سرمایههای دلاری
پرارزش حتی پس از انتخابات آمریکا
آیا میتوانید بگویید جملات زیر چه کسی یا چه چیزی را توصیف میکنند؟
سراسر جهان از آن بدش میآید؛ اگر جایگزین خوبی وجود میداشت برخی از حامیان قبلی از آن روی برمیگرداندند؛ شش ماه دشوار را پشت سر گذاشته است و از اینکه به آرامی کنار برود امتناع میکند. پاسخ این سوال «دلار» است. این واحد پولی کمترین محبوبیت را در میان ارزهای مهم (و دیگر ارزها) دارد. همچنین در کمال تعجب، انتخابات پرحاشیه آمریکا به آن رونق داده است. شاید هم این امر چندان تعجبآور نباشد. تابآوری دلار یکی از بزرگترین انگیزهها در بازارهای مالی در سالهای اخیر بوده است. توانایی دلار به یک عامل مقاوم دیگر یعنی قدرت فزاینده شرکتهای آمریکایی به ویژه بنگاههای فناوری آن در بازارهای سهام گره خورده است. دلار برای آمریکا و همچنین برای دیگر نقاط جهان اهمیت دارد. ضعف دلار فرصتی را برای جبران عقبماندگی به دیگر اقتصادها و بازارهای مالی جهان میدهد. اما ظاهراً چنین چشماندازی فعلاً متصور نیست.
تردید فزاینده درباره محرک مالی در آمریکا یکی از دلایل تابآوری دلار بهشمار میرود. قرار بود که انتخابات آغاز دورهای از ولخرجی مالی باشد اما اکنون به نظر میرسد که اجماع بر سر هر سیاستی دشوار باشد. اگر جو بایدن در ژانویه پشت میز دفتر بیضیشکل بنشیند (توضیح: مطلب به قبل از اعلام نتایج انتخابات بازمیگردد)، احتمالاً با کنگرهای دوقطبی مواجه خواهد شد. اما قدرت دلار صرفاً به سیاست وابسته نیست. این قدرت به همان اندازهای که به موج آبی در انتخابات گره خورده است به اثرات اقتصادیخیز دوباره ویروس کرونا بستگی دارد.
بحث را با موج آبی انتخابات آغاز کنیم. قبل از انتخابات، نظرسنجیها و پیشبینیها این دیدگاه را برجسته ساختند که به احتمال زیاد حزب دموکرات کاخ سفید و هر دو مجلس کنگره را از آن خود خواهد ساخت. در این صورت دلار ضعیفتر میشود. این نوع چشمانداز تسهیل مالی در سال 2016 نهتنها ارزش دلار را پایین نیاورد بلکه آن را تقویت کرد. میتوان این رویداد را توضیح داد: تفاوت در آنجاست که چهار سال قبل چنین انتظار میرفت که فدرالرزرو با افزایش نرخ بهره و مهار تورم، اثرات محرک کاهش مالیات را خنثی سازد و از دلار پشتیبانی کند. اما اکنون که اقتصاد در موضع ضعف قرار دارد فدرالرزرو خود را به ارائه پول آسان متعهد میداند. بسته محرک مالی رشد بدون مانع را در مجموع تقاضا ایجاد میکند، واردات را افزایش میدهد و در نتیجه کسری تجاری بیشتر و دلار ضعیفتر میشود. دلار ضعیف به نوبه خود به کمک دیگر نقاط جهان میآید، بخشی به آن دلیل که واحد پولی وامها در خارج از آمریکاست. بسیاری از دولتها و شرکتهای بازارهای نوظهور بدهیهای دلاری دارند بنابراین کاهش ارزش دلار محرکی غیرمستقیم برای رشد جهانی خواهد بود.
اما دلار اندکی رو به رشد گذاشت. دلیل این امر آن است که دلار از جهتی دیگر اهمیتی ویژه دارد. وقتی چشمانداز اقتصادی مبهم باشد داراییهای دلاری به ویژه سهام طرفداران زیادی پیدا میکنند. دارندگان دلار به جای معاوضه آن با دیگر ارزها ترجیح میدهند آن را به مدت بیشتری نگه دارند. این امر در مورد پساندازکنندگان ثروتمند در اقتصادهای نوظهور یا صادرکنندگان چینی و کرهای که دلار را از طریق فروش کالا بهدست آوردهاند مصداق پیدا میکند.
مصداق دیگر آن در مورد سرمایهگذاران نهادی در داخل آمریکاست که احتمالاً تصمیم گرفته بودند بخشی از سهام پرارزش بنگاههای فناوری آمریکایی را بفروشند و به جای آن سهام ظاهراً ارزان حلقهای در اروپا یا آسیا را خریداری کنند. افول چشمانداز محرک مالی از جذابیت این اقدام کاست. عامل دیگر خیز دوباره ویروس کروناست. بخش زیادی از اروپا هماکنون در قرنطینه نرم به سر میبرد. اقتصاد توان خود را از دست میدهد. به همین ترتیب جذابیت سهام حلقهای نیز کمتر میشود. در مقابل سرمایهگذاران سهام بنگاههای فناوری را انباشته کردند. بنگاههایی که از مزیت ماندن در داخل سود میبرند.
این پیشبینی که تابآوری دلار نمیتواند دوام زیادی داشته باشد به همان اندازه خود دلار قدرت گرفته است. اما چه چیزی ممکن است اکنون سقوط دلار را جلو اندازد؟ حتی اگر سنا از برنامه رئیسجمهور بایدن برای افزایش هزینهکرد فدرال پشتیبانی کند سیاست تجاری او به اندازه سیاست تجاری ترامپ جنگطلبانه و مصلحتگرایانه نخواهد بود. هر نوع خبر خوش درباره پیدایش واکسن کرونا میتواند اشتهای سرمایهگذاران آمریکایی برای خرید داراییهای ارزانقیمت در خارج را باز کند. در آینده دور هنوز احتمال تضعیف دلار پابرجاست. ترکیب سیاسی آمریکا هرچه که باشد، محرک اقتصادی برای همیشه دستور کار آن را به تاخیر نمیاندازد. عوامگرایی هنوز عقبنشینی نکرده است. بازدهی اوراق به شدت پایین آمده است. در چنین شرایطی منطقی نیست که تصور کنیم سیاستمداران برای مدتی طولانی وسوسه هزینهکرد به بهای کسری بودجه یا کاهش مالیات را نادیده خواهند گرفت. همچنین، در پنج سال گذشته دلار قدرتمندی خود را مدیون این واقعیت بود که نرخهای بهره کوتاهمدت در آمریکا بالاتر از اروپا و ژاپن بودند. هنوز نمیتوان پذیرفت که این مزیت از بین رفته باشد.
منبع: اکونومیست