دگرگونی ذهنی محیط زیستی
بازگشت آمریکا به توافق اقلیمی پاریس چه نتایجی دارد؟
پیشینه
از دهه 90 به بعد، جهان شاهد اقدامات مشترک بینالمللی برای حلوفصل بحرانهای محیط زیستی بوده است. آنچنانکه امضای معاهده حفاظت از لایه اُزون در 1985 در شهر وین، نخستین گام بلند مشترک از این دست بوده است. اقدام بااهمیت بعدی، تشکیل هیات بینالدول تغییرات اقلیمی (IPCC) در سال 1988 برای مقابله با افزایش گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن بوده است. با ابتکار این هیات، کنوانسیون تغییر اقلیم سازمان ملل متحد (UNFCCC) شکل میگیرد تا مقرراتی را بین کشورهای عضو تنظیم کنند و به اجرا بگذارند. در نتیجه از سال ۱۹۹۴ به بعد، نشستهای مداوم این کنوانسیون تحت عنوان کنفرانس اعضا (COP) هرساله در محل یکی از کشورهای عضو برگزار شده است. برگزاری بیستویکمین جلسه اعضای این کنوانسیون در سال 2015 و در شهر پاریس که به نام COP21 شهرت دارد، نقطه عطفی در تداوم این مسیر شناخته میشود. چراکه اجماع جهانی را درباره اهداف و برنامههای پیشنهادی مشترک به همراه داشته است و به امضای معاهده پاریس مبنی بر کاهش انتشار کربن در جهان منجر شده است.
ملاحظات فنی و اقتصادی
به لحاظ اجرایی، پذیرش معاهده پاریس توسط کشورهای جهان از طریق امضای سند پیمان در حدفاصل آوریل 2016 تا آوریل 2017 صورت پذیرفت و متعاقب امضای سند کشورهای امضاکننده سند مکلف شدند مصوبههای نهادهای قانونی خودشان را اخذ کنند و برنامه مشارکت ملی (Nationally Determined Contribution-NDC) خودشان را به کنوانسیون ارائه کنند. برنامه مشارکت ملی(NDC)، اهداف کاهش انتشار کربن را در هر کشور مشخص میکند و برای بیان این اهداف نیز از الگوهای متفاوتی پیروی میشود و تردیدی نیست که هر الگو، تبعات و پیامدهای اقتصادی خاص خود را به دنبال دارد. الگوی سختگیرانهای که کشورهای توسعهیافته برای بیان اهداف خود در پیش میگیرند، به رویکرد سال پایه (Base Year Target) موسوم است و در این الگو، کشورها متعهد میشوند تا صرفنظر از هر عامل جانبی، کربن خود را در مدتی مشخص و به مقداری مشخص نسبت به سالی که مبنا قرار داده میشود کاهش دهند. تعهدات کشورهای اروپایی غالباً از این الگو پیروی میکند. در الگوی سهلگیرانهتر دوم که چین، هند، تونس، اروگوئه و سنگاپور از آن تبعیت میکنند، عامل تولید ناخالص داخلی (GDP) به عنوان یک عامل جانبی در تعیین اهداف انتشار کربن دخالت داده میشود و از این رو، اهداف در قالب «شدت کربن» بیان میشوند. از آنجا که الگوی دوم (Intensity target) برخلاف رویکرد اول، کشورها را ملزم به دستیابی به یک هدف مطلق (Absolute target) در آینده مشخص نمیکند، رویکرد مناسبی برای کشورهای در حال توسعه به شمار میرود. الگوی سهلگیرانهتر سوم که سناریوی تجارت به روش معمول (Business as Usual Scenario-BAU) نام دارد، عوامل جانبی بیشتری را برای هدفگذاری در کاهش انتشار کربن دخیل میکند و الگویی است که توسط جوامع درحالتوسعه ضعیفتری نظیر کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی، یا برخی از کشورهای جنوب آسیا در پیش گرفته شده است. ظاهراً ایران نیز در پی تدوین برنامه خود مطابق با این روش بوده است. الگوهای دیگری نیز برای تعیین اهداف و برنامه کاهش وجود دارند که ملهم از اوضاع اقتصادی هر منطقه هستند و ارائه آنها را تنها میتوان به ابتکار عمل هر کشور نسبت داد. برنامههای مشارکت ملی(NDCS)، در ادوار پنجساله بهروزرسانی میشوند و برنامههای جدید هر کشور را استوار بر دستاوردهای پیشین تبیین میکنند.
معاهده پاریس و آرایش جهانی
در سال 2019، دونالد ترامپ با اعلام خروج ایالات متحده از معاهده پاریس، ضربه بزرگی به این همبستگی بینالمللی وارد آورد و بیم آن میرفت که این رویکرد از سوی دیگر کشورها تعقیب شود. در ژانویه سال جاری جو بایدن در نخستین روز کاری خود در کاخ سفید فرمان اجرایی دونالد ترامپ مبنی بر خروج از معاهده پاریس را لغو کرد و یک ماه بعد در کنفرانس امنیتی مونیخ، از موضع رئیسجمهور منتخب ایالات متحده از ضرورت توجه به بحران اقلیمی سخن گفت و در همین ایام نیز جان کری را به عنوان نماینده ویژه رئیسجمهوری آمریکا در امور اقلیمی منصوب کرد. اکنون با استناد به بازگشت آمریکا به معاهده پاریس، تنها هفت کشور در جهان خارج از چارچوب این معاهده قرار دارند: سودان جنوبی، لیبی، یمن، اریتره، عراق، ترکیه و ایران. عراق که پیشتر در دسامبر 2016 معاهده را امضا کرده بود، به تازگی در ژانویه 2021 رسماً اعلام کرده است که بهزودی برنامه مشارکت ملی (NDC) عراق را آماده و ارائه خواهد کرد. هرچند ترکیه نیز همچون ایران، جزو امضاکنندگان معاهده پاریس در 22 فوریه 2016 بوده، اما تکمیل فرآیند حضور خود را معلق گذاشته است. سخنرانیهای اخیر رجب طیب اردوغان در باکو و دعاوی او درباره آلمان و فرانسه، به این ادعا اعتبار میبخشد که تعلل ترکیه را باید اقدامی مرتبط با کشمکشهای آن کشور درباره پیوستن به اتحادیه اروپا و کوشش برای کسب امتیاز از اروپاییها ارزیابی کرد. افزون بر این، ترکیه با تصویب این معاهده، جزو کشورهای توسعهیافتهای قلمداد خواهد شد که برای تحقق اهداف کنوانسیون، ملزم به ارائه کمکهای مالی به کشورهای در حال توسعه هستند. کشورهایی نظیر سودان جنوبی، لیبی، یمن و اریتره نیز با مشکلاتی نظیر جنگهای داخلی، تزلزل حکومت مرکزی و نظایر آن مواجه بودهاند و در فهرست غایبان معاهده پاریس قرار دارند. با پیوستن قریبالوقوع عراق و ترکیه به معاهده پاریس، فهرست کشورهای جامانده از معاهده پاریس، به پنج کشور سودان جنوبی، لیبی، یمن، اریتره و ایران تقلیل خواهد یافت. حضور نام ایران در میان این پنج کشور باقیمانده، نشاندهنده آن است که از فوریه 2016 تاکنون، نمایندگان ایرانی حاضر در نشست پاریس، هنوز موفق به اخذ مصوبات نهادهای قانونی و تدوین برنامه مشارکت ملی (NDC) خود نشدهاند.
دعاوی مدافعان و مخالفان اقدامات بینالمللی
اقدامات بینالمللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی و از جمله معاهده پاریس، به جز مدافعان، مخالفانی هم دارد و فهم آرای آنان و گوناگونی ایشان، برای شناخت مناسبات بینالمللی مهم است:
مخالفان علمیِ اقدامات بینالمللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی، مشتمل بر چند گروه هستند. برخی از آنها در گذشته اساساً منکر بروز پدیده تغییرات اقلیمی بودند، اما طی سالهای اخیر از اعتبار این ادعای ایشان کاسته شده است. برخی دیگر، معتقدند که پدیده گرمایش، عامل تغییرات اقلیمی بر روی سیاره زمین نیست. دسته سومی نیز وجود دارند که گرمایش را عامل تغییرات اقلیمی میدانند، اما تاکید دارند که عوامل انسانی، نقشی در بروز پدیده گرمایش ندارند و گرمایش موضوعی بیارتباط با انتشار کربن است. برخی از شواهد این گروه از مخالفان، صرفنظر از درستی یا نادرستی، ارزش گفتوگوی علمی دارد. مانند این ادعا که چرا طی بازه زمانی 1930 تا 1980، بهرغم افزایش تولید ناخالص داخلی جهان(WGDP)، دمای سیاره زمین افزایش نیافته است؟ یا این پرسش که دقت اندازهگیری دمای زمین، پیش از وجود ابزارهای ماهوارهای کمتر بوده است و چگونه میتوان به دعاوی مربوط به تغییر دمای زمین، حدفاصل قرن نوزدهم تاکنون اطمینان کرد. برخی دیگر، دعاوی ژونالیستی زرد هستند؛ مثلاً ذوب شدن یخهای قطبی موجب جابهجایی این یخها میشود و شیادان عالِمنما، عکسهایی از ازدیاد موقتی یخهای جابهجاشده در یک منطقه جدید را منتشر میکنند و مدعی افزایش تراکم یخها در قطب میشوند؛ یا مثلاً جابهجایی یخهای ذوبشده به تغییر محل زندگی خرسهای قطبی منجر میشود و فریبکاران، با انتشار عکسهایی حاکی از ازدیاد موقتی جمعیت خرسها در یک منطقه، منکر خطر انقراض این حیوانات میشوند و ادعا میکنند که تنوع گونههای جانوری در آن مناطق در حال افزایش است، نه کاهش.در مجموع این گروه از مخالفان علمی، بخش بسیار کوچکی از کل جامعه دانشمندان و کارشناسان را تشکیل میدهند و روزبهروز نیز از تعداد آنان کاسته میشود. مخالفان اقتصادی و سیاسیِ اقدامات بینالمللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی، متشکل از اصنافی هستند که اعمال محدودیتهای فنی و اقتصادی، کسبوکار ایشان را با مخاطرات جدی مواجه کرده است و نگران هستند تا در آیندهای نهچندان دور، با زیان و بیکاری مواجه شوند. صنایع زغالسنگ، صنایع نفت و گاز، خودروسازان بزرگ دنیا، صنایع هواپیما، شرکتهای قطعهسازی برای صنایع مزبور یا پیمانکاران بزرگ و کوچک مرتبط با این حوزهها، نمونههایی از این گروه هستند. افزون بر صنایع یادشده، کشورهای قدرتمند یا متمولی نظیر روسیه و عربستان در یک دوره مشخص در این گروه قرار داشتهاند و مخالفانِ سیاسی این اقدامات بهشمار میرفتند. چراکه کاهش اهمیت نفت و گاز برای کشورهایی نظیر روسیه و عربستان، میتواند به منزله کاهش منزلت سیاسی در عرصه بینالمللی نیز قلمداد شود و این اوضاع مطلوبی برای چنین کشورهایی نیست. یک گروه دیگر از منتقدان معاهده پاریس، از منظر علمی مخالفتی با اصل گرمایش زمین ندارند و آن را ناشی از انتشار کربن و مربوط به فعالیتهای انسانی (anthropogenic) میدانند، اما بر این باور هستند که برخی از بازیگران جهانی و از جمله اروپاییها کوشیدهاند تا از رهگذر این بحران، منابع انرژی جهان را تغییر دهند. این گروه مدعی هستند که توسعه پروژههای مبتنی بر فناوری جداسازی و ذخیرهسازی کربن (Carbon capture and storage) ، میتوانست گزینه مناسبتر و ارزانتری به جای پروژههای کاهش انتشار کربن باشد. یعنی به جای اینکه تمرکز خود را معطوف به ممانعت از مصرف سوختهای فسیلی کنیم، میتوانستیم کربن منتشرشده را از مبادی آلاینده جداسازی و ذخیره کنیم. برخی از مخالفان گسترش قلمرو دولتی نیز از دیگر مخالفان یا منتقدان اقدامات بینالمللی برای مقابله با تغییرات اقلیمی و معاهده پاریس هستند. آنها تاکید دارند که بروز هر واقعهای نظیر بحران گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی یا همهگیری ویرس کرونا، فرصتی را برای سیاسمتداران و دولتها ایجاد میکند تا قلمرو فعالیتها، اختیارات و نفوذ خود را گسترش دهند و بر هزینههای خود بیفزایند. به عنوان یک نمونه، در سال 2020، ترامپ از طرح خروج سربازان آمریکایی از آلمان رونمایی میکند و حتی مورد انتقاد برخی از جمهوریخواهان واقع میشود. اما در سال 2021، بایدن دستور تعلیق طرح ترامپ را صادر میکند و حتی برخی از جمهوریخواهان نیز از این اقدام بایدن حمایت میکنند. رویدادهایی از این دست، به این ادعا اعتبار میبخشند که سیاستمداران و دولتها با هر اقدامی که به کوچک شدن حوزه عمل آنان منجر شود، مخالفت میکنند و آن را برنمیتابند و به عکس، نسبت به هر ماجرایی که به بزرگتر شدن «دولت» منتهی شود اشتیاق وافری از خود نشان میدهند. از سویی دیگر، فرصتطلبی سوسیالیستهای دولتگرا نیز موضعگیری مخالفان معاهده پاریس را تشدید میکند. مخالفان معاهده پاریس معتقدند که گروههای چپ دولتگرا، بروز این رویدادها را فرصت مغتنمی برای تحدید نظام اقتصادی بازارمحور میدانند و از آن به عنوان مستمسکی برای بزرگتر شدن دولتها و محدود کردن «سازوکار بازار» بهرهبرداری میکنند. برخی از «مخالفان گسترش قلمرو دولتی» حتی مدعی میشوند که درباره گرمایش زمین یا سایر بحرانهای محیط زیستی بزرگنمایی میشود و این بزرگنمایی نیز محصول توطئه مشترک دولتهاست و اصولاً دلیلی برای نگرانی درباره محیط زیست وجود ندارد.
نقد مخالفان معاهده پاریس
مدافعان «معاهده اقلیمی پاریس» برای تمام دعاوی مخالفان علمی، پاسخهای علمی مبرهنی دارند. مثلاً ثبات نسبی دمای زمین طی بازه زمانی 1930 تا 1980 را ناشی از وجود ایروسولهای سولفاته (sulfate aerosols) در آن ایام و آن را نیز ناشی از بروز دو جنگ جهانی و فعالیتهای آتشفشانی و نظایر آن میدانند. ایروسولهای سولفاته قادرند با افزودن توانایی اتمسفر در بازتاب نور خورشید به فضا، مانع از تابش کامل نور به سطح زمین و گرم شدن آن شوند. بنابراین ثبات نسبی دما در بازه زمانی 1930 تا 1980 یا تفاوت الگوی گرم شدن نیمکره شمالی زمین را به پدیده مذکور نسبت میدهند. یکی از دعاوی مدافعان «معاهده اقلیمی پاریس» این بوده است که اگر دعاوی «مخالفان علمی»، از اعتبار کافی برخوردار بود، غولهای نفتی، خودروسازی و هواپیماسازی جهان، دست در دست پیمانکاران و شرکتهای بزرگ و کوچک و با در اختیار داشتن حمایتهای کافی کشورهای نفتی از جمله عربستان و نروژ، و برخورداری از پشتیبانی علمی کشورهایی همچون روسیه، میتوانستند دعاوی علمی خود را به کرسی بنشانند و موقعیت علمی «مدافعان معاهده پاریس» را به شدت متزلزل کنند. در واقع عقبنشینی مجموعهای عظیم، ثروتمند و قدرتمند از شرکتها و کشورهایی که مخالفان اقتصادی و سیاسیِ «معاهده پاریس» محسوب میشوند، این طور تعبیر میشود که «مخالفان علمی معاهده پاریس» چیز دندانگیری در چنته نداشتهاند که «مخالفان اقتصادی و سیاسی» بتوانند به آن امید ببندند.
در حالی که شرکتهای نفتی جهان به جای مقابله علمی با معاهده پاریس، در حال تغییر نام خود هستند؛ آنچنانکه «استات اویل» دیروز به «اکوئینور» امروز تبدیل شده است یا همین اواخر نیز پاتریک پویانه (Patrick Pouyanné)، از موضع رئیس هیات مدیره شرکت توتال فرانسه اعلام کرده است که نام این گروه اقتصادی، پس از تایید سهامداران به «توتال انرژی» تغییر خواهد یافت. حتی در دورهای که رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، مبدل به یکی از سردمداران مخالف با معاهده پاریس شده بود و از پشتیبانی کافی کنگره نیز برخوردار بود، مترصد آن نبود تا امکانات علمی موجود را با حمایت دولت آمریکا بسیج کند و نشان دهد که «داستان گرمایش زمین»، صرفاً یک ادعای واهی است و کل این ماجرا هیاهویی برای هیچ بوده است. درواقع موضعگیری دونالد ترامپ در برابر معاهده پاریس، صرفاً حمایت از صنایع داخلی در برابر رقبای چینی و اروپایی بوده است و سخنی از مردود دانستن بنیانهای علمی گرمایش زمین یا تغییرات اقلیمی در میان نبوده است.
ادعای طرفداران «فناوری جداسازی و ذخیرهسازی کربن» تا حدودی صحیح است، اما مدافعان «رویکرد کاهش انتشار کربن»، از یکسو فناوری جداسازی و ذخیرهسازی را راهحلی موقتی و کوتاهمدت میدانند و از سوی دیگر، نسبت به حدود توانایی این فناوری در حل مسائل تردیدهایی را مطرح میسازند. به نظر میرسد برخی از «مخالفان گسترش قلمرو دولتی»، از ترس افتادن از لب پشتبام، به قدری عقب میروند که از لب دیگر بام سقوط میکنند. در این امر تردیدی وجود ندارد که «محیط زیستگرایی» سیاستمداران از هر قسم، میتواند استوار بر اهداف و مطامع دیگری به جز آنچه ادعا میشود باشد. اما نگرانی درباره «گسترش قلمرو دولتی» نمیتواند سبب شود تا به شیوه راستِ پوپولیستِ افراطی، اصل بحرانهای محیط زیستی را از بیخوبن منکر شویم. بلکه ناگزیریم تا راهکارهای عملی و واقعبینانهای را برای مشکلات واقعی دنیای امروز ارائه کنیم. این واقعبینی را حتی میتوان در مواضع رهبران حزب لیبرتارین آمریکا
(American libertarian party) نیز مشاهده کرد. حزبی که در سالهای گذشته درباره محیط زیست سکوت اختیار میکرد و رویکردی انفعالی داشت و امروز برای حل مشکلات محیط زیستی گامهای بلندی برداشته است و راهکارهای عملی ارائه میکند. آنچنانکه جو یورگنسن (Jo Jorgensen) رهبر این حزب و کاندیدای سوم انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 2021، در وبسایت مبارزات انتخاباتی خود تاکید کرده بود که «من تلاش خواهم کرد از طریق حذف موانع دولتی در ایالات متحده، نیروگاههای هستهای ایمن، غیرآلاینده و با فناوری پیشرفته را جایگزین نیروگاههای زغالسنگسوز و نیروگاههای نفتسوز کنم و فرصت استفاده خارج از شبکه را برای انرژی خورشیدی فراهم سازم. من معتقدم که ما باید تمام دانش علمی و اقتصادی خودمان را در سراسر جهان، معطوف به مراقبت از محیط زیست کنیم و متکی به دادههای انتخابشده برای حصول نتایج از پیش تعیینشده نباشیم. کشورهای در حال توسعه بیشترین سهم را در آلایندگی دارند و بنابراین کاهش آلودگی در سراسر جهان نیاز به منابع انرژی مقرون به صرفه با انتشار صفر، همچون انرژی هستهای دارد».
ممکن است دعاوی جو یورگنسن به لحاظ فنی معتبر نباشد یا محل اختلاف باشد؛ اما مواضع او و سایر اعضای حزب لیبرتارین آمریکا در برابر مساله محیط زیست، تعارض مشهودی با مواضع گروههای راست افراطی و پوپولیستیای دارد که همواره در حال ناسزاگویی به «محیط زیستگرایی» هستند و به جای حل مساله، صورت مساله را پاک میکنند.
جمعبندی
بازگشت ایالات متحده به عنوان دومین آلاینده کربنی به معاهده پاریس، رویداد محیط زیستی مهمی بهشمار میرود. توجه حزب لیبرتارین آمریکا به محیط زیست نیز بسیار حائز اهمیت است. حتی این موضوع که ترامپ نیز در مناظرههای انتخاباتی ریاستجمهوری میکوشید تا کارنامه محیط زیستی مثبتی از خود ارائه دهد بااهمیت است. اما از همه مهمتر، علت این رویکرد است. علت این رویکرد را به تاسی از برتران دُ ژوونل (Bertrand de Jouvenel) فقید، باید در دگرگونی رجحانها، مطالبات و ارزشگذاریهای ذهنی یکایک اعضای جامعه جهانی درباره «محیط زیست» جستوجو کرد.
منابع:
1- مقالات دوست دانشمندم توحید نودل
2- مطالب فرهیخته بزرگوار مجید عبدی
3- Iraqi President Approves Iraq’s Accession to the Paris Agreement on Climate Change – www. presidency.iq
4- DEMİRTAŞ, SERKAN, December 14 2020, Turkey to face pressure over Paris climate deal
5- Shankleman, Jess, November 6, 2020, Rich Countries Missing the $100 Billion Climate Finance Goal, www.bloomberg.com
6- 2020 presidential candidates on energy and environmental issues, www. jo20.com & www.ucsusa.org
7- ‘Climategate’ review clears scientists of dishonesty over data, 2011, www.theguardian.com
8- UK ‘Climategate’ inquiry largely clears scientists London, 2010, www.deccanherald.com
9- Each Country’s Share of CO2 Emissions, Published Jul 16, 2008 Updated Aug 12, 2020, www.ucsusa.org