چگونگی تغییر زندگی زنان افغانستان
دیدگاه فرشته کریم
امروز اولین روز جهانی زن در میان سالهایی است که من از خانهام در افغانستان به دور میمانم. در عوض در اینجا، از کتابخانه بودلیان در دانشگاه آکسفورد برای بزرگداشت روز زن دست به قلم بردهام. من در اینجا نه به عنوان یک دانشمند بلکه به عنوان عضو در تبعید هیات علمی حضور دارم. کسی که از جنگ و خشونت به ستوه آمده و در پی آرامش است. حضور در این کتابخانه برای من تداعیکننده زنجیره کتابخانههای سیار «چهار مغز» است که در کابل مدیریت آنها را بر عهده داشتم. چهار مغز در فارسی به معنای گردو است که شکلی شبیه به مغز دارد و اهمیت تقویت تفکر انتقادی را نشان میدهد. کودکان با اشتیاق از کتابخانههای ما بازدید میکردند و علاقهمند بودند در داستانهای جدید غوطهور شوند و جهانی بدون جنگ را تصور کنند. هیچ روزی نیست که من نگران آینده آنها نباشم.
طبق گزارش برنامه توسعه سازمان ملل، 97 درصد از جمعیت افغانستان در معرض خطر سقوط به زیر خط فقر قرار دارند. نهادها و نظامهای ما، از آموزش و تحصیل گرفته تا سلامت و بانکداری، پس از دو سال پیشرفت همگی در آستانه فروپاشی هستند. هنوز دختران عملاً اجازه تحصیل در دبیرستان ندارند و حق زنان برای کار در ادارات عمومی به عنوان کارمند یا سیاستمدار به حالت تعلیق درآمده است. جهان به جزئیات پیروزی طالبان در افغانستان توجه کرد اما هیچ بخشی درباره وقایع پس از آن مطرح نشد. ما به ثبات سیاسی، بهبود اقتصادی و احترام به حقوق بشر نیاز داریم.
زنان افغان هر روز تصمیماتی شجاعانه میگیرند. آنها جنبشی عاری از خشونت را هدایت میکنند و در اعتراضات شعار «تحصیل، کار، آزادی» سر میدهند. برخی از آنها بازداشت و برخی ربوده شدهاند. اما اعتراضات ادامه دارد. برخی زنان جوان داستانهایشان را بهطور ناشناس در خبرنامهها و به صورت آنلاین به اشتراک میگذارند. این همان کاری است که ملاله یوسفزای سالها پیش انجام میداد.
به رسمیت شناختن حق تحصیل دختران برای آینده افغانستان حیاتی است. بدون آن کشور عمیقتر در فقر و چرخه پایانناپذیر خشونت و سرکوب فرو میرود. اگر ما خواستار آیندهای بهتر هستیم باید از تحصیل دختران و حق اشتغال زنان طرفداری کنیم. ممنوعیت این دو نهتنها حقوق اسلامی و بشری را نقض میکند بلکه هزینههای اقتصادی و توسعهای هنگفتی به بار میآورد. اگر ما در پی شکوفایی اقتصادی هستیم به مشارکت زنان تحصیلکرده نیاز داریم. تضمین این حقوق و اطمینان از برقراری آنها در درازمدت مستلزم برقراری صلح و نمایندگان سیاسی بهتر و ثبات سیاسی بیشتر است. برای تضمین آینده افغانستان چهار اقدام ضروری هستند.
اول، طالبان باید به وعدههایشان عمل کنند. این گروه در 17 آگوست 2021 اعلام کرد به حق اشتغال زنان، درس خواندن و مشارکت آنها به عنوان اعضای فعال جامعه خود را متعهد میداند. آنها باید همانگونه که وعده دادهاند دبیرستانها را بدون هیچ قید و شرطی بازگشایی کنند.
اگر مدارس دخترانه باز شوند جامعه بینالملل باید اطمینان دهد که تامین مالی تحصیل و آموزش به میزان کافی صورت میگیرد. طبق برآورد «چارچوب موقت مشارکت» سازمان ملل برای افغانستان، برای جلوگیری از فروپاشی نظام آموزش و پرورش افغانستان به 900 میلیون دلار نیاز است. این چارچوب بر ابزارهای مهمی از جمله آموزش مبتنی بر جوامع، دستمزد معلمان و یارانههای نقدی تاکید دارد. نظام آموزشی افغانستان از مدتها قبل به کمک وابسته بود و نمیتوان از آن انتظار داشت که در میان بحرانی به این بزرگی دوام بیاورد. سرمایهگذاری در این نظام ارزشمند خواهد بود. در 20 سال گذشته کمکها باعث شدند نرخ ثبتنام در مدارس 10 برابر شود. علاوه بر این، بین سالهای 2011 تا 2018 نرخ سواد زنان دو برابر شد. این کمکها استخدام و تربیت بیش از 80 هزار معلم زن جدید را تسهیل کردند.
دوم، اقتصاد افغانستان به کمک فوری نیاز دارد. افغانها نمیخواهند برای همیشه با کمکهای دیگران زندگی کنند. باید داراییهای کشور نزد بانکهای خارجی آزاد شوند و دولتهای امدادرسان راههایی برای بازگرداندن آنها به مردم افغان و حمایت از اقتصاد و بانک مرکزی پیدا کنند. دولت رئیسجمهور جو بایدن در 11 فوریه یک دستور اجرایی صادر کرد که طبق آن دسترسی به 5 /3میلیارد دلار از منابع افغانستان برای کمکهای بشردوستانه تسهیل میشود اما باقیمانده هفت میلیارد دلار منابع به خانوادههای قربانیان حادثه 11 سپتامبر که منتظر دادرسی هستند تعلق گیرد. گروه بحران بینالملل که اندیشکدهای جهانی است و بر پیشگیری از جنگ تمرکز دارد روشهایی را برای حل بحران نقدینگی افغانستان شناسایی کرده است در حالی که ذخایر کشور از دستان طالبان دور میماند. این روشها عبارتاند از: آزادسازی و پایش مبالغ کوچک و رساندن آنها به فنسالاران مستقل در بانک مرکزی، برگزاری حراج دلارهای آمریکایی و تقویت واحد پول افغانی و سوآپ ارزی مدیریتشده توسط یک نهاد بینالمللی مانند بانک جهانی یا یک نهاد سازمان ملل. آزادسازی و هدایت داراییهای افغانستان به سمت پشتیبانی از اقتصاد و زندگی مردم افغان هم حرکتی درست برای بهبود درازمدت اقتصاد و هم اقدامی عاقلانه و عادلانه بهشمار میرود.
سوم، سازمان ملل متحد باید فضایی برای گفتوگو بین طالبان و دیگر ذینفعان سیاسی ایجاد کند. تنظیمات سیاسی کنونی به میزان زیادی متمرکز هستند و به نفع طالبان عمل میکنند که نماینده بخش کوچکی از یک گروه قومیتی هستند. در این حالت برای دیگر جوامع قومیتی، زنان و احزاب سیاسی قدیمی فضایی باقی نمیماند تا دیدگاههایشان را بیان کنند یا با استفاده از ابزارهای عاری از خشونت بر سیاست کشور تاثیر گذارند. برای حل این مشکل، افغانستان باید یک دولت و ساختار سیاسی غیرمتمرکز داشته باشد. بخشهایی از طالبان درک کردهاند که گوش دادن به صدای دیگران مزایایی برایشان دارد. این اقدام به آنها کمک میکند مشروعیت ملی بیشتر و احترام بینالمللی بهدست آورند و راه برای رفع تحریمها هموار خواهد شد. بنابراین سازمان ملل باید از تاثیر مالی و اخلاقی خود برای تسهیل گفتوگوها بهره ببرد. من به عنوان یکی از نامزدهای دریافت جایزه ساخاروف پارلمان اروپا برای آزادی اندیشه به تازگی به چند کنشگر زن افغان پیوستم و به همراه آنان از جامعه بینالمللی خواستم تا از به رسمیت شناختن طالبان خودداری کند. اما این امر بدان معنا نیست که ما نباید در جستوجوی تقویت حقوق بشر و صلح با آنان همکاری کنیم. تمام ذینفعان داخل و خارج از افغانستان باید در گفتوگوها و دیگر مسیرهای عاری از خشونت در راه پایان دادن به مناقشات مشارکت کنند.
چهارم، رهبران جهان باید از فرآیند موقت برقراری عدالت برای پرداختن به ظلم و ستمهای گذشته حمایت کنند. از سال 2001 به بعد تقریباً 150 هزار افغانستانی از جمله تعداد زیادی از غیرنظامیان کشته شدهاند. افغانهای بیشتری نیز در دو دهه قبل از آن در زمان اشغالگری شوروی، جنگ داخلی و اولین حکومت طالبانی جان خود را از دست دادند. بدون عدالت، مردم افغانستان همچنان در میان فرهنگ مصونیت برای گروههای خاص به رنج کشیدن ادامه خواهند داد. افغانها عدالت را پیشزمینهای برای ساخت جامعهای باثبات و صلحآمیز میدانند. سازوکارهای تحقق این امر گامهای اصلی برای تضمین آینده افغانستان و شکستن چرخه خشونت را تشکیل خواهند داد. اما این گامها هنوز برداشته نشدهاند و خاطیان هنوز به سزای خود نرسیدهاند. بنابراین لازم است تمام گروهها از برگزاری یک همایش عمومی حمایت کنند که در آن صدای قربانیان شنیده شود و خسارات بازماندگان از طریق پروژههایی که برای آنها طراحی میشوند جبران شود. درست همانند آنچه ما در مکانهایی مانند گینه شاهد آن هستیم. تحقیقات دادگاه جنایی بینالملل یک گام در مسیر درست خواهد بود.
گفتوگوهای کنونی مربوط به افغانستان بر تامین کمکهای فوری بشردوستانه و رعایت حقوق اساسی تاکید دارند اما اگر قرار بر تضمین حقوق زنان و دختران افغانستان باشد، جامعه بینالملل باید به درازمدت بیندیشد و به موضوعات گستردهتر عدالت، ثبات سیاسی و بهبود اقتصادی بپردازد. اگر اقتصاد کشور بهبود پیدا نکند چه اندازه کمکهای بشردوستانه و تا چه زمانی ارائه خواهد شد؟ چگونه میتوان به پایداری تحصیل دختران امیدوار بود اگر مدارس دخترانه باز شوند اما هیچ نظام سیاسی باثباتی بر روی کار نباشد و تهدید جنگ داخلی همچنان بر سر مردم سایه افکند؟
اگر جامعه بینالملل قصد دارد به تضمین آینده افغانستان کمک کند اکنون زمان آن است که شجاعت بیشتری از خود به نمایش گذارد. این جامعه میتواند از توان دیپلماتیک برای اعمال فشار، طرفداری از بازگشایی مدارس، تامین مالی تحصیل و پشتیبانی از بهبود اقتصادی افغانستان استفاده کند. هر کدام از ما نیز این فرصت را داریم که تفاوت ایجاد کنیم. صدای کنشگران افغان را تقویت و به ما کمک کنید این بحران را به پایان برسانیم. خواستار صلح، آموزش و برابری در حقوق زنان باشید. ما در تاریکترین دوران به سر میبریم و باید شجاعانهترین تصمیمات را اتخاذ کنیم.
منبع: اکونومیست