مشکلات سلامت روانی
اهمیت ذهن
تاریخ نمونههای فراوانی از مشاغلی دارد که بار جسمانی سنگینی بر دوش کارگران میگذارند. از کارگران معدن تا کارگران ساختمانی تا کسانی که در کارخانههای کبریتسازی قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ به بیماری استخوان آرواره دچار میشدند در این زمره قرار میگیرند. اما سلامت روانی کارگران در همین دو دهه اخیر بیشتر مورد توجه و بحث قرار گرفته است. اولین روز جهانی بهداشت روان در سال ۱۹۹۲ معرفی شد و تازهترین آن در ۱۰ اکتبر روی داد. کارزارهای خیریه از قبیل «زمان تغییر» در بریتانیا تلاش میکنند تصویر زشتی را که افراد از بیماریهای روانی دارند برطرف سازند. مشکلات روانی همهجا دیده میشوند. بررسی مطالعات اخیر در اروپا نشان میدهد ۳۸ درصد از جمعیت اتحادیه از یک ناراحتی روانی رنج میبرند که به طور کلی دامنهای از اضطراب تا اعتیاد به مواد مخدر را دربر دارد. این بیماریها علاوه بر ایجاد آشفتگی شدید به غیبت از کار و سوء عملکرد منجر میشوند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) برآورد میکند بیماریهای روانی سالانه یک تریلیون دلار به شکل تولید از دسترفته برای اقتصاد جهان هزینه ایجاد میکنند. در نظرسنجی که از کارگران آمریکایی انجام شد ۶۳ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردند اضطراب در محیط کار تاثیر شدیدی بر سلامت روانی و رفتاری آنها دارد. طبق پژوهش کنفدراسیون صنایع بریتانیا که نماینده کسبوکارهاست، ۴۰ درصد از کارفرمایان در سال ۲۰۱۷ گزارش دادند که بیش از پنج درصد از نیروی کارشان به یک مشکل روانی دچار هستند. این رقم در مقایسه با پژوهشی مشابه در سال ۲۰۱۳ چهار برابر افزایش را نشان میدهد. رقم بالاتر میتواند نشانهای امیدوارکننده باشد. با کاهش دیدگاه منفی عموم نسبت به بیماریهای روانی افراد بیشتری به ابتلای آن اعتراف میکنند. مسلماً جامعه راه زیادی را تا رسیدن به مرحله تغییر دیدگاه نسبت به بهداشت روان پیموده است. هنگامی که پدر بارتلبی (Bartleby) پس از بیکار شدن در دهه ۱۹۶۰ به افسردگی دچار شد پزشکان درمان از طریق شوک الکتریکی را توصیه کردند. مادر بارتلبی در دهه ۱۹۲۰ پس از زایمان به افسردگی شدید مبتلا و در یک آسایشگاه روانی بستری شد. او هیچگاه نتوانست فرزندش را دوباره ببیند. امروزه درمان بیماریهای روانی بیشتر با دارو صورت میگیرد هرچند این روش مشکلات خود به ویژه خطر اعتیاد را به همراه دارد. اگر کارگران متوجه شوند فرآیند درمان با ملایمت و مهربانی صورت میگیرد به راحتی به آن تن میدهند. درمان رفتاری-شناختی که به افراد کمک میکند افکار مضر را کنار بگذارند تاکنون بازخورد منفی نداشته است. جهان کسبوکار نیز در برخورد با سلامت روان تلاشهای زیادی انجام داده است. گزارش سال ۲۰۱۷ موسسه خیریه «تجارت در جامعه» نشان میدهد که ۵۳ درصد از کارگران اعلام کردند در محیط کار به راحتی درباره مشکلات روانی صحبت میکنند. اما هنوز پیشرفتهای بیشتری لازم است. فقط ۱۳ درصد از افراد مبتلا گفتند میتوانند درباره این موضوع با مدیر کارگاه صحبت کنند. زین سیکافی، پزشک بریتانیایی، یک خدمت درمان آنلاین به نام مینوروا (Mynurva) را عرضه میکند که قرار ویزیت را برای بعد از ساعت ۵ عصر روزهای آخر هفته تنظیم میکند تا افراد بتوانند در خارج از ساعات اداری کمک بگیرند. به گفته او افراد به دوستان و همکارانشان نمیگویند که به درمان نیاز دارند. به همین دلیل مینوروا اپلیکیشن ندارد و همیشه بر صفحه تلفن کاربران قابل رویت است. دکتر سیکافی میگوید یک رویکرد دیگر که میتواند در درک مساله مفید باشد آن است که واژگان را تغییر دهیم. عباراتی مانند بیماری روانی هنوز مشکلات بسیار شدید را تداعی میکنند. شرکتها فرهنگ ساعات دراز کاری را حفظ کردهاند و برخی دیگر از طریق تلفنهای هوشمند تقریباً همیشه با کارکنان در ارتباط هستند. این امر باعث میشود کارگران نتوانند از اضطراب کاری رها شوند و توجه خود را به خانواده معطوف کنند یا از فعالیتهایی غیر از کار لذت ببرند. در سوی مقابل، ساعات کاری انعطافپذیر در حال رواج یافتن است. کار در منزل فضای آرامتری خلق میکند و مردان آسانتر میتوانند زمانی را به رویدادهای خانوادگی اختصاص دهند. همچنین، محافظهکاری و احتیاط در صحبت درباره مسائل روانی در مقابل رئیس ضرورتی ندارد. مدیران نیز انسان هستند. مطالعه موسسه بیمه بوپا (BUPA) در مورد رهبران بزرگ تجاری جهان نشان داد ۶۴ درصد آنها در یک مرحله زمانی به مشکل روانی دچار بودهاند. این امر باعث میشود آنها در این شرایط با کارکنان خود احساس همدلی و همدردی بیشتری داشته باشند.
از دیدگاه نظری، رویکرد انسانمنشانهتر به دلایل دیگری هم برای مدیران و هم برای کارگران مفید است. سازمان بهداشت جهانی میگوید در آن دسته از محلهای کار که به سلامت روان توجه میشود و کارگران مبتلا به مشکلات روانی تحت حمایت قرار میگیرند، میزان غیبت کاهش و بهرهوری و میزان بهرهمندی از منافع اقتصادی افزایش مییابد. صرف توانایی صحبت آزادانه درباره استرس و اضطراب به کاهش مشکل کمک میکند. شاید در آینده دیگر کارگران تمایلی نداشته باشند که مشکل روانی خود را پنهان کنند درست همانگونه که از بیان شکستگی استخوان یا ابتلا به آنفلوآنزا شرمنده نیستند.