مهار گرگهای جنگ
کمیته نوبل و تجاوز جنسی
هنگامی که زنان بستری در بیمارستان پانزی (Panzi) از اخبار شنیدند که دنیس موکوگه (Denis Mukwege) جایزه صلح نوبل را برده است از خوشحالی به رقص و پایکوبی پرداختند. در سراسر بخشهای بیمارستان صدای خنده و کف زدن شنیده میشد. بسیاری از زنان این بیمارستان مورد تجاوز قرار گرفتهاند و از جراحات داخلی رنج میبرند. یک زن ۳۰ساله که پس از تجاوز در جنگل دچار خونریزی شده است میگوید در روز اعلام خبر احساس ضعف داشت اما پس از آنکه شنید پاپا موکوگه جایزه را برده است از خوشحالی بلند شد و شروع به رقصیدن کرد. او میگوید: «موکوگه جایزه را به خاطر کمک به ما برد.»
نادیا مراد عضو اقلیت یزیدی و برده جنسی سابق گروه داعش در این جایزه با آقای موکوگه شریک شد. او کتابی به نام «آخرین دختر» نوشت چون میخواست آخرین دختر در جهان باشد که چنین سرنوشتی پیدا میکند. برنده شدن این دو پویشگر بیانگر تغییرات عمده در دیدگاههای جامعه جهانی است. قرنهاست که تجاوز در جنگها امری اجتنابناپذیر تلقی میشود اما در سالهای اخیر اعتراض علیه آن و اراده برای مهار آن فراگیر شده است.
هنوز برای قضاوت کردن زود است. از سال ۱۹۹۹ که دکتر موکوگه بیمارستانش را بر فراز یک تپه در شهر زادگاهش باکوا در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو بنا کرد بیش از ۴۰ هزار بازمانده خشونت جنسی در آنجا تحت معالجه قرار گرفتهاند. عاملان این جنایت تقریباً همیشه از مجازات گریختهاند. بسیاری از کارکنان بیمارستان تصویر دکتر موکوگه را برای تزیین اتاقشان بهکار بردهاند اما خود او فردی متواضع و فروتن است. این پزشک متخصص زنان و زایمان در بروندی و فرانسه تحصیل کرده و اکنون خوشحال است که جایزه نوبل باعث میشود دولت کشورش نتواند ادعا کند سرزمین آنها در صلح و آرامش به سر میبرد. موکوگه میگوید تجاوز به صورت سیستماتیک صورت میگیرد در حالی که زنان از ترس آبروریزی ساکت میمانند.
جریان بیانتهای زنان، کودکان و حتی نوزادانی که دچار آسیبهای داخلی شدهاند گاهی اوقات او را به مرز نومیدی میکشاند. او احساس خشم و ناامیدی در زمانی را به خاطر میآورد که یک نوزاد ۱۸ماهه قربانی تجاوز را به او نشان دادند. موکوگه پس از مداوای کودک ۵۰ مرد را به مطب دعوت کرد و با التماس از آنها خواست به روستا بروند و فرد جنایتکار را پیدا کنند. اما متجاوزان که شورشیان عضو یکی از چندین گروه شبهنظامی منطقه بودند به داخل جنگل فرار کرده بودند.
مجازات قربانی
دکتر موکوگه فرهنگ مصونیت و معافیت از مجازات را عامل بروز اینگونه فجایع میداند. گلوریا یکی از بیماران بیست و چندساله بیمارستان پانزی میگوید سه مرد شبهنظامی در حاشیه یک جاده خاکی به او تجاوز کردند. آنها پیروزی خود بر ارتش ملی را جشن میگرفتند. آن مردان مسلح به کلاشنیکف، گلوریا و سه دوستش را که در حال قدم زدن بودند گرفتند. گلوریا میگوید «آنها مرا کتک زدند و روی زمین انداختند. سپس پارچهای روی سرم کشیدند و به من تجاوز کردند. آنها میگفتند اگر تکان بخورم مرا با تیر خواهند زد. هر سه آنها یکی پس از دیگری آن جنایت را انجام دادند».
او پس از بازگشت به روستا دچار خونریزی شدید شد و شوهرش با اطلاع از موضوع او را رها کرد. بسیاری از همسایگان نیز از او دوری میکردند. پس از سه سال خونریزیهای پراکنده و دردهای شدید شکمی، زنان کلیسا پول جمع کردند تا او بتواند به درمانگاه دکتر موکوگه برود. او در اولین معاینه خجالتزده شد اما دکتر رفتاری مهربان داشت و گلوریا متوجه شد دکتر دوست خوبی است. گلوریا میگوید به خاطر لطف او من هنوز در بیمارستان هستم.
دکتر موکوگه مجبور است فداکاریهای بزرگی انجام دهد. او تقریباً همانند یک زندانی در داخل مجموعه بیمارستانی زندگی میکند و خیابانها برایش امن نیستند. موکوگه در سال ۲۰۱۲ از یک ترور جان به در برد و با خانوادهاش به بلژیک گریخت. بیماران سابق او برای بازگرداندنش راهپیمایی کردند و نامههایی بیپاسخ به جوزف کابیلا رئیسجمهور کنگو و بانکیمون دبیر کل وقت سازمان ملل نوشتند. او با صدای لرزان میگوید: «به دنبال این تلاشها آنها هر جمعه به بیمارستان میآمدند و ۵۰ دلاری را که با فروش میوه و سبزیجات جمع میکردند برای بلیت هواپیما به بیمارستان میدادند. زندگی آن زنان با درآمد کمتر از یک دلار در روز اداره میشد؛ بنابراین متوجه شدم فداکاری آنها بسیار بیشتر و ارزشمندتر از کار من است بنابراین به کشورم بازگشتم.» ترور نافرجام او اندکی پس از سخنرانیاش در سازمان ملل اتفاق افتاد. او در آن سخنرانی از رهبران کنگو انتقاد کرد و گفت آنها اجازه میدهند جنگ و تجاوز ادامه یابد. حتی اکنون نیز دولت او را تحسین نمیکند. پس از اعطای جایزه، وزیر اطلاعات کشور گفت: «ما از اعطای این جایزه به یک هموطن خوشحال هستیم اما همیشه با نظرات او موافق نیستیم.»
با این حال، آگاهی مردم از خشونتهای جنسی در جنگها در سراسر جهان افزایش یافته است. در دهه ۱۹۹۰ در جریان جنگ بوسنی و نسلکشی روآندا به صدها هزار نفر تجاوز شد. دادگاههای بینالمللی که پس از آن جنگها برپا شدند پروندههای جدیدی برای تعقیب قانونی جرائم جنسی پیدا کردند. در سال ۲۰۰۸ قطعنامه ۱۸۲۰ شورای امنیت سازمان ملل خشونت جنسی را به عنوان یک تاکتیک در جنگ شناخت. در سال ۲۰۱۴ هنرپیشه معروف آنجلینا جولی و ویلیام هیگ وزیر خارجه وقت بریتانیا میزبان اجلاسی در لندن بودند که با هدف پایان دادن به تجاوز در جنگ برگزار شد.
نامرئیها
برخی انواع خشونتهای جنسی در جنگ هنوز نادیده گرفته میشوند. مردان و پسران هم میتوانند قربانی این خشونتها باشند. چارو لاتا بنیانگذار نهاد خیریه «پروژه بازماندگان» میگوید این موضوع نقطه کوری در قانون، سیاست و بشردوستی است. به عنوان نمونه، در سریلانکا که در طول جنگ داخلی ۲۶ساله منتهی به سال ۲۰۰۹ مردان زیادی در بازداشتگاههای ارتش مورد تجاوز قرار گرفتند، قانون تجاوز به مردان را به رسمیت نمیشناسد و در نتیجه آن را ممنوع نمیسازد. در کشورهایی که همجنسگرایی غیرقانونی باشد مردانی که قربانی تجاوز میشوند نهتنها از شرمندگی چیزی نمیگویند بلکه از آن واهمه دارند که در صورت افشای جنایت به دست داشتن در آن متهم شوند. بنابراین، برآورد میزان تجاوز به مردان در مقایسه با زنان در جنگها دشوارتر است. طبق مطالعه کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، سال گذشته زنان پناهنده در اردن بیان کردند که ۳۰ تا ۴۰ درصد از مردانی که در سوریه بازداشت شده بودند قربانی خشونت جنسی شدهاند. این مساله تازه شناخته میشود. در برخی پروندههای دادگاه جنایات بینالمللی مربوط به یوگسلاوی سابق نمونههایی از جنایت جنسی علیه مردان به چشم میخورد.
توجه همگانی به جنایات مرتبط با زنان بیشتر است و افرادی مانند دکتر موکوگه که با آن سروکار دارند حمایت بیشتری جلب میکنند. نمیتوان گفت که از میزان این جنایات کاسته میشود. در حالت مطلق میتوان گفت از آنجا که تعداد جنگها در مقایسه با یک نسل قبل کمتر شده، تعداد جنایات نیز کاهش یافته است. اما مشخص نیست که تعداد جرائم جنسی در یک جنگ خاص افزایش یا کاهش داشته باشد. دادههایی که حاکی از افزایش هستند ممکن است صرفاً محصول بهبود گزارشدهی باشند. علاوه بر این، در تعریف خشونت جنسی نیز ناهماهنگیهایی وجود دارد و از تراشیدن موی سر زنان تا تجاوز جنسی را دربر میگیرد. عرف و آداب محلی نیز باعث میشود میزان گزارشدهی از سوی قربانیان مناطق مختلف تفاوتهای زیادی با یکدیگر داشته باشد.
آنچه قطعی است آن است که این مشکل همچنان ادامه دارد. بررسی سازمان ملل در سودان جنوبی نشان داد ۷۰ درصد از زنان اردوگاههای غیرنظامی در جوبا (Juba) قربانی تجاوز بودهاند. در حالی که زنان پناهنده در اردوگاههای بنگلادش نوزادان حاصل از تجاوز را به دنیا میآوردند امدادرسانان به وسعت و بزرگی خشونت جنسی در جریان اخراج ظالمانه روهینگیاییها از میانمار در سال گذشته پی میبردند.
برخی بر این باورند که تجاوز نوعی سلاح جنگی تلقی میشود و فرماندهان به سربازان دستور انجام آن را میدهند تا گروه مقابل را به وحشت اندازند یا خود به دیگر اهداف نظامی دست یابند. این گفته گاهی اوقات صحیح است. کسانی که به خانم مراد تجاوز کردند عمیقاً اعتقاد داشتند که جهادیهای داعش حق دارند کافران اسیر را برده سازند و با آنها ازدواج کنند. فرماندهان داعش این دستور را صادر میکردند تا هم آیین یزیدی را با کشتن مردان و بردگی زنان آنها از بین ببرند و هم از آن به عنوان ابزاری برای استخدام نیروهای جدید استفاده کنند (به داعش بپیوندید و صاحب یک برده جنسی شوید). اما اینگونه اعتقادات مکتوب بسیار نادر هستند. معمولاً حتی در زمانی که تجاوز دستهجمعی ابزاری برای رسیدن به اهداف راهبردی مثلاً پاکسازی قومی در بوسنی، دارفور، میانمار و روآندا باشد، باز هم نمیتوان مقصر اصلی را شناسایی کرد. تجاوز در جنگ امری پیچیده است. مرتکبان این جنایت همیشه جنگجویان نیستند. به عنوان مثال، در ۱۰ سال گذشته ۳۴ درصد از بیماران مراجعهکننده به بیمارستان پانزی قربانی جنایت غیرنظامیان بودند. همچنین، تجاوز همیشه بخشی از یک برنامه نظامی نیست. یک فرمانده میتواند آن را ممنوع سازد، در قبال آن ساکت بماند یا دستور اجرای آن را صادر کند. درک دلیل وقوع آن میتواند پیشگیری را آسانتر سازد و جنایتکاران را به پای میز محاکمه بکشاند. همه ارتشها و گروههای نظامی مرتکب این جنایت نمیشوند. در بیش از یکسوم از 91 جنگ بزرگ داخلی سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۲، خشونت جنسی در مقیاس وسیع دیده نمیشود. نظامیان جبهه ملی آزادی در جنگ داخلی السالوادور به ندرت مرتکب تجاوز میشدند و در صورت ارتکاب نیز مجازات سنگینی در انتظارشان بود. نظامیان برای پناهگاه و کسب اطلاعات به غیرنظامیان نیاز داشتند و بنابراین به جنگجویان میگفتند به آنها آسیبی نرسانند. ببرهای تامیل سریلانکا نیز که به وحشیگری شهرت داشتند تجاوز جنسی را ممنوع کرده بودند. ارتش مقاومت ملی اوگاندا شعاری داشت که بیان میکرد «بسیاری از زنان همسر یا دختر کسی در جایی هستند». الیزابت وود از دانشگاه ییل میگوید در تمام این موارد فرماندهان اراده و توانایی اعمال این قوانین را داشتند.
برخی گروههای نظامی بدون اینکه از جایی دستور بگیرند مرتکب تجاوز گروهی میشوند. بدون تردید دلیل ارتکاب آن توسط برخی مردان آن است که در هیاهو و پوشش جنگ آنها میتوانند جنایت خود را پنهان سازند. اما تجاوز در دوران جنگ با تجاوز در دوران آرامش تفاوت زیادی دارد و با خشونت زیاد و گاهی استفاده از چماق و تفنگ همراه است. همچنین احتمال بیشتری وجود دارد که این اقدام به خاطر ایجاد احساس ترس و تحقیر در انظار عمومی و با تعداد زیاد انجام گیرد. دارا کیکوهن (Dara Kay Cohen) از دانشگاه هاروارد در کتاب «تجاوز در جریان جنگ داخلی» مینویسد یکچهارم از تجاوزها در زمان صلح و سهچهارم از آنها در زمان جنگ به صورت گروهی انجام میگیرند. خانم کوهن میگوید جنگجویان با مشارکت در تجاوز گروهی قصد دارند روابط خود را با یکدیگر محکمتر سازند هرچند این کار زشت و خطرناک است و ممکن است آنها به بیماریهای لاعلاج جنسی مبتلا شوند. انجام گروهی کار پستی مانند تجاوز همه آنها را شریک جرم میسازد و آنها وفاداری بیشتری نسبت به هم پیدا میکنند. شاید به همین دلیل باشد که مزدوران در مقایسه با جنگجویان داوطلب بیشتر مرتکب تجاوز میشوند. مزدوران در آغاز کار هیچ وفاداری به واحد نظامی خود ندارند. فرماندهان از این موضوع آگاهاند و بنابراین به آنها اجازه میدهند (و حتی آنها را تشویق میکنند) جنایتهای جنسی را گروهی انجام دهند با درک این موضوع که آنها ارتباط بهتری با یکدیگر پیدا خواهند کرد. ارتشهایی از قبیل نیروی دفاع مدنی سیرالئون که از جذب داوطلبانه به استخدام اجباری روی آوردهاند خشونت جنسی بیشتری از خود نشان میدهند.
سیاستگذاران باید نشانههای اولیه هشدار را تشخیص دهند. همچنین لازم است فرماندهان را هم به خاطر چشمپوشی از جنایت و هم به خاطر صدور دستور ارتکاب آن مسوول دانست. در یادداشتهای دادگاه جنایات بینالمللی مربوط به یوگسلاوی سابق آمده است که نمیتوان بازرسان را ملزم کرد ثابت کنند خشونت جنسی کاربرد راهبردی داشته است چراکه اثبات چنین امری کاملاً غیرممکن خواهد بود.
جهان تلاش کرد با کشاندن رهبران جنگ به پای میز عدالت از تجاوز در جنگها پیشگیری کند. محاکمههای پرسروصدای اشخاص بزرگ اهمیت دارند اما اغلب میلیونها دلار هزینه برمیدارند و به نتیجهای هم نمیرسند. تقریباً ۲۰ سال از تاسیس دادگاه جنایات بینالمللی گذشته اما هنوز کسی به خاطر خشونت جنسی به عنوان جنایت جنگی محکوم نشده است. در ماه ژوئن یک رهبر جنگی کنگو از این اتهام تبرئه شد. همچنین، محاکمه متجاوزان برای قربانیان آنها اولویت ندارد (هرچند خانم مراد اصرار دارد فرماندهان داعش به دست عدالت سپرده شوند). طبق گفته کمیته بینالمللی صلیب سرخ، بازماندگان جنایت بیش از هر چیز به غذا و پناهگاه نیاز دارند. قربانیان جنایت اغلب از ناراحتی روحی و انزوای اجتماعی رنج میبرند و حتی خانوادههایشان (همانند گلوریا) آنها را ترک کردهاند. علاوه بر این، آنها به محافظت نیاز دارند زیرا حتی پس از اتمام جنگ نیز نرخ بالای تجاوز همچنان پایدار میماند.
آقای موکوگه میگوید به خاطر اراده خستگیناپذیر بیمارانش حتی در سختترین زمانها به کارش ادامه داده است. وقتی گلوریا لنگانلنگان به درمانگاه رسید نزدیک یک درخت در حیاط از هوش رفت. گلوریا میگوید: «وقتی به اجتماع برگردم در میان روستا قدم خواهم زد تا به همه نشان دهم زندهام. من به همه نشان میدهم پس از تجاوز هم زندگی ادامه دارد.»