شناسه خبر : 36637 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عقب‌نشینی ساختار خانواده هسته‌ای

همه‌گیری کرونا و ترغیب به زندگی در گروه‌‌های بزرگ

عقب‌نشینی ساختار خانواده هسته‌ای

در ماه مارس و زمانی‌که بریتانیا برای اولین‌بار وارد قرنطینه شد آقای اندرو دیوید‌سون بازنشسته 69ساله که تنها زندگی می‌کرد در حال بازسازی خانه‌اش در شهر کوچک لیمینگتون (Leamington) بود. آشپزخانه به کارگاه ساختمان تبدیل شده بود بنابراین او پذیرفت که چند هفته‌ای را با دختر و دامادش در شهر بیرمنگام بگذراند. اندرو قبل از ترک منزل از معمار خواست تا یک آشپزخانه موقتی برایش فراهم کند چون امکان داشت نتواند با دخترش زیاد زندگی کند و مجبور به بازگشت شود. اما آقای دیویدسون 9 هفته را با دخترش گذراند. او این دوران را «واقعاً عالی» توصیف کرد.

او صبح‌ها با دختر یا دامادش به پیاده‌روی می‌رفت یا با آنها باغبانی می‌کرد. بعد از ظهرها آنها به خانه بازمی‌گشتند تا به سرگرمی‌های مورد علاقه خود از قبیل یادگیری زبان آلمانی از طریق زوم، مطالعه اسپانیایی، و چاپ بر روی پارچه بپردازند. آنها با یکدیگر شام می‌خوردند و کلیه کارهای آشپزی و پخت‌وپز را با هم انجام می‌دادند. آقای دیوید‌سون می‌گوید زندگی با یکدیگر همانند دمیدن روحی تازه بود. من از اینکه آنها را ترک می‌کردم متاسف شدم. وی می‌گوید پس از این تجربه تصمیم دارد در آینده بیشتر با دیگران زمان بگذراند. از آنجا که قرنطینه باعث شد ارتباطات اجتماعی در حد ساکنان یک مکان یا گروه‌های کوچک محدود شود بسیاری از افراد تصمیم گرفتند به منازل یکدیگر بروند تا هم از تنهایی درآیند و هم کارهای منزل را با یکدیگر به انجام برسانند. در واقع، همه‌گیری کرونا باعث شد روندی که از قبل آغاز شده بود سرعت گیرد. در جهان ثروتمند افراد بیشتری هستند که یک‌بار دیگر زندگی جمعی را انتخاب می‌کنند. در دو دهه منتهی به 2019، در بریتانیا تعداد خانوارهایی که در آن زوج‌ها با حداقل یک بزرگسال زندگی می‌کنند بیشترین سرعت رشد را داشت. در سال 2016 شش درصد از جمعیت کانادا در خانواده‌هایی با حضور چند نسل زندگی می‌کردند. این نوع زندگی بیشترین سرعت رشد را داشت. در همان سال یک‌پنجم از جمعیت 5 /24میلیونی استرالیا با یک نفر علاوه بر خانواده درجه اول (همسر و فرزندان) زندگی می‌کردند. این سبک زندگی در مقایسه با 15 سال قبل از آن 42 درصد افزایش یافته بود.

این تمایل در واقع در تقابل با تفکرات غربی فردگرایی و آزادی فردی و حریم خصوصی قرار می‌گیرد. کشمکش‌های خانوادگی یا درگیری با هم‌خانه‌ها امری رایج است اما خانوارهای تک‌خانواده‌ای را می‌توان نمونه‌ای جدید در کل تاریخ بشریت دانست. از دوران شکارچیان و در محل‌های کار، انسان‌ها در گروه‌های بزرگی زندگی می‌کردند که افرادی خارج از حلقه خویشاوندی را نیز دربر می‌گرفت. آنها در منابعی مانند غذا و وظایفی مانند آشپزی و مراقبت  از کودکان شریک بودند. در عصر پس از صنعتی‌سازی بود که کار به بیرون از خانه منتقل شد و مردم جهان غرب زندگی در خانوارهای هسته‌ای (والدین و فرزندان) را آغاز کردند. اما در بخش‌های بزرگی از جهان، زندگی در گروه‌های بزرگ خانوادگی هیچ‌گاه متوقف نشد. به عنوان مثال، در سنگال دوسوم خانوارها را خانواده‌های گسترش‌یافته (فراتر از صرف والدین و فرزندان) تشکیل می‌دهند.

در جاهایی که دولت‌ها شبکه ایمنی برقرار نمی‌کنند این نوع خانوارها به حمایت از هم برمی‌خیزند. آنها هزینه درمان را با مشارکت یکدیگر تامین می‌کنند و به افراد بیکار خانواده اجازه می‌دهند در غذایشان شریک شوند. تفکر خانواده دو بزرگسال-دو بچه حتی در غرب نیز رنگ باخته است. در آمریکا سهم خانوارهای متشکل از زوجین و بچه‌ها بین سال‌های 1970 تا 2019 به نصف تقلیل یافت. افراد کمتر و با تاخیر بیشتری ازدواج می‌کنند و در مقایسه با گذشته، احتمال دوام ازدواج تا زمان مرگ کمتر شده است.

تجزیه خانوارهای هسته‌ای به پیدایش انفجارگونه انواع جدید خانوار منجر شد. بخش‌های بزرگی از جهان غرب شاهد افزایش چشمگیر خانوارهای تک‌نفره بودند. از فرانسه تا ژاپن، این نوع خانوار بیش از یک‌سوم کل تعداد خانوارها را تشکیل می‌دهد. سهم آنها در آلمان و فنلاند به ترتیب به 40 و 41 درصد می‌رسد. به زندگی اجتماعی اغلب با دید منفی یا فرقه‌گرایانه نگریسته می‌شود و فقط خوابگاه‌های دانشجویی، اقامتگاه‌های بازنشستگان و صومعه‌ها توجیه‌پذیر هستند.

اما برخی افراد این نوع زندگی را می‌پسندند. کیم و دیوید گاترسون، زوج استرالیایی که در دهه 60 زندگی خود هستند و سال‌های زیادی را در گروه‌های اجتماعی زیسته‌اند می‌گویند علیه جامعه مادی‌گرای والدین نسل پس از جنگ طغیان کرده‌اند. آقای گاترسون می‌گوید: «ما یک روش زندگی ناب و طبیعی‌تر را ترجیح می‌دهیم.» طرفداران محیط زیست متذکر می‌شوند که اشتراک منازل در مقایسه با زندگی انفرادی بیشتر به حفظ محیط زیست کمک می‌کند. برخی فمینیست‌ها از دهه 1970 به بعد بر مزایای زندگی زنان با یکدیگر تاکید می‌کنند.

برخی افراد به زندگی اشتراکی باور دارند اما علاقه‌مندی اخیر به اشتراک منازل را می‌توان تا حد زیادی نتیجه فشارهای اقتصادی دانست. رواج تفکر NIMBY (در همسایگی من نه) در بریتانیا باعث شد ساخت مسکن جدید به‌شدت دشوار شود. در نتیجه میانگین قیمت خانه هشت برابر میانگین دستمزد است. در اواسط دهه 1990 میانگین قیمت خانه چهار برابر میانگین دستمزد بود. زنان مجرد که درآمدی کمتر از مردان دارند نمی‌توانند از پس هزینه مسکن برآیند. تعداد افراد بزرگسال مطلقه که تنها زندگی می‌کنند افزایش یافته است. از آنجا که ساخت‌وسازها کمتر شده‌اند، افزایش تعداد مطلقه‌ها عرضه مسکن برای جوانان -که پول کمتری دارند- را کوچک و کوچک‌تر می‌سازد. بلا دی پائولو (Bella De Paulo) از دانشگاه کالیفرنیا و مولف کتاب «ما چگونه زندگی می‌کنیم» می‌گوید: هرچه تعداد افرادی که به خاطر همه‌گیری کرونا شغل خود را از دست می‌دهند یا حقوق و ساعات کاری‌شان کمتر می‌شود بالاتر برود نیاز به اشتراک خانه به عنوان راهی برای پرداخت هزینه‌ها بیشتر احساس می‌شود. شرکت‌ها از این فرصت بهره‌برداری می‌کنند. بنگاه بریتانیایی کالکتیو (Collective) سه ساختمان زندگی اشتراکی –یکی در نیویورک و دو تا در لندن- را اداره می‌کند. اعضای آن که به‌طور میانگین 9 ماه مستاجر هستند در استودیو فلت زندگی می‌کنند اما سالن‌ها، مکان‌های ورزشی و مجموعه‌ای از رویدادها از ترکیب نوشیدنی‌ها تا اداره باشگاه را به‌طور مشترک در اختیار دارند. بنگاه کالکتیو در حال ساخت 9 هزار واحد مشابه است.

ساختمان‌های شهری که توسط امثال بنگاه کالکتیو اداره می‌شوند عمدتاً جوانان و افراد شاغل مجرد را هدف می‌گیرند اما انواع افرادی که در جست‌وجوی این سبک زندگی هستند تنوع بیشتری پیدا می‌کند. بنگاه کالکتیو به افرادی در رده سنی 18 تا 67 سال مسکن می‌دهد. میانگین سنی ساکنان 30 سال است. پژوهش بنگاه مدیریت دارایی بیلد (Build) که در زمینه خدمات مسکن فعالیت دارد نشان می‌دهد که در سال منتهی به ژوئن 2020 تقاضا برای مسکن اجاره‌ای مشترک از جانب زوج‌ها 136 درصد افزایش یافته است. سال گذشته، شرکت آمریکایی کین‌ (Kin) دو ساختمان را در نیویورک افتتاح کرد که نه برای زوج‌ها یا افراد مجرد بلکه برای خانواده‌ها طراحی شده بودند. ساکنان این ساختمان‌ها می‌توانند آپارتمانی را با حداکثر چهار اتاق خواب اجاره کنند و به امکانات اشتراکی از قبیل زمین بازی و مهدکودک دسترسی داشته باشند.

تازه‌ترین نوع امکان آزمایشی چند نسل از افراد غیرخویشاوند را دربر می‌گیرد که در انتخاب فردی که با او زندگی می‌کنند نقشی ندارند. این سبک اسکان را می‌توان در اسکاندیناوی مشاهده کرد. حدود 60 درصد از ساکنان 51 آپارتمان پروژه مسکن عمومی سیالبو (Sällbo) در شهر هلسینگ بورگ سوئد بیش از 70 سال سن دارند. 40 درصد باقی‌مانده را جوانانی تشکیل می‌دهند که نیمی از آنان پناهنده هستند. ساکنان برای ورود به این پروژه اشتراکی مصاحبه می‌شوند و تعهد می‌دهند که دو ساعت در هفته را به معاشرت با همسایگان اختصاص دهند. این کار می‌تواند نشستن در یک سالن مشترک و خواندن کتاب یا انجام خرید برای یکی از افراد کهنسال باشد. قرار است پروژه دو سال اجرا شود. اگر موفقیت آن به اثبات برسد به مستاجران اقامت دائمی داده می‌شود.

دراگانا کورویچ مدیر پروژه می‌گوید عبور از مرزهای چندنسلی مزایای اجتماعی دارد. جوانان، به ویژه تازه‌واردان از افراد مسن‌تر چیز یاد می‌گیرند و آنها نیز قدردان کمک‌های جوانان هستند. تنهایی برای سلامت ضرر دارد. مطالعه گسترده‌ای که اخیراً انجام گرفت نشان داد احتمال مرگ زودهنگام افراد فاقد ارتباطات اجتماعی قوی 50 درصد بیشتر است. تنهایی به اندازه کشیدن 15 سیگار در روز ضرر دارد. مطالعه سوئد درباره افراد بالای 75 سال به این نتیجه رسید که افرادی که تنوعی از ارتباطات شاد با دوستان و خانواده دارند کمتر در معرض زوال عقل قرار می‌گیرند.

مسکن اشتراکی می‌تواند برای دیگر جنبه‌های زندگی هم سودمند باشد. والدین فرزندان خردسال می‌توانند کودکان را در منزل نزد دوستان بزرگسال بگذارند و بدون دغدغه سرکار بروند. کلویی و الکس وولف، زوجی در دهه 30 زندگی و پسر خردسالشان به مدت هفت ماه از مارس تا سپتامبر به منزل والدین الکس نقل مکان کردند. خانم وولف می‌گوید اگر آنها با والدین همسرش زندگی نمی‌کردند او قادر نبود شش ماه پس از زایمان به سر کار بازگردد. در آن زمان تمام مهدکودک‌ها به خاطر کووید 19 تعطیل بودند.

بن بروک جانسون خبرنگار 40ساله به همراه همسر و دوقلوهای پنج‌ساله خود از نیویورک به پایونیرولی رفتند که مجتمعی با 32 خانه در منطقه‌ای خارج از ماساچوست است. این مجتمع باغچه‌های مشترک و یک محوطه بزرگ اشتراکی برای صرف غذا و فضایی برای برگزاری مراسم دارد. بن می‌گوید انگار کودکان شما صد والد دارند. مردم دور‌و‌بر از جمله والدین خود او که در همان ملک زندگی می‌کنند می‌توانند با بچه‌ها بازی و به طور کلی از آنها مراقبت کنند. بن می‌گوید اکنون خانواده‌اش توازن بهتری بین کار و زندگی دارد.

معایب اشتراک را می‌توان با طراحی کاهش داد. گریس کیم معمار اهل سیاتل که با هشت خانواده دیگر در ساختمانی که خود و همسرش طراحی کرده‌اند زندگی می‌کند می‌گوید طرح آنها بین حریم خصوصی و زندگی اشتراکی توازن برقرار می‌کند.

این توازن همان چیزی است که اکثر افراد در زندگی اشتراکی نگران آن هستند. گریس می‌گوید شما می‌توانید داخل آشپزخانه برخی همسایگان را ببینید اما قادر به دیدن اتاق نشیمن آنها نیستید.

تصمیم‌گیری درباره زندگی اشتراکی به آهستگی صورت می‌گیرد. شما باید با همسایگان کار کنید حتی اگر از آنها خوشتان نیاید. شما نمی‌توانید آنها را نادیده بگیرید. اما همانند محل کار، افرادی که مجبورند با یکدیگر کار کنند اغلب اختلافات را کنار می‌گذارند و کارشان را انجام می‌دهند. شاید زندگی اشتراکی بتواند حداقل اندکی جوامع ازهم‌گسسته را به یکدیگر نزدیک کند.

 

پناهگاه هسته‌ای

دولت‌ها از این امر استقبال نمی‌کنند. صاحبخانه‌های بریتانیایی برای اجاره دادن یک خانه به چند خانواده به یک مجوز خاص نیاز دارند. در نیویورک اجاره آپارتمان‌های دارای حمام مشترک ممنوع است. دولت‌ها در دوران همه‌گیری در مورد خطرات خانوارهای بزرگ هشدار داده‌اند. نوجوانانی که معاشرت بیشتری دارند ممکن است ویروس را به خانه و به پدربزرگ و مادربزرگ انتقال دهند. یکی از دلایل آسیب شدید اقلیت‌های قومی بریتانیا از کووید 19 را می‌توان زندگی چندنسلی آنها دانست.

طرفداران زندگی اشتراکی می‌گویند این سبک زندگی قرنطینه را تحمل‌پذیرتر ساخته است. مجتمع خانه کیم صرف غذای اشتراکی 40نفره را متوقف کرد. به جای آن گروه‌های کوچکی از دو تا سه خانواده تشکیل شدند که می‌توانند در فضای مشترک دارای تهویه مناسب با هم غذا بخورند. خانم کورویچ می‌گوید در سیالبو ساکنان جوان برای کهنسالانی که در قرنطینه هستند خرید می‌کنند. لیسا فیردون پزشکی که در شیفت‌های سخت و طولانی کار می‌کرد می‌گوید بازگشت به خانه‌اش در مجتمع کالکتیو در لندن را منجی حیات می‌داند. او می‌گوید وقتی در یک آپارتمان اجاره‌ای معمولی زندگی می‌کنی فقط باید به خانه بیایی و بدون انجام هیچ کاری دراز بکشی. اما از آنجا که در اینجا همه چیز زیر یک سقف است من می‌توانم نوعی توازن بین کار و زندگی را برقرار سازم.

بازسازی خانه آقای دیویدسون تمام شده است اما او می‌گوید تا زمانی که همه‌گیری ادامه یابد هر هفته یکی دو شب را در منزل دخترش می‌گذراند.

همه‌گیری مردم را از یکدیگر جدا کرد اما زندگی اشتراکی تعداد فزاینده‌ای از آنها را در ارتباط با هم نگه می‌دارد.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها