کلاهبرداری با آمار
آمارسازی و نمودارهای گمراهکننده چگونه سرمایهگذاران و معاملهگران را به اشتباه میاندازند؟
یک درس مهم برای موفقیت در بازارهای مالی وجود دارد: «همه آمارها را زیر سوال ببرید!» درست است که آمارها بیانگر وضعیت شرکتهایی هستند که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند؛ اما شرکتها همیشه با سرمایهگذاران و معاملهگران صادق نیستند و آمارهایی ارائه میکنند که در بهترین حالت غلوآمیز هستند و در بدترین حالت، ساختگی! نمونههای بسیاری از آمارهای جعلی، ساختگی یا غلوآمیز وجود دارد که سبب شده شرکتها در کوتاهمدت پیشرفتهای بینظیری را تجربه کنند، اما پس از افشای واقعیت، شرایط برای آنها و سرمایهگذارانشان تغییر کرده است. در سال 2018، فیسبوک اعتراف کرد میانگین زمان صرفشده برای تماشای ویدئوها توسط کاربران خود را تا 900 درصد افزایش داده است. در سال 2019، مکدونالد به دلیل اعلام آمار غیرواقعی درباره استفاده از نوعی پنیر و متعاقب آن افزایش قیمت یکچهارم پوندی محصولاتش، از مشتریان عذرخواهی کرد. در سال 2020، ولز فارگو، چهارمین بانک بزرگ ایالات متحده آمریکا به دلیل ایجاد میلیونها حساب جعلی برای دستیابی به اهداف فروش، جریمه سه میلیارددلاری را به جان خرید و از مشتریان، سرمایهگذاران و سهامداران خود عذرخواهی کرد. همچنین شرکت Colgate با «تفسیر اشتباه و هدفمند یک نظرسنجی» افتخار میکند که 80 درصد دندانپزشکان، خمیردندانهای تولیدی این شرکت را به مشتریان خود توصیه میکنند. حتی شرکتی مانند فولکسواگن هم از آمارهای غیرواقعی بهرهبرداری کرده اما پس از مدتی با افشای موضوع، هزینه بسیار زیادی پرداخت کرده است. فولکسواگن با جعل آمار آلایندگی محصولات خود، 600 هزار دستگاه خودرو فروخت اما در نهایت مجبور شد غرامت زیادی به خریداران و نهادهای بینالمللی پرداخت کند. شرکتهای داروسازی نیز گاهی نتایج غیرواقعی از آزمایشهای خود منتشر میکنند تا فروش بیشتری داشته باشند. و البته، در صدر فهرست منتشرکنندگان آمارهای غیرواقعی و غلوآمیز، دولتها هستند که تلاش میکنند از آمار جعلی به سود خود استفاده کنند.
بزرگنمایی آمار در حوزههای اقتصادی و سرمایهگذاری، به تمرکز روی نقاط داده یا روندهای خاص بدون در نظر گرفتن تصویر بزرگتر اشاره میکند. بنجامین دیزرائیلی، سیاستمدار و رماننویس بریتانیایی که طی سالهای 1804 تا 1881 میزیست و سابقه دو بار نخستوزیری انگلستان را نیز در کارنامه خود دارد، آمار را جزو نقلقولهای دروغ طبقهبندی میکند: «سه نوع دروغ وجود دارد؛ دروغ محض، دروغ مصلحتآمیز و آمار!» به اعتقاد او و بسیاری از اقتصاددانان، آمارهای غلوآمیز و اشتباه، منجر به تصمیمگیری سرمایهگذاران بر اساس اطلاعات ناقص یا گمراهکننده میشود که در نهایت، زیان مالی را برای آنان به دنبال دارد. برای مثال، تصمیم سرمایهگذاران یا معاملهگران بازارهای مالی بر پایه گزارش سود سهماهه شرکت و بدون در نظر گرفتن روندهای بازار مادر یا حتی استراتژیهای بلندمدت شرکت، آنها را با مشکلات بسیاری روبهرو میکند؛ چرا که ممکن است تصمیمات آنها با عملکرد کلی شرکت همسو نباشد. از سوی دیگر، بزرگنمایی آمار میتواند به سوگیری تاییدی بینجامد. سوگیری تاییدی یا Confirmation bias از جمله خطاهای ادراکی به شمار میرود که سبب میشود افراد با تکیه بر پشتیبانی و پذیرش اطلاعات پیشین تصمیم بگیرند. در واقع، اولویت افراد با اطلاعاتی است که عقاید قبلی آنها را تایید کند. بنابراین، شرکتها با تکیه بر آنچه سرمایهگذاران و معاملهگران به آن نیاز دارند، اقدام به انتشار آماری میکنند که ناخودآگاه، افراد را به سمتوسوی خاصی هدایت کند و آنها را به سرمایهگذاری در حوزه خاص ترغیب کند.
چرا شرکتها آمارسازی میکنند؟
شرکتها دلایل مختلفی برای انتشار آمارهای جعلی، غلوآمیز یا ساختگی دارند. اصلیترین دلیل استفاده از چنین آمارهایی از سوی شرکتها، هدایت سرمایهگذاران، سهامداران، معاملهگران و مشتریان به سمتوسویی است که از پیش تعیین شده و شرکت به دنبال آن است که از این رفتار، به سود خود بهرهبرداری کند. برای مثال، برخی شرکتها ممکن است از معیارهای گمراهکننده استفاده کنند تا عملکرد مالی خود را بهتر از آنچه در واقعیت وجود دارد، نشان دهند. این اتفاق، سبب میشود سرمایهگذاران بر اساس اطلاعات نادرست تصمیمگیری کنند و در نهایت، پول خود را از دست بدهند. راه دیگری که شرکتها برای انتشار آمار نادرست مورد استفاده قرار میدهند، نظرسنجی ناقص یا معیوب است. شرکتها میدانند که الگوهای نوشتاری خاص تاثیر زیادی بر نوع پاسخگویی مخاطبان به سوالات دارد و بنابراین، در نهایت به نتیجهگیری خاصی میانجامد که آنها از پیش به دنبال آن بودهاند. فشار زیاد برای دستیابی به اهداف مالی، تمایل به دستکاری قیمت سهام، فقدان کنترل یا نظارت داخلی و همچنین فریب عمدی، از جمله دلایل دیگری است که سبب میشود شرکتها آمار اشتباه یا گمراهکننده منتشر کنند. مطالعهای که توسط دانشگاه شیکاگو انجام شد، نشان داد شرکتهایی که ساختار حاکمیتی ضعیفی دارند، بیشتر درگیر تخلفات گزارشگری مالی میشوند. همچنین مطالعات دانشگاه کالیفرنیا نشان داد شرکتهایی که فشار رقابتی بسیاری را روی دوش خود حس میکنند، بیشتر به سمت اعلام آمارهای اشتباه میروند. هر دو مطالعه انجامشده تاکید میکنند که شرکتها باید برای کاهش استفاده از آمارهای جعلی و اشتباه، روی بهبود ساختارهای حاکمیتی خود و همچنین کاهش فشارهای رقابتی تمرکز کنند. اما یک نکته درباره اینکه چرا شرکتها آمارها را دستکاری میکنند وجود دارد که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. گاهی دلیل انتشار آمار نادرست، بهبود شرایط شرکت است و گاهی نیز، مدیران مجبور میشوند برای تثبیت موقعیت خود، به آمارسازی روی بیاورند. دلایل متعددی وجود دارد که چرا «مدیران شرکت» ممکن است آمار جعلی ایجاد کنند و سرمایهگذاران را به اشتباه بیندازند. یکی از دلایل اصلی در این فرآیند، این است که پاداش بسیاری از مدیران با عملکرد مالی شرکت ارتباط مستقیمی دارد. در برخی موارد دیگر، ممکن است مدیران با دستکاری صورتهای مالی، غرامتهایی دریافت کنند که منجر به کاهش زیان یا افزایش سود شرکت شود و در نهایت برای آنان پاداش ویژهای به دنبال داشته باشد. چشموهمچشمی هم در آمارسازی توسط شرکتها تاثیر بسیاری دارد. گاهی، شرکتها در چرخه آمارسازی برای بهتر نشان دادن وضعیت خود در مقایسه با رقیبان گرفتار میشوند و هر یک مجبور هستند نسبت به ارائه آمارهای مختلف اقدام کنند تا شرایط خود را در بازار تثبیت کنند.
گرفتاری در تله آمارهای ساختگی
شرکتها میدانند چگونه آمارسازی کنند تا سرمایهگذاران و معاملهگران را در تله بیندازند. بخش زیادی از دلایل گرفتار شدن افراد در تله آمارهای ساختگی و غیرواقعی، با استفاده از تئوریها و نظریههای اقتصاد رفتاری قابل توضیح و بررسی است. بر اساس نظریات اقتصاد رفتاری، مردم همیشه عملکردی منطقی ندارند و در بسیاری از مواقع، هنگام سرمایهگذاری مرتکب اشتباه میشوند. سوگیری تاییدی، سوگیری اعتمادبهنفس بیش از حد، سوگیری در دسترس بودن، سوگیری نمایندگی و تعصب لنگر انداختن از جمله نظریههایی است که نوع عملکرد و رفتار سرمایهگذاران و معاملهگران را با تاثیرپذیری از آمارهای غیرواقعی توجیهپذیر میکند. در «سوگیری تاییدی» که از جمله اصطلاحات حوزه روانشناسی است و جای خود را در میان نظریههای اقتصادی نیز باز کرده، بر این موضوع تاکید میشود که افراد بهطور طبیعی، اطلاعاتی را که باورهای قبلی آنها را تایید میکند، ترجیح میدهند. محققان حوزههای مالی رفتاری دریافتهاند این اصل اساسی برای ساخت و ایجاد آمارهای غیرواقعی و در نهایت فریب دادن سرمایهگذاران و معاملهگران از سوی شرکتها مورد توجه قرار گرفته است. شرکتها میدانند که سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به پذیرش اطلاعاتی که اعتقادات قبلی آنها را نسبت به یک سرمایهگذاری تایید میکند، سوگیری دارند؛ بنابراین، تلاش میکنند در ارائه آمار و اطلاعات، شرایط و زمینههایی را فراهم کنند تا افراد بهراحتی آمار ارائهشده را بپذیرند. البته شرکتها همیشه از آمارهای ساختگی استفاده نمیکنند و ممکن است برخی از آمار را نیز به صورت ناقص منتشر کنند تا افراد را به اشتباه بیندازند. «سوگیری اعتمادبهنفس بیش از حد» دومین دلیل عمدهای است که سبب میشود افراد در سرمایهگذاری تصمیمات اشتباه بگیرند. این سوگیری، یک تله تصمیمگیری رایج است که نتایج نامطلوب و زیانآوری به دنبال دارد. افراد با تکیه بر سوگیری اعتمادبهنفس بیش از حد، دانش و تواناییهای خود در یک زمینه خاص را در اولویت قرار میدهند و بنابراین، زمانی که آمار ساختگی مرتبط با سطح توانمندی خود را دریافت میکنند، در تداخل با تله سوگیری تایید، اشتباهات مرگباری در سرمایهگذاری مرتکب میشوند. شرکتها، این موضوع را بهخوبی رصد کردهاند و میدانند چگونه باید آمار را منتشر کنند تا افراد دارای سوگیری اعتمادبهنفس بیش از حد را به اشتباه بیندازند. البته، تکیه بر این سوگیری از سوی مدیران نیز در بسیاری مواقع باعث تصمیمات نادرستی میشود که ناکارآمدی و زیان را برای شرکتها به دنبال دارد و در نهایت، مدیران را مجبور میکند تا با انتشار آمار اشتباه، رفتار و عملکرد خود را تطهیر کنند. «سوگیری در دسترس بودن» یکی دیگر از نظریاتی است که گرفتار شدن افراد در تله آمارهای غیرواقعی را توجیه میکند. بر اساس این نظریه، سرمایهگذاران به جای در نظر گرفتن طیف وسیعتری از دادهها، فقط به اطلاعاتی که به راحتی در دسترس قرار میگیرند اعتماد میکنند و تصمیمگیریهای بعدی آنها نیز بر پایه همین اطلاعات سهلالوصول صورت میگیرد. «سوگیری نمایندگی» نیز دلیل دیگری است که سبب میشود افراد در معرض آمار نادرست قرار بگیرند و در سرمایهگذاری اشتباه کنند. این نوع سوگیری، یک سوگیری شناختی است و زمانی رخ میدهد که افراد درباره احتمال وقوع یک رویداد در شرایط عدم قطعیت، در مقایسه نمونه اولیه یا نمونهای که پیش از این در ذهنشان وجود داشته است، قضاوت کنند و تصمیم اشتباه بگیرند. این سوگیری در بازارهای مالی زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران به صورت ناخودآگاه فرض میکنند شرکتهای خوب، سرمایهگذاری خوبی انجام میدهند. در صورتی که همیشه اینچنین نیست و یک شرکت ممکن است در کسبوکار خود فعالیتهای فوقالعادهای انجام دهد اما در دیگر موضوعات، زیان بدهد. شرکتها با تکیه بر سوگیری نمایندگی، آمار اشتباه و غلوآمیز منتشر میکنند تا سرمایهگذاران و معاملهگران را با اشتباه روبهرو کنند و نتیجه دلخواه خود را بگیرند. در «تعصب لنگر انداختن»، سرمایهگذاران و معاملهگران تحت تاثیر اطلاعات اولیه مانند قیمت سهام یا پیشبینی سود قرار میگیرند و از آن به عنوان نقطه مرجع برای تمام تصمیمات بعدی استفاده میکنند. این رخداد، در نهایت به اشتباه در قضاوت و قیمتگذاری نادرست داراییها میانجامد. شرکتها میدانند که در انتشار آمار و اخبار باید به گونهای عمل کنند که افراد به اطلاعات منتشرشده اکتفا کنند و بدون در نظر گرفتن دیگر موارد، تصمیم بگیرند.
چگونه در تله آمارهای اشتباه گرفتار نشویم؟
گرفتار نشدن در تله آمارهای نادرست از سوی شرکتها، دو رویکرد عمده نیاز دارد. از سویی، نهادهای نظارتی باید روشهای مختلفی برای مقابله با انتشار آمار اشتباه توسط شرکتها به کار بگیرند و از سوی دیگر، لازم است سرمایهگذاران و معاملهگران با تکیه بر توانمندیهای استدلالی، خود را از تله این آمارهای ساختگی رها کنند. نهادهای نظارتی، روشهای مختلفی برای مقابله با انتشار آمار اشتباه توسط شرکتها دارند. در ایالات متحده آمریکا، کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) این قدرت را دارد که شرکتهای ارائهکننده آمارهای اشتباه یا صورتهای مالی گمراهکننده را مورد پیگرد قانونی قرار دهد. SEC همچنین میتواند شرکتهایی را که قوانین بازار سرمایه را نقض میکنند، جریمه کند. همچنین، سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) مسوول تنظیم قراردادها و آمارهای مربوط به شرکتها و کارگزاران اقتصادی در ایالات متحده آمریکاست. در بریتانیا، اداره رفتار مالی (FCA) مسوول تنظیم بازارها و شرکتهای فعال در زمینه امور مالی است. FCA نیز این قدرت را دارد که شرکتهایی را که صورتهای مالی نادرست یا آمارهای گمراهکننده منتشر میکنند، تحت پیگرد قانونی قرار دهد و در مواقع لازم، جریمههای سنگینی اعمال کند. اما از دیگر سو، سرمایهگذاران و معاملهگران نیز باید روشهایی را به کار گیرند تا از تصمیمگیری اشتباه با تکیه بر آمارهای نادرست دور بمانند. بررسی منبع، مقایسه آمار و وضعیت، بررسی سوگیری، در نظر گرفتن حجم نمونه و مشورت با کارشناسان از جمله راهکارهایی است که برای تشخیص آمار درست از آمار نادرست در بازارهای مالی مورد تاکید قرار میگیرد. سرمایهگذاران و معاملهگران در درجه اول باید ضمن بررسی اعتبار منبع آمار منتشرشده، منشأ آمار را مورد کنکاش قرار دهند. موسسات مالی معتبر، سازمانهای دولتی و شرکتهای تحقیقاتی مستقل، برخی از منابع معتبری بهشمار میروند که میتوان به آمارهای آنها تکیه کرد و بر پایه آن تصمیم گرفت. همچنین، ممکن است آمارهایی که با سایر دادهها یا روندها ناسازگار هستند، مشکوک باشند. بنابراین، مقایسه آمارها با سایر دادهها برای اطمینان از صحت آنها بسیار مهم است. از سوی دیگر، با علم به اینکه میتوان آمار را برای حمایت از یک دیدگاه خاص دستکاری کرد، مهم است که سرمایهگذاران و معاملهگران هرگونه سوگیری را که ممکن است در دادهها و آمارها وجود داشته باشد در نظر بگیرند و آنها را به دقت مورد بررسی و تفسیر قرار دهند. حجم نمونه درباره آمار منتشرشده درباره عملکرد شرکتها نیز اهمیت بسیاری دارد. حجم نمونه میتواند بر دقت آمار تاثیر بگذارد؛ بنابراین، در نظر گرفتن اینکه آیا حجم نمونه به اندازه کافی بزرگ است که نماینده جامعه مورد مطالعه باشد، اهمیت ویژهای دارد. و در نهایت، همه افرادی که علاقهمند به فعالیت در بازارهای مالی هستند، باید مشورت با کارشناسان را در دستور کار قرار دهند. کارشناسان مالی یا حرفهایهای بازار سرمایه میتوانند بینش و دیدگاه خود درباره آمار منتشرشده از سوی شرکتها را مطرح کنند و این آمارها را مورد موشکافی قرار دهند. در چنین شرایطی، مسیر برای تصمیمگیری بهتر توسط افراد در بازارهای مالی هموار میشود و با دقت بیشتری نسبت به تصمیمگیری اقدام خواهند کرد.