بو دادن ذرت
اکونومیست چگونه اکونومیست شد؟
نشریه اکونومیست که اخیراً هفتادوپنجمین سالگرد انتشار خود را جشن گرفت، هفتهنامهای انگلیسیزبان است که از زمان پیدایش آن توسط جیمز ویلسون در سپتامبر 1843 همواره به صورت منظم منتشر شده است. در سال 2018 تیراژ هفتگی این نشریه از مرز 5 /1 میلیون نسخه نیز عبور کرد که نیمی از آن در ایالاتمتحده به فروش میرسد.
نشریه اکونومیست که اخیراً هفتادوپنجمین سالگرد انتشار خود را جشن گرفت، هفتهنامهای انگلیسیزبان است که از زمان پیدایش آن توسط جیمز ویلسون در سپتامبر 1843 همواره به صورت منظم منتشر شده است. در سال 2018 تیراژ هفتگی این نشریه از مرز 5 /1 میلیون نسخه نیز عبور کرد که نیمی از آن در ایالاتمتحده به فروش میرسد. حق نشر این هفتهنامه متعلق به گروه اکونومیست است که 50 درصد آن در اختیار شاخه انگلیسی خانواده روتشیلد و خانواده اگنلی از طریق شرکت هلدینگ اکسور قرار دارد. 50 درصد سهام دیگر اکونومیست نیز در اختیار سرمایهگذاران خصوصی نظیر هیات تحریریه و کارکنان این نشریه است. سردبیر اکونومیست از سوی خانوادههای روتشیلد و اگنلی منصوب شده و بدون اجازه آنها نیز نمیتوان او را برکنار کرد. اگرچه اکونومیست تاثیری جهانی دارد اما حدود دوسوم از هیات تحریریه این نشریه در لندن مستقر هستند.
موضع اقتصادی اکونومیست در قبال مسائل اقتصادی، لیبرالیسم اقتصادی و کلاسیک بوده و از بازار آزاد، جهانیشدن، مهاجرت آزاد و لیبرالیسم فرهنگی حمایت میکند. این نشریه خود را محصول لیبرالیسم کالدونین آدام اسمیت و دیوید هیوم میداند. جامعه هدف اکونومیست نیز خوانندگان با فرهنگ و تحصیلات آکادمیک بالا بوده و مدعی است بسیاری از مخاطبانش را مدیران اجرایی و سیاستگذاران تشکیل میدهند. مدیر واحد نشر اکونومیست تغییرات جهانی اخیر را که برای نخستین بار در دهه 1990 میلادی به آن اشاره شده بود و با آغاز قرن 21 شتاب گرفت، «عصر جدید هوش جمعی» توصیف میکند. افراد بسیاری برای اکونومیست مینویسند، اما این نشریه با یک صدای جمعی سخن میگوید. هر هفته در جلسهای که درهای آن به روی تمام اعضای هیات تحریریه باز است، افراد به بحث میپردازند. مقالات اغلب با همکاری مشترک روزنامهنگاران منتشر شده و برخی مقالات نیز با ویرایش سنگینی مواجه میشوند. مهمترین دلیل ناشناس بودن نویسندگان مقالات این است که اکونومیست معتقد به این اصل است که مهم مطلبی است که نوشته میشود نه اینکه چه کسی مطلب را مینویسد.
تاریخچه
اکونومیست در سال 1843 به وسیله تاجر و بانکدار انگلیسی به منظور پیشبرد لغو قانون ذرت (یک نظام تعرفه بر کالاهای وارداتی) پایهگذاری شد. پیششماره اکونومیست در 5 آگوست 1843 منتشر شد که در آن هیات تحریریه بر تمرکز این نشریه بر 13 حوزه مختلف تاکید داشتند: سرمقاله اصلی که به اصول بازار آزاد پرداخته و تمامی پرسشهای مهم روز را در برمیگرفت. مقالاتی مرتبط با برخی موضوعات خارجی، کشاورزی، تجاری و عملی نظیر پیمانهای خارجی. مقالهای در خصوص اصول اولیه اقتصاد سیاسی، کاربرد آن در تجربههای عملی و پوشش قوانین مربوط به قیمتها، دستمزدها، اجارهبها، نرخ مبادله ارزی، درآمد و مالیات. گزارشهای پارلمانی با تمرکز ویژه بر بازرگانی، کشاورزی و تجارت آزاد. گزارشها و حسابهای جابهجاییهای معروف مدافع تجارت آزاد. خبرهای عمومی از دادگاه سنت جیمز، کلانشهرها، استانهای مختلف، اسکاتلند و ایرلند. پرداختن به موضوعات بازرگانی نظیر تغییر در قوانین مالی، وضعیت فعلی و چشمانداز بازارها، واردات و صادرات، خبرهای بینالملل، وضعیت تولید، اشاره به پیشرفتهای مکانیکی جدید، خبرهای حملونقل دریایی، بازار پول و پیشرفت راهآهن و شرکتهای دولتی، مباحثی در خصوص کشاورزی نظیر کاربرد زمینشناسی و شیمی، توجه به پیشرفتهای جدید در پیادهسازی سیاستها، وضعیت محصولات، بازار، قیمتها، بازارهای خارجی و تبدیل قیمتها به پول انگلیس و طرحهای دنبالشده در بلژیک، سوئیس و برخی کشورهای بافرهنگ دیگر. موضوعات خارجی و استعماری نظیر تجارت، تولید، تغییرات مالی و سیاسی و مسائل دیگری نظیر معایب محدودیت و سیاستهای حمایتگرایانه و مزایای ارتباطات و تجارت آزاد. گزارشهای حقوقی در زمینههای کشاورزی، تولید و بازرگانی. معرفی کتابهایی در حوزه بازرگانی، تولید، کشاورزی، اقتصاد سیاسی، مالیه و مالیات. خبرنامه بازرگانی با آمارها و قیمتهای هفته و بازخورد و پرسشهایی از خوانندگان نشریه این 13 بخش مختلف را تشکیل میدادند.
چشمانداز ویلسون متمدنانه بود ولی اخلاقی نبود. او معتقد بود اخلاق دلیلی است که به ما داده شده تا علیه دیکته کردن احساساتمان قضاوت کنیم. به همین دلیل بود که او قانع شد که آدام اسمیت در نظریه دست نامرئی درست میگوید. او خودش یک تولیدکننده بود و میخواست روی مردان کسبوکار تاثیرگذار باشد. بر همین اساس بر انتشار استدلالات و گزارههای اقتصادی روی کاغذ اصرار ورزید و همین دلیلی بود که نام نشریهاش را اکونومیست (به معنای اقتصاددان) گذاشت. با این حال ویلسون از نظر هوش بزرگترین سردبیر اکونومیست نبود. این عنوان احتمالاً به والتر باجوت، سومین سردبیر این نشریه که از سال 1861 تا 1877 بر این منصب نشست، تعلق میگیرد. باجوت یک بانکدار بود که عمدتاً او را به واسطه نوشتههای سیاسیاش و به طور خاص مقالههایش در خصوص قانون اساسی بریتانیا به یاد میآورند. او معتقد بود بریتانیا در راس بخشهایی از قانون اساسی قرار دارد که به مردم ارتباط پیدا میکند و نخستوزیر در راس بخشهای اجرایی قرار دارد. تفکیکی که هنوز نیز به همان شکل وجود دارد. باجوت بود که دامنه مقالات را به سیاست گسترش داد. او همچنین مسوول تقویت منافع آمریکا در اکونومیست بود. تحت سردبیری باجوت، مقالات اهمیت بیشتری پیدا کرد. لرد گرانویل، یکی از وزرای خارجه سابق بریتانیا در آن زمان اعلام کرده بود که هر هفته منتظر شماره جدید اکونومیست میماند. همچنین وودرو ویلسون رئیسجمهور آمریکا در سالهای 1913 تا 1921 نیز یکی دیگر از ستایشکنندگان باجوت بود. بعد از باجوت نزدیک به نیمقرن طول کشید تا اکونومیست، سردبیر تاثیرگذار دیگری را به خود ببیند. در سال 1922 والتر لیتون بود که توانست گستره شهرت اکونومیست را به خارج از مرزهای بریتانیا و آمریکا بکشاند. با این حال شاید جفری کروثر را بتوان بزرگترین سردبیر اکونومیست پس از باجوت دانست. تلاش او در توسعه و بهبود پوشش مسائل خارجی بهخصوص مسائل مربوط به کسبوکار و آمریکا یکی از تاثیرگذارترین اقدامات کروثر بود.
از همان روزهای ابتدایی، اکونومیست هم در خصوص موضوعات مقالات و هم در خصوص خوانندگان به خارج از مرزها چشم دوخته بود. حتی در دهه 1840 میلادی نیز این نشریه در اروپا و ایالاتمتحده خوانندگانی داشت. در سال 1938 به لطف جنگ جهانی، نیمی از فروش این نشریه به خارج از بریتانیا اختصاص داشت. یکی از ابداعات کروثر آغاز بخش امورات آمریکا بود که بلافاصله پس از حمله ژاپن به پرلهاربر در دسامبر 1941 به چاپ رسید. «بررسی آمریکا» (که در سال 1997 به ایالاتمتحده تغییر نام داد) بخشی بود که هدف آن نه آمریکاییها بلکه مخاطبان بریتانیایی بود که به اعتقاد کروثر باید اطلاعات بیشتری از متحد جدید خود کسب میکردند.
ویلسون در توصیف اکونومیست آن را بخشی از «رقابت شدید میان اطلاعات، که لحظه به لحظه به جلو حرکت میکند، و جهلی بیارزش که مانع از پیشرفت ما میشود» میدانست، عبارتی که هنوز نیز به عنوان یکی از ماموریتهای اکونومیست مطرح است. مطالب مطرحشده در اکونومیست منبع مهمی از اطلاعات اقتصادی و مالی کارل مارکس در شکلدهی نظریه سوسیالیستی بود. وی در بخشهایی از مانیفست خود مینویسد: «اکونومیست لندن، نهاد اروپایی اشرافگری مالی، نگرش این طبقه را به خوبی توصیف میکند.»
در ژانویه 2012، اکونومیست بخشی را به طور ویژه به چین اختصاص داد تا پس از اختصاص فصلی ویژه آمریکا در سال 1942 دومین کشوری باشد که فصلی اختصاصی را در این نشریه از آن خود میکند.
موضع هیات تحریریه اکونومیست
زمانی که نشریه اکونومیست خلق شد، اصطلاح «اقتصادگرایی» به چیزی اطلاق میشد که امروزه از آن با عبارت «لیبرالیسم اقتصادی» یاد میکنند. اکونومیست عموماً حامی تجارت آزاد، جهانیشدن و مهاجرت آزاد است. از سوی دیگر میتوان این نشریه را نئولیبرال خواند چراکه به تناوب گزارههای اقتصاد کینزی را مورد قبول دانسته و آنها را منطقی میداند. اکونومیست نگاهی نو و بهروز شده نسبت به مسائل مختلف دارد و برای مثال در سالهای اخیر تمرکزی جدی بر موضوعاتی نظیر مالیات بر کربن و مبارزه با گرمایش جهانی داشته است. بر اساس اظهارات بیل اموت، یکی از سردبیران سابق این نشریه، فلسفه اکونومیست همواره لیبرال بوده و محافظهکاری جایی در تفکرات این هفتهنامه ندارد. اکونومیست همچنین از طریق بانک مرکزی از بانکها و شرکتهای مهم دیگر حمایت میکند. این اصل را شاید بتوان دنباله سیاست والتر باجوت، سومین سردبیر اکونومیست، دانست که مدعی بود بانک مرکزی انگلستان باید از بانکهای بزرگی که با مشکلاتی مواجه میشوند به شدت حمایت کند. شاید به همین دلیل بود که کارل مارکس اکونومیست را نهاد اروپایی اشرافگرایی مالی مینامید. این هفتهنامه خبری همچنین در مسائل اجتماعی نیز حامی لیبرالیسم است، برای مثال این نشریه بارها در خصوص قانونی بودن استفاده از مواد مخدر مقالات متعددی به چاپ رسانده و از مدل مالیاتی ایالاتمتحده انتقاد کرده است. از سوی دیگر از برخی مقررات دولت در حوزه مسائل سلامتی و بهداشتی نظیر ممنوعیت استعمال دخانیات در اماکن عمومی و ممنوعیت کتک زدن کودکان حمایت کرده است. در سالهای متمادی چاپ اکونومیست این هفتهنامه در انتخابات عمومی بریتانیا از احزاب مختلفی حمایت کرده است. برای مثال در انتخابات سال 2005 از حزب کارگر، در 2010 و 2015 از حزب محافظهکار و در انتخابات سال 2017 حزب لیبرال را تایید کرده و در انتخابات آمریکا نیز به تناوب از کاندیداهای دموکرات و جمهوریخواه حمایت کرده است. خود اکونومیست به اتخاذ چنین سیاستهایی اینگونه پاسخ میدهد:
جدا از بازار آزاد و تجارت آزاد، اکونومیست به چه چیزی اعتقاد دارد؟ اکونومیست خود را دشمن رانت، آب و تاب و قابل پیشبینی بودن میداند. این هفتهنامه از محافظهکارانی چون رونالد ریگان و مارگارت تاچر حمایت کرده و حامی آمریکاییها در جنگ ویتنام بود. اما از سوی دیگر بر هارلود ویلسون و بیل کلینتون به دلیل اقدامات لیبرالی مختلف صحه میگذارد. مخالفت با مجازات اعدام، تلاش برای اصلاح قوانین کیفری، استعمارزدایی و اخیراً سیاستهای کنترل اسلحه برخی دیگر از مواضع اکونومیست بوده است.
اکونومیست همواره اشخاص و کشورهایی را که درگیر فساد یا عدم صداقت بودهاند متهم کرده است. برای مثال در سالهای اخیر شخصیتهایی نظیر پل ولفوویتز، رئیس سابق بانک جهانی، سیلویو برلوسکونی نخستوزیر ایتالیا، لورنت دزایر کابیلا، رئیسجمهور جمهوری دموکراتیک کنگو، رابرت موگابه رهبر زیمبابوه و کریستینا فرناندز کرشنر، رئیسجمهوری آرژانتین را مورد انتقاد شدید قرار داده است. اکونومیست همچنین خواستار استیضاح بیل کلینتون و پس از ظهور زندان ابوغریب و تجاوز به زندانیان خواستار استعفای دونالد رامسفلد شده بود. تعصب نداشتن نسبت به دیدگاهها و انعطافپذیری یکی دیگر از ویژگیهای مهم اکونومیست بوده برای مثال اگرچه این هفتهنامه در ابتدا به شدت از حمله آمریکا به عراق حمایت میکرد اما بعدها این عملیات را «از پایه ویران» خوانده و دولت بوش را برای قصور و جنایات جنگی به شدت مورد انتقاد قرار داد.
اکونومیست در قبال اقتصاد با مفاهیم اقتصاد کلاسیک رفتار میکند. برای مثال این نشریه هیچگاه اصطلاحاتی نظیر دست نامرئی، اقتصاد کلان یا منحنی تقاضا را شرح نداده و تنها با شش یا هفت کلمه نظریه مزایای رقابتی را شرح میدهد. مقالات اقتصادی این هفتهنامه هر نوع آموزش رسمی از سوی خواننده را در نظر نگرفته و هدف خود را در دسترس بودن برای افراد عادی تحصیلکرده میداند. این نشریه عموماً نقلقولها یا اصطلاحات کوتاه فرانسوی یا آلمانی را ترجمه نمیکند. در برخی مقالات اکونومیست بذلهگویی و طنز نیز به چشم میخورد، توضیح عکسها اغلب نکات طنزآمیزی دارد و بخش مقالات اغلب با کلماتی عجیب و غریب به پایان میرسد. این تلاش برای شوخطبعی گاهی بازخورد پیچیدهای دارد. نمونهای از این دیدگاههای مثبت و منفی نسبت به نگرش طنازانه به مسائل را میتوان در عکس روی جلد شماره منتشرشده در 20 سپتامبر 2003 مشاهده کرد.
مقالات
اکونومیست به تناوب مقالاتی را از اقتصاددانان، سیاستمداران، سفرا و تحلیلگران مختلف دریافت میکند. هر پاسخ منطقی و خوشفرم از سوی هر فرد دیگری نیز از سوی هیات تحریریه در نظر گرفته شده و گاهی به مقالات بحثبرانگیز تبدیل میشوند. برای مثال، بررسی مسوولیتپذیری اجتماعی شرکتها که در ژانویه 2005 منتشر شد با مقالاتی انتقادی از سوی آکسفام، برنامه غذایی جهان، سازمان ملل، هیات رئیسه گروه BT و روسای نهاد بریتانیا و شرکت نفتی شل همراه شد. بسیاری از مقالات منتشرشده نیز از مواضع و تفسیر اکونومیست نسبت به مسائل انتقاد میکنند. پس از اینکه در تاریخ 24 مارس 2007، اکونومیست مقالهای را در انتقاد به سازمان عفو بینالملل و حقوق بشر منتشر کرد، این سازمان در پاسخ مقالات متعددی را در حمایت از خود به اکونومیست ارسال کرد.
ویژگیهای برجسته
تمرکز اصلی اکونومیست بر رویدادهای سیاسی و اقتصادی جهان است اما به ویژه در سالهای اخیر این هفتهنامه تلاشی جدی در حوزه علم و فناوری و حتی هنر داشته است. به طور معمول هر دو هفته یکبار، این نشریه یک گزارش ویژه در مورد یک موضوع خاص دارد. پنج دستهبندی فعلی اکونومیست شامل کشورها و مناطق، کسبوکار، فاینانس و اقتصاد، علم و فناوری و سایر مسائل میشود. هر سه ماه نیز این نشریه گزارشی را در خصوص فناوری با عنوان فصلنامه فناوری (TQ) به چاپ میرساند که به طور اختصاصی به روند کنونی و پیشرفتهای ایجادشده در علم و فناوری میپردازد. از جولای 2007، نسخه صوتی این نشریه نیز روزهای پنجشنبه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد که متن کامل مقالات آن با فرمت mp3 موجود است. نویسندگان این هفتهنامه از یک سبک خاص در نوشتن استفاده میکنند و به دنبال آن هستند تا بیشترین اطلاعات را در کمترین حجم ممکن در اختیار خوانندگان قرار دهند. اکونومیست همچنین بخشی را به آمار اقتصادی اختصاص داده است. جداولی نظیر آمار اشتغال و آمار اختصاصی در مورد شاخصهای اقتصادی مختلف نظیر رتبهبندیهای بینالمللی و آمار اقتصادی رسمی دولتهای مختلف نیز هر هفته در این نشریه به چاپ میرسد. علاوه بر این، نشریه اکونومیست به خاطر شاخص بیگمک بسیار مشهور است، شاخصی که از سال 1986 و با استفاده از قیمت همبرگر در کشورهای مختلف به سنجش غیررسمی قدرت خرید ارزهای مختلف میپردازد.
اکونومیست همچنین ستونهایی را برای نظرات اختصاص داده که عنوان هر کدام از آنها منعکسکننده موضوعی خاص است:
برای مثال آنالکتز (Analects) را که برگرفته شده از مجموعهای از سخنان کنفوسیوس است برای چین، باجوت (Begehot) را که برگرفته از نام والتر باجوت یکی از اولین سردبیران اکونومیست است برای بریتانیا، بلو (Bello) برگرفته شده از نام آندرس بلو دیپلمات، شاعر و فیلسوف ونزوئلایی را برای بخش آمریکای لاتین، شارلمان (Charlemagne) برگرفته شده از امپراتوری فرانسه را برای اروپا، لکسینگتون (Lexington) برگرفته شده از شهر لکسینگتون در ایالالت ماساچوست را که مبدا جنگ انقلاب آمریکا بود برای ایالاتمتحده، باتنوود (Buttonwood) را که برگرفتهشده از نام درختی است که معاملهگران والاستریت در ابتدا در آنجا جمع میشدند برای مبحث مالی و فاینانس و بابیج (Babbage) را که برگرفته شده از نام چارلز بابیج مخترع است برای بخش فناوری در نظر گرفته است.