گرگ در لباس میش
سهمیهبندی و کوپنیسم چگونه اقتصاد را نابود میکند؟
مرتضی مرادی: میلتون فریدمن اقتصاددان آمریکایی و برنده نوبل علم اقتصاد در سال 1976 در سال 1973 و در مقالهای برای نشریه نیوزویک با عنوان «چرا قیمتها بالا میروند؟»، در خلال بحران نفتی و سهمیهبندی بنزین در ایالات متحده مینویسد: «اینکه تخصیص و سهمیهبندی به دست دولت، پاسخ اتوماتیک به بحران نفتی است نشان میدهد که تا چه حد در جادهای که به بندگی ختم میشود پیش رفتهایم.» سهمیهبندی، جیرهبندی، توزیع کوپن، کنترل قیمت و پا کردن در کفش بازار در شرایطی که اقتصاد از شرایط نرمال خود فاصله میگیرد به یکی از اولین گزینهها و همچنین دوستداشتنیترین گزینههای روی میز سیاستگذاران تبدیل شده است. بسیاری از کشورهای دنیا به این نتیجه رسیدهاند که باید از خیر این گزینه بگذرند چراکه آثار زیانباری که با خود به دنبال دارد قابل چشمپوشی و جبران نیست. با این حال هنوز هم کشورهایی مثل کوبا و ایران چنین گزینههایی را دور نینداختهاند. هر زمان که اقتصاد به مشکل کمبود کالاها برمیخورد سادهترین پاسخ سیاستگذار در چنین کشورهایی سهمیهبندی و کنترل قیمتهاست. پاسخی که بارها امتحان شده و همواره نتایج زیانبار آن گریبانگیر اقتصاد شده است. بررسی تجربه کشورهایی همچون استرالیا، آمریکا و بریتانیا طی جنگ جهانی دوم نشان میدهد که این کشورها تنها زمانی به سهمیهبندی و کوپنیسم اقلام ضروری مانند برنج، شکر، چای، روغن، نفت و امثالهم روی آوردهاند که حمله دشمن، سد واردات آنها شده یا اینکه به اشغال دشمن درآمدهاند (برای مثال استرالیا و سنگاپور به دلیل اینکه به اشغال ژاپن درآمدند مجبور به سهمیهبندی غذا شدند). با این حال اثرات مخرب سهمیهبندی و کوپنیسم بعد از اتمام جنگ آنقدر مشکل به وجود آورد که زندگی مردم تا چند سال بعد از جنگ نیز با اخلال روبهرو بود. در این پرونده به الفبای سهمیهبندی با توجه به تجربه کشورهای دنیا از آمریکا و بریتانیا در جنگ جهانی دوم گرفته تا کوبا در همین سالهای اخیر پرداختهایم و همچنین به این سوال پاسخ دادهایم که علم اقتصاد درباره سهمیهبندی و کوپنیسم چه میگوید.