کارکنان پهپادی
میز داغ، آسایش سرد
قهرمان سریال تلویزیونی «زندانی» در بریتانیا یک روز صبح که از خواب برمیخیزد خود را در روستایی مرموز میبیند. دار و ندار او ناپدید شده است و او نه به نام واقعی بلکه با عنوان «رقم 6» نامیده میشود. هرگونه تلاش او برای فرار با شکست مواجه میشود و در پایان هر قسمت سریال تصویر او در پشت میلههای آهنی به نمایش گذاشته میشود.
داستان زندانی شباهت تاسفباری با زندگی یک گروه از کارمندان دارد. کسانی که هر روز باید فرآیند میز داغ (Hot desking) را تجربه کنند. آنها هر روز در محل جدیدی مستقر میشوند و فقط میتوانند لوازم ضروری را با خود ببرند. در پایان روز هیچ ردی از شخصیت آنها باقی نمیماند درست همانگونه که شوروی سابق تمام تصاویر لئون تروتسکی را از سوابق تاریخی حذف کرد. شاید نتوان به هیچ شکل دیگری با این صراحت نشان داد که چگونه با یک کارمند همانند یک پهپاد بینام و نشان برخورد میشود.
در یکی از موسسات مالی برجسته هر کارمندی که اتفاقاً وسایلش را هنگام ترک اداره روی میز جا بگذارد روز بعد باید آن را از قسمت اشیای گمشده تحویل بگیرد. این وضعیت باعث میشود پایان هر روز کاری شبیه به مواقعی باشد که فرد قصد دارد برای رفتن به تعطیلات از منزل خارج شود و با دقت بررسی میکند که چیزی را جا نگذاشته باشد.
آغاز روز نیز میتواند پرتنش باشد. نظرسنجی از کارمندان بریتانیایی که در ماه ژوئن انتشار یافت بیان میکند افرادی که در اداره مشمول فرآیند میز داغ میشوند به طور میانگین 18 دقیقه در روز را برای پیدا کردن صندلی خالی صرف میکنند. این به معنای هدررفت 66 ساعت در طول سال است. در برخی ادارات این وسوسه ایجاد میشود که افراد زود برسند تا بهترین مکان را پیدا کنند. این کار همانند رفتار گردشگرانی است که قبل از صبحانه هتل حولههایشان را روی تختهای کنار استخر میگذارند. در برخی ادارات برخی صندلیها از قبل برای کارمندان ارشد رزرو میشود. طبیعتاً هیچکس جرات نمیکند بر صندلی شخصی بنشیند که مافوق اوست.
اینگونه ترتیبات انگیزه خوبی در کارکنان ایجاد نمیکند. اگر شرکتها از کارکنان انتظار دارند که ایدههای جالب داشته باشند باید کاری کنند که کارکنان در پشت میز آسایش داشته باشند. افراد نیز در محیطهای آشنا بیشترین احساس آسایش را دارند. فرآیند میز داغ معمولاً به یک ویژگی دیگر در طراحی اداره یعنی «ادارهای با طرح باز» ارتباط پیدا میکند. معمولاً اعلام میشود که هدف از طراحی باز تقویت کار تیمی است اما این هدف لزوماً برآورده نمیشود. مطالعهای که سال قبل انتشار یافت نشان داد که در ادارات دارای طراحی باز تعاملات چهره به چهره کاهش مییابد و پس از آنکه شرکتها از طرحهای سنتی و متعارف دور میشوند استفاده از ایمیل افزایش پیدا میکند.
بارتلبی (نویسنده این مطلب) اعتراف میکند که میز کارش را میتوان نمونه کاملی از آشوب دانست. این میز و محیط اطراف آن پوشیده از کتابهایی است که او از آنها لذت برده و قصد نگهداری آنها را دارد؛ کتابهایی که خواندن آنها را آغاز کرده و هنوز تمام نشدهاند؛ کتابهایی که واقعاً قصد دارد آنها را در آینده نزدیک بخواند و کتابهایی که احتمالاً هیچگاه خوانده نمیشوند اما دلش نمیآید آنها را دور بیندازد. علاوه بر این، مقالات دانشگاهی و مجلاتی هستند که در یکی از این دستهها قرار میگیرند. آرنولد شوارتزنگر نیز نمیتواند هر روز این حجم بار را به خانه ببرد و روز بعد برگرداند.
اگر نشریه اکونومیست از فرآیند میز داغ استفاده میکرد همه این اشیا یا در منزل نگهداری یا دور ریخته میشدند. به همراه آنها همه لحظات آرامشبخش نیز از بین میرفت. زمانهایی که یک رویداد خبری یا گزارش مطبوعاتی خاطرهای از یک کتاب یا مجله دمدست را زنده میسازد.
البته برای بسیاری از افراد کار کردن در چنین فضای درهمریختهای غیرممکن است و قطعاً آنها نیز کارشان را به آن شکلی که دوست دارند مرتب میکنند. اما گسترش فرآیند میز داغ به خاطر مطلوبیت آن در میان کارکنان نیست. گروه «اداره نامحدود» یک نظرسنجی را در میان کارکنانی انجام داد که در انواع مختلف طرحهای اداری کار میکردند. فضای کاری میز داغ در میان شش طرح فضای اداری رتبه پنجم را بهدست آورد.
رشد جریان فرآیند میز داغ محصول افزایش تعداد کسبوکارهایی است که تعداد زیادی از کارمندان آزاد و پیمانکاران را بهکار میگیرند. عملاً نمیتوان به این افراد یک میز دائمی داد. همین موضوع در مورد افرادی مصداق پیدا میکند که دو یا سه روز هفته را در منزل کار میکنند یا برای دیدن مشتریان در سفر هستند. فرآیند میز داغ با کاهش فضای اداری در پول کارفرمایان صرفهجویی میکند. طبق گزارش «بانک دادههای املاک تجاری» میانگین سالانه هزینه فضای کار برای هر کارمند به 4800 پوند (شش هزار دلار) میرسد.
با این حال کار آزاد و پارهوقت هنوز به یک هنجار تبدیل نشده است. این خطر وجود دارد که به بهانه کاهش هزینهها، فرآیند میز داغ بر کارمندان تماموقت تحمیل شود. افرادی که ترجیح میدهند یک مکان ثابت برای کار داشته باشند. کنج خلوت شما همانند اتاقک راهبهها بیآلایش و راحت به نظر خواهد رسید. کارکنان باید سریال زندانی را ببینند و این جمله را بارها تکرار کنند: «من یک عدد نیستم. من فردی آزاد هستم و در اینجا یک گلدان، یک فنجان قهوه و قاب عکس فرزندانم را قرار میدهم تا این گفته را ثابت کرده باشم.»