شناسه خبر : 29374 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

غلبه بر ناامیدی

کاهش جهانی خودکشی

غلبه بر ناامیدی

زوژ (Zozh) یک لغت جدید در زبان روسی است که از مخفف کلمات سبک زندگی سالم ساخته می‌شود. این کلمه را می‌توان در میلیون‌ها پست اینستاگرامی پیدا کرد، جایی که افراد از تغییرات مناسب بدن ابراز رضایت می‌کنند؛ باشگاه‌های سلامتی در شهرهای روسیه که به اوج رسیده‌اند؛ در تعداد زیادی از کافه‌هایی که در آن جوانان نوشیدنی‌های ملایم می‌نوشند و بیسکویت غلات می‌خورند. این واژه آنقدر پرطرفدار شده است که حتی مشهورترین گروه راک روسیه به نام لنینگراد آن را در یکی از اشعار خود چنین به کار می‌برد: «می‌گویند نوشیدن دیگر مد نیست بلکه زوژ مد شده است. او قبلاً یک فرد الکلی بود اما الان ورزشکاری عضلانی است». در این ویدئوی طعنه‌آمیز مردانی دیده می‌شوند که از شدت ورزش به طرز بدی می‌میرند. شاید برای این گروه بدبین موسیقی زوژ موضوعی مسخره به نظر برسد اما بقیه مردم روسیه آن را خبری خوش می‌دانند. زوژ بخشی از یک تحول اجتماعی است که به حذف رذیلت‌ها کمک می‌کند. با جایگزین شدن ورزش و اسموتی به جای ناامیدی و الکل، نرخ خودکشی در روسیه به شدت افت کرد. این روند به روسیه منحصر نمی‌شود.

در سطح جهان این نرخ از اوج خود در سال 1998 به میزان 38 درصد کاهش یافته است. در نتیجه بیش از چهار میلیون زندگی نجات یافت که بیش از چهار برابر تعداد افرادی است که در طی همین دوره زمانی در جنگ‌ها کشته شدند. این کاهش با نرخ‌های مختلف، در زمان‌های مختلف و در نقاط مختلف جهان‌دیده می‌شود. فرآیند آن از مدت‌ها قبل در غرب آغاز شد. به عنوان مثال در بریتانیا خودکشی مردان در سال 1905 اوج گرفت و به 30 در هر 100 هزار نفر در سال رسید. همین میزان دوباره در سال 1934 و زمان رکود بزرگ مشاهده شد. اوج خودکشی زنان در سال 1964 به میزان 12 در هر 100 هزار نفر بود. اما در دو دهه گذشته این روند در اکثر نقاط غرب یا بدون تغییر بود یا روندی کاهشی داشت.

نرخ خودکشی به تازگی در سایر نقاط جهان پایین آمده است. کاهش آن در چین در دهه 1990 آغاز شد و به گونه‌ای یکنواخت ادامه یافت. نرخ خودکشی در روسیه، ژاپن، کره جنوبی و هند هنوز بالا اما رو به کاهش است. آمریکا بزرگ‌ترین استثنا به شمار می‌رود. تا ابتدای قرن جدید نرخ خودکشی در این کشور همانند دیگر کشورهای ثروتمند رو به کاهش بود اما از آن زمان تاکنون 18 درصد افزایش یافت و به 8 /12 در هر 100 هزار نفر رسید که با عدد هفت در چین فاصله زیادی دارد.  با وجود این، کاهش نرخ در دیگر کشورهای بزرگ آنقدر زیاد است که اثر افزایش در آمریکا را خنثی می‌کند.

البته داده‌های آمریکا معتبر هستند ولی دلایلی وجود دارد که باید برخی داده‌های دیگر را با احتیاط نگریست. در برخی کشورها اعتقادات قدرتمند دینی فرد را از خودکشی منع می‌کنند و از گذشته تعداد موارد آن کمتر گزارش می‌شود. به عنوان مثال در مطالعه جدیدی که در ایران صورت گرفت نرخ اقدام به خودکشی 10 برابر بیشتر از آمار وزارت بهداشت است. اما روند آن احتمالاً در سراسر جهان صحیح است. متخصصان می‌گویند از آنجا که فرآیند گردآوری داده‌ها و گزارش‌دهی‌ها بهتر می‌شوند و با وجود گزارش کمتر در گذشته باید انتظار داشت نرخ‌ها بالا بروند نه پایین، اما عکس این موضوع اتفاق می‌افتد. چرا؟

نیمی از آسمان

یک دلیل اصلی را می‌توان بهبود وضعیت زنان آسیایی دانست. در اکثر کشورها احتمال خودکشی مردان از زنان و کهنسالان از جوانان بیشتر است. اما در چین و هند از گذشته نرخ خودکشی در میان زنان جوان به شکلی غیرعادی بالا بود. این روند تغییر کرده است. از اواسط دهه 1990 نرخ خودکشی در میان زنان 20 تا 30ساله چینی 9 /0 کاهش یافته است. این گروه نیمی از چهار میلیون زندگی نجات‌یافته را تشکیل می‌دهند.

به عقیده جینگ جون استاد دانشگاه پکن افزایش آزادی اجتماعی یکی دیگر از دلایل به شمار می‌رود. استقلال زنان زندگی بسیاری از آنها را نجات داد. در مطالعه‌ای که سال 2002 در مورد نرخ بالای خودکشی در میان زنان جوان روستایی صورت گرفت دوسوم از کسانی که اقدام به خودکشی کرده بودند ازدواج ناموفق، دوسوم ضرب‌وشتم توسط همسر و یک‌سوم اختلاف با مادرشوهر را دلیل اقدام خود عنوان کردند. پروفسور جینگ می‌گوید: آنها پس از ازدواج با خانواده شوهر زندگی می‌کردند، شهر زادگاهشان را ترک می‌کردند و به جایی می‌رفتند که هیچ‌کس را نمی‌شناختند. این روزها کمبود زنان ارزش و قدرت آنها را بالا برده است؛ در میان افراد 30 تا 34ساله در روستاهای چین به ازای هر زن مجرد سه مرد مجرد وجود دارد.

احتمالاً وضعیتی مشابه در هند وجود دارد. ویکرام پاتل از مدرسه پزشکی هاروارد می‌گوید زنان جوان هندی با هنجارهای جنسیتی پرچالشی مواجه هستند. اگر آنها از یک رابطه ناراضی باشند به پلیس می‌گویند که دخترشان دزدیده شده است. بنابراین پلیس یک دختر 21ساله را از یک رابطه مورد توافق خودش بیرون می‌کشد. بیشتر خودکشی‌ها در هند به این دلیل است که هیچ نهادی نیست که به جوانان اجازه دهد رابطه عاشقانه را خود انتخاب کنند. با آزاد شدن هنجارهای اجتماعی شرایط تغییر می‌کند. از سال 1990 نرخ خودکشی در میان زنان جوان بیش از هر گروه دیگری کاهش داشته است. آقای پاتل عقیده دارد که با تداوم آزادی اجتماعی این روند همچنان ادامه خواهد یافت.

احتمالاً شهرنشینی نیز در چین و هند عامل موثری بوده است. این عامل عجیب به نظر می‌رسد چراکه تضعیف روابط اجتماعی را به همراه دارد. طبق نظر امیل دورکیم جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز خودکشی در قرن 19، روابط اجتماعی از بروز تمایل به خودکشی در افراد جلوگیری می‌کند. اما در سراسر جهان میزان خودکشی در مناطق روستایی از مناطق شهری بیشتر است. روابط اجتماعی گاهی اوقات افراد را محدود می‌سازند، به عنوان مثال رهایی از یک شوهر زورگو یا مادرشوهر ظالم در شهر آسان‌تر از روستاست. علاوه بر این، ابزار خودکشی در شهرها کمتر در دسترس هستند تا در روستا. همان‌گونه که بیان شد در چین و هند بیشترین میزان خودکشی در میان زنان جوان مشاهده می‌شد اما در روسیه مردان میانسال بالاترین نرخ را داشتند. به نظر می‌رسید آنها قربانیان جابه‌جایی‌های بزرگ اجتماعی بودند که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به وقوع پیوست. سوتلانا الکسیویچ نویسنده و برنده جایزه نوبل در تاریخ شفاهی «دوران دست دوم» آن زمان را توصیف می‌کند. وصف او الگویی تیره دارد: شخصیت‌ها مرتب خودکشی می‌کنند.

92-1

مردی که از فقر و گرسنگی به ستوه آمده بود خودش را در باغچه سبزیجاتش به آتش می‌کشد. یک کهنه‌سرباز کهنسال باقی‌مانده از جنگ جهانی دوم در سال 1992 خودش را به زیر قطار می‌اندازد. افسر ارتش که در کودتای نافرجام سال 1991 علیه میخائیل گورباچف شرکت کرده بود خودش را در کرملین حلق‌آویز کرد. او در یادداشتی نوشت: هر چیزی که به زندگی من معنا می‌بخشید از بین رفت. ابرتورم، کاهش درآمد و بیکاری فراگیر در اولین سال‌های پس از فروپاشی شوروی بسیاری را به ورطه فقر و نیازمندی کشانید. بحران مالی 1998 که در آن دولت روسیه نتوانست بدهی‌هایش را بازپرداخت کند پس‌اندازهای اکثر خانواده‌ها را بلعید. با این حال از اوایل دهه 2000 روندها معکوس شدند. نرخ خودکشی در روسیه هم‌اکنون 25 است که از معیارهای جهانی بسیار بالاتر می‌رود اما در مقایسه با دوران اوج خود به نصف رسیده است. این کاهش بیشتر در میان مردان میانسال دیده می‌شود؛ کسانی که در دهه 1990 بیشترین آسیب‌ها را متحمل شده بودند.

شاید یک دلیل اصلی آن باشد که جامعه پس از فراز و فرودهای دوران پس از شوروی در حال آرام گرفتن است. طبق گفته اولگا کلاشنیکوا روانشناس مرکز خودکشی و روان‌درمانی بحران در بیمارستان مسکو «اکنون مردم بلدند چگونه با مشکلات کنار بیایند و این کار را بدون اتکا به دولت انجام دهند». از سال 2000 تولید ناخالص داخلی سرانه تقریباً دو برابر شده است. دستمزدها ضررهای دهه 1990 را جبران کردند و نرخ بیکاری به زیر پنج درصد رسید. سطوح نسبتاً بالای خودکشی در میان مردان فقیر روستایی این فرضیه اجتماعی- اقتصادی را تقویت می‌کن  سفیدپوست بالاست و از سال 2000 رشد شدیدی داشته است. همین روند را می‌توان در میان مردان میانسال مشاهده کرد. در آغاز قرن، احتمال خودکشی در میان کهنسالان از افرادی که در دهه 50 زندگی قرار داشتند بیشتر بود اما این امر دیگر واقعیت ندارد. نرخ خودکشی در مناطق روستایی بالا و همچنان رو به افزایش است.

نمی‌توان چنین نتیجه گرفت که عامل اقتصادی رکود درآمد میانه و سقوط نرخ اشتغال نقش اصلی را دارد. سیاه‌پوستان و لاتین‌ها همان مشکلات اقتصادی سفیدپوستان را دارند و نرخ بیکاری جوانان از افراد میانسال بیشتر است. پژوهشگران عوامل دیگری از قبیل جهانی‌سازی، خودکارسازی (اتوماسیون)، تغییر عادات اجتماعی که به الگوهای ازدواج و فرزندآوری آسیب رساند، فروپاشی اتحادیه‌های صنفی و دیگر عوامل را مقصر می‌دانند. متاسفانه سقوط طبقه کارگر سفیدپوست پس از اوج خود در اوایل دهه 1970 و عواقب روانی ناشی از آن عامل اصلی افزایش نرخ خودکشی بودند.

افزایش نرخ خودکشی در آمریکا قبل از بحران اقتصادی وجود داشت اما در دوران رکود پس از آن شدت گرفت. پژوهش‌ها نشان می‌دهند افزایش خودکشی در اروپا، آمریکا و کانادا پس از بحران اقتصادی جهانی بین سال‌های 2007 و 2010 بیش از 10 هزار مورد خودکشی بیشتر را به همراه داشت. بدهی، ضبط اموال و بیکاری در این امر دست داشتند. نرخ خودکشی افراد بیکار 5 /2 برابر شاغلان بود. در کره جنوبی نیز پس از بحران مالی آسیایی سال‌های 1998-1997 میزان خودکشی‌ها اوج گرفت.

سیاست می‌تواند اثرات منفی رکود را کاهش دهد. طبق پژوهش دیوید استاکلر از دانشگاه میلان پس از رکودهای سال‌های 1992-1991 یا پس از بحران 2007 هیچ افزایش خودکشی در سوئد مشاهده نشد. آقای استاکلر دلیل آن را خدمات درمانی مناسب و تلاش دولت برای اشتغال‌زایی می‌داند. هرگاه خدمات و مراقبت‌های درمانی بیشتر در دسترس باشند بیکاری کمتر دردآور خواهد بود. متاسفانه در کشورهایی مانند آمریکا ارائه خدمات‌ درمانی با اشتغال پیوند مستقیم دارد. مطالعه 26 کشور اروپایی ارتباط معکوس بین سیاست‌های فعال بازار کار و نرخ خودکشی را نشان می‌دهد. متخصصان و آمارگیران خودکشی در ژاپن کاهش نرخ آن را مدیون اقتصاد آبه می‌دانند که بیکاری را کاهش داد. به عقیده پژوهشگران اقتصاد عامل شماره یک کاهش خودکشی است.

الکل نیز با خودکشی ارتباط دارد. این امر در روسیه بیشتر مشاهده می‌شود که افراد برای مست شدن می‌نوشند تا در اروپا که نوشیدن فقط در جمع و همراه غذا صورت می‌گیرد. در روسیه افزایش و کاهش میزان نوشیدن الکل و نرخ خودکشی با یکدیگر هماهنگی دارد. در سال‌های 2003 و 2016 مصرف الکل در این کشور نصف شد. در آن زمان روسی‌ها کمتر از فرانسوی‌ها یا آلمانی‌ها مشروب می‌نوشیدند. با روی آوردن روس‌ها به سبک زندگی سالم‌تر مصرف الکل پایین آمد.

به نظر می‌رسد الکل و خودکشی رابطه‌ای تنگاتنگ دارند اما هر دو آنها تحت تاثیر تلاطمات اجتماعی هستند. شواهد مربوط به دوران قبل از فروپاشی شوروی نشان می‌دهد در برخی موارد الکل به خودکشی منجر می‌شود. آقای گورباچف در سال 1985 مقررات شدید و سخت‌گیرانه‌ای بر تولید و توزیع الکل وضع کرد. بین سال‌های 1981 و 1984 فروش ودکا نصف شد. در همان زمان نرخ خودکشی در میان مردان و زنان به ترتیب 41 و 24 درصد کاهش یافت. پس از سقوط شوروی انحصار دولت بر تولید و توزیع الکل برداشته و مقررات حذف شد. به دنبال آن مصرف الکل و خودکشی هر دو بالا رفت. احتمالاً دخالت‌های دولت نیز در کاهش اخیر نرخ خودکشی موثر بوده است. در سال 2006 مقررات جدید تولید و توزیع الکل قیمت‌ها را بالا برد. تحلیل‌های آماری نشان می‌دهند آن محدودیت‌ها 9 درصد کاهش خودکشی در میان مردان و نجات چهار هزار زندگی را به همراه داشت. سیاستی مشابه در اسلوونی در سال 2003 به کاهش 10درصدی خودکشی انجامید.

بهبود شرایط زندگی کهنسالان نیز در کاهش نرخ خودکشی موثر بوده است. در سطح جهان این نرخ در میان کهنسالان بالاتر از جوانان و میانسالان بود اما در اکثر مناطق سرعت کاهش آن بیشتر شده است. دیه‌گو دی‌لئو رئیس سابق موسسه استرالیایی پژوهش و پیشگیری از خودکشی یک دلیل آن را کاهش سریع فقر در میان کهنسالان (که اغلب فقیرترین قشر جامعه هستند) در سراسر جهان می‌داند. همچنین کهنسالان بیشتر از جوانان از خدمات درمانی استفاده می‌کنند و بهبود این خدمات نیز می‌تواند دلیلی دیگر باشد. بیماری‌های مزمن یک عامل عادی برای خودکشی هستند بنابراین هر اقدامی برای کاهش درد بیماران می‌تواند تفاوت‌های بزرگی ایجاد کند. نظام مراقبت‌های کاهش درد بریتانیا که در جهان بهترین از نوع خود است عامل موثری در کاهش خودکشی در میان کهنسالان این کشور به شمار می‌رود.

مراقبت در منزل نیز به کهنسالان کمک می‌کند. آقای دی‌لئو به ورود کارگران بهداشتی مهاجر به ایتالیا اشاره می‌کند. مردم ایتالیا عموماً علاقه‌ای ندارند والدین خود را به آسایشگاه سالمندان بسپارند اما همزمان وقت و توانایی لازم برای مراقبت از کهنسالان را ندارند. به گفته پرفسور دی‌لئو کارگران مهاجران شرایط را بسیار بهتر ساخته‌اند. آقای جینگ جون عقیده دارد چین نیز لازم است نرخ خودکشی در میان کهنسالان را کاهش دهد. او سنت چینی مسوولیت مراقبت از کهنسالان را نکوهش می‌کند. سیاست تک‌فرزندی باعث شد بار مراقبت بر دوش فرزندان سنگینی کند و اگر تعداد فرزندان بیشتر باشد بین آنها اختلاف ایجاد می‌شود. در غرب فرزندان مشکل زمان دارند اما در چین علاوه بر مشکل زمان بحث هزینه مراقبت نیز برای آنها اختلاف‌برانگیز است.  به گفته آقای جون اوضاع به سمت بهبود و در جهت مناسب پیش می‌رود. با بهبود مستمری‌ها و مراقبت‌های پزشکی نرخ خودکشی در میان کهنسالان کاهش یافته است.

محدودیت دسترسی به ابزار خودکشی می‌تواند تاثیرگذار باشد. خودکشی به ویژه در میان جوانان یک اقدام هیجانی به شمار می‌رود. طبق مطالعه‌ای که سال 2002 در میان زنان چینی که اقدام به خودکشی کرده بودند صورت گرفت سه‌پنجم آنها دو ساعت یا کمتر، دوپنجم 10 دقیقه یا کمتر و 1 /0 فقط یک دقیقه به خودکشی فکر کرده بودند. دسترسی به مرگ‌موش بیشتر از مصرف قرص احتمال خودکشی را بالا می‌برد (88 درصد از زنان از سموم کشاورزی استفاده کرده بودند). شاید به همین دلیل است که کاهش نرخ خودکشی در میان زنان چینی سریع‌تر از مردان بود. در مناطق شهری مردان به روش‌های خشن مانند حلق‌آویز کردن یا پریدن از ساختمان‌های بلند روی می‌آورند در حالی که زنان بیشتر از دارو استفاده می‌کنند که در اغلب موارد به مرگ منجر نمی‌شود. بنابراین شهرنشینی بیشتر به نجات جان زنان کمک می‌کند تا مردان.

دیر بهتر از هرگز

94

مردم اغلب بر این عقیده‌اند که کسانی که قصد خودکشی دارند سرانجام آن را انجام می‌دهند. در نظرسنجی ماتیو میلر از دانشگاه نورث ایسترن 34 درصد از پاسخ‌دهندگان گفتند همه کسانی که از پل گلدن گیت پایین پریده‌اند در صورت وجود مانع راه دیگری را برای خودکشی پیدا می‌کردند، 40 درصد دیگر گفتند اکثر آنها این کار را می‌کردند. اما بررسی 515 نفری که از سقوط بین سال‌های 1937 و 1971 جان سالم به در برده بودند نشان داد 94 درصد آنها در زمان مطالعه در سال 1978 هنوز زنده بودند. این به آن معناست که خودکشی اغلب یک هیجان زودگذر است تا یک قصد دائمی.

بریتانیای دهه 1960 مثال خوبی برای تاثیر کاهش دسترسی به ابزار آسان بر نرخ خودکشی است. وقتی کشور از گاز سمی زغال‌سنگ (ابزار مورد علاقه خودکشی در میان مردان کهنسال و زنان) به استفاده از گاز بدون ضرر دریای شمال روی آورد نرخ خودکشی در میان این دو گروه به شدت کاهش یافت. در آن زمان نرخ خودکشی در میان مردان جوان رو به افزایش بود و این نظریه را قوت بخشید که گاز نقش مهمی در این امر داشته است. این نتیجه محصول یک تغییر در منبع انرژی بود اما سیاست‌هایی که با هدف کاهش خودکشی دس ترسی به ابزار آن را محدود می‌سازند نقش مهمی دارند. مجموعه محدودیت‌ها (از جمله ممنوعیت سم علف‌کش در 2008-2001) در سری‌لانکا نرخ خودکشی را از 45 در اوایل دهه 1990 به 20 در زمان حال پایین آورد. هنگامی که کره جنوبی در سال 2011 سم علف‌کش را ممنوع کرد کاهش خودکشی ناشی از آن به میزان نیمی از کل کاهش در دو سال بعد بود. این سم اکنون در اتحادیه اروپا ممنوع است، چین قصد دارد آن را ممنوع سازد، توزیع آن در آمریکا محدودیت دارد ولی هنوز در اکثر نقاط جهان به سادگی در دسترس قرار دارد.

در غرب اروپا که سموم حشره‌کش دیگر خطرآفرین نیستند توجه به قرص‌های خطرناک معطوف شده است. به عنوان مثال در بریتانیا در سال 1998 قانونی تصویب شد که تعداد قرص‌های آسپرین و پاراستمامول در یک بسته را محدود می‌کرد. در سال بعد تعداد خودکشی به وسیله آسپرین و پاراستمامول به ترتیب 46 و 22 درصد کاهش یافت. بسته‌های ورقی قرص از قوطی‌ها بهترند چون قرص‌ها باید یکی‌یکی بیرون آورده شوند و ممکن است فرد زمان بیشتری برای بازنگری در تصمیم خود پیدا کند. متاسفانه در آمریکا قرص پاراستمامول در قوطی عرضه می‌شود و 50 عدد از آنها را می‌توان در یک لحظه مصرف کرد.

اما اسلحه مهم‌ترین وسیله خودکشی در آمریکاست. نیمی از خودکشی‌ها با اسلحه انجام می‌شود و بیشتر مرگ‌ها با اسلحه خودکشی هستند تا جنایت و قتل. اسلحه کارایی بیشتری از قرص دارد بنابراین افرادی که در یک لحظه هیجانی به خود شلیک می‌کنند سر از قبرستان درمی‌آورند نه اورژانس بیمارستان. طبق گفته ماتیو میلر از دانشگاه هاروارد تنوع میزان مالکیت اسلحه تنوع نرخ خودکشی را به همراه دارد که از 26 در هر صد هزار نفر در مونتانا تا پنج در واشنگتن متفاوت است. اگر آمریکا آزادی اسلحه را کنار گذارد نرخ خودکشی به شدت سقوط خواهد کرد.

خویشتن‌داری رسانه‌ها نیز می‌تواند مفید باشد. مردم حتی در مرگ نیز از سلبریتی‌ها الگو می‌گیرند. این پدیده به اثر ورتر (Werther) معروف است که موجی از خودکشی را پس از انتشار رمان گوته با همین نام در سال 1774 به همراه داشت. در آن رمان قهرمان داستان خودکشی می‌کند. این وضعیت در سراسر جهان و به ویژه در آسیا قابل مشاهده است. پژوهشگران متوجه شدند پس از خودکشی رابین ویلیامز کمدین آمریکایی در سال 2014، تعداد خودکشی‌ها 1841 مورد یعنی 10 درصد بیشتر از آن چیزی که انتظار می‌رفت افزایش یافت. افزایش مرگ از طریق حلق‌آویز کردن به ویژه در میان افراد میانسال قابل ملاحظه بود.

متخصصان خودکشی از کلانتر شهر مارین به خاطر توصیف جزئیات خودکشی رابین ویلیامز انتقاد کردند. گزارش دقیق و شفاف اثرگذاری زیادی دارد. پل ییپ (Yip) از دانشگاه هنگ‌کنگ موردی را بیان می‌کند که داستان خودکشی یک زن در سال 1998 در صفحه اول یک نشریه قرار گرفت. آن زن خودش را در یک اتاق دربسته محصور کرد و با سوزاندن زغال چوب و تولید منوکسید کربن به زندگی‌اش خاتمه داد. ظرف یک سال تعداد خودکشی‌ها با این روش 10 درصد افزایش یافت. زمانی که یک هنرپیشه کره‌ای با سوزاندن زغال در منقل در داخل اتومبیل در سال 2008 خودکشی کرد این روش تا سال 2011 عامل هشت درصد از خودکشی‌ها شد که بیشترین میزان در آن دوره به شمار می‌رفت.

بسیاری از کشورها به رسانه‌ها دستورالعمل معینی می‌دهند: خودکشی‌ها را به شکل قهرمانانه گزارش نکنید و در مورد مکان و روش آن جزئیات را ارائه ندهید. به نظر می‌رسد این محدودیت‌های رسانه‌ای موثر باشند. پس از آنکه در شهر وین تعداد زیادی خود را زیر قطار مترو می‌انداختند و هر شش ماه 9 نفر خودکشی می‌کردند به روزنامه‌ها توصیه شد این اخبار را گزارش نکنند یا حداقل گزارش آن در صفحه اول نباشد. تعداد این خودکشی‌ها در شش ماه به چهار مورد رسید. اما در بسیاری از کشورها به این توصیه‌های رسانه‌ای عمل نمی‌شود. بررسی گزارش‌های خودکشی در اوایل امسال در کره جنوبی نشان داد سه‌چهارم از آنها جزئیات مکان و شیوه خودکشی را بیان می‌کنند و نیمی از آنها محتوای یادداشت نهایی فرد خودکشی‌کننده را منتشر کردند. علاقه‌مندی خوانندگان به جزئیات خشونت و خونریزی در خودکشی‌ها باعث می‌شود خبرنگاران مسوولیت خود را فراموش کنند.

افرادی که با وحشت خودکشی یکی از دوستان یا خویشاوندان روبه‌رو می‌شوند احساس ترس و ناتوانی می‌کنند. اما درست همان‌گونه که افراد از طریق گفت‌وگو، گوش دادن و کمک به دیگران در زمان سختی می‌توانند اثربخش باشند جوامع نیز می‌توانند نقش‌آفرینی کنند. روش‌هایی مانند اعطای کنترل و اختیار بیشتر زندگی به زنان، کنترل تاثیرات تحولات اجتماعی، ارائه خدمات مراقبتی بهتر به کهنسالان، محدودیت در چگونگی گزارش خودکشی‌ها، محدودیت دسترسی به ابزار خودکشی و روش‌های مشابه می‌تواند زندگی را در چشم مردم پرارزش‌تر سازد یا حداقل افراد ناامید را تشویق کند در دوران دشواری از آن دست نکشند.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها