از اینکه این مسائل ادامه پیدا کرد، این شبکه جا افتاد. بعد از تحریم مجددی که در زمان ترامپ اتفاق افتاد، این شبکه دیگر جا افتاده بود و در کارش ماهر شده بود و الان هم آن را انجام میدهد و خیلی مشتاق است که این تحریمها ادامه پیدا کند تا بتواند از طریق دور زدن تحریمها همچنان سود کلانی به دست بیاورد.
ذینفعان این شبکه غیررسمی اقتصاد که حول دور زدن تحریمها به وجود آمده است، چه کسانی هستند؟
این افراد یا گروههایی که از آنها به کاسبان تحریمها یاد میشود، مسلماً یا گروههای جداشده از نهادهای قدرت یا وابسته به نهادهای قدرت هستند. اینها بسیاری از کارهایشان غیراصولی است و با روال عادی تجاری سنتی متفاوت است. بنابراین باید از جاهایی پشتیبانی شوند. این شبکه، شبکه سیستماتیک است که از افراد مختلف در تمام بخشهای اقتصادی شکل گرفته است. گاهی ما فقط سخنگوهای اینها را میبینیم. کسانی که ناآگاهانه از تحریمها دفاع میکنند و علاقه دارند تحریمها ادامه پیدا کند و به این مساله دامن میزنند. بعضی دیگر در پشت پرده هستند. مسلماً دستگاههای اطلاعاتی ما آنها را میشناسند و دستگاه قضایی ما هم اینها را میشناسد. اما مسالهای که اینجا با آن روبهرو هستیم این است که خود تحریم باعث شده است مقابله با اینها مشکل باشد و قضیه به هم گره خورده و پیچیده شده است. تا زمانی که تحریمها برداشته نشود این شبکه روزبهروز بیشتر جان میگیرد. آنها هم منفعتشان در این است که تحریمها بیشتر ادامه پیدا کند. این چیزی است که ما از بیرون میبینیم.
تحریمها چگونه بر اقتصاد رسمی ایران و همچنین رشد اقتصاد غیررسمی ایران اثر گذاشتهاند؟
ما آثار تحریمها را در اقتصاد رسمی به صورت مستقیم میبینیم. در کشورمان وقتی دلار مثلاً از هزار تومان به 25 هزار تومان میرسد، این افزایش قیمت دلار که بیشترش به دلیل تحریمها و عدم امکان صادرات نفت بوده، باعث شده است سیستم قیمتگذاری در کشور در خیلی از کالاها تحت تاثیر مستقیم قرار بگیرد.
مثلاً بهمحض اینکه دلار به اندازه مشخصی افزایش قیمت را تجربه میکند، قیمت آهنآلات به همان میزان بالا میرود، سیمان و میلگرد و مواد پتروشیمی و مواد غذایی و... هم همینطور ولی قیمت نهادهها به همین نسبت بالا نمیرود چراکه دولت اجازه نمیدهد قیمت چنین چیزهایی مثل قیمت حاملهای انرژی بالا برود. بنابراین این وسط رانت عظیمی نصیب عده خاصی میشود. مثلاً شرکتهایی 60 درصد قیمت فروششان سود ویژه دارند و این در دنیا بینظیر است. این نصیب تمام ملت نمیشود و نصیب یک عده از سهامداران میشود که تعدادی از آنها باز هم در شبکه قدرت هستند. قسمت اعظم سهامداران آنها به قدرت متصل هستند و آنقدر ساختار تودرتو است که اصلاً معلوم نیست چه کسانی هستند؛ ساختار را بسیار پیچیده کردند و سهامدار در سهامدار که نمیتوان کشف کرد مثلاً سهامدار فلان شرکت پتروشیمی که 60 تا 70 درصد روی فروش سود میکند، کیست یا شرکت تولیدی مثلاً محصولات فلزی از کجا در همان اقتصاد غیررسمی بدون اینکه کار غیرقانونی کرده باشد، سود عظیمی به دست آورده است. مثلاً نفت و گاز مجانی یا ارزان دریافت میکند، مواد سنگآهن، برق و حاملهای انرژی ارزان دریافت میکند و قیمت کارگر پایین است اما قیمت فروشش قیمت جهانی است که بلافاصله بعد از افزایش قیمت دلار هم اعمال میشود. این تفاوت بین قیمت تمامشده اینها باعث میشود رقمهای وحشتناکی به جیب یک عده خاص برود. در این قضیه هرچند سهامداران خرد هم مقداری در بازار سرمایه انتفاع کردند اما کار به اینجا کشید که بورس وارد چنین سقوطی شده است که عامل اصلی آن همین قضیهای بود که اشاره کردم. در این حالت پول از جیب تمام ملت برداشته شده، به جیب یک عده ریخته میشود و این هم نوعی فساد است ولی شبکه غیررسمی نیست بلکه رسمی است. رانتی که در شبکه رسمی و غیررسمی تحریمها برای ما ایجاد میشود اثر مخربی بر اقتصاد دارد. اصولاً فساد و رانت آفت اقتصاد است. از آن مهمتر، این فرآیند بر فقر و اختلاف طبقاتی شدیداً موثر است. یعنی یک عده دارند هزینه این مساله را میپردازند که اکثراً ملت و طبقه کمدرآمد جامعه هستند و یک عده از این خوان یغما استفاده میکنند. همین امر باعث میشود عدهای شدیداً پولدار شوند و عدهای شدیداً بیپول. این سم مهلکی برای اقتصاد است که گریبانگیر اقتصاد ما شده است.
به هر حال تا زمانی که از نظر سیاسی ایران و آمریکا به توافقی دست نیابند و ایران نتواند از راههای عادی نیازهای اقتصادی خود را تامین کند، دور زدن تحریمها تنها راه است. آیا دور زدن تحریمها بدون ایجاد شبکه فساد ممکن است و راهکاری برای جلوگیری از ایجاد چنین شبکهای وجود دارد؟
نه، متاسفانه راهی وجود ندارد. به هر حال مردم نیاز دارند کالایشان تامین شود و موارد مورد نیاز بهخصوص کالای اساسی باید وارد شود. به هر حال ما در یک دهکده جهانی زندگی میکنیم و حتی یک مدت کوتاه هم بدون تعامل با خارج از کشور نمیتوانیم دوام بیاوریم. همین صنایع غذایی ما، تولید مرغ و دام و... شدیداً به واردات نهادهای خوراک دام وابسته است که از خارج وارد میشود و درصدش بالاست. اینها باید وارد شود و همچنین کالاهایی صادر شود. تا زمانی که تحریمها هست این شبکه وجود دارد و راهی برای حذف آن وجود ندارد. به همین دلیل است که کسانی که کاسب تحریم هستند میخواهند تحریمها ادامه پیدا کند تا کاسبی آنها از بین نرود.در مورد مساله ایران راهکار فقط سیاسی است. در تمام دنیا کشورهایی که مسائلشان حل شده است، اقتصاد را هدف اساسی قرار دادهاند و سیاست در خدمت اقتصاد است. در ایران به دلیل اقتصاد نفتی موجود که از گذشته هم داشتیم عکس این قضیه حاکم است و اقتصاد در خدمت سیاست قرار گرفته است.
این در حالی است که کشوری مثل چین که از نظر ایدئولوژیک بسیار با کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا تفاوت دارد، بزرگترین مبادلات را با این کشورها دارد و میبینیم که تمام سیاستش از دهه 90 تاکنون در خدمت اقتصاد آن کشور بوده است. قبل از این اقتصاد چین در خدمت سیاست بود که آن وضعیت فلاکتبار قبل از دوره مائو به وجود آمد.این نوع نگرش به اقتصاد همواره نتایج ناخوشایندی دارد، از جمله فساد که موضوع بحث ما هم هست. متاسفانه روزبهروز هرچه این تحریمها ادامه یابد جدا از آثار مخرب دیگری که دارد این فشار گسترده میشود و هرچه سختگیری آنها بیشتر شود، فساد در ایران عمیقتر خواهد شد و شبکههای فساد و رانتی که حول تحریمهای بینالمللی در تجارت ایران شکل گرفتهاند، استحکام بیشتری پیدا میکنند.
یکی از بحثهایی که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 1400 مطرح شده است حضور یک چهره نظامی در راس قوه اجرایی کشور است. یکی از استدلالهای موافقان این است که یک رئیسجمهور نظامی با کابینهای یکشکل با قدرتی که در ساختار کشور دارند، میتوانند اقتصاد کشور را تحت کنترل داشته باشند؛ به نظر شما چنین چیزی ممکن است؟
هیچ دولتی هر قدرتی هم که داشته باشد بدون اینکه بتواند با جهان مبادلات سالم و شفاف اقتصادی و بازرگانی داشته باشد، نمیتواند موفق عمل کند. آن هم در شرایط فعلی ایران که ما اصلاً در این 40، 50ساله برای این روزها فکری نکردیم و اقتصاد و تولیدات ما شدیداً به خارج از کشور و کالای واسطهای و سرمایهای خارجی وابسته است. در این شرایط هیچ دولتی قادر نیست این مساله را رفع کند.